شما در بخش انجمنهای گفتگو سایت دکتر رهام صادقی هستید، برای آشنایی با امکانات متنوع دیگر سایت اینجا کلیک کنید


به اينستاگرام سايت بپيونديد

همه چیز درباره رابطه مادر و دختری! بخوانید

  1. همه چیز درباره رابطه مادر و دختری! بخوانید

    گاهی اوقات دختر به یک مادر نیاز دارد نه به یک دوست. مطالعات آنچه را که اغلب خانم ها می دانند ثابت کرده است زمانی که دخترها با تغییرات بزرگی در زندگی شان مواجه می شوند، مثل مادر شدن،

    اگر رابطه مادر و دختر مانند دو خواهر باشد یا حتی اگر مدام مشاجره داشته باشند، نگران نباشید، می توانید این رابطه را بهبود بخشید.


    1. نکته مثبت این رابطه: دبورا تانه استاد زبان شناسی در دانشگاه واشنگتن می گوید: برحسب معیار رابطه سالم اگر مادر و دختر طوری رفتار کنند که اعتماد به نفس یکسانی را منعکس کنند، یک ارتباط سالم و مثبتی است.

    چرا این ارتباط چالش برانگیز است:

    گاهی اوقات دختر به یک مادر نیاز دارد نه به یک دوست. مطالعات آنچه را که اغلب خانم ها می دانند ثابت کرده است زمانی که دخترها با تغییرات بزرگی در زندگی شان مواجه می شوند، مثل مادر شدن، به مادرشان به عنوان یک مشاور و راهنمای باتجربه اعتماد می کنند نه به عنوان یک دوست. این تغییر می تواند برای مادرها هم سخت باشد. آنها ممکن است صدمه ببینند برای مثال، وقتی دخترها، مادرشان را به علت هماهنگ نبودن با تکنولوژی و مدهای جدید سرزنش می کنند. گیل سالتز روانپزشک بیمارستانی در نیویورک می گوید: مادرهایی که دخترانشان را به عنوان دوستانشان فرض می کنند از آنها انتظار دارند که از نسلی که در آن هستند خارج شده و پا را فراتر بگذارند. درواقع هم نسل آنها شوند.

    بهبود بخشیدن به این ارتباط:

    سالتز معتقد است که هر دوی طرفین بایستی به نقشهای همدیگر احترام بگذارند. درک کردن فاصله نسلها از اهمیت زیادی برخوردار است. به عبارت دیگر، متناسب با سنتان رفتار کنید. این مورد در مورد پدرها هم صدق می کند. برای مثال: مطرح کردن مسائل و مشکلات یک دختر با مادرش طبیعی است اما زمانی که مادر این مسائل و مشکلات را برای پدر فاش می کند، ارتباط پدر و دختر به خطر می افتد.


    2. رابطه خواهرانه:

    باوجود رابطه دوستانه، رقابت بین آنها وجود دارد.
    نکته مثبت این رابطه: شما آشکارا همدیگر را دوست دارید زیرا شما می خواهید شبیه همدیگر باشید و علیرغم تفاوت سنی تان، همدیگر را خوب درک می کنید.

    چه چیزی چالش برانگیز است:حس رقابت.

    سالتز می گوید: همیشه حس رقابت در خانواده ها وجود دارد اما ما این موضوع را بروز نمی دهیم. دقیقا چنین چیزی زمانی اتفاق می افتد که نقشها خواهرانه و محو می شود. درها برای دختران باز می شود همانطور که آنها درها را روی مادرانشان می بندند. این موضوع باعث تنفر و دعوا می شود. همچنین دخترها اغلب خودشان را با مادرانشان مقایسه می کنند. آنها ممکن است اینگونه تصور کنند که مادر من باهوش تر و موفق تر از من است.

