حتمابخوانید : آیا تا به حال وابسته شده اید؟
--------------------------------------------------------------------------------
آیا تاکنون به واژه هایی مانند وابستگی، دلبستگی و یا پیوستگی دقت کرده ایم؟ آیا تاکنون تجربه کرده ایم که در ارتباط با کسی یا چیزی در بیرون از خودمان، احساس یکی شدن داشته باشیم. به نحوی که قسمت ناتمام یا نیمه تمام ما را تکمیل کند؟ در این حالت دو وضعیت به وجود می آید: یکی وضعیت جهنمی که ما آن را با واژه ”وابستگی“ معرفی می کنیم و دیگری حالت بهشتی که ما آن را ”پیوستگی“ می نامیم.
وابستگی چیست؟
در قالب یک جمله یعنی اینکه: ”ما در ارتباط با کسی یا چیز آنچنان مجذوب شده ایم که احساس می کنیم با نبودن آن، ما نیز نابود می شویم“ در این حالت، ما به شدت به اتصال عاطفی، انرژیکی و ... آن عادت کرده ایم.
برای تجربه این وضعیت می توانیم به کاری فکر کنیم که ما را اذیت می کند، ولی نمی توانیم آن را رها کنیم یا ارتباطی را تصور کنیم که ما را اذیت می کند، ولی نمی توانیم آن را قطع کنیم و یا مواردی را در نظر بگیریم که وقتی به جایی از آن فکر می کنیم، عذاب می کشیم.
__________________
پیوستگی چیست؟
پیوستگی از نظر ما یعنی اینکه با آنچه در ارتباط قرار گرفته ایم و به آن عشق می ورزیم یا دوستش داریم احساس وحدت و یگانگی کنیم با وجود لذت شادمانی، سعادت و خوشی در آن، ما نیز خشنود می شویم. در این حالت، بودن یا نبودن او در کنار ما، احساس بسیار خوب یا بسیار بد به ما نمی دهد، بلکه وجود او باعث حس رضایت در درون ما می شود. به عبارتی دیگر، با نبودن او باز هم احساس رضایت در ما باقی مانده و حال خوبمان را می توانیم حفظ کنیم.
چگونه حالت وابستگی خود را به احساس پیوستگی تبدیل کنیم؟
الف) شناخت موارد وابستگی:
در خلوت خود یا با کمک گرفتن از فردی لایق، بررسی کنیم کدامیک از موارد کار، پول، پرخوری، پرحرفی و ... بیشترین وابستگی را برای ما ایجاد کرده است. بررسی کنیم که کدامیک از نیروها مثل نیاز، هوس، ترس، شک و تردید و ... در ما در این ارتباط فعال تر می باشند.
در رفتار خود بررسی کنیم به خاطر چه سوژه ای از خواب و خوراک خود کم می کنیم و فکر و احساس ما در چه مواردی، ما را به طور ناخواسته به دنبال خود می کشاند و در کنترل آن دچار مشکل می شویم. برای چه مواردی بیشتر از حد توان خود وقت می گذاریم و به خاطر اینکه هدیه ای به فردی بدهیم یا در کنارش باشیم، از سلامتی خود می کاهیم، بررسی کنیم در ارتباط با رسیدن به چه خواسته هایی خود را کوچک و حقیر می سازیم و در ارتباط با چه افرادی، اتمام توان خود را به کار می گیریم تا خواسته های خود را از آنها گدایی کنیم. بررسی کنیم با چه کسانی ارتباطی بی معنا و سست داریم یا ارتباط ما مرده و نامطلوب است و دراین ارتباط به دنبال چه می گردیم. در نظر بگیریم ترس از دستدادن چه چیزهائی را داریم، تا متوجه شویم ریشه های وابستگی ما کدام هستند.
ب) تکنیک های رهایی از وابستگی
آنچه ما را سرشار از عشق، رضایت خاطر و آرامش می کند و در ارتباط سالم دوطرفه ای قرار می دهد، مشخصه های دیگری دارد که به طور ظریف و حساسی قابل تفکیک می باشند. چنانچه راه های زیر را به کار گیریم، می توانیم تجربه کنیم که در وضعیت وابستگی قرار گرفته ایم یا پیوستگی و در پی آن می توانیم از فضای جهنمی وابستگی، رها شده و از فضای بهشتی پیوستگی لذت ببریم.
__________________
قطع وابستگی
درباره افراد یا مواردی که در نزدیکی با آنها یا حتی به دور از آنها احساس می کنیم که دچار نگرانی می شویم و حتی به صورت وسواس گونه ای می خواهیم گرفتاری ها و رفتارشان را کنترل کنیم و به طور مرتب می خواهیم برای آنها نقش مددکار را بازی کنیم. از این به بعد، اینگونه بیندیشیم که هر فردی مسئول اعمال خویش است. به جای کنترل افراطی و به اسارت کشیدن آنها، اجازه دهیم خودشان فرصت کسب تجربه را داشته باشند. ما فقط باید آنها را راهنمایی کنیم تا در حد توانایی خود به صورت منسجم و سازمان یافته پیشرفت کنند.
