شما در بخش انجمنهای گفتگو سایت دکتر رهام صادقی هستید، برای آشنایی با امکانات متنوع دیگر سایت اینجا کلیک کنید


به اينستاگرام سايت بپيونديد

آموزش ريشه كني عشق!!!


  1. ريشهبرخي از سوء تفاهم‌هاي زندگي زناشويي را بايد در انديشه‌هاي تعصب آميزجستجو کرد. انتظارات، ملاحظات و نتيجه‌گيري‌هاي متعصبانه ذهنيتي بوجودمي‌آورد که اصطلاحاً آن را «مجموعه شناخت منفي» مي‌ناميم. مثلاً، وقتيشوهري زنش را در اين مجموعه قرار مي‌دهد، عملاً، همه اعمال و رفتار وگفتار او را با ذهنيت منفي مورد قضاوت قرار مي‌دهد. تعصب نه تنها رويبرداشت‌هايي که از ديگران داريم، بلکه هم چنين روي برداشت‌هايي که از خودداريم تاثير مي‌گذارد. نوع بخصوصي از تعصب را در اشخاصي مي‌يابيم که ازعزت نفس کافي برخوردار نيستند. در مورد اين اشخاص، تعصب به جاي ديگران خودشخص را هدف قرار مي‌دهد. اين اشخاص بيش از حد به معاني واکنش‌هاي خود نسبتبه ديگران بها مي‌دهند و براي آنها، بخصوص نظر ديگران بسيار مهم است. اماچون عزت نفس اين اشخاص ضعيف است پيش‌ داوري بي‌مورد مي‌کنند و با ذهنيتينفي فرض را بر اين مي‌گذارند که ديگران آنها را به ديده حقارت مي‌نگرند.

    نمونهبارز چنين طرز تفکري چنين است. «وقتي کسي سکوت مي‌کند، معنايش اين است کهمرا دوست ندارد.» اين امکان وجود دارد که شخص با اين نگرش در خانوادهاي بزرگ شده است که ، پدر و مادر براي مجازات بچه‌ها از سياست سکوتاستفاده مي کردند. تعصب اشخاص نامطمئن، از مجموعه‌اي از طرز تلقي‌هاي منفيتشکيل مي‌شود. به عبارت ديگر، «اگر اين شخص مرا دوست نداشته باشد معنايشاين است که اصولا دوست داشتني نيستم» و «اگر دوست داشتني نباشم، بايد تنهاو غمگين بمانم». نظام تفسير حوادث در ذهن همه اين اشخاص  تعصب‌آميز واريب‌دار است. مثلا اشخاص افسرده، به احتمال زياد حوادث دو پهلو رابگونه‌اي تفسير مي‌کنند که روي خود آنها تاثير نامساعد مي‌گذارد. مثلا،خانم خانه‌داري که مشاجره فرزندانش را مي‌شنود، پيش خود نتيجه مي‌گيرد که«من مادر بدي هستم. نتوانستم وظايف مادري‌ام را انجام دهم.» از سوي ديگر،کسي که دلهره دارد، در هر موقعيت و در هر حادثه معمولي، خطري را احساسمي‌کند. شوهر عصبي با ده دقيقه تاخير همسرش پيش خود نتيجه مي‌گيرد که:«حتما تصادف کرده است». و او که از ماليخوليا رنج مي‌برد، هر ناراحتي جزييجسماني را يک بيماري شديد تصور مي‌کند، رنگ پريدگي را به تومور مغزي نسبتمي دهد و سوزش جزيي در ناحيه سينه را نشانه نزديک شدن حمله قبلي مي‌داند واندکي درد در پهلوهايش را بيماري کليه قلمداد مي‌کند.
    اين اشخاص بيش از حد به معاني واکنش‌هاي خود نسبت به ديگران بها مي‌دهند و براي آنها، بخصوص نظر ديگران بسيار مهم است.

