نويسنده:باربارادي آنجليس
آنچه زن ها از شنيدن آن ها بيزارند و آنچه دوست دارند بشنوند.
خانم هاي عزيز: چند بار اتفاق افتاده است که بامرد زندگي تان مشغول صحبت باشيد و او به يکباره چيزي بگويد که براستي عميقاً شما را ناراحت يا عصباني کرده باشد؛ اماخود او نيز اصلاً متوجه نباشد که چرا اينقدر شما را ناراحت و عصباني کرده است؟ با ناباوري از شما مي پرسد: «مگر من چي گفتم؟» يا «چه حرف بدي زدم؟» و شما پيش خودتان فکر مي کنيد: «چطور مي تواند تا اين حد از مرحله پرت باشد؟» «چطور متوجه نيست که چه مي گويد؟» زنان ديگر معمولاً خيلي خوب متوجه منظور شما مي شوند و شما را درک مي کنند. داستان را براي هر زني که تعريف کنيد، براحتي با آن ارتباط برقرار خواهد کرد. اما چرا خود مردها متوجه نيستند که گاهي اوقات حرفهايي مي زنند که زن ها از شنيدن آن بيزارند؟
اکنون، حالت ديگري را در نظر بگيريد. فرض کنيد از نامزد/همسر خود مي خواهيد که اي کاش عشق خود را بيشتر با کلمات و واژه ها بيان مي کرد که در آن صورت مي توانست شما را واقعاً خوشحال کند او درحالي که گيج و مبهوت شده است از شما مي پرسد: «مي خواهي چه چيزي از من بشنوي؟ دوست داري چي بگم؟» شما پاسخ مي دهيد: «خب، راستش، حرفهاي قشنگ و رمانتيک.» او به شما زل مي زند و مي گويد: «مثلاً چي؟» همين که آن جمله را از او مي شنويد توي دلتان خالي مي شود و از او مأيوس مي شويد؛ زيرا مي بينيد که اصلاً نمي داند درباره ي چه چيزي با او حرف مي زنيد. با حيرت از خودتان مي پرسيد: «چطور نمي داند من چه چيزهايي دوست دارم بشنوم؟»
خب، خانم هاي عزيز:اين مقاله پاسخي است به دعاها و راز و نيازهاي شما! بنا به درخواست هزاران زن ليستي را تهيه کرده ام که در روابط شما با مردها بسيار مفيد و مؤثر واقع خواهد شد. اين ليست حاوي آن مواردي است که زن ها از شنيدن آن بيزارند و نيز آنچه دوست دارند بشنوند. شايد بهتر باشد که اين ليست را به هر پسري که به سن بلوغ مي رسد بدهند تا بتواند همگي موارد آن را از بر کند تا در آينده به زن مورد علاقه ي خود آسيب و لطمه ي روحي وارد نکند!؟ البته اين را خيلي جدي نمي گويم. اما فکر بسيار خوبي است چنانچه اين ليست را به هر مردي که دوستش داريد و هر مردي که زني را دوست دارد نشان دهيد.
در ابتد با مواردي که زن ها از شنيدن آن بيزارند شروع کرده ام. آن گاه پس از هر مورد توضيح داده ام. که چرا زن ها از شنيدن اين عبارت بدشان مي آيد. تا مردها درک کنند چه کار مي کنند که تا زنشان را عصبي و کفري مي سازد. سپس در ادامه به آنچه زن ها دوست دارند بشوند و سپس دلايل اين که اين عبارات دل ما را آب مي کند، پرداخته ام. از اين
بگذريم که اين عبارات علاوه بر آن ما را در شرايط بسيار مطلوبي براي ارتباط رمانتيک (ترجمه براي مردان: عمل جنسي!) قرارمي دهند. سعي کرده ام تا حد ممکن موارد بيشتري را براساس شکايت ها و درخواست هايي که از زن ها شنيده ام در اين ليست بگنجانم. با اين حال مطمئنم که هر يک از شما موارد مشخص خود را نيز مي توانيد به اين ليست اضافه کنيد. توصيه مي کنم اين موارد را حتماً به ليست اضافه کنيد و آنها را با نامزد/همسر خود در ميان بگذاريد.
زنان عزيز:چنانچه نامزد/همسرتان مخالفتي ندارد مي توانيد اين مقاله را به همراه يکديگر بخوانيد.مي تواند بسيار سرگرم کننده باشد. به علاوه اينکه در حين مطالعه هرجا که لازم ديديد مي توانيد اشارات شخصي خود را نيز اضافه کنيد. زن ها در عين حال از مطالعه ي ليست اول به همراه زنان ديگر لذت بسياري مي برند. دليل آن را بعداً هنگامي که به مطالعه ي ليست اول پرداختيد، خواهيد ديد.
مردان عزيز: هم اکنون در آستانه ي دريافت اطلاعاتي بسيار گرانبها هستيد! در ارائه ي اين ليست از اداي توضيحات و اطلاعات به هيچ وجه دريغ نکرده ام زيرا براستي خواهان آنم تا آنچه را که زن ها تلاش مي کنند به شما بگويند، درک کنيد.به منظور اصلاح و بهبود فوري زندگي عشقي و نيز زندگي جنسي خود، به شما پيشنهاد مي کنم تمامي موارد ليست اول را از دايره ي لغات و واژگان خود حذف کنيد و سپس فوراً تمامي موارد ليست دوم را درمکالمات و گفت و گوهاي روزمره ي خود با زن زندگي تان بگنجانيد.
«آنچه زن ها از شنيدن آن بيزارند»
*آنچه مردها مي گويند تا احساسات ما را کم اهميت جلوه دهند.
*آنچه مردها مي گويند تا از صحبت کردن و برقراري ارتباط با ما سرباز بزنند.
*آنچه مردها مي گويند تا مکالمه وگفت و گو با ما را متوقف کنند.
*آنچه مردها مي گويند تا خود را متعهد و پاي بند چيزي نکنند و بتواند آزاد باشند.»
*پتک هاي کلامي:مسئوليت گفتن اين جملات با خودتان است.
بدترين پتک
آنچه مردها مي گويند تا احساسات ما را کم اهميت جلوه دهند
جمله/عبارت:آروم باش
چرا زن ها از شنيدن اين جمله/ عبارت بيزارند:
گفتن اين جمله:«آروم باش» به يک زن درست مانند اين است که ما زن ها در مطب دکتر متخصص زنان باشيم و بخواهند با «فورسپس»(5) ما را معاينه کنند!/اين يک روش تضميني است براي آن که ما را آرامش خود را از دست بدهيم.لحظه اي که اين جمله به گوش ما برسد فشار و اضطراب ما را بالامي برد. هنگامي که به ما دستور مي دهيد آرام باشيم، براي ما به اين معنا است که احتمالاً فکر مي کنيد زيادي از خود واکنش نشان مي دهيم، از هم پاشيده و غيرمنطقي شده ايم و نمي توانيم از پس چيزي برآييم. از آن بالاتر از اين کار بوي فخرفروشي مي آيد.
جمله/عبارت: سخت نگير!
چرا زن ها از شنيدن اين جمله/ عبارت بيزارند:
بي اعتناي و بي تفاوتي تا چه حد!؟ اين جمله اهميت احساسات ما و نيز آنچه را که درباره اش صحبت يا مذاکره مي کنيم کوچک جلوه مي دهد و ضمناً به اين معناست که زيادي موضوع را جدي و مشکل گرفته ايم. ترجمه:«نمي خواهم درباره اين موضوع با تو هيچ صحبتي بکنم.» پاسخ ما:«خودت سخت نگير.ما فقط مي خواهيم صحبت کنيم نه اينکه روي شما عمل جراحي قلب باز انجام دهيم!»
جمله/عبارت:به اعصابت مسلط باش
چرا زن ها از شنيدن اين جمله/ عبارت بيزارند:
درست مانند «آروم باش» و «سخت نگير» حتي به مراتب بدتر! اين احساس به ما دست مي دهد که گويي به ما برچسب بيمار رواني زده ايد. «خانم جونز، به اعصاب خودتون مسلط باشين الآن مي گم آرام بخش بهتون تزريق کنن!» هي، تنها اگر کمي با ما درباره ي آنچه آزارمان مي دهد حرف بزنيد آرام خواهيم شد! روشن شد؟!
هنگامي که به ما مي گوييد «بر اعصاب خودت مسلط باش» براي ما به اين معناست که از کاهي کوهي ساخته ايم.خب،مردان عزيز: چه فکر مي کنيد؟ اگر مي خواهيم درآن باره صحبت کنيم پس حتماً موضوع مهمي است.
جمله/عبارت:داري دوباره جوش مي آوري
چرا زن ها از شنيدن اين جمله/ عبارت بيزارند:
به راستي مضحک است. هنگامي که از آنچه مي گوييم خوشتان نمي آيد مي گوييد: «داري جوش مي آوري» اما چنانچه در باره اين که چه رئيس بدي داريد که به شما اضافه حقوق نداده مدام صحبت کنيم و در دفاع از شما از او شکايت کنيم، هرگز فکر نمي کنيد که زيادي داريم جوش مي آوريم!؟
آنچه از نظر شما واکنش اضافي و نامتناسب به شمار مي رود از نظر ما تنها يک واکنش است. اما احساسات و عواطفي را در خود تجربه کرده ايم وتنها مي خواهيم آن ها را ابراز کنيم.راستي، چنانچه به ما بگوييد: «داري دوباره جوش مي آوري» آن وقت خواهيد ديد که جوش آورده ايم!
