شما در بخش انجمنهای گفتگو سایت دکتر رهام صادقی هستید، برای آشنایی با امکانات متنوع دیگر سایت اینجا کلیک کنید


به اينستاگرام سايت بپيونديد

چگونگی برخورد با همسر عصبی

  1. حدود یک ماه است که ازدواج کرده ام و قبل از ازدواج هم به مشاوره مراجعه کردیم و در جلسات مشاوره به ما گفته شده که هر دو از قاطعیت بیشتر از حد نرمال برخورداریم و البته از همسرم خیلی بیشتر از من است و همچنین اینکه ایشان عصبی هستند و همینطور اینکه زیاد رمانتیک نیستند .
    در رابطه با عصبانیت من تا به الان هیچ موردی از ایشان ندیدم هرچند که خودش میگه وقتی عصبانی میشه کاملا کنترلشو از دست میده . سوالی که من از شما داشتم و خواهشمندم پاسخ دهید این است که من چه رفتاری باید داشته باشم و کلا در رابطه با افراد عصبی چطور باید بود که از همین ابتدا رفتار درستی باشد و با اجرای آن مانع برهم خوردن ارتباط خوبمان شوم .
    و در ضمن ایشان در ابتدا خیلی رمانتیک تر بود و بعدا کمی سرد شد ولی بعدا با صحبتهای من ایشون دوباره سعی کرد رفتار احساساتی تر شود ولی نمیدانیم چطور در صورت سرد بودن با ایشون برخورد کنم بخصوص که خودم خیلی احساساتی ام و وقتی از ایشون بی توجهی میبینم خیلی سرخورده میشم .
    و در رابطه با قاطعیت من در درون هر دومون نوعی لجبازی میبینم و گاهی با هم کل کل میکنیم و من اوایل جواب مثلا تیکه هایی که البته قصدش شوخی بوده را نمیدادم اما کم کم جوابش را دادم و رابطه مان حالتی شده که گاهی خیلی تیکه بهم می اندازیم و من نمیدانم چطور باید در این رابطه برخورد کنم
    خیلی ممنون میشم اگه جوابم را زود بدهید چون نمیدانم باید برخوردم چطور باشه ...
     
    تشکر شده توسط : 2 کاربر
  2. سلام

    ضمن تقدیر و تشکر از اینکه دنبال بهتر کردن اوضاع زندگیتون هستید
    اما اولین نکته اینه که شما متوجه باشی لزوما نباید شما تمام بار این تغییرات رو بدوش بکشید
    یعنی این خیلی خوبه که دنبال این هستی که رفتارت رو اصلاح کنی یا با رفتار به زندگیت کمک کنی
    اما یقیقنا این حس باید در همسرتونم بیدار بشه و ایشونم دنبال رفع مشکلش باشه

    زندگی با مرد عصبی مزاج ( زن و مردش فرق نمی کنه کلا ) خیلی حوصله می خواد اما بشرطی که هردو دنبال رفع مشکل باشید بخوبی مشکل حل میشه و ...

    حالا شما باید چی کار کنی ؟

    1- لیستی از مشکلاتی که از اول زندگی در رابطه خصوصی یا شرایط محیطی مثل کار و خانواده و ... پیش اومده تهیه کنی
    ببینی چه عاملی می تونه باعث شده باشه همسرتون عصبی تر و سردتر بشه

    البته یکمم باید واقع بین باشید . یعنی طبیعیش اینه که بعد از مدتی اون شور و هیجان اولیه کمرنگ تر میشه . اما خب بعد از یکماه نباید انقدرم تغییرات ایجاد بشه

    2- با همسرتون صحبت کنید . بدون کل کل و گوشه و کنایه
    هروقتم ایشون خواستن کل کل کنن شما حرف خودت رو جدی بزن و نذار موضوع به شوخی و خنده و کل کل بکشه . اگرچه 100% هم از لحن پرخاشگرانه و گوشه کنایه ای پرهیز کن
    بلاخره دوتا آدم بالغید باید ببینید مشکل کجاست

