آسيب شناسي سوظن در زندگي مشترک
يکي از آفتهاي زندگيهاي زندگي مشترک، سوءظن و بدگماني زن و شوهر نسبت به يکديگر است. سوء ظن مانند طوفان تکان دهنده اي ستونهاي استوار زندگي را متزلزل مي کند.اين صفت نوعي بيماري روحي تلقي مي شود و گاه تا جايي پيش مي رود که امنيت افراد خانواده را درافکار يکديگر از بين مي برد. هر چند که در اکثر مواقع افراد بدبين براي توجيه کارهاي خود عنوان مي کنند که شدت علاقه آنها به همسرشان باعث اين رفتارهاست، اما تجربه نشان داده که نه تنها اين نوع واکنش ها، عشق و صميميتي به همراه ندارد بلکه به مرور باعث بيزاري و حتي نفرت همسر اين دسته از افراد مي گردد. خانوادههايي که با اين مسئله دست به گريبان هستند معمولا روابط سردي با هم دارند و از زندگي لذت نمي برند.
چرا برخي افراد زندگيشان را با بدبيني ميگذرانند؟
بدبيني، تفسير غلط از رفتار ديگران است، يعني اينکه فرد احساس ميکند چيزي که ميبيند با آن چيزي که در پشت صحنه وجود دارد تفاوت دارد. اين رفتار از يک احساس مثبت منشا نميگيرد. گاهي انسان بدي ميکند اما اگر درونش خوبي باشد اين اقدام، به عنوان بدبيني تلقي نميشود. در واقع به خوبي که بد تفسير شود بدبيني ميگوييم. البته فراموش نکنيد که گاه برخي ديگر از عوامل باعث تشديد اين حالات در افراد به خصوص در مردان مي شود . آخرين آمارها نشان داده که مردان تقريبا دو برابر زنان دچار اين اختلال مي شوند. در هر صورت هر چند که مردان نسبت به زنان دو برابر بيشتر مستعد ابتلابه اين اختلال هستند اما برخي از عوامل جانبي باعث شدت يافتن اين اختلال در افراد مي گردد. اين عوامل عبارتند از:
بيبند و باريها
گاهي به نظر ميرسد که زن و شوهر در برخوردها و معاشرتها و آمد و شدهاي خود مراقبتهاي لازم را انجام نميدهند. سخنانشان، اظهار نظرها، خندهها، حفظ و حراستشان از خود بگونهاي است ک در نظر ديگران بيبند و بار جلوه ميکنند. ظاهراً ممکن است انتقادي از هم نداشته باشند ولي در درون خود نسبت به هم کينهاي پيدا کرده و روزي آن را بروز خواهند داد.
تعصبات غير منطقي و حسادتها
گاهي منشاء سوء ظنها شدّت تعصب از يکسو و حسادت افراطي براي طرف ديگر است. البته اين دو مساله، خود پديد آمده از اين امرند که طرفين از واقعيات يکديگر دور و بر کنارند و هر کدام ديگري را خارج از معرکه احساس کرده و دايما طرف مقابل را توبيخ ميکند بدان تصور که درصدد ايجاد اختلال در حيات خانوادگي و ايجاد رنجش براي حيات ديگري است.
مخفي کاريها
گاهي سوءظنها بخاطر احساس وجود مخفي کاريهايي است که زن و شوهر بيش يا کم در کار و برنامه هم سراغ دارند. رفتار و حالاتي را از هم خبر دارند که از نظرها پنهان و در مواردي مشکوک است. اين امر تا روزي که از ديد هم مخفي است مسالهاي نيست ولي در آنگاه که روزنهاي درباره آن پيدا کنند نسبت به آن حساس شده و سعي خواهند داشت بالاخره از آن سر درآورند. و البته اين نکته قابل ذکر است که آنان روزي از آن سر در خواهند آورد.
بيماريها
غرض بيماريهاي رواني است که بصورتهاي گوناگون خود را نشان ميدهد. در توضيح آن بايد بگوئيم اين بدبيني گاهي ناشي از وسواسي است که زن يا شوهر را به سوي اين افکار سوق مي دهد، زماني اين امر ناشي از خواب و خيال و براي فرار از مشکلاتي است که روح و روان او را درهم فشرده و او را گرفتار کرده است. هم چنين ناز پروردگيها، بيحوصلگيها، ضعفهاي عصبي و از اين قبيل خود سبب ماجراجوييها و بدگمانيها است که جز تلخي به بار نخواهد آورد.
تحريکها
زماني سوء نظرها و بدگمانيها بعلت تحريکاتي است که از سوي دشمنان دوست نما، اطرافيان و يا حتي مزاحمتهاي تلفني و ... پديد ميآيد. متاسفانه در اجتماعات بيش يا کم افرادي وجود دارند که نسبت به آسايش و راحت ديگران حسادت ورزيده و ميکوشند نظام زندگي آنها را بر هم زنند. در نتيجه به تحريکات و ايجاد آشفتگي پرداخته و روزگار زوجين را تيره و تار ميکنند. اگر زن و شوهر در اين مساله اندکي هشيار باشند چنين توطئهاي را ريشه کن کرده و با آرامش به ادامه زندگي خواهند پرداخت.