جمله/عبارت:داري از کوره در مي روي
چرا زن ها از شنيدن اين جمله/ عبارت بيزارند:
قبل از آن که اين را بگوييد به راستي طبيعي هستيم و حالمان خوب است. اما به محض آنکه اين را بگوييد، قطعاً يک قدم ما را به جنون و ديوانگي نزديک تر مي کنيد!
مردان عزيز: فکر کنم تعريف شما از در رفتن از کوره، زماني باشد که صداي ما از حد يک زمزمه و نجوا بالاتر برود يا مثلاً يک قطره اشک از چشمان ما بچکد. درست مانند اين که هرگاه از لوستر جديد که خريده ايم خوش تان نيامده باشد شما را متهم کنيم که بيش از حد بي احساس و بدسليقه هستيد و مطمئناً مي خواهيد با اين کار ما را اذيت کنيد. ببينيد، ما خودمان مي دانيم که به ديوانگي و جنون نزديک شده ايم. اما باور کنيد هرگاه ما اين جمله را از شما مي شنويم اصلاً ارزيابي درستي نداريد.با وجود اين چنانچه اصرار داريد که حق با شماست در آن صورت شاهد نمايش زيبا و مؤثري از ديوانگي نيز خواهيد بود!
جمله/عبارت: «اينقدر بچه نشو» «احمق نشو» «زياد احساساتي/خيالاتي شده اي» «خيلي احساس ناامني داري»
چرا زن ها از شنيدن اين جمله/ عبارت بيزارند:
خداي من!از راهنمايي ها و دلسوزي هاي شما متشکريم. حال، خيلي حالمان بهتر شد. شما با اين گفته هاي تان ما را از بدبختي و فلاکتي که در آن غوطه ور بوديم، نجات داديد. چطور نمي توانستيم ببينيم که تا اين حد احمق هستيم!؟!؟
مردان عزيز: هنگامي که چنين چيزهايي را به ما مي گوييد واقعاً انتظار داريد چه پاسخي از ما بشنويد؟ اساساً جملاتي از اين قبيل همگي توهين و بي احترام تلقي مي شوند و بسيار ناراحت کننده اند و موجب رنجش ما مي شوند که ببينيم مردي که دوستش داريم، رودر رو به ما توهين مي کند.
جمله/عبارت:يه نفس عميق بکش
چرا زن ها از شنيدن اين جمله/ عبارت بيزارند:
منظورتان از گفتن اين جمله که: «نفس بکش» چيست؟ مرگ ما نفس نمي کشيم؟ ما نه تنها نفس مي کشيم، بلکه بسيار تند هم نفس مي کشيم زيرا خيلي از دست شما و زبان تان عصباني هستيم! ما زن ها از شنيدن اين جمله از شما مردها بيزاريم.اين
جمله خيلي خودپسندانه و افاده اي است. گويي مربي روحي عرفاني ما هستيد يا مثلاً استاد «ذن» هستيد که مي گوييد «نفس عميق بکش!» هي، شنيدن اين جمله از کسي مثل مربي يوگا يا مربي «لاماز» در «کلاس هاي زايمان و وضع حمل» کاملاً طبيعي است. اما خواهش مي کنم هنگامي که مي خواهيم درباره ي چيزي که ناراحت مان کرده است با شما صحبت کنيم، اين جمله را به ما نگوييد. درعوض سعي کنيد کمي به آنچه به شما مي گوييم گوش کنيد.
جمله/عبارت:احتمالاً باز وقت دوره ي ماهانه ي توست.
چرا زن ها از شنيدن اين جمله/ عبارت بيزارند:
شايد بتوان عادت ماهانه ي زنان را «سندرم ترحم و بنده نوازي مذکر» ناميد!؟ بيماري اي مزمن که زن ها به طور مرتب ماهانه به آن مبتلا مي شوند. به خصوص هر گاه جملاتي تمسخرآميز نظير اين جملات را مي شنوند!؟
بسيار خب، لازم نيست برنجيد. اين کاملاً درست است که ما زن ها گاهي اوقات دستخوش تغييرات هورموني مي شويم. اما اين درست نيست که عصبانيت يا ناراحتي ما از شما منشأ فيزيکي و جسماني دارد. اين بهانه اي سطح پايين و غيرمنطقي از جانب مردها است براي فرار کردن از حرف زدن با ما.
آنچه مردها مي گويند تا از صحبت کردن و برقراري ارتباط با ما سرباز بزنند.
جمله/عبارت: دوست ندارم درباره ي آن صحبت کنم.
چرا زن ها از شنيدن اين جمله/ عبارت بيزارند:
خب، ما زن ها نيز دوست نداريم ظرف ها را بشوييم، توالت را فرچه بکشيم، صداي بلند تلويزيون را که مسابقه ي ورزشي پخش مي کند تحمل کنيم، پوشک بچه را عوض کنيم، و بسياري کارهاي ناخوشايند ديگر را نيز انجام دهيم. اما به هر حال هر طور که بشود اين کارها را انجام مي دهيم. حال شما دوست نداريد درباره ي آن صحبت کنيد؟ خيلي بد شد. زيرا ما زن ها دوست داريم صحبت کنيم. آيا به راستي اين مردها هستند که بايد حرف اول و آخر را در رابطه بزنند و زن ها زيردست هستند؟
هرگاه اين حرف از دهان مردي بيرون مي آيد انگار که محکم توي صورت ما کوبيده باشد. گويي به ما گفته باشيد: «احساس شما براي ما اهميت ندارد» «مهم نيست که ناراحت باشي.اصلاً نمي خواهم هيچ وقت روي اين رابطه کار کنم.»
جمله/عبارت: چقدر ديگه مي خواي ادامه بدي؟
چرا زن ها از شنيدن اين جمله/ عبارت بيزارند:
اين پرسش معمولاً با آهي دردناک و نگاهي تمسخرآميز همراه با تحقير از جانب مردها است.چنانچه کسي نداند تصور خواهد کرد که شما را «نقره داغ» کرده ايم.هرگاه تصور آن را هم نخواهد کرد که خواسته بوديم با شما حرف بزنيم!؟ به مجرد آن که با ما چنين حرف مي زنيد احساس ناامني مي کنيم و حالت تدافعي به خود مي گيريم. گويي مجبوريم براي اندکي از وقت شما بايد به شما التماس کنيم. اين موجب مي شود احساس کنيم هرگز براي شما يک اولويت تلقي نمي شويم.
راستي در ضمن پاسخ سؤال فوق اين است:«تا هر وقت که طول بکشد» و فقط صرف اين سؤال شما ده دقيقه ي ديگر نيز به آن اضافه کرد!زيرا حال از آنچه در ابتدا بوديم، ناراحت تر و عصباني تر شده ايم.
جمله/عبارت: مثل اينکه بايد دوباره تا صبح بيدار بمانيم تا درباره ي اين موضوع حرف بزنيم.
چرا زن ها از شنيدن اين جمله/ عبارت بيزارند:
خب، راستش ما هرگز وقتي براي آن در نظر نگرفته بوديم. اما حالا که با تمسخر و کنايه و بي ميلي و اکراه تمام به ما پاسخ داديد حتي از آنچه قرار بود نيز طولاني تر خواهد شد! اين پرسش شباهت بسيار نزديک با سؤال قبلي دارد. اما لازم است بدانيد به مراتب بيشتر از سؤال قبلي ما را ناراحت و عصباني مي کند، زيرا پيش فرض آن به اين معناست که رؤياي ما از يک شب رمانتيک اين است که تا صبح با شما دعوا کنيم.
جمله/عبارت: ديگر تحملش را ندارم
چرا زن ها از شنيدن اين جمله/ عبارت بيزارند:
اين جمله معمولاً با يک خروج فيزيکي و جسماني نيز همراه است. بدين معنا که اين را مي گوييد و ناپديد مي شويد و ما را دل شکسته و رنجيده خاطر و بسيار خشمگين و عصباني رها مي کنيد. آيا آقاي فراري (گريزپاي)را به ياد مي آوريد؟ اين جمله مهلکه اي عاطفي است که به زن احساس نااميدي و درماندگي مي دهد.چنانچه آمادگي صحبت کردن را نداريد، راه ها و روش هاي مؤدبانه تري نيز براي بيان آن وجود دارند.[ر.ک فصل (1)]
جمله/عبارت:دوباره شروع شد
چرا زن ها از شنيدن اين جمله/ عبارت بيزارند:
چشمان خود را به اين سو و آن سو مي چرخانيد. دستان خود را بالا مي اندازيد گويي نمي توانيد باور کنيد که ما چگونه مي خواهيم اين شکنجه ي عظيم و هولناک (حرف زدن!)را بي رحمانه در حق شما اعمال کنيم.
مردان عزيز:معمولاً شما اين جمله را در ابتداي مکالمه و پيش از آن که هنوز چيزي گفته باشيم ادا مي کنيد. از شما مي پرسيم: عزيزم آيا امکان داره چند هفته ي آينده، زمان بيشتري را با هم بگذرانيم؟ شما پاسخ مي دهيد:«دوباره شروع شد»چي دوباره شروع شد؟ از کجا مي دانيد که قرار است بعد از اين جمله چه بگوييم يا چه کار کنيم؟ در واقع آنچه شما مي گوييد اين است که: «دوباره مي خواهد درباره ي رابطه يا ازدواج مان صحبت کند» بله درست است. مي خواهيم در باره خودمان ـ ما و شما ـ صحبت کنيم. زيرا به دلايلي عجيب و غريب (که خودمان نيز نمي دانيم!)شما را دوست داريم و عاشق شما شده ايم.
