هوش هيجاني چيست و چه اهميتي دارد؟
آيا شما نسبت به احساسات و هيجانهاي خودتان آگاهي و شناخت لازم را داريد؟ آيا ميتوانيد عواطف و حالاتي چون شادي، غم، ترس، نفرت، خشم، محبت، عشق، انتقام و... را به درستي كنترل و مديريت كنيد؟
آیا قادر به شناسایی و درک عواطف و احساسات خود و دیگران هستید و به آنها احترام می گذارید یا از چنین درکی عاجزید؟ آیا فکر کرده اید که بسیاری از مشکلات ما در زندگی به دلیل بروز احساسات و هیجان های کنترل نشده و نامتعادل است؟ واقعیت این است که انسان ها متفاوت اند....
برخی از آنان نسبت به عواطف و احساسات دیگران و اطرافیان خود، آگاه هستند و به آن حساسیت نشان می دهند و برخی هم نسبت به احساسات دیگران بی تفاوت و حتی بی اعتنا هستند. به عنوان مثال، اینکه همسر یا فرزند یا همکارشان چگونه فکر می کند یا چه احساسی دارد، از چه چیزی خوش اش می آید یا از چه چیزی نفرت دارد، برای آنان اهمیتی ندارد.
به اعتقاد ارسطو، لازم است هوش و عقلانیت، مهار زندگی هیجانی ما را برعهده گیرد. از دیدگاه وی، مشکل انسان در این نیست که از هیجان و احساس برخوردار است؛ بلکه آنچه اهمیت دارد، مناسب بودن هیجان ها و چگونگی ابراز آنها است.
امروزه برای پاسخ دادن به این گونه پرسش ها برخی از روان شناسان مفهوم جدیدی به نام هوش هیجانی یا عاطفی را وارد ادبیات روان شناسی معاصر کرده اند.
هوش هیجانی، هوش غیرشناختی است که مشتمل بر درک عواطف و احساسات و استفاده درست از آنها، تصمیم های مناسب و به موقع، توانایی اداره مطلوب خلق وخو و کنترل رفتارها و مهارت های اجتماعی مطلوب است. در واقع، هوش عاطفی مجموعه ای از توانایی هاست که انسان را قادر به ساماندهی و مدیریت احساسات وعواطف خود و دیگران می کند. به علاوه، هوش هیجانی، استفاده مناسب از عواطف و حالت های خلقی برای حل مشکلات و داشتن یک زندگی مفید، خلاقانه و لذت بخش را ممکن می کند. توجه به هوش عاطفی به این دلیل اهمیت دارد که به سازگاری فرد با محیط (زندگی، مدرسه، کار و...) و نیز با خودش، می پردازد.
بحث درباره اهمیت هوش عاطفی نسل حاضر، به ویژه نوجوانان و جوانان در جهان نسبت به گذشته افزایش چشم گیری داشته است زیرا آنان افسرده تر، منزوی تر، خشمگین تر، سرکش تر، عصبی تر، پرخاشگرتر و بیش از گذشته تابع امیال آنی و زودگذر خویش هستند (گلمن، 1995). به علاوه، صاحب نظران از جمله گلمن ضمن مهم شمردن هوش شناختی و هیجانی، 80 درصد از موفقیت های افراد را در گروی مهارت هایی می دانند که مرتبط با هوش هیجانی است. باید اذعان کرد که در عصر حاضر و با توجه به پیشرفت های روزافزون دانش و فناوری های اطلاعات و ارتباطات، نسل امروز از هوش شناختی بالایی برخوردار است اما متاسفانه در قابلیت های هوش هیجانی خود دچار مشکلات جدی است.
منبع : سلامت
آيا شما نسبت به احساسات و هيجانهاي خودتان آگاهي و شناخت لازم را داريد؟ آيا ميتوانيد عواطف و حالاتي چون شادي، غم، ترس، نفرت، خشم، محبت، عشق، انتقام و... را به درستي كنترل و مديريت كنيد؟
آیا قادر به شناسایی و درک عواطف و احساسات خود و دیگران هستید و به آنها احترام می گذارید یا از چنین درکی عاجزید؟ آیا فکر کرده اید که بسیاری از مشکلات ما در زندگی به دلیل بروز احساسات و هیجان های کنترل نشده و نامتعادل است؟ واقعیت این است که انسان ها متفاوت اند....
برخی از آنان نسبت به عواطف و احساسات دیگران و اطرافیان خود، آگاه هستند و به آن حساسیت نشان می دهند و برخی هم نسبت به احساسات دیگران بی تفاوت و حتی بی اعتنا هستند. به عنوان مثال، اینکه همسر یا فرزند یا همکارشان چگونه فکر می کند یا چه احساسی دارد، از چه چیزی خوش اش می آید یا از چه چیزی نفرت دارد، برای آنان اهمیتی ندارد.
به اعتقاد ارسطو، لازم است هوش و عقلانیت، مهار زندگی هیجانی ما را برعهده گیرد. از دیدگاه وی، مشکل انسان در این نیست که از هیجان و احساس برخوردار است؛ بلکه آنچه اهمیت دارد، مناسب بودن هیجان ها و چگونگی ابراز آنها است.
امروزه برای پاسخ دادن به این گونه پرسش ها برخی از روان شناسان مفهوم جدیدی به نام هوش هیجانی یا عاطفی را وارد ادبیات روان شناسی معاصر کرده اند.
هوش هیجانی، هوش غیرشناختی است که مشتمل بر درک عواطف و احساسات و استفاده درست از آنها، تصمیم های مناسب و به موقع، توانایی اداره مطلوب خلق وخو و کنترل رفتارها و مهارت های اجتماعی مطلوب است. در واقع، هوش عاطفی مجموعه ای از توانایی هاست که انسان را قادر به ساماندهی و مدیریت احساسات وعواطف خود و دیگران می کند. به علاوه، هوش هیجانی، استفاده مناسب از عواطف و حالت های خلقی برای حل مشکلات و داشتن یک زندگی مفید، خلاقانه و لذت بخش را ممکن می کند. توجه به هوش عاطفی به این دلیل اهمیت دارد که به سازگاری فرد با محیط (زندگی، مدرسه، کار و...) و نیز با خودش، می پردازد.
بحث درباره اهمیت هوش عاطفی نسل حاضر، به ویژه نوجوانان و جوانان در جهان نسبت به گذشته افزایش چشم گیری داشته است زیرا آنان افسرده تر، منزوی تر، خشمگین تر، سرکش تر، عصبی تر، پرخاشگرتر و بیش از گذشته تابع امیال آنی و زودگذر خویش هستند (گلمن، 1995). به علاوه، صاحب نظران از جمله گلمن ضمن مهم شمردن هوش شناختی و هیجانی، 80 درصد از موفقیت های افراد را در گروی مهارت هایی می دانند که مرتبط با هوش هیجانی است. باید اذعان کرد که در عصر حاضر و با توجه به پیشرفت های روزافزون دانش و فناوری های اطلاعات و ارتباطات، نسل امروز از هوش شناختی بالایی برخوردار است اما متاسفانه در قابلیت های هوش هیجانی خود دچار مشکلات جدی است.
منبع : سلامت