    تفاوتاين اشخاص با سايرين اين است که به نتيجه گيري‌هاي خود بهاي بسيار بيشتريمي‌دهند و با سماجت به آن مي‌چسبند. احتمالش زياد است که اين اشخاص،انگاره‌ها را مناسب برداشت‌هاي شخصي خود درست کنند و هر اطلاعي را که دراين انگاره‌ها جاي نگيرد ناديده بگيرند و عجيب است با آنکه اين طرز تلقيآنها را شديدا ناراحت مي‌کند، از آن دست بر نمي‌دارند. اين گرفتاري براياغلب مردم درشرايط فشارهاي رواني تشديد مي‌شود. پژوهش‌هاي به عمل آمدهنشان مي‌دهند با آنکه بسياري از زنان و شوهران در زندگي‌هاي زناشوييناموفق مي‌توانند . مثلاً، زوج‌هايي که با هم عناد دارند نمي‌دانند ومتوجه نيستند که ممکن است تحت تاثير ذهنيات خود نسبت به يکديگر بدبينباشند. در اين شرايط اگر کسي درصدد اصلاح اين خطاهاي شناختي برآيد او نيزدرجرگه دشمنان قرار مي‌گيرد. اشخاص عصباني نمي‌‌خواهند و نمي‌توانند که باواقعيت‌ها برخورد صميمانه داشته باشند. در نظر آنها طرف مقابل نه تنها دراشتباه است، بلکه در بسياري از موارد قصد سلطه جويي و حتي فريب آنها رادارد؛ و چون زن و شوهر درگير به قضاوت ذهنياتي نظير احساسات، افکار وانگيزه‌هاي همسرشان مي‌نشينند، به قدري به نتيجه گيري‌هاي خود اطميناندارند که انگار مي‌توانند درون افکار همسر خود را ببينند. براي آنها،باورهايشان تنها نتيجه‌گيري نيست، بلکه واقعيت مطلق است.


    ازسوي ديگر، در دوران عاشقانه اوايل ازدواج، زن و شوهر تعصبات مثبت نشانمي‌دهند. تقريبا هر کاري که انجام مي ‌دهند و هر حرفي که مي زنند، از سويديگر با طرز تلقي مثبت مورد استقبال قرار مي‌گيرد. انگار که زن و شوهرهيچ‌کدام ممکن نيست کار اشتباهي صورت دهند. اما وقتي ازدواج به مشکلبرخورد مي‌کند، تکرار دلگيري‌ها، مشاجره‌ها و دلسردي‌ها، طرز تلقي طرفينرا تغيير مي‌دهد. حالا زن و شوهر از تعصب مثبت به تعصب منفي مي‌روند تارفتار هر کدام از سوي ديگري تعبير منفي پيدا کند. کار به جايي مي‌کشد کهزن يا شوهر محال است که در نظر يکديگر، کار درستي انجام دهند. بهبود روابطزوج‌هايي که براي حل اختلافات و مشاوره به مشاورين امور زناشويي رجوعمي‌کنند، اغلب در اثر تخفيف گرفتن برخوردهاي ناخوشايند حاصل مي‌شود و نهبا افزايش تجربه‌هاي خوشايند. به نظر مي‌رسد با کمتر شدن تعبيرهاي منفي،سعادت و نيکبختي خانواده خود بخود از راه مي رسد.

    درستهمانطور که در شناخت درماني به بيماران مضطرب و افسرده کمک مي‌شود تا بهافکار اشتباه و مخدوش خود پي ببرند، مي‌توان از آن براي برخورد با سوءتفاهم‌ها و کج‌انديشي‌هاي حاکم بر زندگي‌هاي مشترک آشفته که استفاده نمود.اما قبل از هر اقدام لازم است به ريشه‌هاي گرفتاري انديشه پي ببريم وراه‌هايي براي شناسايي آنها پيدا کنيم. پس از آن، زن و شوهر مي‌توانندتعبيرها و باورها از يکديگر را مورد آزمون قرار دهند و به جاي آنکهبگذارند افکار منفي سعادت زندگي‌شان را تباه کند، اقدامي در جهت اصلاح اينخطاهاي شناختي صورت دهند.


    منبع:تبيان
     
    تشکر شده توسط : 2 کاربر
تمام زمانها بر حسب GMT + 3.5 Hours می‌باشند
صفحه 1 از 1


پرش به:  

شما نمی توانید در این بخش موضوع جدید پست کنید
شما نمی توانید در این بخش به موضوعها پاسخ دهید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش ویرایش کنید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش حذف کنید
شما نمی توانید در این بخش رای دهید

Powered by phpBB ©



Forums ©

.: مسئوليت مطالب، تبليغات و محصولات ديگر سايتها به عهده خودشان است :.
.:: برداشت از مطالب اين سايت فقط با کسب مجوز از مدیریت و با ذکر مبنع و آدرس به صورت لینک بلامانع است ::.
.::: کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به دکتر رهام صادقی بوده و هرگونه سواستفاده از آن طبق ماده 12 قانون جرایم رایانه ای قابل پیگیری است :::.


ارسال ایمیل به دکتر رهام صادقی


مدت زمان ایجاد صفحه : 0.18 ثانیه (39)