    بهبود بخشیدن به این ارتباط:

    برای اینکه هرگونه حس رقابتی را از بین ببریم، تانن پیشنهاد می کند که آنچه که رقیبمان احساس می کند را درک کنیم و رقابت جو نباشیم. اگر اوضاع وخیم شد، جدا بودن از هم به هر دو کمک می کند تا آنچه را که از دیگری نیاز داریم یا حتی نیاز نداریم را تشخیص دهیم. درمورد آن صحبت کنید و این بار با عبارات جدید شروع کنید.


    3. شخصیت های مخالف:

    مادر شخصیتی سرسخت، مستبد و مخالف دارد و شما اینطور نیستید. ممکن است تصور کنید که شما با مادرتان ژن یکسان دارید اما این درحالی است که شباهت هایی وجود داشته باشد.

    نکته مثبت این رابطه:
    مخالفتهای مکرر شما با مادرتان زیبا نیست اما همه دعوا و منازعه های شما یک هدف خاصی را دنبال می کند. لی شارکی استادیار مطالعات زنان در دانشگاه مین می گوید: تصور ما از مادران یک شخص حساس و کسی که تربیت بچه ها را به عهده دارد می باشد اما این درست نیست. مادر صرفاً مسئول پخت و پز غذا برای بچه ها نیست بلکه او برای حفظ سلامتی بچه ها تلاش می کند.

    چرا این ارتباط چالش برانگیز است:
    دعوا کردن با مادرها درمورد چیزهایی شبیه دوست پسر، قد موها، یا جتی سلامت مادرها برای خانم ها گیج کننده است. تانن می گوید: هر کدام از طرفین احساس بی قدرتی می کنند. مادرها احساس می کنند که نادیده گرفته شده اند و سر به سر دخترها می گذارند. دخترها هم اذیت می کنند و حالت تدافعی به خودشان می گیرند.

    بهبود بخشیدن به این ارتباط:

    تانن می گوید: مادرها قدرتشان را دست کم می گیرند و برعکس قدرت دخترهایشان را دست بالا می گیرند. دخترها می توانند در گفتگوهایشان با اهمیت قائل شدن برای مادرانشان به آنها کمک کنند. با تکرار این جمله " همانطور که شما گفتی..." مادرها تصور می کنند که حتی اگر نصیحت های آنها را نادیده می گیرید حداقل به آن گوش می دهید.


    4. تربیت کاملا برعکس:

    نقشهایتان به دلیل سن، سلامتی، وضعیت مالی یا فرهنگ با هم عوض می شود. دخترها بیشتر آمادگی این را دارند که از مادرانشان مراقبت کنند.

    نکته مثبت این رابطه:
    کارن فینگرمن استادیار دانشگاهی در هند با تخصص در زمینه مطالعات خانواده و فرزند می گوید: هرچقدر سن مادر بالاتر می رود حتی اگر مشکلات سلامتی اش رو به بهبود باشد، ما می بینیم که روابط مادر و دختر هم بهبود می بخشد. دخترها احساس نیاز می کنند و مادرها عاشق دخترانشان می شوند. هر دو طرفین نقش یکدیگر را می پذیرند.


    چرا این ارتباط چالش برانگیز است:

    گذشتن از قدرت و صلاحیت کار سختی است. زمانی که دخترها با بلاتکلیفی و هرگونه ابهامی مواجه شوند یا احساس نیاز کنند، تنش ایجاد می شود و مادرها فکر می کنند که نیاز به کمک آنها نیست. این مبحث در خانواده های نسل اول یا در خانواده هایی که مادر و دختر در دو دوره و دو شرایط مختلف رشد کرده باشند به وجود می آید. دختر، مادرش را تشویق می کند تا عواملی را که باعث این اختلاف شده اند را از بین ببرد و آنها را هدایت کند.

    بهبود بخشیدن به این ارتباط:

    شرکی پیشنهاد می کند که دخترها برای مادرانشان ارزش بیشتری قائل شوند همانطور که مادران به دخترها قدرت و اختیار کمتری باید بدهند. درمورد رسم و رسوم و فرهنگی که بین هر دوتان مشترک است صحبت کنید. این عامل باعث می شود که دختر ها هویتشان را بهتر بشناسند و اهمیت بیشتری برای مادرهایشان قائل شوند.