__________________
رهایی از رفتارهای وابستگی
بدون ترس، یک نسبت از رفتارهایی که وابستگی خود را در پشت آن پنهان کرده ایم، تهیه کرده و آنها را از رفتار خود حذف کنیم. بر روی مواردی مانند دروغ گفتن، غر زدن، اصرار به متقاعد کردن، التماس کردن، رشوه دادن، طراحی حقه های کوچک و بزرگ، بچه دار شدن به قصد وابسته کردن، تحقیر کردن، شکایت کردن، محکوم کردن و... حضور خود را قوی تر کنیم تا بتوانیم باورها و ریشه های به وجود آورنده این اعمال را بشناسیم؛ سپس روبه روی هر کدام بنویسیم چه باورها و توانمندی هایی را لازم است در خود تقویت کنیم تا به این کارها دست نزنیم...
__________________
عامل وبستگی زا را رها کنیم
کلیه مواردی مانند: گرفتن، اعتبار، پست، مقام، قدرت، احترام و سایر مواردی که به واسطه آنها می خواهیم به احساس سرخوشی و رضایت برسیم را شناسایی کنیم.
استقلال خود را حفظ کنیم
زمانی که عاشق دیگران می شویم یا اجازه می هیم که دیگران عاشق ما شوند، مراقب باشیم که در عین لذت بردن از حمایت عاشقانه طرف مقابل خود یا دادن حمایت عاشقانه به او، طوری رفتار کنیم که بدون حضور او نیز بتوانیم به خواسته های خود برسیم.
__________________
اعتماد به خود، اتکا به خداوند
در حالتی از حضور قرار بگیریم که حس کنیم مواردی مانند ناامیدی، ترس، ضعف و هرگونه کمبود دیگر فقط با حضور خداوند تکمیل می گردد اما فقط حق داریم به خدای خود وابسته باشیم که همواره از اوج آسمان ها تا قعر زمین و در فضای بین آن دو و مهمتر از همه در وجود خود ما حضور دارد و همیشه با ما است.
رهایی از شرمندگی
به یکی از بزرگترین طرف های خداوند که ”توبه“ نامیده می شود، آگاه تر شویم. با خدای خود راز و نیا کنیم. تمام ضعف ها، اشتباه ها و گناه های خود را به او اعتراف کنیم و فقط او را حمایتگر اصلی بدانیم و به هر چه غیر از اوست، به هیچ عنوان تکیه نکنیم.
garonkish
--------------------------------------------------------------------------------
آیا تاکنون به واژه هایی مانند وابستگی، دلبستگی و یا پیوستگی دقت کرده ایم؟ آیا تاکنون تجربه کرده ایم که در ارتباط با کسی یا چیزی در بیرون از خودمان، احساس یکی شدن داشته باشیم. به نحوی که قسمت ناتمام یا نیمه تمام ما را تکمیل کند؟ در این حالت دو وضعیت به وجود می آید: یکی وضعیت جهنمی که ما آن را با واژه ”وابستگی“ معرفی می کنیم و دیگری حالت بهشتی که ما آن را ”پیوستگی“ می نامیم.
وابستگی چیست؟
در قالب یک جمله یعنی اینکه: ”ما در ارتباط با کسی یا چیز آنچنان مجذوب شده ایم که احساس می کنیم با نبودن آن، ما نیز نابود می شویم“ در این حالت، ما به شدت به اتصال عاطفی، انرژیکی و ... آن عادت کرده ایم.
برای تجربه این وضعیت می توانیم به کاری فکر کنیم که ما را اذیت می کند، ولی نمی توانیم آن را رها کنیم یا ارتباطی را تصور کنیم که ما را اذیت می کند، ولی نمی توانیم آن را قطع کنیم و یا مواردی را در نظر بگیریم که وقتی به جایی از آن فکر می کنیم، عذاب می کشیم.
__________________
پیوستگی چیست؟
پیوستگی از نظر ما یعنی اینکه با آنچه در ارتباط قرار گرفته ایم و به آن عشق می ورزیم یا دوستش داریم احساس وحدت و یگانگی کنیم با وجود لذت شادمانی، سعادت و خوشی در آن، ما نیز خشنود می شویم. در این حالت، بودن یا نبودن او در کنار ما، احساس بسیار خوب یا بسیار بد به ما نمی دهد، بلکه وجود او باعث حس رضایت در درون ما می شود. به عبارتی دیگر، با نبودن او باز هم احساس رضایت در ما باقی مانده و حال خوبمان را می توانیم حفظ کنیم.
چگونه حالت وابستگی خود را به احساس پیوستگی تبدیل کنیم؟
الف) شناخت موارد وابستگی:
در خلوت خود یا با کمک گرفتن از فردی لایق، بررسی کنیم کدامیک از موارد کار، پول، پرخوری، پرحرفی و ... بیشترین وابستگی را برای ما ایجاد کرده است. بررسی کنیم که کدامیک از نیروها مثل نیاز، هوس، ترس، شک و تردید و ... در ما در این ارتباط فعال تر می باشند.