    مشکلات مالی و کاری بشدت می تونه مردها رو هم سرد بکنه هم بداخلاق
    پس اولین چیزی که چک می کنی این باشه

    3- توی زندگیت کوتاه نیا اما دنبال جنگ و جدل هم نباش
    اینجور وقتا خاله خانباجی ها توصیه می کنن که نذار روش زیاد بشه یا میخت رو محکم بکوب و ...
    اینا رو گوش نده . من هم موافقم که کوتاه نیای . یعنی یک مرد عصبی باید بدونه همسرش این وضع رو تحمل نمی کنه و باصطلاح توو سری خور نمیشه و ... اما اصلا هم کار صحیحی نیست اگر جواد عصبی بودن ایشون رو بخوای با عصبی شدن بدی

    به خودت احترام بذار و مودبانه و باوقار و بدور از فضای لجبازی و کل کل سعی کن حرف رو بزنی

    4- منعطف باش
    توی زندگی گاهی لازمه آدم 4 قدم بره عقب تا یک جای دیگه 5 قدم بیاد جلو
    اونایی که اصلا کوتاه نمیان و همیشه حرف حرف خودشونه دربهترین حالتش صاحب یک زندگی یکطرفه هستند .
    ولی بنظر من زندگی و زناشویی باید مثل خیابون دوطرفه باشه
    پس فکر نکن اگر یک جایی کوتاه اومدی یعنی باختی یعنی هیچی نیستی یعنی بهت ظلم شده یعنی زن همیشه بدبخته و ... از اینحرفهای فمنیستی صدمن یه غاز
    نه عزیزان شما زندگی می کنید که باهم به جنگ مشکلات برید . نه اینکه باهم بجنگید و مشکل هم بشید

    پس اگر گاهی دستش رو گرفتی و گاهی تکیه گاهش شد و گاهی گذاشتی حرف حرف اون باشه
    اونوقت می تونی گاه یازش کولی بگیری و گاهی بهش تکیه کنی و ...
    زندگی همینه

    5- سعی کن فقط وقتی بری روو اعصاب همسرت که واقعا بی ارزه
    یعنی اگر همسرت از سر کار اومده و خسته س و می گه امشب نریم خونه مامانت اینا
    سریع جبهه نگیر  و نارنجک به خودت نبند که بپری زیر تانک و ...
    یک شب کوتاه بیا عوضش یه شب دیگه گوشش رو بگیر ببرش هرجا خواستی

    یعنی اگر همسرت میگه برو اون مانتو کرمه رو بپوش و تو هم ته دلت بد نمیاد یا برات فرقی نمی کنه
    الکی لجبازی نکن و بیرون رفتن رو به خودت و همسرت زهرمار نکن

    جنگ و جدل رو بذار واسه وقتی که واقعا ارزشش رو داره . یک موردی که واقعا کوتاه اومدن نداره ( تشخیصش با خودته ) اینجوری کلا آمار اصطکاکتون کم میشه

    6- بدان و آگاه باش که 90% زندگی ها همین بالا و پایین ها رو داره
    یعنی جر و بحث ( من با کتک کاری 100% مخالفم ) همیشه هست . اساسا در ماههای اول زندگی که اون حالت نامزدبازی و همه چی آرومه من چقد خوشحالم و اینا تموم میشه و زندگی رنگ جدی تری می گیره این برخوردها بوجود میاد
    یک بخشیش رو باید با مدیریت پیشگیری کرد یا زیاد کشش نداد
    یک بخشیش رو قطعا باید جدی گرفت که عادت نشه و تکرار نشه و ...
    ولی
    توصیه می کنم با پیدایش اولین اختلاف سلیقه ها یا اولین جرو بحث ها احساس سرخوردگی نکنی . زندگی همینه . بلاخره هیچ دونفری عین هم نیستن
    فقط باید حواسمون باشه در این اولین روزها یک کاری نکنیم که تا آخرین روز زندگیمون نتونیم فراموشش کنیم
    من خیلیا رو می شناسم که بعد از 40 سال زندگی هنوزم که دعواشون میشه میرن سراغ اتفاقهای اولین ماههای زندگیشون !!! یعنی نتونستن فراموشش کنن

