شما در بخش انجمنهای گفتگو سایت دکتر رهام صادقی هستید، برای آشنایی با امکانات متنوع دیگر سایت اینجا کلیک کنید


به اينستاگرام سايت بپيونديد

لطفاً راهنمایی کنید - جوان ها بخوانند - ایدز می گیرم؟

  1. با سلام،
    سوال در مورد ایدز:  

    ضمن تشکر از همه کسانیکه در این فروم همدرد و یار هم هستند و اطلاعات خودشون رو به اشتراک می گذارند و تشکر ویژه از دکتر رهام، بانی سایت، من همیشه خواننده مطالب مفید این انجمن بودم ولی هیچ وقت فکر نمی کردم که یه روزی مجبور بشم در اینجا سوال بپرسم! قبل از همه بگم که نوشتن این موضوع بیشتر برای تخلیه روانی خودم هست و اگر هم جوابی دریافت نکنم حداقل برای کسانی که این مطلب رو می خونند یک درس عبرت بزرگ خواهد بود تا آنها هم دچار این اشتباه نشوند. البته اگر بحث خطرش نبود، این تجربه برای استحکام روانی زندگی بعد از ازدواجم مفید بود اما چه کنم که .....، البته آدم وسواسی و خیالپردازی نیستم، شخصیت اجتماعی، جایگاه شغلی و تحصیلاتم هم کم نیست، ولی یک اشتباه کوچک برای نابودی یک زندگی
    بزرگ کافی است! از اینکه مطلب کمی طولانی است عذر می خواهم:

    مدتی پیش با  یک دختری رابطه ای پاک و عاشقانه داشتیم و با هم قصد ازدواج داریم و خانواده ها هم مطلعند. نوع رابطه چنان پاک بود که حتی با هم دست هم نداده ایم و قرار است تا چند ماه دیگر زندگی مشترکمان را آغاز کنیم. مراحل اولیه ازدواج هم انجام گرفته و تقریبا هیچ مشکلی وجود ندارد. روحیه او بسیار ظریف و شکننده است و برخلاف او من مردی شهوانی هستم (لطفاً از دید مثبت نگاه کنید، خیلی احساسی هستم) و فانتزی من رابطه با یک زن توپول میانسال بود و تا بدین سن هم رابطه کامل نداشته ام. از روی عشق زیاد به نامزدم، به سرم زد تا این عطش را در خود سیر کنم و بدون عقده جنسی و با تمام علاقه به همسرم، زندگی با او را شروع کنم. (البته اگر خطری نباشد از اینکار پشیمان نمی شوم چون باعث شد خیلی چیز ها را بفهمم و به اصطلاح "آدم" شوم. هرچند باعث شد از زندگی در چنین جامعه ای احساس سرخوردگی هم بکنم)

    زنی 15 سال بزرگتر را می شناختم که با شوهر خود رابطه خوبی ندارد و شغل شوهرش بگونه ایست که اکثراً خارج از کشور هست و خود او نیز بیشتر راغب بود. (گناهش را کاملاً به گردن می گیرم تا چندین برابر!) او به من اطمینان داد که سالم است و حتی شوهرش هر سه ماه یکبار خون اهدا می کند. حماقت کردم و قبولم شد. از نظر ظاهر و سلامت عمومی هم مشکلی نداشت و من حماقت کردم. ابلهانه بود که او از کاندوم خوشش نمی آمد و اگر پیشنهاد می دادم به او بر می خورد. در رابطه اول چنان احساس بدی به من دست داد که برخلاف همیشه، نعوظی به من دست نداد! (شاید چون بار اول بود، یا بخاطر عادت غلط خود ارضایی که این عدم نعوظ در رابطه واقعی بخاطر تکرر خودارضایی، خودش برای دوستان یک درس عبرت است). نه اینکه او می گذاشت و نه اینکه بدون نعوظ می شد از کاندوم استفاده کرد. خلاصه رابطه ای حفاظت نشده داشتیم (دستگاه IUD داره و نوع رابطه، کامل بود – دهانی و واژینال – همه انزال ها داخل واژن صورت گرفت). تجربه شیرینی برای من نبود ولی نمی دانم چه شد که دو هفته بعد دوباره به خانه اش دعوتم کرد و دو سه بار رابطه حفاظت نشده طولانی مدت داشتیم (که روز قبلش پریودش تموم شده بود). هر دفعه هم از سلامت خود اطمینان می داد و می گفت نگران نباشم. وقتی بیرون آمدم گریه ام گرفت و احساس خیانت کردم. البته قلبم تماماً برای نامزدم بود و پس از تجربه رابطه جنسی فهمیدم که اصلاً هم چیز با ارزشی نیست اگر از روی عشق نباشد. آن حس بد به تجربه اش نمی ارزید و به خودم قول دادم دیگر بجز همسرم با کس دیگری رابطه نخواهم داشت. (حتی اگر به اوج نیاز شهوانی هم برسی، باز آن حس ته دلت قویتر از آن است)

    پس از چند روز دلخوری و عصبانیت از خودم، ترس از HIV بر من مستولی شد. نمی دانم بخاطر مطالعه زیاد در این مورد بود یا اینکه واقعاً دلم خبر می داد. از اینکه ویروس ایدز وار بدنم شده باشد، در حال جنون هستم. (حتی اگر قضیه آزمایش مکرر خون همسرش درست باشه، چه بسا در دوره پنجره بوده؟ من شانس ندارم). نه به خودم فکر می کنم و نه به خانواده ام و نه به آبرویم که الگوی خیلی ها هستم، چون فوقش کوچ می کنم به جایی دور تا بمیرم. تنها نگرانی ام این است که عشقم چه خواهد کرد. او از نظر خانوادگی، روحی و روانی توان جدا شدن از من را ندارد چه برسد به اینکه دلیل این جدا شدن را آلودگی به ایدز بداند!!! برای شما شاید بی معنی باشد اما برای من بدترین کابوس زندگی است. رفتار و کارم تحت تاثیر این تفکر قرار گرفته و واقعاً می ترسم. از خدا هم می خواهم حداقل بخاطر نامزدم مرا سرافکنده نکند. (شما هم دعا کنید).

