گزارشي به مناسبت فرارسيدن روز تكريم خانواده و سالمندان
احترام متقابل در خانواده اصلي كه نبايد فراموش شود
«وقتي همه اعضاي خانواده دور هم جمع ميشوند، خيلي خوش ميگذرد. پدر، مادر و 4 فرزند كه كوچكترينشان 12 ساله و بزرگترين 27 ساله است. پدر خانواده بذلهگو و اهل معاشرت است. دهانش به خنده بسته نميشود و بزرگترين لذتش خواندن شعر و گفتن لطيفه و خلاصه سر به سر اعضاي خانواده گذاشتن است. وقتي همه اعضاي خانواده دور هم جمع ميشوند، همه ميگويند و ميخندند، بجز مادر كه زيرچشمي پدر را ميپايد. گاهي كه پدر در همهمه خنده و شوخي فقط براي صميميت با فرزندانش لطيفهاي ميگويد: «يه روز يه بابايي ميره...» مادر لب ميگزد و زيرچشمي به پدر نهيب ميزند. پدر هم بيحوصله به اعتراض مادر، حرفش را ادامه ميدهد. هر چند همه بچهها به لطيفهاش ميخندند، اما اين خنده فتح بابي است تا فرزندان كوچكتر هم لطيفهاي مانند پدر بگويند و صداي خنده بچهها به هوا برود. مادر اين بار از كوره در ميرود و اتاق را ترك ميكند. اين فضا را پدر خانواده «صميمي» ميخواند، ولي مادر نظر ديگري دارد.»پدر خانواده كه خسته از كار ميرسد، مادر به استقبالش ميرود. «اَه اَه جورابت چه بويي ميده...» پدر سرش را پايين مياندازد و يك راست به سمت حمام ميرود. پسر 3 ساله خانواده دنبال پدر ميدود كه «پاي بابا بو ميده... پاي بابا بو ميده...»
* * *
كارشناسان فرهنگي معتقدند انتقال فرهنگ از نسلي به نسل آينده با اتكا به رفتار والدين و انتقال آن به فرزندان صورت ميگيرد. اين كارشناسان نسبت به فراموششدن اصل احترام در روابط بين اعضاي خانواده هشدار ميدهند، حتي آنان ريشه رفتارهاي نابهنجاري را كه در جامعه مشاهده ميشود، در خانواده ميبينند. اگر در خانواده، از ابتداي شكلگيري اصل احترام حاكم نباشد، نميتوانيم شاهد حاكميت احترام در روابط اجتماعي باشيم؛ چرا كه حدود 55 درصد شخصيت فرزندان به تاثير از خانواده شكل ميگيرد و تاثير آنچه در خانواده روي ميدهد در سالهاي بعد در سطح جامعه مشاهده ميشود. جالب اين كه هنگام گفتوگو با اعضاي خانواده، بيشتر افراد متوجه بروز ناهنجاري و بياحترامي به يكديگر نيستند و معمولا در ساير خانوادهها اين رفتارها بيشتر به چشم ميآيد، در حالي كه خلأ احترام متقابل تقريبا در بسياري از خانوادهها به طور نامحسوسي حاكم است.
احترام بين اعضاي خانواده از جنبههاي مختلفي قابل بررسي است؛ احترام همسران به يكديگر، احترام به بزرگسالان و اعضاي سالمند خانواده و احترام به فرزندان. تاكنون مركز ثقل بحث احترام در خانواده به احترام فرزندان به بزرگسالان خلاصه شده و كمتر از احترام بزرگترها به هم يا به كوچكترها سخني گفته ميشود.
احترام پدرها و مادرها به هم
«خدا رحمت كند پدرم را كه مادرم را به نام كوچك صدا نميزد، او را «ضعيفه» ميخواند، مادر هم هيچ اعتراضي به اين اسم نداشت، خيلي وقتها اعضاي فاميل و قوم و خويش به پدر اعتراض ميكردند و حتي پنهاني اين نام را به ريشخند ميگرفتند اما براي پدر عادت شده بود كه مادر را «ضعيفه» بخواند.» «مادرم هر وقت عصباني ميشود و با پدرم بگو و مگو ميكند، با نثار نفرين و فحش به عمههايم، از خودش در برابر پدر دفاع ميكند. از آن طرف هم پدرم تا آنجا كه ميتواند شوهرخالهها و داييهايم را به زمين و زمان ميزند. آنها اين گونه از خود و آبرويشان دفاع ميكنند. بهانهشان هم اين است كه چون طرف مقابل به خانوادهاش توهين كرده، او هم اين حق را دارد تا از خود و خانوادهاش دفاع كند.»
