تغییر شیوه ازدواج
خواستگاری؛ سرگردان میان سنت و مدرنیسم
این روزها همه چیز رنگ و بوی دیگری گرفته است. می گویند دنیا پیشرفت كرده، ما هم پیشرفت كردیم. دنیا عوض شده، نسل عوض شده، زندگی تغییر كرده، نحوه تشكیل زندگی ها هم تغییر كرده است. یكی از همین مواردی كه این روزها در میان برخی از جوانان شایع شده، خواستگاری های غیر رسمی است یعنی خواستگاری دو نفره كه طی آن آقاپسر به طور مستقیم از دخترخانم خواستگاری می كند گاهی هم جواب مثبت می گیرد. در این حالت، دختر و پسر در پی آشنایی قبلی با یكدیگر، خواه در محیط كار یا دانشگاه به دنبال ایجاد احساس اولیه قصد ازدواج با یكدیگر را می كنند.
در چنین شرایطی به دلیل اینكه از ابتدا صرفاً هدف دوستی و یا همكاری مطرح بوده است، صحبتهای رد و بدل شده نیز به طور جدی حول محور ازدواج مطرح نشده و طرفین امكان آگاهی از انتظارات و نیازهای واقعی یكدیگر را پیدا نكرده اند. بعد از مطرح شدن این موضوع هم به دلیل علاقه و وابستگی ایجاد شده، به نوعی چشمها به روی عیبها بسته شده و دو طرف بیشتر سعی در راضی نگه داشتن یكدیگر و در نهایت راضی كردن خانواده هایشان داشته اند. در این بین مراسم خواستگاری به ظاهر رسمی هم كه برگزار شود جنبه صوری پیدا می كند و از هدف اصلی خود كه همانا شناخت دختر و پسر از یكدیگر با طرح سؤالات كلیدی در ارتباط با توقعات و انتظاراتشان از همسر و زندگی مشتركشان، دور می شود.
حسین كه به گفته خودش با یك عشق آتشین با همسرش ازدواج كرده، اكنون بعد از 3 سال زندگی مشترك شعله های این آتش را رو به خاموشی می بیند. او می گوید: «با آتنا در یك میهمانی آشنا شدم، از دوستان دخترخاله ام بود، در همان برخورد اول احساس كردم قلبم دیگر متعلق به خودم نیست. آتنا می دانست آنقدر به او وابسته هستم و دوستش دارم كه هر شرطی برای ازدواج بگذارد، نه نمی گویم. بالاخره ازدواج كردیم، ماههای اول بهترین ماههای زندگی ام بود. اما بعد از مدتی بهانه گیریهای همسرم شروع شد. مدام خواسته جدیدی را مطرح می كرد. تا جایی كه در توانم بود، آنها را برآورده می كردم اما گاهی نیز از عهده من خارج بود. با چند بار نه شنیدن رفتارش تغییر كرد. نه تنها احترامی برای من و احساسی كه به وی داشتم قائل نبود، بلكه به عهد و پیمانی هم كه با هم بسته بودیم وفادار نماند.
می دانم كه چوب ندانم كاری خودم را می خورم. چه جدلها كه با خانواده ام بر سر ازدواج با آتنا نكردم و چه بسیار نصیحتها كه نشنیدم. اما چشمهایم كور بود. آن موقع فكر می كردم هیچ كس نمی تواند احساس مرا درك كند و حتی محبت و دلسوزی پدر و مادرم را سنگ اندازی آنها تلقی می كردم. اما اكنون...» حسین با بغضی در گلو و جمله ای ناتمام، به راهش ادامه می دهد و می رود.