    از رابطه اولم 3 هفته و از رابطه دوم 1 هفته می گذرد. احساس بدی دارم، احساس و بیحالی و خستگی زودهنگام و درد شدید گلو و انتهای زبان. برای رفتن به آزمایش HIV حداقل باید 5 هفته صبر کنم، تا 6 ماه هم نباید به کسی دست بزنم. به کسی هم نمی تونم بگم. یکم دلداری و اطلاعات اضافی (نه آنهایی که در اینترنت میشه پیدا کرد) لازم دارم. و اینکه اگه کسی قبلاً تست HIV داده بگه که چه مراحلی داره. یعنی می دونم در شهرمان در کجاها مشاوره و آزمایش رایگان ایدز می دند ولی می خوام بدونم از لحظه ای که از در وارد می شم با چه صحنه هایی مواجه خواهم شد و چه خواهم گفت و چه برخوردی خواهم دید؟! در ضمن کسی که در سازمان انتقال خون، خون اهدا می کنه (مثلاً عضو خون دهی باشه) خونش رو آزمایش می کنند، اگر HIV مثبت بود به او اطلاع می دهند یا فقط خونش رو امهاء می کنند؟ دلشوره و نگرانی از آینده نامزدم داره من رو می کشه...  
     
    تشکر شده توسط : 1 کاربر
  2. behinehi نوشته است: با سلام،
    سوال در مورد ایدز:  
    ضمن تشکر از همه کسانیکه در این فروم همدرد و یار هم هستند و اطلاعات خودشون رو به اشتراک می گذارند و تشکر ویژه از دکتر رهام، بانی سایت، من همیشه خواننده مطالب مفید این انجمن بودم ولی هیچ وقت فکر نمی کردم که یه روزی مجبور بشم در اینجا سوال بپرسم! قبل از همه بگم که نوشتن این موضوع بیشتر برای تخلیه روانی خودم هست و اگر هم جوابی دریافت نکنم حداقل برای کسانی که این مطلب رو می خونند یک درس عبرت بزرگ خواهد بود تا آنها هم دچار این اشتباه نشوند. البته اگر بحث خطرش نبود، این تجربه برای استحکام روانی زندگی بعد از ازدواجم مفید بود اما چه کنم که .....، البته آدم وسواسی و خیالپردازی نیستم، شخصیت اجتماعی، جایگاه شغلی و تحصیلاتم هم کم نیست، ولی یک اشتباه کوچک برای نابودی یک زندگی
    بزرگ کافی است! از اینکه مطلب کمی طولانی است عذر می خواهم:
    مدتی پیش با  یک دختری رابطه ای پاک و عاشقانه داشتیم و با هم قصد ازدواج داریم و خانواده ها هم مطلعند. نوع رابطه چنان پاک بود که حتی با هم دست هم نداده ایم و قرار است تا چند ماه دیگر زندگی مشترکمان را آغاز کنیم. مراحل اولیه ازدواج هم انجام گرفته و تقریبا هیچ مشکلی وجود ندارد. روحیه او بسیار ظریف و شکننده است و برخلاف او من مردی شهوانی هستم (لطفاً از دید مثبت نگاه کنید، خیلی احساسی هستم) و فانتزی من رابطه با یک زن توپول میانسال بود و تا بدین سن هم رابطه کامل نداشته ام. از روی عشق زیاد به نامزدم، به سرم زد تا این عطش را در خود سیر کنم و بدون عقده جنسی و با تمام علاقه به همسرم، زندگی با او را شروع کنم. (البته اگر خطری نباشد از اینکار پشیمان نمی شوم چون باعث شد خیلی چیز ها را بفهمم و به اصطلاح "آدم" شوم. هرچند باعث شد از زندگی در چنین جامعه ای احساس سرخوردگی هم بکنم)
    زنی 15 سال بزرگتر را می شناختم که با شوهر خود رابطه خوبی ندارد و شغل شوهرش بگونه ایست که اکثراً خارج از کشور هست و خود او نیز بیشتر راغب بود. (گناهش را کاملاً به گردن می گیرم تا چندین برابر!) او به من اطمینان داد که سالم است و حتی شوهرش هر سه ماه یکبار خون اهدا می کند. حماقت کردم و قبولم شد. از نظر ظاهر و سلامت عمومی هم مشکلی نداشت و من حماقت کردم. ابلهانه بود که او از کاندوم خوشش نمی آمد و اگر پیشنهاد می دادم به او بر می خورد. در رابطه اول چنان احساس بدی به من دست داد که برخلاف همیشه، نعوظی به من دست نداد! (شاید چون بار اول بود، یا بخاطر عادت غلط خود ارضایی که این عدم نعوظ در رابطه واقعی بخاطر تکرر خودارضایی، خودش برای دوستان یک درس عبرت است). نه اینکه او می گذاشت و نه اینکه بدون نعوظ می شد از کاندوم استفاده کرد. خلاصه رابطه ای حفاظت نشده داشتیم (دستگاه IUD داره و نوع رابطه، کامل بود – دهانی و واژینال – همه انزال ها داخل واژن صورت گرفت). تجربه شیرینی برای من نبود ولی نمی