جمله/عبارت: اين دفعه چيه؟
چرا زن ها از شنيدن اين جمله/ عبارت بيزارند:
اين صورت ديگري است از جمله قبل:«دوباره شروع شد.» اما با بي حوصلگي و کم طاقتي و فخرفروشي و افاده اي به مراتب بيشتر. اين جمله به اين معناست که فلسفه ي وجودي زن ها تنها اين است که با مسائل و موضوعات کم اهميت و احمقانه مثل:
«حال واحوال بچه ها، تفاهم ما و شما، زندگي جنسي مان، مراقبت و نگهداري از خانه و... شوهر خودشان را زجر بدهند.
هنگامي که اين جمله را به ما مي گوييد،احساس مي کنيم که از پيش به ما اخطار داده ايد و مي خواهيد ما را بترسانيد. در اين گونه اوقات چاره اي نداريم جز اين که تسليم خواسته شما شويم و بگوييم:«باشه، اصلاً هيچي!» که احتمالاً همان چيزي است که شما دوست داريد بشنويد!
جمله/عبارت: فکر کردم قبلاً درباره اين موضوع به اندازه ي کافي صحبت کرده بوديم.
چرا زن ها از شنيدن اين جمله/عبارت بيزارند:
بله. همين طور است. هشت ماه پيش آن هم به مدت هفت دقيقه. شايد هم در سال 1998 بود. نمي دانستم که براي دفعاتي که بايد درباره ي موضوع خاص صحبت کنيم، تا اينکه آن را براي هميشه فراموش کنيم محدوديت هاي زماني خاصي وجود دارند! آيا صحبت کردن هم تاريخ انقضا دارد؟ هر بار که با اين عبارات با ما صحبت مي کنيد، مي توانيم بفهميم که براستي نمي خواهيد دوباره درباره ي چيزي صحبت کنيد و اميدوار بوديد که ديگر موضوع را حل و فصل کرده باشيم.خب،قدر مسلم، آنچه عيان است اين است که هنوز حل و فصل نشده است و گرنه نمي خواستيم دوباره در آن باره حرف بزنيم. اين گفته ي شما موجب مي شود احساس کنيم هميشه مجبوريم شما را به زور متقاعد کنيم تا رضايت دهيد سرانجام درباره ي چيزي با شما صحبت کنيم که البته از اين احساس بيزار هستيم.
جمله/عبارت:دوباره نشستي با دوستات حرف زدي
چرا زن ها از شنيدن اين جمله/عبارت بيزارند:
آيا منظورتان از اين جمله اين است که ما فکر، ذهن و تفکر مستقل نداريم؟ يا هر بار که از چيزي ناراحت هستيم يا مي خواهيم موضوعي را حل و فصل کنيم توسط زن هاي ديگر «شست و شوي مغزي» داده شده ايم؟ مهارتي که در اين حمله به کار رفته است اين است که از پيش و از همان ابتدا آنچه را که مي خواهيم در باره اش صحبت کنيم از درجه ي اهميت و اعتبار ساقط مي کند. گويي که احمقانه است يا خوب درباره اش فکر نشده است و عقل و منطقي را در آن به کار نرفته است و بنابراين ارزش آن را ندارد که وقت تان را روي آن بگذاريد.
آنچه مردها مي گويند تا مکالمه و گفت و گو با ما را متوقف کنند
جمله/عبارت: باشه، باشه مثل هميشه حق با توست و من اشتباه مي کنم. حالا راضي شدي؟
چرا زن ها از شنيدن اين جمله/ عبارت بيزارند:
نه، راضي نشديم. زيرا صحبت کردن و برقراري ارتباط بر سر درست و غلط، برد و باخت يا حق به جانب جلوه کردن و محکوم کردن ديگري نيست. بلکه فقط ارتباط برقرار کردن، درک متقابل و برگرداندن تفاهم، هماهنگي و هارموني است.هنگامي که مردي جمله ي فوق را بر زبان مي آورد مؤيد اين نکته است که مقصود و منظور از مکالمه و گفت و گو را فراموش کرده است. مردان عزيز:مکالمه يک مسابقه نيست که بايد در آن برنده شويد.بلکه نوعي ارتباط است. هنگامي که چنين چيزي به ما مي گوييد ديگر چه مي توانيم بگوييم؟
جمله/عبارت: اصلاً بابا فراموشش کن.
چرا زن ها از شنيدن اين جمله/ عبارت بيزارند:
اُه، خداي من.پرواضح است که چيزي گفته ايم که به مذاق تان خوش نيامده است، يا مربوط به حيطه اي مي شود که مي خواهيد در آن وارد شويد يا به آن بپردازيد يا احساس مي کنيد که شما را درست درک نمي کنيم، اما به جاي اينکه اين احساسات خود را با ما در ميان بگذاريد، مکالمه را در نطفه خفه مي کنيد. در اين اوقات احساس بسيار بدي به ما دست مي دهد زيرا ما را از اين فرصت که بر روي مسئله و مشکل کار کنيم محروم کرده ايد. به علاوه قادر نخواهيم بود آن را فراموش کنيم و شما اين را خود نيز مي دانيد.
جمله/عبارت: متأسفم که چنين احساسي داري.
چرا زن ها از شنيدن اين جمله/ عبارت بيزارند:
به عبارت ديگر:«شنيدم چي گفتي اما نمي خواهم و قصد آن را نيز ندارم که در آن باره صحبت کنم. تو را با احساساتت تنها مي گذارم. متأسفم که اين احساسات به سراغت آمده اند و قرار است مدتي با آن ها دست به گريبان باشي چرا که قصد ندارم در اين موضوع دخالتي بکنم.
اين جمله معمولاً با لحني شبيه صداي مداح مراسم ختم عزيزي
از دست رفته ادا مي شود که به خانواده ي داغدار صاحب عزا براي مصيبت وارده به آنها تسليت مي گويند. شما با حالتي حاکي از همدردي به ما نگاه مي کنيد. گويي همين کافي است و اکنون شما مي توانيد به تماشاي تلويزيون خود ادامه دهيد.
جمله/عبارت:خودم مي دونم دارم چه کار مي کنم.
چرا زن ها از شنيدن اين جمله/ عبارت بيزارند:
به عبارت ديگر:بهتر است راه خود را در پيش بگيريم و برويم زيرا شما به نظر و بازتاب ما احتياجي نداريد.مضاف بر آنکه نمي خواهيد چيزي را هم به ما توضيح بدهيد.براي افکار و احساسات ما نيز اهميت قائل نيستيد. مي خواهيد آن را به روش خودتان انجام دهيد. همين و بس.بنابراين بهتر است که ما «خفه شويم»و به دنبال کارهايي که فقط به ما مربوط مي شود مثل مراقبت و مواظبت از شما و بچه ها برويم و امورات مهم را به شما بسپاريم. اين جمله حسابي «حال ما را مي گيرد»!در يک چشم به هم زدن مکالمه را مختومه اعلام مي کند و...البته ما مي توانيم مجدداً آن را از سر بگيريم و البته مسئوليت عواقب آن به عهده ي خودتان است!؟
جمله/عبارت:خودم درستش مي کنم.
چرا زن ها از شنيدن اين جمله/عبارت بيزارند:
صورت ديگري از جمله ي: «خودم مي دونم دارم چکار مي کنم.» البته با پيازداغي افزوده. زيرا بيشتر به يک فرمان و دستور شباهت دارد. گويي خرج خودتان را جدا کرده ايد و خط قرمزي ميان خودتان و ما کشيده ايد. از اين جا به بعد حوزه استحفاظي شماست و ما حق نداريم به آن تجاوز کنيم اين جمله ي آقاي فرمان فرماست که فقط با مقام و درجه و رسته سر و کار دارد و به ما اين احساس را مي دهد که جايگاه چنداني نداريم و لذا «مرخصيم» بله... اطاعت...قربان!
جمله/عبارت:لازم نيست شما خودتونو نگران کنين.
چرا زن ها از شنيدن اين جمله/ عبارت بيزارند:
صورت ملايم تر اما کاملاً مشابه با دو جمله ي پيش. البته اين يکي بنده نوازانه تر، ضعيف نوازانه تر و ترحم آميزتر است. گويي سرپرست يا قيم کودک صغيري به او مي گويد که نگران نباشد او ترتيب همه چيز را خواهد داد. در اينجا مجدداً ما را به مرخصي تعليقي فرستاده اند، منتها نه با توبيخ و سرزنش بلکه با «تشويقي»!
جمله/عبارت: اگه فکر مي کني شوهر خيلي بدي هستم پس چرا نمي ذاري بري؟
چرا زن ها از شنيدن اين جمله/عبارت بيزارند:
در اينجا مجدداً همان موضوع «هيچ يا همه چيز» مطرح است. اينکه يا همين جوري که هستيد دوست تان داشته باشيم يا چنانچه از چيزي شکايت داريم بايد بگذاريم و برويم پي کارمان!گويي تنها ظرف پنج ثانيه از 0 تا 60 شمرديد و زنگ ها را به صدا درآورديد.حال ما را در موقعيت قرار داده ايد که با گفته ي شمامخالفت کنيم، و بگوييم که شما شوهر بدي نيستيد و ما هم به اين سادگي ها «رفتني» نيستيم!چطور مي توانيد از ما انتظار داشته باشيد که در اين اوقات ما به شما تسلي خاطر و دلداري بدهيم در حالي که اين ما بوديم که در ابتدا از چيزي ناراحت بوديم و مي خواستيم درباره اش با شما صحبت کنيم؟
*آنچه مردها مي گويند تا خود را متعهد و پاي بند چيزي نکنند و بتوانند آزاد باشند.