مراسم خواستگاری سنتی و رسمی كه بزرگان دو خانواده در آن حضور می یابند، به نوعی اعلام رسمی این حقیقت است كه دختر و پسر می توانند تشكیل خانواده بدهند
زهره دو سال دوران نامزدی را گذرانده اما به دلیل مهیا نبودن شرایط لازم برای این كار، ازدواجشان مدام به تعویق افتاده است زهره می گوید: «ما در ابتدای آشنایی با توجه به اشتراكاتی كه داشتیم، تصمیم به ازدواج گرفتیم. اما مسایلی نظیر سربازی رضا، تحصیل من در شهری دیگر، شرایط كاری هر دو نفرمان سبب شد كمی با تعمق بیشتری به این امر نگاه كنیم. در ابتدا با توجه به خواسته هایی كه از یكدیگر داشتیم قولهایی دادیم كه فكر می كردیم می توانیم به آنها عمل كنیم. اما گذر زمان به ما نشان داد كه توانایی انجام بسیاری از آنها را نداریم. گمان می كردیم از بسیاری خواسته هایمان می توانیم بگذریم اما عملاً قادر به گذشت نبودیم. فكر می كردیم تفاهم در مواردی كه مطرح كرده بودیم، مهم اند، در صورتی كه فهمیدیم آن مسایل در مقابل بسیاری موارد دیگر بی اهمیت جلوه می كنند. تا آنجا كه به این نتیجه رسیدیم كه قادر به خوشبخت كردن هم نیستیم. من دوران سختی را برای فراموشی خاطرات رضا تحمل كردم اما اكنون خوشحالم كه توانستم تصمیم درستی بگیرم و صرفاً از روی احساسم عمل نكنم.»
* تفاوت در نوع خواستگاری
مراسم خواستگاری سنتی و رسمی كه بزرگان دو خانواده در آن حضور می یابند، به نوعی اعلام رسمی این حقیقت است كه دختر و پسر دو خانواده دارای چنان رشد و بالندگی هستند كه می توانند تشكیل خانواده بدهند و مسؤولیت آن را بپذیرند. از طرف دیگر دو خانواده از ابتدا در جریان امر قرار گرفته و اعلام نظر می كنند. اگر موافق باشند، دختر و پسر با پشتوانه ای قوی، سایر مراحل را دنبال می كنند و اگر با عدم موافقت آنها به دلایل منطقی و یا عدم تفاهم خودشان روبرو شدند، به دلیل اینكه هنوز دلبستگی عمیقی ایجاد نشده، به راحتی می توانند تصمیم بگیرند و این اتفاق را به فراموشی بسپارند. ضمن اینكه در خواستگاری رسمی، دختر عزت نفس و احساس ارزشمندی بیشتری پیدا می كند.
* طرح سؤال، دریچه ای به سوی شناخت
و اما چه می توان كرد تا حداكثر بهره را از این فرصت مغتنم جهت داشتن یك آینده مشترك بهتر گرفت و اولین گام را به بهترین گام تبدیل كرد؟! طرح سؤال در این مراسم، دریچه ای است كه به سوی شناخت از یكدیگر گشوده می شود. نحوه پاسخ دادن به سؤالها، سبب ساخته شدن تصویر یكی از طرفین در ذهن دیگری می شود. هرچه پاسخها واقعی تر و صادقانه تر باشند تصویری هم كه ساخته می شود صحیح تر خواهد بود. رسیدن به هر یك از این راهها در صورتی كه عاقلانه و صحیح باشد به نفع هر دو طرف است. دختر و پسر می توانند از روی پرسش های مطرح شده در خواستگاری و پاسخ هایی كه به آنها داده می شود، به میزان تشابه خود پی ببرند. زیرا تحقیقات نشان داده با ثبات ترین ازدواجها آنهایی است كه زن و شوهر بیشترین وجوه مشترك را با یكدیگر داشته اند.