    5. لازم و ملزوم یکدیگر:

    هیچ تصمیمی بدون اجازه و تایید دیگری گرفته نمی شود که این مورد هم خوب است و هم بد.

    نکته مثبت این رابطه:

    برای دخترها، مطابقت و شباهت مساوی است با نزدیکی. مادرها و دخترهایی که لازم و ملزوم یکدیگر هستند، شباهت ها و تفاوت هایشان را بررسی کنند. زمانی که همه چیزها موافق و سازگار است، همه چیز بر وفق مراد است و طرف مقابل را همان کسی که همیشه می توانید روی آن حساب کنید فرض می کنید.

    چرا این ارتباط چالش برانگیز است:

    وقتی روی شباهت ها تاکید می شود، تشخیص دادن تفاوت ها کار مشکلی است. زمانی که نظرها با هم فرق دارد، سعی می کنید که اجازه طرف مقابل را جلب کنید. دختر مجبور است که درک کند که مادر مسئول همه چیز نیست. همچنین مادر هم بایستی متوجه شود موفقیت های دختر، موفقیت های او نیست و شکست های دختر شکست های او نیست.

    بهبود بخشیدن به این ارتباط:

    سالتز می گوید: این ارتباط بسیار سخت است. زیرا ارتباط آنها از ترس رها شدن از یکدیگر جلو می رود. او پیشنهاد می کند حد و مرزهایتان را کم کم درست کنید. دخترها باید بر نظر مادرانشان بسیار اهمیت قائل شوند سپس تصمیم قطعی به صورت مستقل گرفته شود. بنابراین بیشتر خانم ها سعی می کنند مادران موافقی باشند. این تنها کافی نیست به هرحال آنها شما را بیشتر دوست دارند.

    منبع : aryabooks
     
    تشکر شده توسط : 3 کاربر
  2. راهکارهایی مفید برای حل مشکلات مادر - دختر

    رابطه ای بهتر برای مادران و دخترانشان

    بزرگ کردن کودکان نشانگر بلوغ یا عدم بلوغ والدین است.

    در این مقاله سعی می کنیم راهکارهایی برای برخی مشکلات مادر-دختر ارائه کنیم.

    ما به بزرگترها کمک می کنیم گرفتاری های احساسی بین والدین و بچه هایشان و بین خواهر و برادرها را حل کنند. معمولاً می شنویم که نتیجه گیری های ما درمورد دینامیک های خانواده خیلی به زندگی افراد از فرهنگ ها و کشورهای مختلف جهان نزدیک است.

    اگر وقتی که این مقاله را می خواهید، احساس عصبانیت شدیدی می کنید...لطف کنید و آرام باشید و درصورت لزوم کمک بخواهید.

    دخترها زن می شوند

    خیلی از خانم ها به ما می گویند که برخلاف میلیشان نمی تواند رابطه خوبی با مادرشان و دخترشان داشته باشند. مادری ممکن است بگوید که آرزوی شادی و خوشبختی دخترش را دارد اما از دیدگاه دختر، او دقیقاً عکس این خواسته عمل می کند.

    ممکن است دخترها به خاطر انتخاب هایشان مثلاً در تحصیل، کار، دوست پسرهایشان یا ازدواجشان، مورد انتقاد قرار گیرند. و مادرها ممکن است به خاطر هر اتفاقی که درمورد تحصیل، کار، دوست پسرها و ازدواج دخترانشان می افتد، مقصر شوند.

    تعداد خیلی کمی از والدین هستند که فرزندانشان را ترک می کنند، از آنها سوءاستفاده می کنند یا از آنها غفلت می کنند. بیشتر والدین در کودکی به خوبی از فرزندانشان مراقبت می کنند. ما به والدین کمک می کنیم روابطی شفاف و سالم با فرزندانشان داشته باشند که می تواند خانواده را دوباره متحد کند، مخصوصاً اگر خانواده برای گفتگو با هم دچار مشکل بودند.