عصبانيت زمان حساسي براي برخي همسران است تا با فحاشي در برابر فرزندان يا يكديگر اعتبار خود و خانوادهشان را خدشهدار كنند. اصل احترام متقابل يعني اين كه پدرها و مادرها درك كنند بياحترامي و فحاشي به يكديگر، يكي از آشكارترين راهها براي انتقال رفتار و الفاظ نامتعارف به ذهن فرزندان است؛ اما رعايت اصل احترام بين همسران فقط به مقابله به مثل و حمايت از خانوادههايشان خلاصه نميشود. به رسميت شناختن نيازهاي يكديگر و احترام به استقلال فردي از جمله نيازهاي همسران است كه معمولا لابهلاي خودخواهي زوجين گم ميشود.
مرجان كوهپايه، خانهدار و مادر 2 فرزند است، ميگويد: «همسرم عادت دارد هفتهاي چندبار در خودش فرو رود، با من و فرزندانم حرف نميزند، بيدار است؛ اما صدايش درنميآيد. بيحوصله است و وقتي از او ميپرسم، چه اتفاقي افتاده از كوره درميرود. اين رفتارش آزاردهنده است.»
سعيد كياني، كارمند كه 6 ماه از ازدواجش ميگذرد نيز درباره رفتار همسر 32 سالهاش ميگويد: «بسيار به مادرش وابسته است. هفتهاي چند بار به خانه مادرش ميرود و روزي 5 بار با او تلفني صحبت ميكند. او دوست دارد هفتهاي يك بار با دوستانش تفريح كند و بيرون شام بخورد. من به او ميگويم: اگر ميخواستي با مادرت و دوستانت اوقاتت را بگذراني، چرا ازدواج كردهاي؟ پسفردا كه بچهدار شديم، چطور ميخواهي از مادر و دوستانت دل بكني؟!» كارشناسان مشاوره خانواده در مقالات متعددي به همسران يادآوري ميكنند كه تفاوتهاي بين مردان و زنان ميتواند مكمل زندگي آنان باشد. بسياري از زوجين دوست دارند همسرشان را تغيير دهند و خصوصيات و رفتار او را ايدهآل خود بسازند؛ در حالي كه درك تفاوتها و احترام به عادتهايي كه ضرري به حال خانواده ندارد، انسجام خانواده را ارتقاء ميبخشد.
نيش زدن ممنوع
خيلي از همسران عادت دارند مقابل جمع قوم و خويش يا حتي فرزندان با هم شوخي كنند؛ اما اين شوخي به نيش زدن شبيه است، چون آنان نقاط ضعف رفتاري يكديگر را برجسته ميكنند و به رخ هم ميكشند. گاهي نيش زدنهاي متقابل آنقدر ادامه مييابد كه يك طرف عقبنشيني ميكند. آنها نميدانند كه تحقير همسر به نوعي تحقير خود آنهاست و معمولا اين افراد خانوادهشان را منسجم نميبينند و گوشه و كنايه، يكي از راههاي ارتباطي است كه به هتك حرمت پدر و مادر ميانجامد و آنان را نزد فرزندانشان بياعتبار ميكند.
احترام بهبزرگترها مقولهاي گمشده
حضرت علي(ع) ميفرمايند: «به بزرگانتان احترام كنيد تا كوچكترها هم به شما احترام كنند.» متاسفانه رسانههاي جمعي هشدار ميدهند كه براساس آخرين نظرسنجيها، حرمت بزرگترهاي فاميل و اعضاي سالمند خانوادهها در حال كمرنگشدن است. پدران و مادراني كه ماهي يك بار هم به خانه والدين پيرشان نميروند، والديني كه پشت سر مادر و پدر خود يا همسرشان حرف ميزنند؛ پدري كه با بيحوصلگي با مادرش صحبت ميكند و مادري كه با پدرش بگومگو ميكند، در آينده نميتواند از فرزندانش انتظار داشته باشد به او احترام بگذارند.