از جمله مواردی كه تشابه در آنها می تواند به زندگی بهتر كمك كند، بهره هوشی است. البته منظور میزان تحصیلات نیست زیرا بسیاری از افراد با ضریب هوشی بالا ممكن است به دانشگاه نرفته باشند. اما دید یكسانی نسبت به امور زندگی با همسرشان داشته باشند و این گمان دائم همراه یكی از آنها نباشد كه طرف مقابلش متوجه منظور او نشده است. داشتنوحدت نظر در ارزشها نیز اهمیت بسیار بالایی در زندگی مشترك پیدا می كند. اینكه زن و شوهر اعتقادات مشترك مذهبی و معنوی داشته باشند، سبب بهبود ارتباط و تقویت بنیان خانواده شان می شود و عدم اشتراك در این زمینه می تواند مشكلات عدیده ای را موجب شود. همچنین دیدگاه زن و مرد نسبت به جایگاه هر كدام در زندگی مهم است. اینكه هر كدام چه نقشی را برای همسرش در نظر گرفته است و چه انتظاراتی از وی دارد. به عنوان مثال اگر فردی سنتی فكر می كند باید با كسی ازدواج كند كه با او همفكر است و اگر مسؤولیتهای مشابهی برای خود و همسرش قائل است باید به دنبال كسی باشد كه تفكری مشابه او دارد.
اگر زوجین دارای ویژگی انعطاف پذیری باشند، می توانند به جای این كه تحت تأثیر اختلافات قرار بگیرند با تفاوتها كنار بیایند و برای حل مشكلات راه حل مناسب پیدا كنند.
* اختلاف، مهم اما قابل حل
از سوی دیگر این سؤالات، می تواند تناقضاتی را آشكار كند كه وجود آنها می تواند به خوشبختی یك زندگی مشترك صدمه بزند. از جمله اختلافات مهم كه لطمه ای بر زندگی زناشویی وارد می كند می توان به میزان انرژی اشاره كرد. اگر یكی از طرفین از انرژی بالایی برخوردار باشد و دیگری كم انرژی باشد، به مشكلات زیادی بر می خورند. این اختلاف در زمینه های مختلف نظیر معاشرتهای اجتماعی، فعالیتهای مذهبی، فعالیتهای درون منزل و... رخ می نماید.
عادات شخصی متفاوت نیز در بسیاری موارد می توانند دردسرساز شوند. تفاوت در عاداتی نظیر وقت شناسی، نظم و ترتیب، احساس مسئولیت و... و حتی نحوه غذا خوردن می تواند سبب بروز مشكلاتی در میزان تفاهم و همراهی دو طرف با یكدیگر شود.
یكی دیگر از مسایلی كه شاید امروزه اهمیت بیشتری پیدا می كند، می تواند نحوه استفاده از پول باشد. گاهی نداشتن توافق بر سر مسایل مالی بزرگترین مشكلات را در زندگی مشترك سبب می شود. مثلاً اگر یكی به پس انداز اعتقاد دارد و به فكر آینده است و دیگری به خرج كردن پول و خوش بودن در حال، این دو به آسانی نمی توانند با یكدیگر كنار بیایند.
همچنین مهارتهای كلامی نیز از اهمیت بالایی برخوردار می باشند. به عنوان مثال اگر یكی از طرفین فردی كم حرف باشد و بیشتر به سكوت علاقه نشان دهد و دیگری عاشق حرف زدن باشد، واضح است كه در زندگی با تنش های بسیاری مواجه می شوند.
اما با همه این گفته ها اگر زوجین دارای ویژگی انعطاف پذیری باشند، می توانند به جای این كه تحت تأثیر اختلافات قرار بگیرند با تفاوتها كنار بیایند و برای حل مشكلات راه حل مناسب پیدا كنند. پس باز هم می توان به این نتیجه رسید كه اگر دختر و پسر از مراسم خواستگاری نهایت بهره را ببرند و شناخت كافی از یكدیگر پیدا كنند و میزان تأثیرپذیری و انعطاف یكدیگر را بفهمند، حتی با اختلافات و مشكلات نیز می توانند به راحتی كنار آمده و آینده زیبا و روشن خود را بسازند.