    مادرها ممکن است با فراهم کردن زندگی هایی ناموفق دخترانشان را به واقع بین بودن تشویق کنند درحالیکه ازرویاهای موفقیت پسرانشان حمایت می کنند. خیلی دختران در بزرگسالی تضادها و تبعیض های مادرشان را تشخیص می دهند اما با همان خواسته ها و احساسات کنترل نشده به دختران خودشان واکنش می دهند.

    مادر، مادرش را به خاطر مشکلات زندگی اش سرزنش می کند – اما مادربزرگ واقعاً زن خوب و مهربانی بوده، گرچه دایی ام را بیشتر از مادرم دوست داشته است. مادربزرگ هم همیشه می گوید که مادرش همیشه برادرهایش را بیشتر دوست داشته چون فکر می کرده دخترها شوهر می کنند و می روند.


    زنجیره های اعتقادات محدودکننده و احساسات ناخوشایند معمولاً از نسل های مختلف می گذرد. ما به خانواده کمک می کنیم سنت های خانوادگی خود را تغییر دهند و عادات گرفتاری های چند نسلی را حل کنند. و این مشکلات درمقایسه با آنچه گاهی بین مادرها و دخترها اتفاق می افتد، خیلی کوچک به نظر می رسد.

    2005، فلوریدا – مادری به جرم فروختن دختر 12 ساله خود به فاحشگی و تعویض دختر 14 ساله خود درقبال یک اتومبیل دستگیر شد. زن 39 ساله برای کودک آزاری و مجبور کردن به عمل جنسی کودکان متهم شد.

    2008، فیلادلفیا – پلیس مادر و دختری را به اتهام همکاری برای فاحشگی دستگیر کرد. مادر، 38 ساله و دختر، 22 ساله با کف زدن همسایه ها، از خانه شان اسکورت شدند. بچه های دختر که 3 و 7 ساله بودند در کنار پرستار نزدیک محل حضور داشتند.


    گاهی اوقات مادر از نظر جنسی به دختر خود وابسته می شود که برای دختر بسیار ویرانگر است. بعدها، آن دختر بعنوان یک زن نخواهد توانست با یک شریک جنسی مرد یا اصلاً با هر شریک جنسی دیگری ارتباط برقرار کند. بعنوان یک بزرگسال ازاینکه دیگران به چشم یک همجنس باز به او نگاه کنند می ترسد و اگر همچنس باز شود، درشگفت خواهد شد که چه میزان از گرایشات جنسی او توسط آزار و اذیت های مادرش شکل گرفته است.

    بچه بازهای زن به همان اندازه مردان خطرناک هستند چون بااینکه می توانند تخریب احساسی شدیدی برای بچه ها به وجود بیاورند، کمتر مورد شک و سوءظن قرار می گیرند.

    جهان در حال تغییر

    به نظر می رسد اکثر مردم باور دارند که کودکی خودشان طبیعی و نرمال بوده است  و سعی می کنند هنجارهای کودکی خودشان را به بچه هایشان هم تحمیل کنند. اما با تغییر دنیا، حس نرمال بودن هم تغییر می کند.

    نسل والدین

    ·         ازدواج زودهنگام عادی بوده است

    ·         تحصیلات ابتدایی عادی بوده است

    ·         محافظه کاری سرکوبگرانه عادی بوده است

    ·         ساختار خانواده هسته ای عادی بوده است
    نسل فرزندان

    ·         ازدواج دیرهنگام عادی است

    ·         تحصیلات عالیه عادی است

    ·         هرج و مرج سیاسی عادی است

    ·         ساختارهای متفاوت خانواده عادی است.


