خونسردي شوهر

azadeh_kha نوشته است: سلام دوستان سوال من اینه که من با شوهر مشکلی دارم که خیلی منو ناراحت میکنه همسرم  خیلی خونسرد هست البته نه در رابطه جنسی
میدونید همسرم در زمینه کارش با من صحبت نمی کنه و با من درد دل نمی کنه همیشه کارو انجام میده بعد به من میگه من خیلی باهاش صحبت کردم بارها با هم بحث کردیم ولی جواب نداد این مورد منو خیلی ناراحت میکنه چون خودم هر کاری کنم باهاش درمیان میزارم ولی اون نه .
بعد متمعاً کسی دوست ندارد از کسی در مورد کارهای همسرش بشنوه دوست داره که خود همسرش درد دل کنه و زمانی از کسی شندید بگه میدونم درسته؟
خواهشمندم برای این مشکلم اگه راهی هست راهنمایی کنید ممنون

با سلام
دوست گرامی،ببینید!!!اساساً این رو به چشم یک مشکل نگاه نکنید!!! چون تقریباً بیشتر مردها بدلایل مختلف و زیاد!! از بازگو کردن مسائل اداره و یا محل کارشون توی زندگی خانوادگیشون خودداری میکنند!! چون:
1- لزومی نداره که همسرشون بدونه که مثلاً در اداره چند عدد نامه خوانده شده  و یا جواب داده شده!!!چون دردی رو دوا نمیکنه!!یا مثلاً با بالا رفتن قیمت طلا فلانی برشکست شد یا نه!!!
2- چون با دانستن این مسائل،اگر هم معضلی در اون محیط وجود داشته باشه، بانوی منزل، نمیتونه مشکلی رو حل کنه! جز اینکه اونم هی حرص بخوره!!و در نتیجه کانون خانواده به محلی برای اعصاب خوردن کنی تبدیل میشه!
3- اصولاً باید قضیه کاری رو از موارد منزل جدا کرد!! چون موجبات تکدر خاطر اهل خانه رو بهمراه داره!! پس خونه جای خودش رو داره و محل کار هم جای خودشو!!
4- اصولاً دانستن این مطالب !! چه منفعتی میتونه براتون داشته باشه؟؟
5- آقایون در پروسه کاریشون، چون هم کار جسمی دارن و هم کار فکری،لذا پس از اتمام کارشون، بسیار خسته بوده و تنها به فکر رفع اون خستگی هستند!در نتیجه متاسفانه حوصله ای برای گفت و شنود بعد از اون رو ندارن!!
و.....
چون این مسئله بیشتر برای خانمهای خانه دار اتفاق می افته!  و اگر شما هم از این قشر هستید،در نهایت پیشنهادمیکنم:
1- سر گرمی بیشتری برای خودتون ترتیب بدید!!
2- در روز  به ورزش رو بیارید تا شما هم خسته بشید و همزمان با همسرتون به رفع خستگی بپردازید!!اینجوری کمتر فرصت میکنید که پرس و جوی احوالات کاری ایشون بشید!! و در اصل خودتونه هم بواسطه خسته بودن حوصله نخواهید داشت که اصلاً چیزی بپرسید!!
3- با مطالعه ،استفاده از وقتتونو  بهینه  کنید.
4- در بدو ورود همسرتون به منزل، هیچگاه مطلبی رو عنوان نکنید! بلکه با مواد خوراکی مانند چای یا شربت و با الفاظی همچون خسته نباشید!! از ایشون پذیرائی کنید!!(البته به خانمها بر نخوره !!این فقط یک تجربه است وبس)
5- بعد از گذشت حداقل یک ساعت و رفع خستگی ایشون، به گفتگو در رابطه با مسائل مختلف از جمله کاری در روز ، بپردازید!!
6- در وهله اول از بازگو کردن ناملایمات و کمبودهای  زندگی و یا رفتارهای ناشایست بعضی از افراد، مانند همسایگان و یا اقوام و کلاً گله گذاری جداً بپرهیزید!!
7- مسائل را در غالبهای طنز و شوخی مطرح کنید!
8- بگذارید همسرتون خود ، با صلاحدید خودشون به گفتار در باب امور کاریشون بهتون اطلاعات بدن!
9- از پافشاری در گفتار، و افکار تا حد امکان حذر کنید! بلکه از کلماتی همچون : تو فکر میکنی   ---- نظرت راجع به این چیه  و.... استفاده کنید!قطعاً نتیجه بهتری عایدتون خواهد شد.
10- هیچگاه نظرات و یا کمالات و یا امکانات دیگرا ن رو به رخ همسرتون نکشید!!
و.....
و در آخر دوست عزیز، در ذهنتون این موارد رو جز معضلات به حساب نیارید.
البته این گفته ها صرفاً تجارب بنده بوده و هیچکدام قانون نبوده و نیست!لذا میتوانید آنها را اجرا کنید و یا نکنید!!
موفق باشید.