جمله/عبارت:نمي تونم اينقدر جلو جلو فکر کنم.
چرا زن ها از شنيدن اين جمله/ عبارت بيزارند:
چه جمله ي بچگانه اي. بي شک حاکي از سست عنصري گوينده ي آن است. گويي برنامه ريزي چه بار سنگين و چه معضل جان گدازي است؟ شرط مي بندم چنانچه رئيس تان از شما خواسته بود در آينده در يک کنفرانس کاري شرکت کنيد هرگز چنين چيزي به او نمي گفتيد.ما زن ها خيلي خوب مي دانيم در اين اوقات شما سرگرم چه کاري هستيد:مي خواهيد شانه خالي کنيد، طفره برويد و فرار کنيد.اين کار شما موجب مي شود احساس کنيم اهميت نداريم،شايسته چشم پوشي ايم و مورد صرف نظر واقع شدن و به خودمان واگذار شده ايم.
جمله/عبارت:يه کاريش مي کنيم.
چرا زن ها از شنيدن اين جمله/عبارت بيزارند:
آيا به راستي چنين فکر مي کنيد که اين پاسخ شما را باور مي کنيم.هنگامي که سعي داريد براي آينده برنامه ريزي کنيم يا مشکلي را حل و فصل کنيم و شما اين پاسخ را به ما مي دهيد مي دانيم که فقط مي خواهيد ما را سر کار بگذاريد و وعده ي سر خرمن به ما بدهيد.البته به روش نرم و ملايم و زيرکانه. فکر مي کنم بايد به اين دليل که به جاي فعل «مي کنم» از فعل جمع «مي کنيم» استفاده کرديد و خود را مايل به همکاري و تشريک مساعي جلوه داده ايد از شما متشکر و ممنون هم باشم!؟ اما حقيقت اين است هنگامي که اين عبارت را از شما مي شنويم مي خواهيم از درد و عصبانيت جيغ بزنيم.
جمله/عبارت: چرا که نه؟
چرا زن ها از شنيدن اين جمله/ عبارت بيزارند:
اين يکي به کمي توضيح نياز دارد: ما مي گوييم: «دوست داري همراه من به مراسم تجديد ديدار دوستاي دوران دبيرستاني من بيايي؟» شما مي گوييد: «چرا که نه؟» مشکل اين عبارت اين است که دقيقاً به معناي «بله» نيست و لذا واجد هيچ بار احساسي و هيجاني نيست و نشان دهنده ي اين موضوع نيست که از آمدن با ما خوشحال خواهيد شد. از طرفي به معناي «نه» نيز نيست. با وجود اين هميشه در انتها پس از شنيدن اين عبارت، اين احساس به ما دست مي دهد که يک جعبه ي خالي را به عنوان هديه دريافت کرده ايم. واقعيت امر آن است که در اينجا عملاً با خواسته ي ما موافقت مي کنيد، اما گويي چنانچه نمي آمديد برايتان تفاوت چنداني هم نمي کرد.
اين عبارت موجب مي شود زن احساس کند که انتخاب دوم، سوم، يا چهارم است. در ضمن اين جمله فاقد هرگونه حس تعهد و پاي بندي واقعي است.
جمله/عبارت: من هم همين طور.
چرا زن ها از شنيدن اين جمله/ عبارت بيزارند:
... ما مي گوييم:«دوستت دارم.» و شما مي گوييد «من هم همين طور»مي گوييم:«خيلي خوشحالم تونستيم درباره آن موضوع با هم صحبت کنيم.» شما مي گوييد: «من هم همين طور»
استفاده از اين عبارت درست مانند اين است که پس مانده هاي شخص ديگري را بخوريد.از دو حالت خارج نيست! يا به لحاظ گفتاري ـ کلامي تنبل هستيد وحوصله نداريد همان فکر يا احساس را تمام و کمال دوباره ابراز و بيان کنيد يا اينکه عمداً دوست نداريد آن را بر زبان بياوريد و اعتقادي هم به آن نداريد. «من هم همين طور» مثل يک نصفه «دوستت دارم» به حساب مي آيد. در هر حال اين عبارت اين احساس را به ما مي دهد که در حق ما اجحاف شده است.
جمله/عبارت:من همين طوري هستم.دوست
چرا زن ها از شنيدن اين جمله/ عبارت بيزارند:
و اينک بزرگ ترين عذر و بهانه براي سرباز زدن از انجام آنچه نداريد يا نمي خواهيد انجام دهيد، سرباز زدن از تغيير و رشد شخصي، طفره رفتن از کار کردن بر روي خودتان رابطه و فرار کردن از جدي گرفتن نظرها و بازتاب هاي ماست.خب، چنانچه نمي خواهيد تعهد و پاي بندي خود را به چيزي نشان دهيد چرا دقيق تر و روشن تر نمي گوييد که:«من انتخاب کرده ام که همين طوري باشم.»
پتک هاي کلامي:
«مسئوليت گفتن اين جملات با خودتان است»
جمله ها/عبارت:
تو منو به ياد نامزد/همسر قبلي ام مي اندازي.
يه خورده چاق شده اي؟
داري عين مادرت مي شي.
به يه خورده آزادي و فضاي شخصي احتياج دارم تا بتونيم يه کمي نفس بکشم.
شايد مردها لزوماً نبايد تک همسر باشند.
چرا زن ها از شنيدن اين جمله ها/ عبارت بيزارند:
نياز به توضيحي ندارد.
نياز به توضيحي ندارد.
نياز به توضيحي ندارد.
نياز به توضيحي ندارد.
نياز به توضيحي ندارد.
«بدترين پتک:»
سکوت ......................
آنچه زن ها دوست دارند بشنوند:
جملات يا عباراتي که در ذيل آورده شده اند جملاتي معجزه آسا هستند. لذا اين جملات يا عبارات به هيچگونه توضيحي نياز ندارند. اين جملات را بر روي نامزد/همسرتان امتحان کنيد و از نتايجي که مي گيريد شگفت زده شويد. چنانچه مي خواهيد کاري عجيب و غريب، نامعمول و خارق العاده انجام دهيد و نامزد/همسرتان را حسابي غافلگير کنيد، از او بخواهيد چشمانش را ببندد و سپس تمامي اين ليست را با صداي بلند براي او بخوانيد.اين بهترين پيش نوازشي است که زن ها مي شناسند.
چه بگوييد تا احساس محبوبيت به ما بدهيد
«دوستت دارم.»
«عاشقت هستم.»
«خيلي خوش شانس بودم که تو رو پيدا کردم.»
«تو بهترين دوست من هستي.»
«تو تنها زن اين دنيا هستي که مي خوام با او باشم.»
«هيچ زن ديگه اي مثل تو نيست.»
«نمي دونم بدون تو چه کار کنم.»
«نمي تونم زندگي ام رو بدون تو تصور کنم.»
«تو تحقق روياها و اجابت دعاهاي من هستي.»
چه بگوييد تا احساس کنيم از ما قدرداني شده است.
«تو خيلي براي من خوبي»
«تو موجب مي شي من احساس خوشبختي کنم.»
«براي يک يک کارهايي که براي من مي کني از تو قدرداني مي کنم.»
«خيلي خوشحالم مي کني هروقت که ...(مورد خاصي را نام ببريد.)
«تو زندگي منو متحول کرده اي.»
«بابت هرکاري که مي کني از تو متشکرم.»
براي....از تو متشکرم.»
چه بگوييد تا احساس ارزشمند بودن بکنيم
«امروز چطور بود؟»
«بيا درباره ي اين موضوع صحبت کنيم تا بتونيم با هم تصميم بگيريم»
«بيا براي ... برنامه ريزي کنيم.»
«درباره ي ... چي فکر مي کني؟»
«آيا کمکي از من برمياد؟»
«الآن چه کمکي مي تونم به تو بکنم؟»
«چه خواسته اي از من داري؟»
چه بگوييد که قلب و روح ما را به روي خودتان باز کنيد
«از اينکه هميشه همه ي نيازهاي تو رو برآورده نمي کنم،متأسفم و از اين بابت معذرت مي خوام.»
«براي ...از تو معذرت مي خوام.»
«قول مي دم که روي ...(چيزي که قبلاً از شما خواسته بوديم.) بيشتر کار کنم.»
«متشکرم که با من و مشکلاتم مي سازي.»
«متشکرم که با من صبوري.»
«مي دونم که کنار اومدن با من هميشه کار ساده اي نيست!»
«براي ...منو ببخش.»
چه بگوييد که موجودي حساب مشترک عشق بازي و عمل جنسي مان را بالا ببريد
«تو واقعاً برام جذاب هستي.»
«تو رو مي خوام.»
«هيکل و اندامت برام خيلي خواستني و مطلوبه.»
«دوست دارم بعداً با تو مهرورزي کنم.»
«نمي تونم تو رو نديده بگيرم يا به تو نزديک نشم.»
«دوست دارم بيشتر با تو باشم.»
«دلم برات تنگ شده»
«بيا همديگرو در آغوش بگيريم.»
چه بگوييد که به يکباره هزار امتياز بگيريد!
«بيا با هم به خريد برويم.»
«بگذار خونه رو برات تميز کنم.»
«آيا مي خواستي درباره ي چيزي با من حرف بزني؟»
«بيا تلويزيون رو خاموش کنيم تا در عوض با هم حرف بزنيم.»