    دخترها و رقباء

    در خیلی از خانواده ها، مادر حاکم است. مجادله یک زن قوی با همسر قوی اش، اگر به دور از بچه ها باشد، می تواند سالم باشد اما والدین نابالغ بچه ها را وارد مجادلاتشان می کنند. اگر والدین نتوانند مشکلات خود را حل کنند، بچه هایشان سعی خواهند کرد از یکی از والدین (که شکل قربانی داشته باشد)حمایت کنند  که معمولاً نتایج ناخوشایندی هم در پی خواهد داشت.

    دختری ممکن است تصور کند که مادرش قربانی پدر بدش است و با مادر خود همدردی می کند. اگر دختری از انتقاد مادر خود از پدرش حمایت کند، رابطه و پیوند آنها با هم قوی تر می شود. دختر، در بزرگسالی به دنبال شریکی برای زندگی خود خواهد بود که درست همانطور با او رفتار کند که پدرش با مادرش رفتار می کرد و بعد او هم فرزندانش را وارد مشاجراتشان خواهد کرد.

    چنین دخترهایی ممکن است بپرسند که، "آیا امکانش هست که پدرم مشکلی نداشته باشد؟" هرچه دختر پدر خودش را بی مشکل تر ببیند، بیشتر از طرف مادر خود مورد انتقاد قرار می گیرد. خانم های زیادی به ما می گویند که در خانواده هایشان، شکایت کردن و انتقاد کردن جزء عادات و گفتگوهای عادی زنانه است. آنها واکنش های عصبانی و خسته پدرهایشان نسبت به اهانت های مادرانشان را هم رفتار عادی مردانه می پندارند.

    "چه کسی می تواند شاد باشد؟" می تواند مسئله ای سیاسی در خانواده های ناسالم باشد. یک مادر افسرده می تواند شادی دخترش را خراب کند و یک دختر گرفتار ممکن است شادی خودش را برای دوری از گناه شاد بودن بیشتر از مادرش خراب کند.


    مادر بودن

    اکثر مادران بالغ از مسئولیت های مادری خود لذت می برند. مادران نابالغ از آزادی محدود شده خود شکایت می کنند، رفتار بچگانه خود را توجیه می کنند و ممکن است بصورت کلامی یا غیرکلامی شریک زندگیشان را پس بزنند. برخی مادران نابالغ آنقدر به بچه های خود وابسته می شوند که آنها را خراب می کنند.

    وقتی پدرم ما را ترک کرد، برادر بزرگترم 14 سال داشت... او سعی کرد جای پدرم را در خانه بگیرد... و بهترین دوست مادرم شد. واقعاً هیچوقت یک دوست دختر نداشت... باوجود تحصیلات دانشگاهیش، در کارخانه ای کار می کرد و الان راننده اتوبوس است. الان 46 سالش است و هنوز هم در خانه با مادرم زندگی می کند. – از تهران


    دخترهایی که به مادرانشان وابسته می شوند، ممکن است نبوع احساسی کمی از خود نشان دهند و نتوانند در کارهای گروهی شرکت کنند یا زندگی زناشویی سالمی داشته باشند. چنین دخترهایی معمولاً بلوغی دیررس دارند.

    وابستگی درون خانواده

    سالها ما به دنبال راه حل هایی برای وابستگی های عاطفی درون خانواده—مخصوصاً بین والدین با فرزندانشان و بین خواهر و برادرها—بودیم. متوجه شده ایم که برخی مادران انتظارات غیرواقعی درمورد دخترانشان دارند. بطور مثال:

    ·         دخترم باید من را دوست داشته باشد و مثل من باشد.

    ·         دخترم باید کارهایی را بکند که همیشه دوست داشتم انجام دهم.

    ·         ما رابطه ای با هم خواهیم داشت که دوست داشتم همیشه با مادرم داشته باشم.

    وقتی این امیدها و انتظارات درک نشوند، مادر ناامید و ناکام ممکن است دخترش را برای احساساتش سرزنش کند. دختر ممکن است به خاطر آنچه که هست طرد شود و فقط زمانی مورد قبول مادر قرار می گیرد که انتظارات مادر را برآورده کند.