افزايش تعداد خانههاي سالمندان بخش دولتي و خصوصي و ازدياد به خدمتگرفتن پرستاران سالمندان در خانهها و پرداخت هزينههاي ماهيانه تا يك ميليون تومان در خانوادهها براي نگهداري از سالمندان نشان ميدهد كه احترام و ارتباط عاطفي با اين قشر در جامعه در حال كاهش يا تغيير در نوع و اندازه است و فرزندان كه خود در نقش والدين هم ظاهر ميشوند، رغبتي به ارتباط و احترام به شكل سنتي آن، به اين قشر ندارند.
احترام بگذار تا احترام ببيني
در بسياري از خانوادهها وقتي كودك از سادگي و احساس پاكش جمله و تكيهكلام پدر يا مادرش را به زبان ميآورد، مورد شماتت و سرزنش اطرافيان بويژه پدر و مادر قرار ميگيرد و كودك مات و مبهوت ميماند كه چرا به خاطر همان واژه و اصطلاحي كه پدر يا مادر بارها تكرار كرده، مورد تنبيه قرار ميگيرد؟ در اين صورت كودكان با تعارض شخصيتي روبهرو ميشوند.
نسرين اصولي، مربي كودك و مشاور مهدكودك در اين باره ميگويد: «در مهدكودكها بارها و بارها مشاهده ميكنيم كه كودكان كلمهاي را به زبان ميآورند كه معنايش را نميدانند و خود هم ميگويند كه پدر يا مادرشان آنها را تنبيه ميكنند. اين ناعادلانهترين نوع تربيت كودكان است كه آنان را به گمراهي ميكشاند و از طرفي به تدريج از اين كه والدينشان را الگو قرار دهند، امتناع ميكنند.»
اين مربي مهدكودك اضافه ميكند: «در سنين بالاتر كودكان و نوجوانان نياز دارند احترامشان حفظ شود تا نحوه احترام گذاشتن را بياموزند و اين به معني خشكي روابط بين والدين و فرزندان و نبود صميميت نيست، بلكه به معني رابطه دوستانه همراه با احترام است. به گفته اصولي، جوك و لطيفهگفتن براي فرزندان هيچ مشكلي ندارد، به شرطي كه بدانيم اين لطيفهها حريم پدر و مادر و فرزندان را خدشهدار نميكند.»
بسياري از روانشناسان كودك معتقدند ارتباط بسيار نزديكي بين چگونگي رفتار يك كودك و احساسات دروني او وجود دارد، والديني كه به احساسات فرزندان خود احترام ميگذارند و آنها را به تصميمگرفتن به طور مستقل تشويق ميكنند، به بهبود رفتار كودكانشان بيشتر كمك ميكنند. آنان توصيه ميكنند اگر فرزند شما مرتكب اشتباهي ميشود بايد از جانب شما مطمئن باشد كه احترام و شخصيتش حفظ ميشود و هيچگاه مورد سرزنش قرار نميگيرد، در اين صورت فرصت مييابد كه مشكلات خود را با شما مطرح كند.
براي حفظ احترام به فرزندان سعي كنيد با آنان به صورت امري صحبت نكنيد، اين شيوه ارتباط با فرزندان اثر بسيار بدي روي آنان ميگذارد و گاهي آنان را واميدارد كه لجبازي كرده و با جواب تندي پاسخ والدين را بدهند. بسياري از والدين ضعف اخلاقي يا رفتاري نوجوان خود را به صورت «سركوفت» با الفاظ زشت به او تذكر ميدهند. در اين صورت نوجوانان براحتي ياد ميگيرند كه اگر از والدينشان خطايي ديدند همان الفاظ را به زبان بياورند.