منبع:رازهايي درباره زنان
منبع:سایت راسخون
آنچه زن ها از شنيدن آن ها بيزارند و آنچه دوست دارند بشنوند.
خانم هاي عزيز: چند بار اتفاق افتاده است که بامرد زندگي تان مشغول صحبت باشيد و او به يکباره چيزي بگويد که براستي عميقاً شما را ناراحت يا عصباني کرده باشد؛ اماخود او نيز اصلاً متوجه نباشد که چرا اينقدر شما را ناراحت و عصباني کرده است؟ با ناباوري از شما مي پرسد: «مگر من چي گفتم؟» يا «چه حرف بدي زدم؟» و شما پيش خودتان فکر مي کنيد: «چطور مي تواند تا اين حد از مرحله پرت باشد؟» «چطور متوجه نيست که چه مي گويد؟» زنان ديگر معمولاً خيلي خوب متوجه منظور شما مي شوند و شما را درک مي کنند. داستان را براي هر زني که تعريف کنيد، براحتي با آن ارتباط برقرار خواهد کرد. اما چرا خود مردها متوجه نيستند که گاهي اوقات حرفهايي مي زنند که زن ها از شنيدن آن بيزارند؟
اکنون، حالت ديگري را در نظر بگيريد. فرض کنيد از نامزد/همسر خود مي خواهيد که اي کاش عشق خود را بيشتر با کلمات و واژه ها بيان مي کرد که در آن صورت مي توانست شما را واقعاً خوشحال کند او درحالي که گيج و مبهوت شده است از شما مي پرسد: «مي خواهي چه چيزي از من بشنوي؟ دوست داري چي بگم؟» شما پاسخ مي دهيد: «خب، راستش، حرفهاي قشنگ و رمانتيک.» او به شما زل مي زند و مي گويد: «مثلاً چي؟» همين که آن جمله را از او مي شنويد توي دلتان خالي مي شود و از او مأيوس مي شويد؛ زيرا مي بينيد که اصلاً نمي داند درباره ي چه چيزي با او حرف مي زنيد. با حيرت از خودتان مي پرسيد: «چطور نمي داند من چه چيزهايي دوست دارم بشنوم؟»
خب، خانم هاي عزيز:اين مقاله پاسخي است به دعاها و راز و نيازهاي شما! بنا به درخواست هزاران زن ليستي را تهيه کرده ام که در روابط شما با مردها بسيار مفيد و مؤثر واقع خواهد شد. اين ليست حاوي آن مواردي است که زن ها از شنيدن آن بيزارند و نيز آنچه دوست دارند بشنوند. شايد بهتر باشد که اين ليست را به هر پسري که به سن بلوغ مي رسد بدهند تا بتواند همگي موارد آن را از بر کند تا در آينده به زن مورد علاقه ي خود آسيب و لطمه ي روحي وارد نکند!؟ البته اين را خيلي جدي نمي گويم. اما فکر بسيار خوبي است چنانچه اين ليست را به هر مردي که دوستش داريد و هر مردي که زني را دوست دارد نشان دهيد.
در ابتد با مواردي که زن ها از شنيدن آن بيزارند شروع کرده ام. آن گاه پس از هر مورد توضيح داده ام. که چرا زن ها از شنيدن اين عبارت بدشان مي آيد. تا مردها درک کنند چه کار مي کنند که تا زنشان را عصبي و کفري مي سازد. سپس در ادامه به آنچه زن ها دوست دارند بشوند و سپس دلايل اين که اين عبارات دل ما را آب مي کند، پرداخته ام. از اين
بگذريم که اين عبارات علاوه بر آن ما را در شرايط بسيار مطلوبي براي ارتباط رمانتيک (ترجمه براي مردان: عمل جنسي!) قرارمي دهند. سعي کرده ام تا حد ممکن موارد بيشتري را براساس شکايت ها و درخواست هايي که از زن ها شنيده ام در اين ليست بگنجانم. با اين حال مطمئنم که هر يک از شما موارد مشخص خود را نيز مي توانيد به اين ليست اضافه کنيد. توصيه مي کنم اين موارد را حتماً به ليست اضافه کنيد و آنها را با نامزد/همسر خود در ميان بگذاريد.
زنان عزيز:چنانچه نامزد/همسرتان مخالفتي ندارد مي توانيد اين مقاله را به همراه يکديگر بخوانيد.مي تواند بسيار سرگرم کننده باشد. به علاوه اينکه در حين مطالعه هرجا که لازم ديديد مي توانيد اشارات شخصي خود را نيز اضافه کنيد. زن ها در عين حال از مطالعه ي ليست اول به همراه زنان ديگر لذت بسياري مي برند. دليل آن را بعداً هنگامي که به مطالعه ي ليست اول پرداختيد، خواهيد ديد.
مردان عزيز: هم اکنون در آستانه ي دريافت اطلاعاتي بسيار گرانبها هستيد! در ارائه ي اين ليست از اداي توضيحات و اطلاعات به هيچ وجه دريغ نکرده ام زيرا براستي خواهان آنم تا آنچه را که زن ها تلاش مي کنند به شما بگويند، درک کنيد.به منظور اصلاح و بهبود فوري زندگي عشقي و نيز زندگي جنسي خود، به شما پيشنهاد مي کنم تمامي موارد ليست اول را از دايره ي لغات و واژگان خود حذف کنيد و سپس فوراً تمامي موارد ليست دوم را درمکالمات و گفت و گوهاي روزمره ي خود با زن زندگي تان بگنجانيد.
«آنچه زن ها از شنيدن آن بيزارند»
*آنچه مردها مي گويند تا احساسات ما را کم اهميت جلوه دهند.
*آنچه مردها مي گويند تا از صحبت کردن و برقراري ارتباط با ما سرباز بزنند.
*آنچه مردها مي گويند تا مکالمه وگفت و گو با ما را متوقف کنند.
*آنچه مردها مي گويند تا خود را متعهد و پاي بند چيزي نکنند و بتواند آزاد باشند.»
*پتک هاي کلامي:مسئوليت گفتن اين جملات با خودتان است.
بدترين پتک
آنچه مردها مي گويند تا احساسات ما را کم اهميت جلوه دهند
جمله/عبارت:آروم باش
چرا زن ها از شنيدن اين جمله/ عبارت بيزارند:
گفتن اين جمله:«آروم باش» به يک زن درست مانند اين است که ما زن ها در مطب دکتر متخصص زنان باشيم و بخواهند با «فورسپس»(5) ما را معاينه کنند!/اين يک روش تضميني است براي آن که ما را آرامش خود را از دست بدهيم.لحظه اي که اين جمله به گوش ما برسد فشار و اضطراب ما را بالامي برد. هنگامي که به ما دستور مي دهيد آرام باشيم، براي ما به اين معنا است که احتمالاً فکر مي کنيد زيادي از خود واکنش نشان مي دهيم، از هم پاشيده و غيرمنطقي شده ايم و نمي توانيم از پس چيزي برآييم. از آن بالاتر از اين کار بوي فخرفروشي مي آيد.
جمله/عبارت: سخت نگير!
چرا زن ها از شنيدن اين جمله/ عبارت بيزارند:
بي اعتناي و بي تفاوتي تا چه حد!؟ اين جمله اهميت احساسات ما و نيز آنچه را که درباره اش صحبت يا مذاکره مي کنيم کوچک جلوه مي دهد و ضمناً به اين معناست که زيادي موضوع را جدي و مشکل گرفته ايم. ترجمه:«نمي خواهم درباره اين موضوع با تو هيچ صحبتي بکنم.» پاسخ ما:«خودت سخت نگير.ما فقط مي خواهيم صحبت کنيم نه اينکه روي شما عمل جراحي قلب باز انجام دهيم!»
جمله/عبارت:به اعصابت مسلط باش
چرا زن ها از شنيدن اين جمله/ عبارت بيزارند:
درست مانند «آروم باش» و «سخت نگير» حتي به مراتب بدتر! اين احساس به ما دست مي دهد که گويي به ما برچسب بيمار رواني زده ايد. «خانم جونز، به اعصاب خودتون مسلط باشين الآن مي گم آرام بخش بهتون تزريق کنن!» هي، تنها اگر کمي با ما درباره ي آنچه آزارمان مي دهد حرف بزنيد آرام خواهيم شد! روشن شد؟!
هنگامي که به ما مي گوييد «بر اعصاب خودت مسلط باش» براي ما به اين معناست که از کاهي کوهي ساخته ايم.خب،مردان عزيز: چه فکر مي کنيد؟ اگر مي خواهيم درآن باره صحبت کنيم پس حتماً موضوع مهمي است.
جمله/عبارت:داري دوباره جوش مي آوري
چرا زن ها از شنيدن اين جمله/ عبارت بيزارند:
به راستي مضحک است. هنگامي که از آنچه مي گوييم خوشتان نمي آيد مي گوييد: «داري جوش مي آوري» اما چنانچه در باره اين که چه رئيس بدي داريد که به شما اضافه حقوق نداده مدام صحبت کنيم و در دفاع از شما از او شکايت کنيم، هرگز فکر نمي کنيد که زيادي داريم جوش مي آوريم!؟
آنچه از نظر شما واکنش اضافي و نامتناسب به شمار مي رود از نظر ما تنها يک واکنش است. اما احساسات و عواطفي را در خود تجربه کرده ايم وتنها مي خواهيم آن ها را ابراز کنيم.راستي، چنانچه به ما بگوييد: «داري دوباره جوش مي آوري» آن وقت خواهيد ديد که جوش آورده ايم!