آيا بدبيني درمان هم دارد؟
فراموش نکنيد وقتي زن يا مرد مي داند که همسرش قبل از ازدواج با اشخاص ديگر رابطه داشته، مي تواند براي او شک برانگيز باشد. براي اين که دچار سوء ظن نشويم بايد صداقت را مبناي رابطه قرار دهيم حتي اگر به ضرر ما باشد.
بسياري از مواقع پيام اين سوء ظنها از طرف همسر اين است که بيشتر به من توجه کن وقت بيشتري براي من بگذار، افزايش صميميت در رابطه زناشويي و احترام متقابل مي تواند تأثير زيادي در اين رابطه داشته باشد.
شناسايي هيجانها مانند خشم، ترس، عصبانيت، غم طرف مقابل و رعايت کردن آنها، دستيابي به يک درک و تفاهم دو جانبه، افزايش سواد عاطفي يعني مبادله احساسات، گفتن کلمات مثبت، زمان بيشتري با هم بودن، ابراز علاقه و مراقبت بيشتر، همه و همه مي تواند در روابط همسران تأثيرگذار باشد.
اما چنانچه اين راه حلها براي شما سودمند نبود بايد از متخصص کمک بگيريد. افراد مبتلا به بدبيني در درجه اول نيازمند دارو درماني هستند. خانوادهها ميتوانند فرد بدبين را نه به عنوان بدبيني نزد روان پزشک ببرند. بهطور مثال ميتوانند. به همسرشان بگويند: «تازگيها قدري عصبي شدي، احساس ميکنم فکرت مشغول شده» و او را به مطب روانپزشک ببرند. همانطور که شما هم ميدانيد چنين افرادي ميگويند جامعه بد است يا نگران همسرم هستم بنابراين افراد خودشان را بيمار نميدانند.
از ديگر سو در کنار دارو درماني دريافت خدمات روان درماني و مراجعه به روان شناس نيز به اين دسته از خانواده ها توصيه مي شود. مراجعه نزد روان شناس هم به فرد بدبين و هم به همسران آنها توصيه مي گردد چراکه به نظر مي رسد همسران اين دسته از افراد نيز نيازدارند نحوه برخورد با همسرشان را بياموزند.
منبع :تبیان
يکي از آفتهاي زندگيهاي زندگي مشترک، سوءظن و بدگماني زن و شوهر نسبت به يکديگر است. سوء ظن مانند طوفان تکان دهنده اي ستونهاي استوار زندگي را متزلزل مي کند.اين صفت نوعي بيماري روحي تلقي مي شود و گاه تا جايي پيش مي رود که امنيت افراد خانواده را درافکار يکديگر از بين مي برد. هر چند که در اکثر مواقع افراد بدبين براي توجيه کارهاي خود عنوان مي کنند که شدت علاقه آنها به همسرشان باعث اين رفتارهاست، اما تجربه نشان داده که نه تنها اين نوع واکنش ها، عشق و صميميتي به همراه ندارد بلکه به مرور باعث بيزاري و حتي نفرت همسر اين دسته از افراد مي گردد. خانوادههايي که با اين مسئله دست به گريبان هستند معمولا روابط سردي با هم دارند و از زندگي لذت نمي برند.
چرا برخي افراد زندگيشان را با بدبيني ميگذرانند؟
بدبيني، تفسير غلط از رفتار ديگران است، يعني اينکه فرد احساس ميکند چيزي که ميبيند با آن چيزي که در پشت صحنه وجود دارد تفاوت دارد. اين رفتار از يک احساس مثبت منشا نميگيرد. گاهي انسان بدي ميکند اما اگر درونش خوبي باشد اين اقدام، به عنوان بدبيني تلقي نميشود. در واقع به خوبي که بد تفسير شود بدبيني ميگوييم. البته فراموش نکنيد که گاه برخي ديگر از عوامل باعث تشديد اين حالات در افراد به خصوص در مردان مي شود . آخرين آمارها نشان داده که مردان تقريبا دو برابر زنان دچار اين اختلال مي شوند. در هر صورت هر چند که مردان نسبت به زنان دو برابر بيشتر مستعد ابتلابه اين اختلال هستند اما برخي از عوامل جانبي باعث شدت يافتن اين اختلال در افراد مي گردد. اين عوامل عبارتند از:
بيبند و باريها
گاهي به نظر ميرسد که زن و شوهر در برخوردها و معاشرتها و آمد و شدهاي خود مراقبتهاي لازم را انجام نميدهند. سخنانشان، اظهار نظرها، خندهها، حفظ و حراستشان از خود بگونهاي است ک در نظر ديگران بيبند و بار جلوه ميکنند. ظاهراً ممکن است انتقادي از هم نداشته باشند ولي در درون خود نسبت به هم کينهاي پيدا کرده و روزي آن را بروز خواهند داد.