    7- گاهی یکسری تنوعات و تغییرات
    در وضع ظاهری خودت یا همسرت
    در شکل و شمایل خونه
    در رسم و رسوم زندگی ( عمومی و خصوصی )
    در ...
    می تونه یک جان دوباره ای به رابطه و زندگی بده . سعی کن اینم امتحان کنی

    8- همیشه وقتی همسرت عصبی میشه خیلی آروم و متین و مهربانانه بهش گوشزد کن که
    عزیزم ما هردو تحصیلکرده ایم
    اگر موضوعی هم باعث اختلاف شده ما دوتا آدم بالغیم می تونیم با صحبت کردن حلش کنیم
    چرا داد و بیداد چرا تلخی ؟
    من به فاصله یک متریت نشستم تا تو حرفاتو بزنی منم حرفام رو بزنم
    بعد عقلامون رو بذاریم روی هم ببینیم مشکل کجاست و راه حلش چیه
    چرا داد بزنیم الکی ؟
    حالا با ادبیات خودتون . من کلی گفتم . منظورم اینه که همیشه بهش یادآوری کن که عصبی شدن راه خوبی نیست و در شان شما دو تا نیست .

    9- روزی یک عدد ب کمپلکس هم خودت بخور هم به شوهرت بده .اینجوری یکم آرومتر هم میشید
    ضرری هم نداره .

    10 - بطور منظم مثلا ماهی یکبار به مشاور مراجعه کن
    البته اگر حس می کنی همسرت جبهه می گیره و از اوناس که با شنیدن اسم مشاور داد و بیداد می کنه کلا 9 و 10 رو بی خیال شو و خودت تنهایی برو مشاور و وضعیت رو شرح بده و ازشون کمک و راه حل بخواه


    دیگه فعلا چیزی به ذهنم نمیرسه
    آرامشتو حفظ کن و امیدوار و مثبت باش
    مشکلت حل میشه
     
    تشکر شده توسط : 15 کاربر
  3. سلام
    منم با تمام حرفای Sami28 موافقم، اصلا روشون شک نکن، حتی اگه گاهی اوقات فکر کنی نتیجه نمیده، مطمئن باش تو بلند مدت اثرش رو می بینی، فقط میمونه نکته ای که گفتی همسرت سرد شده، شاید علتش این بوده که زیادی دورش پیچیدی، گاهی اوقات آدما نیاز به فضای بیشتری دارند، یا دلشون میخواد به حال خودشون باشند، عاشقی همش قربون، صدقه رفتن نیست، چند روزی به حال خودش بزارش، یعنی یه جورایی سرت به کار خودت باشه، نه دورش بگرد، نه بخواه که دورت بگرده، ببین چی میشه
    یادت نره بخشنده باش به همون اندازه ای که اگه یه روز اشتباه کردی میخوای باتو بخشنده باشه.
     
    تشکر شده توسط : 4 کاربر
  4. با اجازه اساتید یه نکته کوچیکم من بگم.
    اینکه آقایون کلا احساس قدرت و مدیریت رو دوست دارن. یعنی به قول اقا سامی اگه الکی تو مسائل کوچیک لجبازی کنی و طرفت حس کنه جلوت کم آورده یهو یجا واسه اینکه این حسش رو جبران کنه همچین با ابهت جلوت می ایسته که باورت نمیشه این همون شوهر رمانتیکته. من نمیگم بله قربان گو باش. 100% مخالف این قضیه ام اما مخالفتاتو با لجبازی بیان نکن. آقایون دوست دارن خانومشون لطیف باشه. به قولی خانوم باشه. مثلا اگه مخالف چیزی هستی نگو نه همینی که من میگم. برو جلو دستشو بگیر (بیشتر از این توضیح نمیتونم بدم) با یه لحن آروم بگو الان نه یا چه میدونم بمونه واسه یه روز دیگه. اینجوری اونم میگه چشم. باورت نمیشه امتحان کن. منم مثل خودت یکمی مدیر و مقتدرم. اما عزیزم زندگی فقط مال تو نیست. مال جفتتونه.
    هوای زندگیتو داشته باش.
    با آرزوی کامیابی!
     