جمله/عبارت:داري از کوره در مي روي
چرا زن ها از شنيدن اين جمله/ عبارت بيزارند:
قبل از آن که اين را بگوييد به راستي طبيعي هستيم و حالمان خوب است. اما به محض آنکه اين را بگوييد، قطعاً يک قدم ما را به جنون و ديوانگي نزديک تر مي کنيد!
مردان عزيز: فکر کنم تعريف شما از در رفتن از کوره، زماني باشد که صداي ما از حد يک زمزمه و نجوا بالاتر برود يا مثلاً يک قطره اشک از چشمان ما بچکد. درست مانند اين که هرگاه از لوستر جديد که خريده ايم خوش تان نيامده باشد شما را متهم کنيم که بيش از حد بي احساس و بدسليقه هستيد و مطمئناً مي خواهيد با اين کار ما را اذيت کنيد. ببينيد، ما خودمان مي دانيم که به ديوانگي و جنون نزديک شده ايم. اما باور کنيد هرگاه ما اين جمله را از شما مي شنويم اصلاً ارزيابي درستي نداريد.با وجود اين چنانچه اصرار داريد که حق با شماست در آن صورت شاهد نمايش زيبا و مؤثري از ديوانگي نيز خواهيد بود!
جمله/عبارت: «اينقدر بچه نشو» «احمق نشو» «زياد احساساتي/خيالاتي شده اي» «خيلي احساس ناامني داري»
چرا زن ها از شنيدن اين جمله/ عبارت بيزارند:
خداي من!از راهنمايي ها و دلسوزي هاي شما متشکريم. حال، خيلي حالمان بهتر شد. شما با اين گفته هاي تان ما را از بدبختي و فلاکتي که در آن غوطه ور بوديم، نجات داديد. چطور نمي توانستيم ببينيم که تا اين حد احمق هستيم!؟!؟
مردان عزيز: هنگامي که چنين چيزهايي را به ما مي گوييد واقعاً انتظار داريد چه پاسخي از ما بشنويد؟ اساساً جملاتي از اين قبيل همگي توهين و بي احترام تلقي مي شوند و بسيار ناراحت کننده اند و موجب رنجش ما مي شوند که ببينيم مردي که دوستش داريم، رودر رو به ما توهين مي کند.
جمله/عبارت:يه نفس عميق بکش
چرا زن ها از شنيدن اين جمله/ عبارت بيزارند:
منظورتان از گفتن اين جمله که: «نفس بکش» چيست؟ مرگ ما نفس نمي کشيم؟ ما نه تنها نفس مي کشيم، بلکه بسيار تند هم نفس مي کشيم زيرا خيلي از دست شما و زبان تان عصباني هستيم! ما زن ها از شنيدن اين جمله از شما مردها بيزاريم.اين
جمله خيلي خودپسندانه و افاده اي است. گويي مربي روحي عرفاني ما هستيد يا مثلاً استاد «ذن» هستيد که مي گوييد «نفس عميق بکش!» هي، شنيدن اين جمله از کسي مثل مربي يوگا يا مربي «لاماز» در «کلاس هاي زايمان و وضع حمل» کاملاً طبيعي است. اما خواهش مي کنم هنگامي که مي خواهيم درباره ي چيزي که ناراحت مان کرده است با شما صحبت کنيم، اين جمله را به ما نگوييد. درعوض سعي کنيد کمي به آنچه به شما مي گوييم گوش کنيد.
جمله/عبارت:احتمالاً باز وقت دوره ي ماهانه ي توست.
چرا زن ها از شنيدن اين جمله/ عبارت بيزارند:
شايد بتوان عادت ماهانه ي زنان را «سندرم ترحم و بنده نوازي مذکر» ناميد!؟ بيماري اي مزمن که زن ها به طور مرتب ماهانه به آن مبتلا مي شوند. به خصوص هر گاه جملاتي تمسخرآميز نظير اين جملات را مي شنوند!؟
بسيار خب، لازم نيست برنجيد. اين کاملاً درست است که ما زن ها گاهي اوقات دستخوش تغييرات هورموني مي شويم. اما اين درست نيست که عصبانيت يا ناراحتي ما از شما منشأ فيزيکي و جسماني دارد. اين بهانه اي سطح پايين و غيرمنطقي از جانب مردها است براي فرار کردن از حرف زدن با ما.
آنچه مردها مي گويند تا از صحبت کردن و برقراري ارتباط با ما سرباز بزنند.
جمله/عبارت: دوست ندارم درباره ي آن صحبت کنم.
چرا زن ها از شنيدن اين جمله/ عبارت بيزارند:
خب، ما زن ها نيز دوست نداريم ظرف ها را بشوييم، توالت را فرچه بکشيم، صداي بلند تلويزيون را که مسابقه ي ورزشي پخش مي کند تحمل کنيم، پوشک بچه را عوض کنيم، و بسياري کارهاي ناخوشايند ديگر را نيز انجام دهيم. اما به هر حال هر طور که بشود اين کارها را انجام مي دهيم. حال شما دوست نداريد درباره ي آن صحبت کنيد؟ خيلي بد شد. زيرا ما زن ها دوست داريم صحبت کنيم. آيا به راستي اين مردها هستند که بايد حرف اول و آخر را در رابطه بزنند و زن ها زيردست هستند؟
هرگاه اين حرف از دهان مردي بيرون مي آيد انگار که محکم توي صورت ما کوبيده باشد. گويي به ما گفته باشيد: «احساس شما براي ما اهميت ندارد» «مهم نيست که ناراحت باشي.اصلاً نمي خواهم هيچ وقت روي اين رابطه کار کنم.»
جمله/عبارت: چقدر ديگه مي خواي ادامه بدي؟
چرا زن ها از شنيدن اين جمله/ عبارت بيزارند:
اين پرسش معمولاً با آهي دردناک و نگاهي تمسخرآميز همراه با تحقير از جانب مردها است.چنانچه کسي نداند تصور خواهد کرد که شما را «نقره داغ» کرده ايم.هرگاه تصور آن را هم نخواهد کرد که خواسته بوديم با شما حرف بزنيم!؟ به مجرد آن که با ما چنين حرف مي زنيد احساس ناامني مي کنيم و حالت تدافعي به خود مي گيريم. گويي مجبوريم براي اندکي از وقت شما بايد به شما التماس کنيم. اين موجب مي شود احساس کنيم هرگز براي شما يک اولويت تلقي نمي شويم.
راستي در ضمن پاسخ سؤال فوق اين است:«تا هر وقت که طول بکشد» و فقط صرف اين سؤال شما ده دقيقه ي ديگر نيز به آن اضافه کرد!زيرا حال از آنچه در ابتدا بوديم، ناراحت تر و عصباني تر شده ايم.
جمله/عبارت: مثل اينکه بايد دوباره تا صبح بيدار بمانيم تا درباره ي اين موضوع حرف بزنيم.
چرا زن ها از شنيدن اين جمله/ عبارت بيزارند:
خب، راستش ما هرگز وقتي براي آن در نظر نگرفته بوديم. اما حالا که با تمسخر و کنايه و بي ميلي و اکراه تمام به ما پاسخ داديد حتي از آنچه قرار بود نيز طولاني تر خواهد شد! اين پرسش شباهت بسيار نزديک با سؤال قبلي دارد. اما لازم است بدانيد به مراتب بيشتر از سؤال قبلي ما را ناراحت و عصباني مي کند، زيرا پيش فرض آن به اين معناست که رؤياي ما از يک شب رمانتيک اين است که تا صبح با شما دعوا کنيم.
جمله/عبارت: ديگر تحملش را ندارم
چرا زن ها از شنيدن اين جمله/ عبارت بيزارند:
اين جمله معمولاً با يک خروج فيزيکي و جسماني نيز همراه است. بدين معنا که اين را مي گوييد و ناپديد مي شويد و ما را دل شکسته و رنجيده خاطر و بسيار خشمگين و عصباني رها مي کنيد. آيا آقاي فراري (گريزپاي)را به ياد مي آوريد؟ اين جمله مهلکه اي عاطفي است که به زن احساس نااميدي و درماندگي مي دهد.چنانچه آمادگي صحبت کردن را نداريد، راه ها و روش هاي مؤدبانه تري نيز براي بيان آن وجود دارند.[ر.ک فصل (1)]
جمله/عبارت:دوباره شروع شد
چرا زن ها از شنيدن اين جمله/ عبارت بيزارند:
چشمان خود را به اين سو و آن سو مي چرخانيد. دستان خود را بالا مي اندازيد گويي نمي توانيد باور کنيد که ما چگونه مي خواهيم اين شکنجه ي عظيم و هولناک (حرف زدن!)را بي رحمانه در حق شما اعمال کنيم.
مردان عزيز:معمولاً شما اين جمله را در ابتداي مکالمه و پيش از آن که هنوز چيزي گفته باشيم ادا مي کنيد. از شما مي پرسيم: عزيزم آيا امکان داره چند هفته ي آينده، زمان بيشتري را با هم بگذرانيم؟ شما پاسخ مي دهيد:«دوباره شروع شد»چي دوباره شروع شد؟ از کجا مي دانيد که قرار است بعد از اين جمله چه بگوييم يا چه کار کنيم؟ در واقع آنچه شما مي گوييد اين است که: «دوباره مي خواهد درباره ي رابطه يا ازدواج مان صحبت کند» بله درست است. مي خواهيم در باره خودمان ـ ما و شما ـ صحبت کنيم. زيرا به دلايلي عجيب و غريب (که خودمان نيز نمي دانيم!)شما را دوست داريم و عاشق شما شده ايم.