دانم چه شد که دو هفته بعد دوباره به خانه اش دعوتم کرد و دو سه بار رابطه حفاظت نشده طولانی مدت داشتیم (که روز قبلش پریودش تموم شده بود). هر دفعه هم از سلامت خود اطمینان می داد و می گفت نگران نباشم. وقتی بیرون آمدم گریه ام گرفت و احساس خیانت کردم. البته قلبم تماماً برای نامزدم بود و پس از تجربه رابطه جنسی فهمیدم که اصلاً هم چیز با ارزشی نیست اگر از روی عشق نباشد. آن حس بد به تجربه اش نمی ارزید و به خودم قول دادم دیگر بجز همسرم با کس دیگری رابطه نخواهم داشت. (حتی اگر به اوج نیاز شهوانی هم برسی، باز آن حس ته دلت قویتر از آن است)
    پس از چند روز دلخوری و عصبانیت از خودم، ترس از HIV بر من مستولی شد. نمی دانم بخاطر مطالعه زیاد در این مورد بود یا اینکه واقعاً دلم خبر می داد. از اینکه ویروس ایدز وار بدنم شده باشد، در حال جنون هستم. (حتی اگر قضیه آزمایش مکرر خون همسرش درست باشه، چه بسا در دوره پنجره بوده؟ من شانس ندارم). نه به خودم فکر می کنم و نه به خانواده ام و نه به آبرویم که الگوی خیلی ها هستم، چون فوقش کوچ می کنم به جایی دور تا بمیرم. تنها نگرانی ام این است که عشقم چه خواهد کرد. او از نظر خانوادگی، روحی و روانی توان جدا شدن از من را ندارد چه برسد به اینکه دلیل این جدا شدن را آلودگی به ایدز بداند!!! برای شما شاید بی معنی باشد اما برای من بدترین کابوس زندگی است. رفتار و کارم تحت تاثیر این تفکر قرار گرفته و واقعاً می ترسم. از خدا هم می خواهم حداقل بخاطر نامزدم مرا سرافکنده نکند. (شما هم دعا کنید).
    از رابطه اولم 3 هفته و از رابطه دوم 1 هفته می گذرد. احساس بدی دارم، احساس و بیحالی و خستگی زودهنگام و درد شدید گلو و انتهای زبان. برای رفتن به آزمایش HIV حداقل باید 5 هفته صبر کنم، تا 6 ماه هم نباید به کسی دست بزنم. به کسی هم نمی تونم بگم. یکم دلداری و اطلاعات اضافی (نه آنهایی که در اینترنت میشه پیدا کرد) لازم دارم. و اینکه اگه کسی قبلاً تست HIV داده بگه که چه مراحلی داره. یعنی می دونم در شهرمان در کجاها مشاوره و آزمایش رایگان ایدز می دند ولی می خوام بدونم از لحظه ای که از در وارد می شم با چه صحنه هایی مواجه خواهم شد و چه خواهم گفت و چه برخوردی خواهم دید؟! در ضمن کسی که در سازمان انتقال خون، خون اهدا می کنه (مثلاً عضو خون دهی باشه) خونش رو آزمایش می کنند، اگر HIV مثبت بود به او اطلاع می دهند یا فقط خونش رو امهاء می کنند؟ دلشوره و نگرانی از آینده نامزدم داره من رو می کشه...  


    سلام دوست عزيز
    اول اين رو بگم كه براي فائق اومدن به تشويشي كه درونت هست ..بهترين راه توكله..
    در هر سطحي از اعتقادات هم كه باشي وقتي از يه قدرت بزرگ كمك بخواي آرامش بخشه ..
    من اين رو تجربه كردم .البته مشكل شما رو نداشتم ولي سال گذشته مشكل بزرگي برام پيش اومد كه فقط با توكل برش فائق اومدم ..
    از خدا بخواه ( با هر جمله و بياني كه دوست داري و راحتيو با هر زبوني )كه همه چيز رو اون جور صلاحه جلو ببره .. و ازش بخواه بهت آرامش بده... وقتي خودت رو در قلمرو يه نور عظيم حس كني خيلي آروم ميشي
    براي خودت و براي كسيكه ميخواد همسرت بشه دعا كن .. تو به نتيجه خوبي رسيدي ""پس از تجربه رابطه جنسی فهمیدم که اصلاً هم چیز با ارزشی نیست اگر از روی عشق نباشد. آن حس بد به تجربه اش نمی ارزید و به خودم قول دادم دیگر بجز همسرم با کس دیگری رابطه نخواهم داشت""
    اين تحليليه كه گاهي افراد هيچگاه بهش نميرسن ... وسط تموم اين نگرانيهات بابت اين يه موضوع به خودت ببال..و سعي كن اين عهدتو فراموش نكني  ..
    نميخوام مثه معلم هاي معارف صحبت كنم نه ..اينا چيزايي كه بهش رسيدم ... خدا نجواهاي بنده هاش  ..ترسها ..پشيموني ها ..همه و همه رو ميبينه و در مقابلش چيزي رو جلوي پات قرار ميده كه واقعا به صلاحته ..
    پس وقتي مجبوري صبر كني با آرامش صبر كن ..ميدونم سخته .. ولي ميشه ..