    تشکر شده توسط : 1 کاربر
  5. در تاييد حرفاي sam بايد بگم هميشه يادت باشه كه مردها هميشه مثل كش هستند به عبارت ديگه دوست دارن كه ما زنها بهشون اين اجازه رو بديم كه مثل كش باشند.يه مدت فاصله و كناره گيري ولي بعدش مطمئن باش با قدرت و توان بيشتري به سمتت ميان.
     
    تشکر شده توسط : 1 کاربر
  6. سلام
    میدونم تو این تاپیک درباره همسر عصبی حرف زده میشه
    اما از اونجایی که امکان نداشتم که تاپیک جداگونه بزنم.سوالمو اینجا میپرسم.امیدوارم که این اشتباه منو ببخشید

    درباره دوست دخترمه که خیلی زودرنج و نازک نارنجیه.
    اول درباره خودم بگم که من هم سر کار میرم و هم دانشگاه.ولی دوست دخترم درسش تموم شده و دائم تو منزلشون تشریف دارن.(( اینو بگم که دوست دخترم بچه شهرستانه و منم بچه تهران.و اینکه باهم چجوری آشنا شدیم هم بماند))و وقت و بی وقت بمن تلفن و مسیج میده.جوری که من گوشیمو میزارم رو سایلنت که یه دفعه نصفه شب با صدای گوشخراش زنگ مسیجم از خواب نپرم..البته من خیلی دوستش دارم و بهم زنگ و مسیج میده اصلا ناراحت نمیشم.ولی درده منم همینه.که اون وقت زیادی داره و دوست داره که من همش باهاش درارتباط باشم.همه تلفن و هم مسیج.ولی نمیخواد قبول کنه که من سر کار که میرم یه تعهدی به محل کارم دارم و یا حتی دانشگاه.تازه بعد از اینا که در طول روز باهاشون سرو کار دارم.منظورم کار و دانشگاهه.خوب منم خسته میشم.خوابم میاد.حوصله ندارم.و خیلی چیزای دیگه.البته من جرات ندارم که این چیزا رو بهش بگم....اینجوری نیست که من هرموقع دلم بخواد بتونم با اون در رابطه باشم.اون توفع داره که هر وقت زنگ زد یا مسیج داد من باید بلافاصله بهش جواب بدم.اگرم یادم بره که بهش جواب بدم.میزنه تو خط قهر...هر چند اعتراف میکنم که خودشم زود آشتی میکنه...
    خداییش دختره خیلی ناز و مهربونیه.خیلی با محبته .ولی
    کلا همش دوست داره همه توجه من به اون باشه.و یه عادته بدیم که داره همش بمن میگه که تو این حرفایی که بمن میزنی(منظورم حرفای محبت آمیزیه که من بهش میگم... ) به دوست دخترای قبلیتم میگی.این منو خیلی عصبانی میکنه.برا اینم امروز باهاش قهرم.
    حالا من از دوستان درخواست دارم که منو راهنمایی کنن تا بهتر بتونم باهاش درارتباط باشم.
    شاید رفتار من اشکال داره و خواسته های اون بحق باشه.اگر خواهر و برادرهای عزیز کمکم کنن خیلی ممنون میشم
    ببخشید اینقدر نوشته هام طولانی شد.این حرفا رو دلم تلنبار شده بود و باید به شما دوستان میگفتم تا منفجر نشدم
     
  7. سلام
    دوست من ما در قرن 21 زندگی میکنیم. اینکه شما میگید جرات ندارم اینا رو بهش بگم واقعا تعجب آوره. نهایتش یه قهره و دوباره آشتی. مسائل خیلی بزرگتر با گفتگو حل میشه این که چیزی نیست. به نظر من بهتره بشینید خیلی ساده و با محبت بهش بگید که کارش اشتباهه و شرایطتون رو توضیح بدید. شما عشقتون رو بهش ثابت کردید؟ شاید واسش کم گذاشتید که اینطوری رفتار میکنه! به هرحال در نهایت محبت باید باهاش صحبت کنید.
    موفق باشید.
     