جمله/عبارت: اين دفعه چيه؟
چرا زن ها از شنيدن اين جمله/ عبارت بيزارند:
اين صورت ديگري است از جمله قبل:«دوباره شروع شد.» اما با بي حوصلگي و کم طاقتي و فخرفروشي و افاده اي به مراتب بيشتر. اين جمله به اين معناست که فلسفه ي وجودي زن ها تنها اين است که با مسائل و موضوعات کم اهميت و احمقانه مثل:
«حال واحوال بچه ها، تفاهم ما و شما، زندگي جنسي مان، مراقبت و نگهداري از خانه و... شوهر خودشان را زجر بدهند.
هنگامي که اين جمله را به ما مي گوييد،احساس مي کنيم که از پيش به ما اخطار داده ايد و مي خواهيد ما را بترسانيد. در اين گونه اوقات چاره اي نداريم جز اين که تسليم خواسته شما شويم و بگوييم:«باشه، اصلاً هيچي!» که احتمالاً همان چيزي است که شما دوست داريد بشنويد!
جمله/عبارت: فکر کردم قبلاً درباره اين موضوع به اندازه ي کافي صحبت کرده بوديم.
چرا زن ها از شنيدن اين جمله/عبارت بيزارند:
بله. همين طور است. هشت ماه پيش آن هم به مدت هفت دقيقه. شايد هم در سال 1998 بود. نمي دانستم که براي دفعاتي که بايد درباره ي موضوع خاص صحبت کنيم، تا اينکه آن را براي هميشه فراموش کنيم محدوديت هاي زماني خاصي وجود دارند! آيا صحبت کردن هم تاريخ انقضا دارد؟ هر بار که با اين عبارات با ما صحبت مي کنيد، مي توانيم بفهميم که براستي نمي خواهيد دوباره درباره ي چيزي صحبت کنيد و اميدوار بوديد که ديگر موضوع را حل و فصل کرده باشيم.خب،قدر مسلم، آنچه عيان است اين است که هنوز حل و فصل نشده است و گرنه نمي خواستيم دوباره در آن باره حرف بزنيم. اين گفته ي شما موجب مي شود احساس کنيم هميشه مجبوريم شما را به زور متقاعد کنيم تا رضايت دهيد سرانجام درباره ي چيزي با شما صحبت کنيم که البته از اين احساس بيزار هستيم.
جمله/عبارت:دوباره نشستي با دوستات حرف زدي
چرا زن ها از شنيدن اين جمله/عبارت بيزارند:
آيا منظورتان از اين جمله اين است که ما فکر، ذهن و تفکر مستقل نداريم؟ يا هر بار که از چيزي ناراحت هستيم يا مي خواهيم موضوعي را حل و فصل کنيم توسط زن هاي ديگر «شست و شوي مغزي» داده شده ايم؟ مهارتي که در اين حمله به کار رفته است اين است که از پيش و از همان ابتدا آنچه را که مي خواهيم در باره اش صحبت کنيم از درجه ي اهميت و اعتبار ساقط مي کند. گويي که احمقانه است يا خوب درباره اش فکر نشده است و عقل و منطقي را در آن به کار نرفته است و بنابراين ارزش آن را ندارد که وقت تان را روي آن بگذاريد.
آنچه مردها مي گويند تا مکالمه و گفت و گو با ما را متوقف کنند
جمله/عبارت: باشه، باشه مثل هميشه حق با توست و من اشتباه مي کنم. حالا راضي شدي؟
چرا زن ها از شنيدن اين جمله/ عبارت بيزارند:
نه، راضي نشديم. زيرا صحبت کردن و برقراري ارتباط بر سر درست و غلط، برد و باخت يا حق به جانب جلوه کردن و محکوم کردن ديگري نيست. بلکه فقط ارتباط برقرار کردن، درک متقابل و برگرداندن تفاهم، هماهنگي و هارموني است.هنگامي که مردي جمله ي فوق را بر زبان مي آورد مؤيد اين نکته است که مقصود و منظور از مکالمه و گفت و گو را فراموش کرده است. مردان عزيز:مکالمه يک مسابقه نيست که بايد در آن برنده شويد.بلکه نوعي ارتباط است. هنگامي که چنين چيزي به ما مي گوييد ديگر چه مي توانيم بگوييم؟
جمله/عبارت: اصلاً بابا فراموشش کن.
چرا زن ها از شنيدن اين جمله/ عبارت بيزارند:
اُه، خداي من.پرواضح است که چيزي گفته ايم که به مذاق تان خوش نيامده است، يا مربوط به حيطه اي مي شود که مي خواهيد در آن وارد شويد يا به آن بپردازيد يا احساس مي کنيد که شما را درست درک نمي کنيم، اما به جاي اينکه اين احساسات خود را با ما در ميان بگذاريد، مکالمه را در نطفه خفه مي کنيد. در اين اوقات احساس بسيار بدي به ما دست مي دهد زيرا ما را از اين فرصت که بر روي مسئله و مشکل کار کنيم محروم کرده ايد. به علاوه قادر نخواهيم بود آن را فراموش کنيم و شما اين را خود نيز مي دانيد.
جمله/عبارت: متأسفم که چنين احساسي داري.
چرا زن ها از شنيدن اين جمله/ عبارت بيزارند:
به عبارت ديگر:«شنيدم چي گفتي اما نمي خواهم و قصد آن را نيز ندارم که در آن باره صحبت کنم. تو را با احساساتت تنها مي گذارم. متأسفم که اين احساسات به سراغت آمده اند و قرار است مدتي با آن ها دست به گريبان باشي چرا که قصد ندارم در اين موضوع دخالتي بکنم.
اين جمله معمولاً با لحني شبيه صداي مداح مراسم ختم عزيزي
از دست رفته ادا مي شود که به خانواده ي داغدار صاحب عزا براي مصيبت وارده به آنها تسليت مي گويند. شما با حالتي حاکي از همدردي به ما نگاه مي کنيد. گويي همين کافي است و اکنون شما مي توانيد به تماشاي تلويزيون خود ادامه دهيد.
جمله/عبارت:خودم مي دونم دارم چه کار مي کنم.
چرا زن ها از شنيدن اين جمله/ عبارت بيزارند:
به عبارت ديگر:بهتر است راه خود را در پيش بگيريم و برويم زيرا شما به نظر و بازتاب ما احتياجي نداريد.مضاف بر آنکه نمي خواهيد چيزي را هم به ما توضيح بدهيد.براي افکار و احساسات ما نيز اهميت قائل نيستيد. مي خواهيد آن را به روش خودتان انجام دهيد. همين و بس.بنابراين بهتر است که ما «خفه شويم»و به دنبال کارهايي که فقط به ما مربوط مي شود مثل مراقبت و مواظبت از شما و بچه ها برويم و امورات مهم را به شما بسپاريم. اين جمله حسابي «حال ما را مي گيرد»!در يک چشم به هم زدن مکالمه را مختومه اعلام مي کند و...البته ما مي توانيم مجدداً آن را از سر بگيريم و البته مسئوليت عواقب آن به عهده ي خودتان است!؟
جمله/عبارت:خودم درستش مي کنم.
چرا زن ها از شنيدن اين جمله/عبارت بيزارند:
صورت ديگري از جمله ي: «خودم مي دونم دارم چکار مي کنم.» البته با پيازداغي افزوده. زيرا بيشتر به يک فرمان و دستور شباهت دارد. گويي خرج خودتان را جدا کرده ايد و خط قرمزي ميان خودتان و ما کشيده ايد. از اين جا به بعد حوزه استحفاظي شماست و ما حق نداريم به آن تجاوز کنيم اين جمله ي آقاي فرمان فرماست که فقط با مقام و درجه و رسته سر و کار دارد و به ما اين احساس را مي دهد که جايگاه چنداني نداريم و لذا «مرخصيم» بله... اطاعت...قربان!
جمله/عبارت:لازم نيست شما خودتونو نگران کنين.
چرا زن ها از شنيدن اين جمله/ عبارت بيزارند:
صورت ملايم تر اما کاملاً مشابه با دو جمله ي پيش. البته اين يکي بنده نوازانه تر، ضعيف نوازانه تر و ترحم آميزتر است. گويي سرپرست يا قيم کودک صغيري به او مي گويد که نگران نباشد او ترتيب همه چيز را خواهد داد. در اينجا مجدداً ما را به مرخصي تعليقي فرستاده اند، منتها نه با توبيخ و سرزنش بلکه با «تشويقي»!
جمله/عبارت: اگه فکر مي کني شوهر خيلي بدي هستم پس چرا نمي ذاري بري؟
چرا زن ها از شنيدن اين جمله/عبارت بيزارند:
در اينجا مجدداً همان موضوع «هيچ يا همه چيز» مطرح است. اينکه يا همين جوري که هستيد دوست تان داشته باشيم يا چنانچه از چيزي شکايت داريم بايد بگذاريم و برويم پي کارمان!گويي تنها ظرف پنج ثانيه از 0 تا 60 شمرديد و زنگ ها را به صدا درآورديد.حال ما را در موقعيت قرار داده ايد که با گفته ي شمامخالفت کنيم، و بگوييم که شما شوهر بدي نيستيد و ما هم به اين سادگي ها «رفتني» نيستيم!چطور مي توانيد از ما انتظار داشته باشيد که در اين اوقات ما به شما تسلي خاطر و دلداري بدهيم در حالي که اين ما بوديم که در ابتدا از چيزي ناراحت بوديم و مي خواستيم درباره اش با شما صحبت کنيم؟
*آنچه مردها مي گويند تا خود را متعهد و پاي بند چيزي نکنند و بتوانند آزاد باشند.