در رفتار خود بررسی کنیم به خاطر چه سوژه ای از خواب و خوراک خود کم می کنیم و فکر و احساس ما در چه مواردی، ما را به طور ناخواسته به دنبال خود می کشاند و در کنترل آن دچار مشکل می شویم. برای چه مواردی بیشتر از حد توان خود وقت می گذاریم و به خاطر اینکه هدیه ای به فردی بدهیم یا در کنارش باشیم، از سلامتی خود می کاهیم، بررسی کنیم در ارتباط با رسیدن به چه خواسته هایی خود را کوچک و حقیر می سازیم و در ارتباط با چه افرادی، اتمام توان خود را به کار می گیریم تا خواسته های خود را از آنها گدایی کنیم. بررسی کنیم با چه کسانی ارتباطی بی معنا و سست داریم یا ارتباط ما مرده و نامطلوب است و دراین ارتباط به دنبال چه می گردیم. در نظر بگیریم ترس از دستدادن چه چیزهائی را داریم، تا متوجه شویم ریشه های وابستگی ما کدام هستند.
ب) تکنیک های رهایی از وابستگی
آنچه ما را سرشار از عشق، رضایت خاطر و آرامش می کند و در ارتباط سالم دوطرفه ای قرار می دهد، مشخصه های دیگری دارد که به طور ظریف و حساسی قابل تفکیک می باشند. چنانچه راه های زیر را به کار گیریم، می توانیم تجربه کنیم که در وضعیت وابستگی قرار گرفته ایم یا پیوستگی و در پی آن می توانیم از فضای جهنمی وابستگی، رها شده و از فضای بهشتی پیوستگی لذت ببریم.
__________________
قطع وابستگی
درباره افراد یا مواردی که در نزدیکی با آنها یا حتی به دور از آنها احساس می کنیم که دچار نگرانی می شویم و حتی به صورت وسواس گونه ای می خواهیم گرفتاری ها و رفتارشان را کنترل کنیم و به طور مرتب می خواهیم برای آنها نقش مددکار را بازی کنیم. از این به بعد، اینگونه بیندیشیم که هر فردی مسئول اعمال خویش است. به جای کنترل افراطی و به اسارت کشیدن آنها، اجازه دهیم خودشان فرصت کسب تجربه را داشته باشند. ما فقط باید آنها را راهنمایی کنیم تا در حد توانایی خود به صورت منسجم و سازمان یافته پیشرفت کنند.
__________________
رهایی از رفتارهای وابستگی
بدون ترس، یک نسبت از رفتارهایی که وابستگی خود را در پشت آن پنهان کرده ایم، تهیه کرده و آنها را از رفتار خود حذف کنیم. بر روی مواردی مانند دروغ گفتن، غر زدن، اصرار به متقاعد کردن، التماس کردن، رشوه دادن، طراحی حقه های کوچک و بزرگ، بچه دار شدن به قصد وابسته کردن، تحقیر کردن، شکایت کردن، محکوم کردن و... حضور خود را قوی تر کنیم تا بتوانیم باورها و ریشه های به وجود آورنده این اعمال را بشناسیم؛ سپس روبه روی هر کدام بنویسیم چه باورها و توانمندی هایی را لازم است در خود تقویت کنیم تا به این کارها دست نزنیم...
__________________
عامل وبستگی زا را رها کنیم
کلیه مواردی مانند: گرفتن، اعتبار، پست، مقام، قدرت، احترام و سایر مواردی که به واسطه آنها می خواهیم به احساس سرخوشی و رضایت برسیم را شناسایی کنیم.
استقلال خود را حفظ کنیم
زمانی که عاشق دیگران می شویم یا اجازه می هیم که دیگران عاشق ما شوند، مراقب باشیم که در عین لذت بردن از حمایت عاشقانه طرف مقابل خود یا دادن حمایت عاشقانه به او، طوری رفتار کنیم که بدون حضور او نیز بتوانیم به خواسته های خود برسیم.
__________________
اعتماد به خود، اتکا به خداوند
در حالتی از حضور قرار بگیریم که حس کنیم مواردی مانند ناامیدی، ترس، ضعف و هرگونه کمبود دیگر فقط با حضور خداوند تکمیل می گردد اما فقط حق داریم به خدای خود وابسته باشیم که همواره از اوج آسمان ها تا قعر زمین و در فضای بین آن دو و مهمتر از همه در وجود خود ما حضور دارد و همیشه با ما است.
رهایی از شرمندگی
به یکی از بزرگترین طرف های خداوند که ”توبه“ نامیده می شود، آگاه تر شویم. با خدای خود راز و نیا کنیم. تمام ضعف ها، اشتباه ها و گناه های خود را به او اعتراف کنیم و فقط او را حمایتگر اصلی بدانیم و به هر چه غیر از اوست، به هیچ عنوان تکیه نکنیم.
garonkish