    نوجوانی

    خیلی از مادرها سعی می کنند با زندگی دخترانشان دوباره جوانی را تجربه کنند. آنها سعی می کنند بهترین دوست دخترشان باشند و سعی می کنند دخترشان را تشویق کنند که کارهایی که آنها نتوانستند انجام دهند را به انجام برسانند یا سعی می کنند خودشان را در زندگی دخترشان غوطه رو کنند.

    دختر ممکن است برای ایجاد مرزهای خود و محافظت از هویتش بجنگد یا ممکن است دسترسی به هویت خود را از دست بدهد، درعوض شخصیت مادرش را بگیرد و شبیه او شود.

    اکثر دخترهای نوجوان دوست دارند مادرشان به آنها گوش دهد. آنها همیشه تایید مادرشان را می خواهند اما دوست ندارند از آنها بخواهند. اکثر دخترها دوست دارند مطمئن شوند که به خاطر آنچه که هستند دوستشان دارند—نه به خاطر کاری که ممکن است بکنند، چیزی که قرار است در آینده بشوند یا کسی که در آینده با او ازدواج خواهند کرد.

    من 28 سال سن دارم... از بحث و جدل با مادرم واقعاً خسته شده ام... دلم می خواهد به حرفهایم گوش دهد نه اینکه همان نصیحت های قدیمی را که از مادربزرگ می شنیدم تحویلم دهد. وقتی احساس می کنم می خواهد درمورد من قضاوت کند از او دور می شوم. – شیراز


    زنان مستقل

    دخترانی که مادرانشان را به خاطر هر فکر عصبی یا رفتار نامناسب مقصر می دانند، باوجود رشد سنی و جسمی از نظر احساسی همیشه کودک باقی می مانند. سوالات متداول دخترهای بالغ و بزرگسال می تواند اینها باشد:

    ·         چرا باید به دنبال تایید مادرم باشم؟

    ·         اشکالی ندارد شادتر و خوشبخت تر از مادرم باشم؟

    ·         چه باید بکنم تا مادرم من را بعنوان یک بزرگسال قبول کند؟

    اکثر دخترها قدردان مراقبت های مادرشان هستند (نه انتقادهای آنها)، مخصوصاً وقتی ازدواج می کنند و خودشان مادر شدن را تجربه می کنند. اکثر دخترها حمایت های مادرشان را دوست دارند (اما نه کنترل کردن آنها را)، مخصوصاً وقتی باردار می شوند و فرزندانشان به دنیا می آیند.

    نکته هایی برای مادران

    ·         فرزندانتان را بعنوان انسانهایی خاص بپذیرید.

    ·         به اهداف زندگیتان جدای فرزندنتان ارزش بدهید.

    ·         فرزندانتان را به خاطر مشکلات خودتان سرزنش نکنید.

    مردمان
     
    تشکر شده توسط : 3 کاربر
تمام زمانها بر حسب GMT + 3.5 Hours می‌باشند
صفحه 1 از 1


پرش به:  

شما نمی توانید در این بخش موضوع جدید پست کنید
شما نمی توانید در این بخش به موضوعها پاسخ دهید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش ویرایش کنید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش حذف کنید
شما نمی توانید در این بخش رای دهید

Powered by phpBB ©



Forums ©

.: مسئوليت مطالب، تبليغات و محصولات ديگر سايتها به عهده خودشان است :.
.:: برداشت از مطالب اين سايت فقط با کسب مجوز از مدیریت و با ذکر مبنع و آدرس به صورت لینک بلامانع است ::.
.::: کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به دکتر رهام صادقی بوده و هرگونه سواستفاده از آن طبق ماده 12 قانون جرایم رایانه ای قابل پیگیری است :::.


ارسال ایمیل به دکتر رهام صادقی


مدت زمان ایجاد صفحه : 0.26 ثانیه (42)