جمله/عبارت:نمي تونم اينقدر جلو جلو فکر کنم.
چرا زن ها از شنيدن اين جمله/ عبارت بيزارند:
چه جمله ي بچگانه اي. بي شک حاکي از سست عنصري گوينده ي آن است. گويي برنامه ريزي چه بار سنگين و چه معضل جان گدازي است؟ شرط مي بندم چنانچه رئيس تان از شما خواسته بود در آينده در يک کنفرانس کاري شرکت کنيد هرگز چنين چيزي به او نمي گفتيد.ما زن ها خيلي خوب مي دانيم در اين اوقات شما سرگرم چه کاري هستيد:مي خواهيد شانه خالي کنيد، طفره برويد و فرار کنيد.اين کار شما موجب مي شود احساس کنيم اهميت نداريم،شايسته چشم پوشي ايم و مورد صرف نظر واقع شدن و به خودمان واگذار شده ايم.
جمله/عبارت:يه کاريش مي کنيم.
چرا زن ها از شنيدن اين جمله/عبارت بيزارند:
آيا به راستي چنين فکر مي کنيد که اين پاسخ شما را باور مي کنيم.هنگامي که سعي داريد براي آينده برنامه ريزي کنيم يا مشکلي را حل و فصل کنيم و شما اين پاسخ را به ما مي دهيد مي دانيم که فقط مي خواهيد ما را سر کار بگذاريد و وعده ي سر خرمن به ما بدهيد.البته به روش نرم و ملايم و زيرکانه. فکر مي کنم بايد به اين دليل که به جاي فعل «مي کنم» از فعل جمع «مي کنيم» استفاده کرديد و خود را مايل به همکاري و تشريک مساعي جلوه داده ايد از شما متشکر و ممنون هم باشم!؟ اما حقيقت اين است هنگامي که اين عبارت را از شما مي شنويم مي خواهيم از درد و عصبانيت جيغ بزنيم.
جمله/عبارت: چرا که نه؟
چرا زن ها از شنيدن اين جمله/ عبارت بيزارند:
اين يکي به کمي توضيح نياز دارد: ما مي گوييم: «دوست داري همراه من به مراسم تجديد ديدار دوستاي دوران دبيرستاني من بيايي؟» شما مي گوييد: «چرا که نه؟» مشکل اين عبارت اين است که دقيقاً به معناي «بله» نيست و لذا واجد هيچ بار احساسي و هيجاني نيست و نشان دهنده ي اين موضوع نيست که از آمدن با ما خوشحال خواهيد شد. از طرفي به معناي «نه» نيز نيست. با وجود اين هميشه در انتها پس از شنيدن اين عبارت، اين احساس به ما دست مي دهد که يک جعبه ي خالي را به عنوان هديه دريافت کرده ايم. واقعيت امر آن است که در اينجا عملاً با خواسته ي ما موافقت مي کنيد، اما گويي چنانچه نمي آمديد برايتان تفاوت چنداني هم نمي کرد.
اين عبارت موجب مي شود زن احساس کند که انتخاب دوم، سوم، يا چهارم است. در ضمن اين جمله فاقد هرگونه حس تعهد و پاي بندي واقعي است.
جمله/عبارت: من هم همين طور.
چرا زن ها از شنيدن اين جمله/ عبارت بيزارند:
... ما مي گوييم:«دوستت دارم.» و شما مي گوييد «من هم همين طور»مي گوييم:«خيلي خوشحالم تونستيم درباره آن موضوع با هم صحبت کنيم.» شما مي گوييد: «من هم همين طور»
استفاده از اين عبارت درست مانند اين است که پس مانده هاي شخص ديگري را بخوريد.از دو حالت خارج نيست! يا به لحاظ گفتاري ـ کلامي تنبل هستيد وحوصله نداريد همان فکر يا احساس را تمام و کمال دوباره ابراز و بيان کنيد يا اينکه عمداً دوست نداريد آن را بر زبان بياوريد و اعتقادي هم به آن نداريد. «من هم همين طور» مثل يک نصفه «دوستت دارم» به حساب مي آيد. در هر حال اين عبارت اين احساس را به ما مي دهد که در حق ما اجحاف شده است.
جمله/عبارت:من همين طوري هستم.دوست
چرا زن ها از شنيدن اين جمله/ عبارت بيزارند:
و اينک بزرگ ترين عذر و بهانه براي سرباز زدن از انجام آنچه نداريد يا نمي خواهيد انجام دهيد، سرباز زدن از تغيير و رشد شخصي، طفره رفتن از کار کردن بر روي خودتان رابطه و فرار کردن از جدي گرفتن نظرها و بازتاب هاي ماست.خب، چنانچه نمي خواهيد تعهد و پاي بندي خود را به چيزي نشان دهيد چرا دقيق تر و روشن تر نمي گوييد که:«من انتخاب کرده ام که همين طوري باشم.»
پتک هاي کلامي:
«مسئوليت گفتن اين جملات با خودتان است»
جمله ها/عبارت:
تو منو به ياد نامزد/همسر قبلي ام مي اندازي.
يه خورده چاق شده اي؟
داري عين مادرت مي شي.
به يه خورده آزادي و فضاي شخصي احتياج دارم تا بتونيم يه کمي نفس بکشم.
شايد مردها لزوماً نبايد تک همسر باشند.
چرا زن ها از شنيدن اين جمله ها/ عبارت بيزارند:
نياز به توضيحي ندارد.
نياز به توضيحي ندارد.
نياز به توضيحي ندارد.
نياز به توضيحي ندارد.
نياز به توضيحي ندارد.
«بدترين پتک:»
سکوت ......................
آنچه زن ها دوست دارند بشنوند:
جملات يا عباراتي که در ذيل آورده شده اند جملاتي معجزه آسا هستند. لذا اين جملات يا عبارات به هيچگونه توضيحي نياز ندارند. اين جملات را بر روي نامزد/همسرتان امتحان کنيد و از نتايجي که مي گيريد شگفت زده شويد. چنانچه مي خواهيد کاري عجيب و غريب، نامعمول و خارق العاده انجام دهيد و نامزد/همسرتان را حسابي غافلگير کنيد، از او بخواهيد چشمانش را ببندد و سپس تمامي اين ليست را با صداي بلند براي او بخوانيد.اين بهترين پيش نوازشي است که زن ها مي شناسند.
چه بگوييد تا احساس محبوبيت به ما بدهيد
«دوستت دارم.»
«عاشقت هستم.»
«خيلي خوش شانس بودم که تو رو پيدا کردم.»
«تو بهترين دوست من هستي.»
«تو تنها زن اين دنيا هستي که مي خوام با او باشم.»
«هيچ زن ديگه اي مثل تو نيست.»
«نمي دونم بدون تو چه کار کنم.»
«نمي تونم زندگي ام رو بدون تو تصور کنم.»
«تو تحقق روياها و اجابت دعاهاي من هستي.»
چه بگوييد تا احساس کنيم از ما قدرداني شده است.
«تو خيلي براي من خوبي»
«تو موجب مي شي من احساس خوشبختي کنم.»
«براي يک يک کارهايي که براي من مي کني از تو قدرداني مي کنم.»
«خيلي خوشحالم مي کني هروقت که ...(مورد خاصي را نام ببريد.)
«تو زندگي منو متحول کرده اي.»
«بابت هرکاري که مي کني از تو متشکرم.»
براي....از تو متشکرم.»
چه بگوييد تا احساس ارزشمند بودن بکنيم
«امروز چطور بود؟»
«بيا درباره ي اين موضوع صحبت کنيم تا بتونيم با هم تصميم بگيريم»
«بيا براي ... برنامه ريزي کنيم.»
«درباره ي ... چي فکر مي کني؟»
«آيا کمکي از من برمياد؟»
«الآن چه کمکي مي تونم به تو بکنم؟»
«چه خواسته اي از من داري؟»
چه بگوييد که قلب و روح ما را به روي خودتان باز کنيد
«از اينکه هميشه همه ي نيازهاي تو رو برآورده نمي کنم،متأسفم و از اين بابت معذرت مي خوام.»
«براي ...از تو معذرت مي خوام.»
«قول مي دم که روي ...(چيزي که قبلاً از شما خواسته بوديم.) بيشتر کار کنم.»
«متشکرم که با من و مشکلاتم مي سازي.»
«متشکرم که با من صبوري.»
«مي دونم که کنار اومدن با من هميشه کار ساده اي نيست!»
«براي ...منو ببخش.»
چه بگوييد که موجودي حساب مشترک عشق بازي و عمل جنسي مان را بالا ببريد
«تو واقعاً برام جذاب هستي.»
«تو رو مي خوام.»
«هيکل و اندامت برام خيلي خواستني و مطلوبه.»
«دوست دارم بعداً با تو مهرورزي کنم.»
«نمي تونم تو رو نديده بگيرم يا به تو نزديک نشم.»
«دوست دارم بيشتر با تو باشم.»
«دلم برات تنگ شده»
«بيا همديگرو در آغوش بگيريم.»
چه بگوييد که به يکباره هزار امتياز بگيريد!
«بيا با هم به خريد برويم.»
«بگذار خونه رو برات تميز کنم.»
«آيا مي خواستي درباره ي چيزي با من حرف بزني؟»
«بيا تلويزيون رو خاموش کنيم تا در عوض با هم حرف بزنيم.»
منبع:رازهايي درباره زنان
منبع:سایت راسخون