    در مورد علائمي كه گفتي ..
    1-بدبينانش اينه كه اينا علائم ايدزه ولي ...
    ويروس به اين سرعت نميتونه سيستم ايمني تو رو مختل كنه
    2- بعضي مشكلات " سايكوسوماتيك " هستنديعني چون با استرس زياد مدام با خودت فكر ميكني كه بيماريه بدي رو گرفتي علائم بدني رو هم پيدا ميكني ..
    اين شايد به دليل مطالعه زياد و اطلاعات آدم هم باشه
    مثلا من مدتي در بخش كانسر كار ميكردم ..اين باعث شده بود خيلي از علائم بيماري ها رو تو خودم به وضوح ببينم ...در صورتي كه فقط براي استرس و كانسر فوبيا بود ...
    3- خوش بينانش اينه كه شايد سرما خوردي ..

    سعي كن به بدترين ها فكر نكني ... فكر مثبت خيلي كمك كننده تر از افكار منفي اي كه فقط انرژيتو ميگيره و مضطربت ميكنه ..

    در مورد آزمايش .. خيلي عجيب غريب نيست ..مثله يه آزمايش ساده ..كه خودتم گفتي فعلا بايد كمي تا موعد آزمايش صبر كني تا تيتر آنتي بادي تو خونت بره بالا و قابل آناليز باشه .. ..(در اين مورد حتما تحت نظر يه متخصص عفوني باش.. )
    و يه راهي كه شايد كمي سخت و نا شدني باشه ..تقاضا از شريك جنسيت براي انجام آزمايشه ..
    اين ميتونه خيلي كمك كننده باشه ...

    اما اينكه با چي مواجه ميشي بذار برات مثال بزنم..
    در طول روز خيلي ها به دارو خونه مراجعه ميكنند و سرنگ ميخرند ..
    بعضي ها براي تزريق دارو و بعضي هم كه ميدوني ..معتادند ..
    خيلي جالبه كه بدوني اوني كه معتاده وقتي مياد تو پولش آماده تو دستشه .. نگاهشونو اكثرن ميندازن پايين.. و سريع دوست دارن خارج شن ..
    به هر حال طرف يه حسه بدي داره و يه شرمي كه فكر ميكنه همه در اون لحظه دارن با ديد شماتت بهش نگاه ميكنن ..
    اما شايد مثلا مني كه اون ور پيشخونم حتي متوجه اون آدم هم نشم ..
    ..... ميدوني چي ميخوام بگم ..
    شايد مردم و حتي گاهي كادر پزشكي به اين بيماري با چندين علامت سوال تو ذهنشون نگاه كنن..
    ولي اين مهم نيست ..و تو نميتوني طرز برخورد و ذهن آدما رو عوض كني ..
    همه تو زندگي گاهي اشتباه ميكنن ..
    پس اگر وقتي يه معتاد مياد و سرنگ ميخره من جوري بهش نگاه كنم كه انگار مجرمترين مجرم دنيا جلوي چشممه ..
    اين نشون ميده من نتونستم خوب آناليز كنم ..نتونستم احتمال بدم ممكنه يه روز خودم جاي اون باشم.. شايد اگه شرايط منم مثله اون بود من هم .... و نتونستم بفهمم كه ان تا شرايط هست كه آدمو به اين جا ميرسونه ..
    در واقع با اون نگاه خودمو زير سوال بردم ..
    بهتره به اين اصلا فكر نكني ...

    يادت نره تحت نظر يه متخصص باش ..
    سعي كن آروم باشي ..
    و از كسي كمك بخواه كه خير هممونو فقط اونه ميدونه ..

    موفق و سلامت باشي ..
     
    این پست توسط دکتر رهام صادقی (مدیریت سایت) تایید شده است
    تشکر شده توسط : ROHAM و 10 کاربر ديگر
  3. behinehi نوشته است: با سلام،
    سوال در مورد ایدز:  

    ضمن تشکر از همه کسانیکه در این فروم همدرد و یار هم هستند و اطلاعات خودشون رو به اشتراک می گذارند و تشکر ویژه از دکتر رهام، بانی سایت، من همیشه خواننده مطالب مفید این انجمن بودم ولی هیچ وقت فکر نمی کردم که یه روزی مجبور بشم در اینجا سوال بپرسم! قبل از همه بگم که نوشتن این موضوع بیشتر برای تخلیه روانی خودم هست و اگر هم جوابی دریافت نکنم حداقل برای کسانی که این مطلب رو می خونند یک درس عبرت بزرگ خواهد بود تا آنها هم دچار این اشتباه نشوند. البته اگر بحث خطرش نبود، این تجربه برای استحکام روانی زندگی بعد از ازدواجم مفید بود اما چه کنم که .....، البته آدم وسواسی و خیالپردازی نیستم، شخصیت اجتماعی، جایگاه شغلی و تحصیلاتم هم کم نیست، ولی یک اشتباه کوچک برای نابودی یک زندگی
    بزرگ کافی است! از اینکه مطلب کمی طولانی است عذر می خواهم:

    مدتی پیش با  یک دختری رابطه ای پاک و عاشقانه داشتیم و با هم قصد ازدواج داریم و خانواده ها هم مطلعند. نوع رابطه چنان پاک بود که حتی با هم دست هم نداده ایم و قرار است تا چند ماه دیگر زندگی مشترکمان را آغاز کنیم. مراحل اولیه ازدواج هم انجام گرفته و تقریبا هیچ مشکلی وجود ندارد. روحیه او بسیار ظریف و شکننده است و برخلاف او من مردی شهوانی هستم (لطفاً از دید مثبت نگاه کنید، خیلی احساسی هستم) و فانتزی من رابطه با یک زن توپول میانسال بود و تا بدین سن هم رابطه کامل نداشته ام. از روی عشق زیاد به نامزدم، به سرم زد تا این عطش را در خود سیر کنم و بدون عقده جنسی و با تمام علاقه به همسرم، زندگی با او را شروع کنم. (البته اگر خطری نباشد از اینکار پشیمان نمی شوم چون باعث شد خیلی چیز ها را بفهمم و به اصطلاح "آدم" شوم. هرچند باعث شد از زندگی در چنین جامعه ای احساس سرخوردگی هم بکنم)

    زنی 15 سال بزرگتر را می شناختم که با شوهر خود رابطه خوبی ندارد و شغل شوهرش بگونه ایست که اکثراً خارج از کشور هست و خود او نیز بیشتر راغب بود. (گناهش را کاملاً به گردن می گیرم تا چندین برابر!) او به من اطمینان داد که سالم است و حتی شوهرش هر سه ماه یکبار خون اهدا می کند. حماقت کردم و قبولم شد. از نظر ظاهر و سلامت عمومی هم مشکلی نداشت و من حماقت کردم. ابلهانه بود که او از کاندوم خوشش نمی آمد و اگر پیشنهاد می دادم به او بر می خورد. در رابطه اول چنان احساس بدی به من دست داد که برخلاف همیشه، نعوظی به من دست نداد! (شاید چون بار اول بود، یا بخاطر عادت غلط خود ارضایی که این عدم نعوظ در رابطه واقعی بخاطر تکرر خودارضایی، خودش برای دوستان یک درس عبرت است). نه اینکه او می گذاشت و نه اینکه بدون نعوظ می شد از کاندوم استفاده کرد. خلاصه رابطه ای حفاظت نشده داشتیم (دستگاه IUD داره و نوع رابطه، کامل بود – دهانی و واژینال – همه انزال ها داخل واژن صورت گرفت). تجربه شیرینی برای من نبود ولی نمی دانم چه شد که دو هفته بعد دوباره به خانه اش دعوتم کرد و دو سه بار رابطه حفاظت نشده طولانی مدت داشتیم (که روز قبلش پریودش تموم شده بود). هر دفعه هم از سلامت خود اطمینان می داد و می گفت نگران نباشم. وقتی بیرون آمدم گریه ام گرفت و احساس خیانت کردم. البته قلبم تماماً برای نامزدم بود و پس از تجربه رابطه جنسی فهمیدم که اصلاً هم چیز با ارزشی نیست اگر از روی عشق نباشد. آن حس بد به تجربه اش نمی ارزید و به خودم قول دادم دیگر بجز همسرم با کس دیگری رابطه نخواهم داشت. (حتی اگر به اوج نیاز شهوانی هم برسی، باز آن حس ته دلت قویتر از آن است)

    پس از چند روز دلخوری و عصبانیت از خودم، ترس از HIV بر من مستولی شد. نمی دانم بخاطر مطالعه زیاد در این مورد بود یا اینکه واقعاً دلم خبر می داد. از اینکه ویروس ایدز وار بدنم شده باشد، در حال جنون هستم. (حتی اگر قضیه آزمایش مکرر خون همسرش درست باشه، چه بسا در دوره پنجره بوده؟ من شانس ندارم). نه به خودم فکر می کنم و نه به خانواده ام و نه به آبرویم که الگوی خیلی ها هستم، چون فوقش کوچ می کنم به جایی دور تا بمیرم. تنها نگرانی ام این است که عشقم چه خواهد کرد. او از نظر خانوادگی، روحی و روانی توان جدا شدن از من را ندارد چه برسد به اینکه دلیل این جدا شدن را آلودگی به ایدز بداند!!! برای شما شاید بی معنی باشد اما برای من بدترین کابوس زندگی است. رفتار و کارم تحت تاثیر این تفکر قرار گرفته و واقعاً می ترسم. از خدا هم می خواهم حداقل بخاطر نامزدم مرا سرافکنده نکند. (شما هم دعا کنید).

    از رابطه اولم 3 هفته و از رابطه دوم 1 هفته می گذرد. احساس بدی دارم، احساس و بیحالی و خستگی زودهنگام و درد شدید گلو و انتهای زبان. برای رفتن به آزمایش HIV حداقل باید 5 هفته صبر کنم، تا 6 ماه هم نباید به کسی دست بزنم. به کسی هم نمی تونم بگم. یکم دلداری و اطلاعات اضافی (نه آنهایی که در اینترنت میشه پیدا کرد) لازم دارم. و اینکه اگه کسی قبلاً تست HIV داده بگه که چه مراحلی داره. یعنی می دونم در شهرمان در کجاها مشاوره و آزمایش رایگان ایدز می دند ولی می خوام بدونم از لحظه ای که از در وارد می شم با چه صحنه هایی مواجه خواهم شد و چه خواهم گفت و چه برخوردی خواهم دید؟! در ضمن کسی که در سازمان انتقال خون، خون اهدا می کنه (مثلاً عضو خون دهی باشه) خونش رو آزمایش می کنند، اگر HIV مثبت بود به او اطلاع می دهند یا فقط خونش رو امهاء می کنند؟ دلشوره و نگرانی از آینده نامزدم داره من رو می کشه...  