عشق با احترام به خانهها ميآيد
بسياري از همسران تصور ميكنند كه چون عاشق همسرشان هستند به بهانه دلسوزي و محبت ميتوانند استقلال او را بگيرند يا در كارهاي شخصي او دخالت كنند و حتي با تندي با او برخورد كنند. حميد ك. يكي از همين افراد است كه ميگويد: «همسر من زياد اشتباه ميكند؛ در خريد، در پختن غذا، در رفتار با ديگران و اعتماد به آنها ، در رانندگي، در تربيت فرزند و ... من هم دايم به او گوشزد ميكنم اما نميپذيرد. همسرم ميگويد شخصيتش را خرد ميكنم، او را سرزنش ميكنم اما من اين منظور را ندارم!»
خانوادههايي مانند خانواده حميد كم نيستند، متاسفانه بسياري از ما به بهانه عشق حس استقلال همسرمان را به رسميت نميشناسيم، به دليل وابستگي به او، ميكوشيم تا او را محصور كنيم.
چنين رفتاري باعث بروز برخوردهاي غيرمنتظره و مقابله به مثلهاي خشن بين همسران جوان ميشود.
روانشناسان و مشاوران خانواده به اين همسران توصيه ميكنند:
ـ از ارعاب و تشر زدن به يكديگر پرهيز كنيد، چون فضاي خانه شما را از آنچه هست تيره و تارتر ميكند.
ـ پيشداوري و قضاوت نكنيد. به همسرتان اعتماد كنيد، آنقدر كه مانع پيشداوري شما نسبت به رفتار و عادتهاي او شود و او را از احساسات درونياش دور كند.
ـ توهين و گستاخي بدترين شيوه ارتباطي است، بسياري از ما پرخاشگريم. زود به خشم ميآييم و زود از كوره درميرويم و زبان به هتاكي ميگشاييم، بسيار دشوار ولي شدني است كه با سكوت جواب هتاكي طرف مقابل را بدهيم و او را وادار به شرمندگي كنيم.
ـ انتقاد آري، ملامت خير؛ متاسفانه عيبجويي و غر زدن يكي از شايعترين شيوههاي ارتباطي است كه احترام همسران را لگدمال ميكند. كافي است نقطهضعفي از شما ديده شود. آن را دائم به شما گوشزد ميكند، در چنين حالتي عشق و علاقه بين شما در معرض آسيب جدي قرار ميگيرد.
شاهكليد داشتن ارتباط محترمانه با همسر
واكاوي مقالات علمي صاحبنظران درباره حفظ حريم خود با همسران نشان ميدهد با رعايت نكات ريز اخلاقي ميتوان احترام متقابل را حفظ كرد، احترامي كه به طور قطع بر تربيت فرزندان نيز موثر خواهد بود.
ـ به خانواده همسرمان نيز مانند خانواده خود احترام بگذاريم. بسياري از ما وقتي از اشتباه همسرمان به ستوه ميآييم، از مادر و پدر و اقوام همسرمان مايه ميگذاريم، اينگونه افراد بايد منتظر باشند تا در آينده چنين عكسالعملي را از همسر و فرزندان خود مشاهده كنند. از سوي ديگر لازم است با خانواده همسرمان همانگونه رفتار كنيم كه با خانواده خودمان. بسياري از افراد، صبر و حوصله كافي براي پذيرايي از مادر و پدر خود دارند، از مصاحبت با خواهر و برادرشان لذت ميبرند، اما حوصلهشان از يك روز همنشيني با خانواده همسر سر ميرود.
ـ در صورت بروز اختلاف با همسر، از درميان گذاشتن موضوع با ديگران، حتي نزديكترين خويشاوندان پرهيز كنيم، زيرا اين كار نهتنها اختلاف را گسترش ميدهد كه آبروي همسرمان نيز خدشهدار خواهد شد.