    تشکر شده توسط : 1 کاربر
  8. mohammad_reza29 نوشته است: سلام
    میدونم تو این تاپیک درباره همسر عصبی حرف زده میشه
    اما از اونجایی که امکان نداشتم که تاپیک جداگونه بزنم.سوالمو اینجا میپرسم.امیدوارم که این اشتباه منو ببخشید

    درباره دوست دخترمه که خیلی زودرنج و نازک نارنجیه.
    اول درباره خودم بگم که من هم سر کار میرم و هم دانشگاه.ولی دوست دخترم درسش تموم شده و دائم تو منزلشون تشریف دارن.(( اینو بگم که دوست دخترم بچه شهرستانه و منم بچه تهران.و اینکه باهم چجوری آشنا شدیم هم بماند))و وقت و بی وقت بمن تلفن و مسیج میده.جوری که من گوشیمو میزارم رو سایلنت که یه دفعه نصفه شب با صدای گوشخراش زنگ مسیجم از خواب نپرم..البته من خیلی دوستش دارم و بهم زنگ و مسیج میده اصلا ناراحت نمیشم.ولی درده منم همینه.که اون وقت زیادی داره و دوست داره که من همش باهاش درارتباط باشم.همه تلفن و هم مسیج.ولی نمیخواد قبول کنه که من سر کار که میرم یه تعهدی به محل کارم دارم و یا حتی دانشگاه.تازه بعد از اینا که در طول روز باهاشون سرو کار دارم.منظورم کار و دانشگاهه.خوب منم خسته میشم.خوابم میاد.حوصله ندارم.و خیلی چیزای دیگه.البته من جرات ندارم که این چیزا رو بهش بگم....اینجوری نیست که من هرموقع دلم بخواد بتونم با اون در رابطه باشم.اون توفع داره که هر وقت زنگ زد یا مسیج داد من باید بلافاصله بهش جواب بدم.اگرم یادم بره که بهش جواب بدم.میزنه تو خط قهر...هر چند اعتراف میکنم که خودشم زود آشتی میکنه...
    خداییش دختره خیلی ناز و مهربونیه.خیلی با محبته .ولی
    کلا همش دوست داره همه توجه من به اون باشه.و یه عادته بدیم که داره همش بمن میگه که تو این حرفایی که بمن میزنی(منظورم حرفای محبت آمیزیه که من بهش میگم... ) به دوست دخترای قبلیتم میگی.این منو خیلی عصبانی میکنه.برا اینم امروز باهاش قهرم.
    حالا من از دوستان درخواست دارم که منو راهنمایی کنن تا بهتر بتونم باهاش درارتباط باشم.
    شاید رفتار من اشکال داره و خواسته های اون بحق باشه.اگر خواهر و برادرهای عزیز کمکم کنن خیلی ممنون میشم
    ببخشید اینقدر نوشته هام طولانی شد.این حرفا رو دلم تلنبار شده بود و باید به شما دوستان میگفتم تا منفجر نشدم



    سلام
    دوست گرامی این موضوعی که مطرح کردید مسئله ایه که فکر می کنم اکثر دوستان تو روابطشون تجربه کردن ، علت اصلیش رو خودتون گفتید چون دوستتون در طول روز اشتغال به کار خاصی ندارن ، همین امر باعث می شه بیشتر با شما ارتباط بگیرن.که خوب بهترین راه حل اینه که خیلی با آرامش شرایط کاری و موقعیت زندگیتونو براشون توضیح بدید.
    منظورم اینه ما آدما گاهی به دلیل اینکه تصوری از نحوه ی زندگی اطرافیانمون نداریم ،( مثلا از ساعات استراحت هم یا خلق و خوی خاص و یا وظایفی که هر کدوممون در منزل داریم و حتی وقتی از محل کار به منزل می رسیم چطور دوست داریم اوقاتمونو سپری کنیم ........... ) بنابراین یه سری توقعات از اونها پیدا می کنیم که شاید حتی خودمونو محق هم بدونیم !! همین باعث می شه شاید رفتارها و یا خواسته هامون برای اطرافیانمون آزاردهنده بشه هرچند خودمون اصلاً چنین قصدی نداشتیم.
    پس چه بهتر که شرایطتون رو برای دوستتون توضیح بدید و مطمئن باشید چون دوستتون داره حتماً بهشون احترام میزاره و کمی در رفتارهاش و پیگیری هاش ترتیب اثر می ده.