کتابخانه آریا
خواستگاری؛ سرگردان میان سنت و مدرنیسم
این روزها همه چیز رنگ و بوی دیگری گرفته است. می گویند دنیا پیشرفت كرده، ما هم پیشرفت كردیم. دنیا عوض شده، نسل عوض شده، زندگی تغییر كرده، نحوه تشكیل زندگی ها هم تغییر كرده است. یكی از همین مواردی كه این روزها در میان برخی از جوانان شایع شده، خواستگاری های غیر رسمی است یعنی خواستگاری دو نفره كه طی آن آقاپسر به طور مستقیم از دخترخانم خواستگاری می كند گاهی هم جواب مثبت می گیرد. در این حالت، دختر و پسر در پی آشنایی قبلی با یكدیگر، خواه در محیط كار یا دانشگاه به دنبال ایجاد احساس اولیه قصد ازدواج با یكدیگر را می كنند.
در چنین شرایطی به دلیل اینكه از ابتدا صرفاً هدف دوستی و یا همكاری مطرح بوده است، صحبتهای رد و بدل شده نیز به طور جدی حول محور ازدواج مطرح نشده و طرفین امكان آگاهی از انتظارات و نیازهای واقعی یكدیگر را پیدا نكرده اند. بعد از مطرح شدن این موضوع هم به دلیل علاقه و وابستگی ایجاد شده، به نوعی چشمها به روی عیبها بسته شده و دو طرف بیشتر سعی در راضی نگه داشتن یكدیگر و در نهایت راضی كردن خانواده هایشان داشته اند. در این بین مراسم خواستگاری به ظاهر رسمی هم كه برگزار شود جنبه صوری پیدا می كند و از هدف اصلی خود كه همانا شناخت دختر و پسر از یكدیگر با طرح سؤالات كلیدی در ارتباط با توقعات و انتظاراتشان از همسر و زندگی مشتركشان، دور می شود.
حسین كه به گفته خودش با یك عشق آتشین با همسرش ازدواج كرده، اكنون بعد از 3 سال زندگی مشترك شعله های این آتش را رو به خاموشی می بیند. او می گوید: «با آتنا در یك میهمانی آشنا شدم، از دوستان دخترخاله ام بود، در همان برخورد اول احساس كردم قلبم دیگر متعلق به خودم نیست. آتنا می دانست آنقدر به او وابسته هستم و دوستش دارم كه هر شرطی برای ازدواج بگذارد، نه نمی گویم. بالاخره ازدواج كردیم، ماههای اول بهترین ماههای زندگی ام بود. اما بعد از مدتی بهانه گیریهای همسرم شروع شد. مدام خواسته جدیدی را مطرح می كرد. تا جایی كه در توانم بود، آنها را برآورده می كردم اما گاهی نیز از عهده من خارج بود. با چند بار نه شنیدن رفتارش تغییر كرد. نه تنها احترامی برای من و احساسی كه به وی داشتم قائل نبود، بلكه به عهد و پیمانی هم كه با هم بسته بودیم وفادار نماند.
می دانم كه چوب ندانم كاری خودم را می خورم. چه جدلها كه با خانواده ام بر سر ازدواج با آتنا نكردم و چه بسیار نصیحتها كه نشنیدم. اما چشمهایم كور بود. آن موقع فكر می كردم هیچ كس نمی تواند احساس مرا درك كند و حتی محبت و دلسوزی پدر و مادرم را سنگ اندازی آنها تلقی می كردم. اما اكنون...» حسین با بغضی در گلو و جمله ای ناتمام، به راهش ادامه می دهد و می رود.
