سلام , خیلی ممنون اقای دکتر صادقی
من خیلی مختصر شرح حال خودم رو میگم و منتظر راهنمائی شما هستم
10 سال پیش بدنبال یک فشار روانی شدید ( یک بحران عاطفی ) دچار افسردگی شدم چیزی حدود 2-3 سال دارو هائی مثل
سیتالوپرام و
کلونازپام و..... مصرف کردم , مقداری کمکم کرد , 2 سالی هم با یک روانشناس بالینی کار کردم که خیلی موثر بود .
واقعا دوران سیاه و وحشتناکی بود مثل یک مرده متحرک بودم , تو جمع بودم ولی با همه بیگانه , حافظه ام را بشدت از دست داده بودم در تابستان بودم ولی گرمای خورشید رو حس نمی کردم , حس میکردم همیشه شبه ..... بدترین کابوسی بود که یک انسان میتونه تصور و تجربه کنه .( واقعا تلخ و کشنده بود )
الان 2 سالی هست که درمان شدم ( البته من اعتقاد دارم که روانپزشک یا روانکاو کمک کردن ولی خود ذهن من بیشترین کمک رو کرد , حس میکنم مکانیزمهائی درونی وجود دارند که برای حفظ بقا عمل کرده حتی بیماریهای روانی رو معالجه میکنه ) .
الان فقط بدخوابی( در این 10 سال یک شب راحت نخوابیدم ) و احساس انقباض در عضلاتم باقی مونده , حس میکنم یه بادکنک پر از باد و متورم در وجود من هست ( تنش باقی مونده ) .
با تمرینات ریلکسیشن مشغول بیرون کردن این تنش ها هستم , ولی خیلی کند پیش میره .
الان این احساس رو دارم که اعصاب سمپاتیکم خیلی فعاله و نمی زاره بخوابم .
داروی برای سرعت بخشیدن به این روند خالی کردن تنش های جمع شده سراغ دارید (کم کردن فعالیت اعصاب سمپاتیک )؟؟؟؟؟؟؟
من شخصا با مصرف داروی شیمیائی زیاد موافق نیستم مگر در اجبار ( داروی اعصاب 3 سال مصرف کردم و الان هیچ داروئی نمی خورم ) .
سریعا نیاز دارم فعالیت اعصاب سمپاتیک و پارا سمپاتیکمو هماهنگ کنم .
بعضی شبها که خیلی بی خوابی میکشم از
کلونازپام ( نصف قرص 1 میلی گرمی ) استفاده میکنم , وقتی این قرص رو میخورم حس میکنم اعصاب معده ام کم کار میشه ( ممکنه مقداری زیادی غذا بخورم ولی احساس سیری نکنم ) و حتی نیروی جنسی ام کاهش پیدا می کنه و دوست دارم زیاد حرف بزنم و یک جوری فکر میکنم روی سمپاتیکم اثر داره ( فعالیتش رو کم میکنه ) این از عوارض جانبی این قرصه ؟؟؟؟؟؟؟؟
ممنون از راهنمائی شما
من مجرد ,مرد - 38 ساله و از هر لحاظ سالم هستم