تعصبات غير منطقي و حسادتها
گاهي منشاء سوء ظنها شدّت تعصب از يکسو و حسادت افراطي براي طرف ديگر است. البته اين دو مساله، خود پديد آمده از اين امرند که طرفين از واقعيات يکديگر دور و بر کنارند و هر کدام ديگري را خارج از معرکه احساس کرده و دايما طرف مقابل را توبيخ ميکند بدان تصور که درصدد ايجاد اختلال در حيات خانوادگي و ايجاد رنجش براي حيات ديگري است.
مخفي کاريها
گاهي سوءظنها بخاطر احساس وجود مخفي کاريهايي است که زن و شوهر بيش يا کم در کار و برنامه هم سراغ دارند. رفتار و حالاتي را از هم خبر دارند که از نظرها پنهان و در مواردي مشکوک است. اين امر تا روزي که از ديد هم مخفي است مسالهاي نيست ولي در آنگاه که روزنهاي درباره آن پيدا کنند نسبت به آن حساس شده و سعي خواهند داشت بالاخره از آن سر درآورند. و البته اين نکته قابل ذکر است که آنان روزي از آن سر در خواهند آورد.
بيماريها
غرض بيماريهاي رواني است که بصورتهاي گوناگون خود را نشان ميدهد. در توضيح آن بايد بگوئيم اين بدبيني گاهي ناشي از وسواسي است که زن يا شوهر را به سوي اين افکار سوق مي دهد، زماني اين امر ناشي از خواب و خيال و براي فرار از مشکلاتي است که روح و روان او را درهم فشرده و او را گرفتار کرده است. هم چنين ناز پروردگيها، بيحوصلگيها، ضعفهاي عصبي و از اين قبيل خود سبب ماجراجوييها و بدگمانيها است که جز تلخي به بار نخواهد آورد.
تحريکها
زماني سوء نظرها و بدگمانيها بعلت تحريکاتي است که از سوي دشمنان دوست نما، اطرافيان و يا حتي مزاحمتهاي تلفني و ... پديد ميآيد. متاسفانه در اجتماعات بيش يا کم افرادي وجود دارند که نسبت به آسايش و راحت ديگران حسادت ورزيده و ميکوشند نظام زندگي آنها را بر هم زنند. در نتيجه به تحريکات و ايجاد آشفتگي پرداخته و روزگار زوجين را تيره و تار ميکنند. اگر زن و شوهر در اين مساله اندکي هشيار باشند چنين توطئهاي را ريشه کن کرده و با آرامش به ادامه زندگي خواهند پرداخت.
آيا بدبيني درمان هم دارد؟
فراموش نکنيد وقتي زن يا مرد مي داند که همسرش قبل از ازدواج با اشخاص ديگر رابطه داشته، مي تواند براي او شک برانگيز باشد. براي اين که دچار سوء ظن نشويم بايد صداقت را مبناي رابطه قرار دهيم حتي اگر به ضرر ما باشد.
بسياري از مواقع پيام اين سوء ظنها از طرف همسر اين است که بيشتر به من توجه کن وقت بيشتري براي من بگذار، افزايش صميميت در رابطه زناشويي و احترام متقابل مي تواند تأثير زيادي در اين رابطه داشته باشد.
شناسايي هيجانها مانند خشم، ترس، عصبانيت، غم طرف مقابل و رعايت کردن آنها، دستيابي به يک درک و تفاهم دو جانبه، افزايش سواد عاطفي يعني مبادله احساسات، گفتن کلمات مثبت، زمان بيشتري با هم بودن، ابراز علاقه و مراقبت بيشتر، همه و همه مي تواند در روابط همسران تأثيرگذار باشد.
اما چنانچه اين راه حلها براي شما سودمند نبود بايد از متخصص کمک بگيريد. افراد مبتلا به بدبيني در درجه اول نيازمند دارو درماني هستند. خانوادهها ميتوانند فرد بدبين را نه به عنوان بدبيني نزد روان پزشک ببرند. بهطور مثال ميتوانند. به همسرشان بگويند: «تازگيها قدري عصبي شدي، احساس ميکنم فکرت مشغول شده» و او را به مطب روانپزشک ببرند. همانطور که شما هم ميدانيد چنين افرادي ميگويند جامعه بد است يا نگران همسرم هستم بنابراين افراد خودشان را بيمار نميدانند.
از ديگر سو در کنار دارو درماني دريافت خدمات روان درماني و مراجعه به روان شناس نيز به اين دسته از خانواده ها توصيه مي شود. مراجعه نزد روان شناس هم به فرد بدبين و هم به همسران آنها توصيه مي گردد چراکه به نظر مي رسد همسران اين دسته از افراد نيز نيازدارند نحوه برخورد با همسرشان را بياموزند.
منبع :تبیان