مراسم خواستگاری سنتی و رسمی كه بزرگان دو خانواده در آن حضور می یابند، به نوعی اعلام رسمی این حقیقت است كه دختر و پسر می توانند تشكیل خانواده بدهند
زهره دو سال دوران نامزدی را گذرانده اما به دلیل مهیا نبودن شرایط لازم برای این كار، ازدواجشان مدام به تعویق افتاده است زهره می گوید: «ما در ابتدای آشنایی با توجه به اشتراكاتی كه داشتیم، تصمیم به ازدواج گرفتیم. اما مسایلی نظیر سربازی رضا، تحصیل من در شهری دیگر، شرایط كاری هر دو نفرمان سبب شد كمی با تعمق بیشتری به این امر نگاه كنیم. در ابتدا با توجه به خواسته هایی كه از یكدیگر داشتیم قولهایی دادیم كه فكر می كردیم می توانیم به آنها عمل كنیم. اما گذر زمان به ما نشان داد كه توانایی انجام بسیاری از آنها را نداریم. گمان می كردیم از بسیاری خواسته هایمان می توانیم بگذریم اما عملاً قادر به گذشت نبودیم. فكر می كردیم تفاهم در مواردی كه مطرح كرده بودیم، مهم اند، در صورتی كه فهمیدیم آن مسایل در مقابل بسیاری موارد دیگر بی اهمیت جلوه می كنند. تا آنجا كه به این نتیجه رسیدیم كه قادر به خوشبخت كردن هم نیستیم. من دوران سختی را برای فراموشی خاطرات رضا تحمل كردم اما اكنون خوشحالم كه توانستم تصمیم درستی بگیرم و صرفاً از روی احساسم عمل نكنم.»
* تفاوت در نوع خواستگاری
مراسم خواستگاری سنتی و رسمی كه بزرگان دو خانواده در آن حضور می یابند، به نوعی اعلام رسمی این حقیقت است كه دختر و پسر دو خانواده دارای چنان رشد و بالندگی هستند كه می توانند تشكیل خانواده بدهند و مسؤولیت آن را بپذیرند. از طرف دیگر دو خانواده از ابتدا در جریان امر قرار گرفته و اعلام نظر می كنند. اگر موافق باشند، دختر و پسر با پشتوانه ای قوی، سایر مراحل را دنبال می كنند و اگر با عدم موافقت آنها به دلایل منطقی و یا عدم تفاهم خودشان روبرو شدند، به دلیل اینكه هنوز دلبستگی عمیقی ایجاد نشده، به راحتی می توانند تصمیم بگیرند و این اتفاق را به فراموشی بسپارند. ضمن اینكه در خواستگاری رسمی، دختر عزت نفس و احساس ارزشمندی بیشتری پیدا می كند.
* طرح سؤال، دریچه ای به سوی شناخت
و اما چه می توان كرد تا حداكثر بهره را از این فرصت مغتنم جهت داشتن یك آینده مشترك بهتر گرفت و اولین گام را به بهترین گام تبدیل كرد؟! طرح سؤال در این مراسم، دریچه ای است كه به سوی شناخت از یكدیگر گشوده می شود. نحوه پاسخ دادن به سؤالها، سبب ساخته شدن تصویر یكی از طرفین در ذهن دیگری می شود. هرچه پاسخها واقعی تر و صادقانه تر باشند تصویری هم كه ساخته می شود صحیح تر خواهد بود. رسیدن به هر یك از این راهها در صورتی كه عاقلانه و صحیح باشد به نفع هر دو طرف است. دختر و پسر می توانند از روی پرسش های مطرح شده در خواستگاری و پاسخ هایی كه به آنها داده می شود، به میزان تشابه خود پی ببرند. زیرا تحقیقات نشان داده با ثبات ترین ازدواجها آنهایی است كه زن و شوهر بیشترین وجوه مشترك را با یكدیگر داشته اند.