    با سلام
    دوست عزیز، ضمن تایید سخنان بسیار زیبا و متین دوستمون، که همه مطلب رو به خوبی توصیف کردند،تنها باید بگم طبق شنیده ها ، علائم این ویروس خطرناک!! به این زودیها بروز نمیکنه!! پس بنظرم اولاً زود قضاوت کردید!!! و دوماً این آزمایش همانند دیگر آزمایشات بوده و چون متاسفانه تعداد درگیر اون زیاد شده! مثل دیگر امراض باهاش برخورد میشه!! و بارها در تلویزیون دیده و شنیده ایم که باید افراد جامعه با دیدی دیگر با این قضیه برخورد کنند!! که انشالله همین جور هم هست!!سوماً همونطور که خودتون گفتید دیگه با ایجاد این روابط خارج از عرف جامعه، خودتونو به درد سر نیاندازید!!چون نه به استرسش می ارزه!! ونه کاری درسته!! و در وهله آخر، به خدای لایزال و مهربون تکیه و امید داشته باشید!! قطعاً راه مناسب رو براتون مقرر میکنه!!!
    موفق باشید.
     
    تشکر شده توسط : 3 کاربر
  4. behinehi نوشته است: با سلام،
    سوال در مورد ایدز:  

    ضمن تشکر از همه کسانیکه در این فروم همدرد و یار هم هستند و اطلاعات خودشون رو به اشتراک می گذارند و تشکر ویژه از دکتر رهام، بانی سایت، من همیشه خواننده مطالب مفید این انجمن بودم ولی هیچ وقت فکر نمی کردم که یه روزی مجبور بشم در اینجا سوال بپرسم! قبل از همه بگم که نوشتن این موضوع بیشتر برای تخلیه روانی خودم هست و اگر هم جوابی دریافت نکنم حداقل برای کسانی که این مطلب رو می خونند یک درس عبرت بزرگ خواهد بود تا آنها هم دچار این اشتباه نشوند. البته اگر بحث خطرش نبود، این تجربه برای استحکام روانی زندگی بعد از ازدواجم مفید بود اما چه کنم که .....، البته آدم وسواسی و خیالپردازی نیستم، شخصیت اجتماعی، جایگاه شغلی و تحصیلاتم هم کم نیست، ولی یک اشتباه کوچک برای نابودی یک زندگی
    بزرگ کافی است! از اینکه مطلب کمی طولانی است عذر می خواهم:

    مدتی پیش با  یک دختری رابطه ای پاک و عاشقانه داشتیم و با هم قصد ازدواج داریم و خانواده ها هم مطلعند. نوع رابطه چنان پاک بود که حتی با هم دست هم نداده ایم و قرار است تا چند ماه دیگر زندگی مشترکمان را آغاز کنیم. مراحل اولیه ازدواج هم انجام گرفته و تقریبا هیچ مشکلی وجود ندارد. روحیه او بسیار ظریف و شکننده است و برخلاف او من مردی شهوانی هستم (لطفاً از دید مثبت نگاه کنید، خیلی احساسی هستم) و فانتزی من رابطه با یک زن توپول میانسال بود و تا بدین سن هم رابطه کامل نداشته ام. از روی عشق زیاد به نامزدم، به سرم زد تا این عطش را در خود سیر کنم و بدون عقده جنسی و با تمام علاقه به همسرم، زندگی با او را شروع کنم. (البته اگر خطری نباشد از اینکار پشیمان نمی شوم چون باعث شد خیلی چیز ها را بفهمم و به اصطلاح "آدم" شوم. هرچند باعث شد از زندگی در چنین جامعه ای احساس سرخوردگی هم بکنم)

    زنی 15 سال بزرگتر را می شناختم که با شوهر خود رابطه خوبی ندارد و شغل شوهرش بگونه ایست که اکثراً خارج از کشور هست و خود او نیز بیشتر راغب بود. (گناهش را کاملاً به گردن می گیرم تا چندین برابر!) او به من اطمینان داد که سالم است و حتی شوهرش هر سه ماه یکبار خون اهدا می کند. حماقت کردم و قبولم شد. از نظر ظاهر و سلامت عمومی هم مشکلی نداشت و من حماقت کردم. ابلهانه بود که او از کاندوم خوشش نمی آمد و اگر پیشنهاد می دادم به او بر می خورد. در رابطه اول چنان احساس بدی به من دست داد که برخلاف همیشه، نعوظی به من دست نداد! (شاید چون بار اول بود، یا بخاطر عادت غلط خود ارضایی که این عدم نعوظ در رابطه واقعی بخاطر تکرر خودارضایی، خودش برای دوستان یک درس عبرت است). نه اینکه او می گذاشت و نه اینکه بدون نعوظ می شد از کاندوم استفاده کرد. خلاصه رابطه ای حفاظت نشده داشتیم (دستگاه IUD داره و نوع رابطه، کامل بود – دهانی و واژینال – همه انزال ها داخل واژن صورت گرفت). تجربه شیرینی برای من نبود ولی نمی دانم چه شد که دو هفته بعد دوباره به خانه اش دعوتم کرد و دو سه بار رابطه حفاظت نشده طولانی مدت داشتیم (که روز قبلش پریودش تموم شده بود). هر دفعه هم از سلامت خود اطمینان می داد و می گفت نگران نباشم. وقتی بیرون آمدم گریه ام گرفت و احساس خیانت کردم. البته قلبم تماماً برای نامزدم بود و پس از تجربه رابطه جنسی فهمیدم که اصلاً هم چیز با ارزشی نیست اگر از روی عشق نباشد. آن حس بد به تجربه اش نمی ارزید و به خودم قول دادم دیگر بجز همسرم با کس دیگری رابطه نخواهم داشت. (حتی اگر به اوج نیاز شهوانی هم برسی، باز آن حس ته دلت قویتر از آن است)