دوست عزیز فکر کنم من سوالم رو کمی اشتباه مطرح کردن من هم دوست ندارم بدون مثلاً همسرم در روز چند لیوان آب میخوره یا دوستش مریض شده یا به قول شما با بالارفتن قیمت طلا فلانی ورشکست شد نه من اینو نمی خوام
دوست گرامی مشکل من با همسرم اینکه میگم اگه کاری که فکر میکنی امکان اینو داره من از دهن کسی دیگر بشنو که ربط به زندگی ما داره به من بگه البته فکر نکنم نیاز به مثال باشه ولی من چون دوست دارم مشکلم حل بشه میزنم
مثلاً: بدون مشورت با من برای یک نفر که فقط 4 ماه که اونو میشناسه به اسم خودش مغازه باز کرده تا اون نفر بتونه تو مغازه کار کنه بدون اونکه از اون برگی بگیره مبنی بر اینکه اجاره مغازه با طرف باشه و سر یکسال بلند بشه و غیره فکر کنید من این ماجرارو بعد از 3 هفته متوجه شدم جواب آخرم این بود که گناه داره جالب اینکه اون نفر نه تنها اجاره مغازه را پرداخت نکرد بلکه گفت من شاکرد مغازه شما هستم و چرا لیست بیمه برای من رد نکردید من برای این میترسم دوست دارم اگه کاری در بیرون انجام میشه که ربط به زندگی من داشته باشه من در جریان باشم و بس همین آیا این خیلی درخواست زیادی از همسرم ازشریک زندگیم خلاصه فکر کنم براتون واضع توضیح دادم که همسرم چقدر ساده هستم و مهربون برای همین ماجرا میدونید خودش چقدر عذاب کشید قابل بیان نیست اصلاً با توجه به اینکه مدتی هست که همسرم بیکاره و من مجبور به پرداخت ماهیانه 480 هزار تومان پرداخت هزینه قسط و ... انجام میشه واقعاً دیگه در توان من نیست به مشکل دیگه بر بخورم امیدوارم درک کنید شاید بتونید راحت تر راهنمایم کنید

azadeh_kha نوشته است: دوست عزیز فکر کنم من سوالم رو کمی اشتباه مطرح کردن من هم دوست ندارم بدون مثلاً همسرم در روز چند لیوان آب میخوره یا دوستش مریض شده یا به قول شما با بالارفتن قیمت طلا فلانی ورشکست شد نه من اینو نمی خوام
دوست گرامی مشکل من با همسرم اینکه میگم اگه کاری که فکر میکنی امکان اینو داره من از دهن کسی دیگر بشنو که ربط به زندگی ما داره به من بگه البته فکر نکنم نیاز به مثال باشه ولی من چون دوست دارم مشکلم حل بشه میزنم
مثلاً: بدون مشورت با من برای یک نفر که فقط 4 ماه که اونو میشناسه به اسم خودش مغازه باز کرده تا اون نفر بتونه تو مغازه کار کنه بدون اونکه از اون برگی بگیره مبنی بر اینکه اجاره مغازه با طرف باشه و سر یکسال بلند بشه و غیره فکر کنید من این ماجرارو بعد از 3 هفته متوجه شدم جواب آخرم این بود که گناه داره جالب اینکه اون نفر نه تنها اجاره مغازه را پرداخت نکرد بلکه گفت من شاکرد مغازه شما هستم و چرا لیست بیمه برای من رد نکردید من برای این میترسم دوست دارم اگه کاری در بیرون انجام میشه که ربط به زندگی من داشته باشه من در جریان باشم و بس همین آیا این خیلی درخواست زیادی از همسرم ازشریک زندگیم خلاصه فکر کنم براتون واضع توضیح دادم که همسرم چقدر ساده هستم و مهربون برای همین ماجرا میدونید خودش چقدر عذاب کشید قابل بیان نیست اصلاً با توجه به اینکه مدتی هست که همسرم بیکاره و من مجبور به پرداخت ماهیانه 480 هزار تومان پرداخت هزینه قسط و ... انجام میشه واقعاً دیگه در توان من نیست به مشکل دیگه بر بخورم امیدوارم درک کنید شاید بتونید راحت تر راهنمایم کنید

با سلامی مجدد
دوست گرامی، حالا با توضیحات شما،باید بگم حق دارید!! معتقدم در منزل باید یک مدیر در زمینه اقتصادی وجود داشته باشه! یا زن و یا مرد!! هر کدوم که بهتر میتونن زندگی رو در این زمینه اداره کنند!! و اینکه همسرتون در این مورد کمی بد و ضعیف عمل میکنه! بازم حق دارید!! ولی حقیقتاً نمیدونم چجوری میشه حلش کرد!! فقط میتونم بگم بسته به سن ایشون(چون هر چه سن کمتر باشه قدرت انعطاف هم بیشتره) با مشاوره با متخصصین خانواده ، شاید تغییر رویه ای در ذهنشون پیدا بشه! و یا نصایح پدر و مادر ایشون و یا نزدیکترین و امین ترین فرد به همسرتون میتونه مثمر ثمر باشه!!
به هرحال از بد متوجه شدنم پوزش میخوام
موفق باشید.