    متاسفانه گاهی آقایون از این رفتار خانمی که باهاشون در ارتباطن با عناوینی مثل پیله کردن یا ... یاد می کنن!! اما باید شما آقایون اینو بدونید وقتی خانمی با شما آشنا می شه به رابطه ای که با شما داره خیلی بها می ده و شاید گاهی با این احوالپرسی های گاه و بیگاه می خواد توجهشو به شما نشون بده . قطعاً کار سختی نیست اگر گاهی شما این کارو انجام بدیدو برای احوالپرسی و صحبت در طول روز با دوستتون یا نامزدتون یا همسرتون پـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــیش قدم بشید.
     
    تشکر شده توسط : 1 کاربر
  9. سلام دوست گرامی من هم این دوران رو گذروندم ومثل دوست دخترت مدام به نامزدم زنگ میزدم  حتی نصف شب  بخاطر علاقه ی زیاده این موضوع رو خیلی بزرگش کردی.اگه باهاش راحتی ودوسش داری پس باهاش حرف بزن با هم دیگه کنار بیاین.راستش تجربه ی من میگه این رفتارش بیشتر واسه اینه که ازت دوره نگران نباش
     
    تشکر شده توسط : 1 کاربر
  10. سلام دوست عزیز
    جواب این سوالت بیشتر نزد خودته تا دیگران.آشنایی با یک دختر دوحالت داره 1- از روی دوستی واینکه یه وقتی رو باهاش بگذرونی2- واقعا دوستش داری ومیخوای باهاش ازدواج کنی
    اگه گزینه اولی هستی که خودتو گرفتار کردی با توجه به این مشغله درسی وکاری نیاز به دوست داری که بیشتر درکت کنه و یه جورایی بهت کمک کنه وبهت آرامش بده تا اینکه اذیتت کنه
    واگه دوستش داری وبرات مهمه باید واسش وقت بذاری،براش شرایطت رو توضیح بدی،بهش اعتماد بدی که فقط اونو میخوای وفقط به او فکر میکنی،سعی کن بفهمی که بخاط دوست داشتن ودور بودن از توست که مدام بهت زنگ میزنه،ازش بخوای که یه وقت مناسب که میتونی جوابشو بدی بهت زنگ بزنه،سعی کن به زندگیش برنامه بدی تا کمتر وقتشو صرف تلفن زدن کنه
    ودر آخر یه جورایی به این ارتباطت فکر کن به اینکه چرا با اون دوست شدی وچرا دوستش داری وآخرش میخواد چی بشه اونوقت خودت به جواب این سوالات میرسی
    برات آرزوی کامیابی دارم
     
    تشکر شده توسط : 1 کاربر
تمام زمانها بر حسب GMT + 3.5 Hours می‌باشند
صفحه 1 از 1


پرش به:  

شما نمی توانید در این بخش موضوع جدید پست کنید
شما نمی توانید در این بخش به موضوعها پاسخ دهید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش ویرایش کنید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش حذف کنید
شما نمی توانید در این بخش رای دهید

Powered by phpBB ©



Forums ©

.: مسئوليت مطالب، تبليغات و محصولات ديگر سايتها به عهده خودشان است :.
.:: برداشت از مطالب اين سايت فقط با کسب مجوز از مدیریت و با ذکر مبنع و آدرس به صورت لینک بلامانع است ::.
.::: کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به دکتر رهام صادقی بوده و هرگونه سواستفاده از آن طبق ماده 12 قانون جرایم رایانه ای قابل پیگیری است :::.


ارسال ایمیل به دکتر رهام صادقی


مدت زمان ایجاد صفحه : 0.38 ثانیه (78)