از جمله مواردی كه تشابه در آنها می تواند به زندگی بهتر كمك كند، بهره هوشی است. البته منظور میزان تحصیلات نیست زیرا بسیاری از افراد با ضریب هوشی بالا ممكن است به دانشگاه نرفته باشند. اما دید یكسانی نسبت به امور زندگی با همسرشان داشته باشند و این گمان دائم همراه یكی از آنها نباشد كه طرف مقابلش متوجه منظور او نشده است. داشتنوحدت نظر در ارزشها نیز اهمیت بسیار بالایی در زندگی مشترك پیدا می كند. اینكه زن و شوهر اعتقادات مشترك مذهبی و معنوی داشته باشند، سبب بهبود ارتباط و تقویت بنیان خانواده شان می شود و عدم اشتراك در این زمینه می تواند مشكلات عدیده ای را موجب شود. همچنین دیدگاه زن و مرد نسبت به جایگاه هر كدام در زندگی مهم است. اینكه هر كدام چه نقشی را برای همسرش در نظر گرفته است و چه انتظاراتی از وی دارد. به عنوان مثال اگر فردی سنتی فكر می كند باید با كسی ازدواج كند كه با او همفكر است و اگر مسؤولیتهای مشابهی برای خود و همسرش قائل است باید به دنبال كسی باشد كه تفكری مشابه او دارد.
اگر زوجین دارای ویژگی انعطاف پذیری باشند، می توانند به جای این كه تحت تأثیر اختلافات قرار بگیرند با تفاوتها كنار بیایند و برای حل مشكلات راه حل مناسب پیدا كنند.
* اختلاف، مهم اما قابل حل
از سوی دیگر این سؤالات، می تواند تناقضاتی را آشكار كند كه وجود آنها می تواند به خوشبختی یك زندگی مشترك صدمه بزند. از جمله اختلافات مهم كه لطمه ای بر زندگی زناشویی وارد می كند می توان به میزان انرژی اشاره كرد. اگر یكی از طرفین از انرژی بالایی برخوردار باشد و دیگری كم انرژی باشد، به مشكلات زیادی بر می خورند. این اختلاف در زمینه های مختلف نظیر معاشرتهای اجتماعی، فعالیتهای مذهبی، فعالیتهای درون منزل و... رخ می نماید.
عادات شخصی متفاوت نیز در بسیاری موارد می توانند دردسرساز شوند. تفاوت در عاداتی نظیر وقت شناسی، نظم و ترتیب، احساس مسئولیت و... و حتی نحوه غذا خوردن می تواند سبب بروز مشكلاتی در میزان تفاهم و همراهی دو طرف با یكدیگر شود.
یكی دیگر از مسایلی كه شاید امروزه اهمیت بیشتری پیدا می كند، می تواند نحوه استفاده از پول باشد. گاهی نداشتن توافق بر سر مسایل مالی بزرگترین مشكلات را در زندگی مشترك سبب می شود. مثلاً اگر یكی به پس انداز اعتقاد دارد و به فكر آینده است و دیگری به خرج كردن پول و خوش بودن در حال، این دو به آسانی نمی توانند با یكدیگر كنار بیایند.
همچنین مهارتهای كلامی نیز از اهمیت بالایی برخوردار می باشند. به عنوان مثال اگر یكی از طرفین فردی كم حرف باشد و بیشتر به سكوت علاقه نشان دهد و دیگری عاشق حرف زدن باشد، واضح است كه در زندگی با تنش های بسیاری مواجه می شوند.
اما با همه این گفته ها اگر زوجین دارای ویژگی انعطاف پذیری باشند، می توانند به جای این كه تحت تأثیر اختلافات قرار بگیرند با تفاوتها كنار بیایند و برای حل مشكلات راه حل مناسب پیدا كنند. پس باز هم می توان به این نتیجه رسید كه اگر دختر و پسر از مراسم خواستگاری نهایت بهره را ببرند و شناخت كافی از یكدیگر پیدا كنند و میزان تأثیرپذیری و انعطاف یكدیگر را بفهمند، حتی با اختلافات و مشكلات نیز می توانند به راحتی كنار آمده و آینده زیبا و روشن خود را بسازند.
کتابخانه آریا