    پس از چند روز دلخوری و عصبانیت از خودم، ترس از HIV بر من مستولی شد. نمی دانم بخاطر مطالعه زیاد در این مورد بود یا اینکه واقعاً دلم خبر می داد. از اینکه ویروس ایدز وار بدنم شده باشد، در حال جنون هستم. (حتی اگر قضیه آزمایش مکرر خون همسرش درست باشه، چه بسا در دوره پنجره بوده؟ من شانس ندارم). نه به خودم فکر می کنم و نه به خانواده ام و نه به آبرویم که الگوی خیلی ها هستم، چون فوقش کوچ می کنم به جایی دور تا بمیرم. تنها نگرانی ام این است که عشقم چه خواهد کرد. او از نظر خانوادگی، روحی و روانی توان جدا شدن از من را ندارد چه برسد به اینکه دلیل این جدا شدن را آلودگی به ایدز بداند!!! برای شما شاید بی معنی باشد اما برای من بدترین کابوس زندگی است. رفتار و کارم تحت تاثیر این تفکر قرار گرفته و واقعاً می ترسم. از خدا هم می خواهم حداقل بخاطر نامزدم مرا سرافکنده نکند. (شما هم دعا کنید).

    از رابطه اولم 3 هفته و از رابطه دوم 1 هفته می گذرد. احساس بدی دارم، احساس و بیحالی و خستگی زودهنگام و درد شدید گلو و انتهای زبان. برای رفتن به آزمایش HIV حداقل باید 5 هفته صبر کنم، تا 6 ماه هم نباید به کسی دست بزنم. به کسی هم نمی تونم بگم. یکم دلداری و اطلاعات اضافی (نه آنهایی که در اینترنت میشه پیدا کرد) لازم دارم. و اینکه اگه کسی قبلاً تست HIV داده بگه که چه مراحلی داره. یعنی می دونم در شهرمان در کجاها مشاوره و آزمایش رایگان ایدز می دند ولی می خوام بدونم از لحظه ای که از در وارد می شم با چه صحنه هایی مواجه خواهم شد و چه خواهم گفت و چه برخوردی خواهم دید؟! در ضمن کسی که در سازمان انتقال خون، خون اهدا می کنه (مثلاً عضو خون دهی باشه) خونش رو آزمایش می کنند، اگر HIV مثبت بود به او اطلاع می دهند یا فقط خونش رو امهاء می کنند؟ دلشوره و نگرانی از آینده نامزدم داره من رو می کشه...  


    سلام
    انشالله که مشکل خاصی نیست.............اینو در سرویس خبری ایدز خوندم:

    1-علائم و نشانه هاي شايع آلودگی با HIV عبارتند از:


    1-عفونت (مغز، خون و دستگاه تناسلي)
    2-كاهش شديد وزن
    3-عرق شبانه
    4-تب و لرز
    5-ضايعات مخاط دهان
    6-سردرد
    7-اختلال ديد
    8-احساس خستگي مزمن
    9-اسهال
    10-جنون


    2-در مرحله ابتدایی ابتلا به ویروس HIV ، علائم مشابه علائم بیماری آنفولانزا می باشد. اصولا چند روز بعد از عفونی شدن ، این علائم بروز می کند و برای هفته ها به طول می انجامد. این علائم عبارتند از :

    1-گرفتگی و درد شکم،
    2-تهوع و استفراغ-اسهال
    3-بزرگ شدن غدد لنفاوی زیرکتف، کشاله ران و گلو
    4-تب
    5-سردرد
    6-درد مفاصل و ماهیچه ها
    7-کهیر پوست
    8-گلو درد
    9-کاهش وزن


    3-تنها راه مطمئن جهت تعيين آلودگي با  HIV انجام تست آنتي بادي  HIV مي‌باشد و از روي علائم باليني نمي‌توان آلودگي با  HIV را تعيين كرد.

    همونطور که دوستان هم گفتند در ابتدا به خدا توکل کنید و بعد هر اتفاقی رو به این بیماری ربط ندید..............شاید خستگی ایجاد شده برای شما ناشی از کار زیادتون باشه که اتفاقا در این بیماری هم خستگی یکی از علائمشه................
    ضمنا برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد این بیماری به سرویس خبری ایدز مراجعه کنید......