azadeh_kha نوشته است: دوست عزیز فکر کنم من سوالم رو کمی اشتباه مطرح کردن من هم دوست ندارم بدون مثلاً همسرم در روز چند لیوان آب میخوره یا دوستش مریض شده یا به قول شما با بالارفتن قیمت طلا فلانی ورشکست شد نه من اینو نمی خوام
دوست گرامی مشکل من با همسرم اینکه میگم اگه کاری که فکر میکنی امکان اینو داره من از دهن کسی دیگر بشنو که ربط به زندگی ما داره به من بگه البته فکر نکنم نیاز به مثال باشه ولی من چون دوست دارم مشکلم حل بشه میزنم
مثلاً: بدون مشورت با من برای یک نفر که فقط 4 ماه که اونو میشناسه به اسم خودش مغازه باز کرده تا اون نفر بتونه تو مغازه کار کنه بدون اونکه از اون برگی بگیره مبنی بر اینکه اجاره مغازه با طرف باشه و سر یکسال بلند بشه و غیره فکر کنید من این ماجرارو بعد از 3 هفته متوجه شدم جواب آخرم این بود که گناه داره جالب اینکه اون نفر نه تنها اجاره مغازه را پرداخت نکرد بلکه گفت من شاکرد مغازه شما هستم و چرا لیست بیمه برای من رد نکردید من برای این میترسم دوست دارم اگه کاری در بیرون انجام میشه که ربط به زندگی من داشته باشه من در جریان باشم و بس همین آیا این خیلی درخواست زیادی از همسرم ازشریک زندگیم خلاصه فکر کنم براتون واضع توضیح دادم که همسرم چقدر ساده هستم و مهربون برای همین ماجرا میدونید خودش چقدر عذاب کشید قابل بیان نیست اصلاً با توجه به اینکه مدتی هست که همسرم بیکاره و من مجبور به پرداخت ماهیانه 480 هزار تومان پرداخت هزینه قسط و ... انجام میشه واقعاً دیگه در توان من نیست به مشکل دیگه بر بخورم امیدوارم درک کنید شاید بتونید راحت تر راهنمایم کنید

ازاده خانم سلام. دوست هم کاربر چرا التفات نمی فرمایید؟ شما ابتدا می بایست تکلیف خودتان با خودتان را مشخص بفرمایید تا بتوانید روی اخلاق و کردار همسرتان تاثیر گذار باشید.  با تمامی تجربیاتی که من و دوست دیگرمان اقای علیان مطرح کردیم انتظار داریم شما شروع کننده و اغازگر یک موج مثبث با در نظر گرفتن تمامی پیشنهاد های قبلی در محیط خانواده باشید تا باعث ایجاد یک تحول در اخلاق مرام همسرتان شوید. ایا به این کلمات خود در سوالتان دقت کردید: قهر- همسر ساده- باز خواست کردن- خونه برام مثل زندانه و.....                                                                                                     1- ان 10 دقیقه قهر قبل از انکه تاثیری روی اصلاح منش همسرتان داشته باشد خالی شدن بغض فرو خورده شماست پس  نتیجه مثبتی بدنبال نخواهد داشت.                                                                                                                                                          2-ایا تا بحال از خود پرسیده اید     چگونه این همسر به زعم شما ساده که عالم و ادم گولش می زنن  چگونه حرفهایش را برای دیگران می زند ولی حرفهای شما برایش  جذابیتی ندارد. 3-ایا تا     بحال از خود سیوال کرده اید چرا همسرتان محیط خانه برایش زندان است  و  ایا ان مهربان بودن به گفته شما با این بیزاری از محیط خانه با منطق جور در  می اید. 4- ایا تا بحال فکر کرده اید غالبا همه -چه زن و مرد- از باز خواست کردن به معنای کلمه بیزارند.مثل اینکه همسرتان با لحن پرسشگر مشکوک ماب از شما بپرسد امروز چکار می کردی ؟ کجا رفتی؟ چرا رفتی؟ و ........                                                      5-شما می بایست ابتدا یکسری مسایلی را که باعث فراری دادن همسرتان از محیط خانه  وعدم تمایل به گفتگو با شما را باعث گردیده بیابید تا در جهت بهبود روابط گام بردارید 6-در این کار حوصله به خرج دهید تا بتوانید بالاترین میزان تاثیر پذیری را بر ایشان داشته باشید.و در اخر اگر صریح نوشتم به بزرگواریتان ببخشید.امیدوارم موفق باشید.