    موفق باشید و خوشبخت
     
    این پست توسط دکتر رهام صادقی (مدیریت سایت) تایید شده است
    تشکر شده توسط : ROHAM و 5 کاربر ديگر
  5. سلام من 2 ماه پیش سینه یک خانم رو مکیدم حتی رابطه دهانی هم نداشتم.اعصابم خورد شده.این خانم 2 کبود روی پوستش بود . که رفته بوده دکتر و دکتر احتمال سرطان خون داده ایشون ازمایش کرده و دکتر گفته خونت مشکل داره و هرمون هات نمی دونم این جوریه اون جوریه.چه کار کنم اعصابم خورده ایدز نگیرم؟
     
  6. hessam_diba نوشته است: سلام من 2 ماه پیش سینه یک خانم رو مکیدم حتی رابطه دهانی هم نداشتم.اعصابم خورد شده.این خانم 2 کبود روی پوستش بود . که رفته بوده دکتر و دکتر احتمال سرطان خون داده ایشون ازمایش کرده و دکتر گفته خونت مشکل داره و هرمون هات نمی دونم این جوریه اون جوریه.چه کار کنم اعصابم خورده ایدز نگیرم؟


    دوست عزيز ...!!!
    1- انتقال ايدز از راههاي مشخصيه( سرويس خبري ايدز در پست قبلي رو مطالعه كنيد .)
    2-سرطان خون نه مسري است و نه باعث ابتلا به ايدز ميشه !!!!....!!!!
       ولي در صورتي كه فرد مورد نظر به ايدز ( نه هر بيماري خوني ديگري ) مشكوكه (البته طبق تاييد پزشكي ) بايد تحت نظر متخصص عفوني باشيد تا در صورت صلاحديد  رژيم هاي درماني  پيشگيرانه مورد نظر و آزمايشات لازم در زمان مناسب انجام بشه.
    مويد باشيد ./.
     
    این پست توسط دکتر رهام صادقی (مدیریت سایت) تایید شده است
    تشکر شده توسط : ROHAM و 4 کاربر ديگر
  7. شما در وحله اول بايد از ابتلا اون خانم به ايدز مطمئن باشيد وتازه اگر هم مطمئن شيد بايد بدونيد ايدز از راه خون ،فرآورده هاي خوني،نزديكي ويا وسايل مشترك آلوده به ويروس منتقل مييشه
     
  8. سلام اصلا جاي نگراني وجود نداره چون ايدز از اين راهي كه گفتيد منتقل نميشه.همچنين سرطان خون هم يك بيماري واگير دار نيست. پس به زندگي ادامه دهيد و سعي كنيد حتي الامكان از رابطه جنسي مشكوك دوري كنيد.
     
  9. سلام.مي خواستم بدونم آخه چطور ليسيدن آلت براي مثال آلت مرد توسط زن باعث ايدز ميشه؟وقتي مني و ترشحات قبلش وارد دهان نشده اگه هم تماس لحظه اي بوده مقدارش به cc هم نمي رسه؟؟؟؟؟؟؟؟در حده يه تماس كه بعد ميشه با دستمال سره آلت و تميز كرد...در مورد دخول  آلت هم وقتي هيچي به داخل ريخته نشه و همه بيرون خالي بشه آيا بازم ميشه ايدز گرفت؟(براي زن البته نه مرد).
                                                                                                  ممنون
     
  10. negar_7777777 نوشته است: سلام.مي خواستم بدونم آخه چطور ليسيدن آلت براي مثال آلت مرد توسط زن باعث ايدز ميشه؟وقتي مني و ترشحات قبلش وارد دهان نشده اگه هم تماس لحظه اي بوده مقدارش به cc هم نمي رسه؟؟؟؟؟؟؟؟در حده يه تماس كه بعد ميشه با دستمال سره آلت و تميز كرد...در مورد دخول  آلت هم وقتي هيچي به داخل ريخته نشه و همه بيرون خالي بشه آيا بازم ميشه ايدز گرفت؟(براي زن البته نه مرد).
                                                                                                  ممنون

    سلام
    بله ایدز یه ویروسه و بخاطر تماس دیواره های آلت ها و وجود منفض ها و مویرگهای او ناحیه که تحته کشش و فشار قرار میگیون ، انتقال پیدا میکنه و به منی ربطی نداره
    و لیسیدن هم به همین دلیل باعث انتقال ایدز میشه
     
    تشکر شده توسط : 1 کاربر
  11. ويروس اچ اي وي در بيشتر ترشحات و مايعات بدن وجود داره همين طور در مني و ترشحات پيش از ان كه از غدد كوپره دهان هم يك بافت مخاطي هست كه مانند پوست چندان مقاوم ويروس نيست و هر خراش جزئي كه با چشم هم ديده نشه و مثلا با مسواك يا غذا بوجود امده باشه براي انتقال ويروس كافيه چون ويروس كشنده است با اينكه به طيقي كه شما گفتيد امكان انتقال كمه ولي بايد با كاندوم از جنس لاتكس اين كارو كرد. درمورد نزديكي هم تبادل قطره اي از ترشحات براي انتقال كافيه كه نميشه احساسش كرد
     
    این پست توسط دکتر رهام صادقی (مدیریت سایت) تایید شده است
    تشکر شده توسط : ROHAM و 3 کاربر ديگر
تمام زمانها بر حسب GMT + 3.5 Hours می‌باشند
صفحه 1 از 1


پرش به:  

شما نمی توانید در این بخش موضوع جدید پست کنید
شما نمی توانید در این بخش به موضوعها پاسخ دهید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش ویرایش کنید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش حذف کنید
شما نمی توانید در این بخش رای دهید

Powered by phpBB ©



Forums ©

.: مسئوليت مطالب، تبليغات و محصولات ديگر سايتها به عهده خودشان است :.
.:: برداشت از مطالب اين سايت فقط با کسب مجوز از مدیریت و با ذکر مبنع و آدرس به صورت لینک بلامانع است ::.
.::: کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به دکتر رهام صادقی بوده و هرگونه سواستفاده از آن طبق ماده 12 قانون جرایم رایانه ای قابل پیگیری است :::.


ارسال ایمیل به دکتر رهام صادقی


مدت زمان ایجاد صفحه : 0.29 ثانیه (83)