ـ به آداب و عادات خانواده همسرمان احترام بگذاريم. وقتي همسر را با خوي و عاداتش پذيرفتهايم بايد بدانيم كه همسرمان در خانوادهاي رشد كرده كه عادات و آداب خاص خود را دارد، حتي اگر پايبند عادات و رسوم آنان نيستيم، تلاش كنيم كه به اين سنتها احترام بگذاريم. بسياري از همسران آداب و عادات خانواده همسر را مورد ريشخند قرار ميدهند، اين كار باعث ميشود كه انتخاب خودمان را مورد استهزا قرار دهيم، چون همسرمان ثمره همان خانواده است.ـ گاهي لازم است، همزمان به تنهايي به ديدار پدر و مادرش برود، بايد بپذيريم كه گاهي پدر و مادر نيازمند درد دل با فرزندانشان هستند، اجازه بدهيم همسرمان حق اين را داشته باشد كه به تنهايي به ديدار خانوادهاش برود، حتي با دوستانش قرار ملاقات بگذارد و شايد روزي يا ساعاتي را در خودش فرو برود. اين كار به ارتباط عاطفي شما و همسرتان لطمهاي نخواهد زد.و به ياد داشته باشيم كه خانه محل ارتباط عاطفي اعضاي خانواده است؛ غر زدن، دستوردادن، سركوفتزدن و ... ميتواند به اين فضا آسيب بزند.
منبع : http://www.jamejamonline.ir/papertext.aspx?newsnum=100892301419
احترام متقابل در خانواده اصلي كه نبايد فراموش شود
«وقتي همه اعضاي خانواده دور هم جمع ميشوند، خيلي خوش ميگذرد. پدر، مادر و 4 فرزند كه كوچكترينشان 12 ساله و بزرگترين 27 ساله است. پدر خانواده بذلهگو و اهل معاشرت است. دهانش به خنده بسته نميشود و بزرگترين لذتش خواندن شعر و گفتن لطيفه و خلاصه سر به سر اعضاي خانواده گذاشتن است. وقتي همه اعضاي خانواده دور هم جمع ميشوند، همه ميگويند و ميخندند، بجز مادر كه زيرچشمي پدر را ميپايد. گاهي كه پدر در همهمه خنده و شوخي فقط براي صميميت با فرزندانش لطيفهاي ميگويد: «يه روز يه بابايي ميره...» مادر لب ميگزد و زيرچشمي به پدر نهيب ميزند. پدر هم بيحوصله به اعتراض مادر، حرفش را ادامه ميدهد. هر چند همه بچهها به لطيفهاش ميخندند، اما اين خنده فتح بابي است تا فرزندان كوچكتر هم لطيفهاي مانند پدر بگويند و صداي خنده بچهها به هوا برود. مادر اين بار از كوره در ميرود و اتاق را ترك ميكند. اين فضا را پدر خانواده «صميمي» ميخواند، ولي مادر نظر ديگري دارد.»پدر خانواده كه خسته از كار ميرسد، مادر به استقبالش ميرود. «اَه اَه جورابت چه بويي ميده...» پدر سرش را پايين مياندازد و يك راست به سمت حمام ميرود. پسر 3 ساله خانواده دنبال پدر ميدود كه «پاي بابا بو ميده... پاي بابا بو ميده...»
* * *
كارشناسان فرهنگي معتقدند انتقال فرهنگ از نسلي به نسل آينده با اتكا به رفتار والدين و انتقال آن به فرزندان صورت ميگيرد. اين كارشناسان نسبت به فراموششدن اصل احترام در روابط بين اعضاي خانواده هشدار ميدهند، حتي آنان ريشه رفتارهاي نابهنجاري را كه در جامعه مشاهده ميشود، در خانواده ميبينند. اگر در خانواده، از ابتداي شكلگيري اصل احترام حاكم نباشد، نميتوانيم شاهد حاكميت احترام در روابط اجتماعي باشيم؛ چرا كه حدود 55 درصد شخصيت فرزندان به تاثير از خانواده شكل ميگيرد و تاثير آنچه در خانواده روي ميدهد در سالهاي بعد در سطح جامعه مشاهده ميشود. جالب اين كه هنگام گفتوگو با اعضاي خانواده، بيشتر افراد متوجه بروز ناهنجاري و بياحترامي به يكديگر نيستند و معمولا در ساير خانوادهها اين رفتارها بيشتر به چشم ميآيد، در حالي كه خلأ احترام متقابل تقريبا در بسياري از خانوادهها به طور نامحسوسي حاكم است.
احترام بين اعضاي خانواده از جنبههاي مختلفي قابل بررسي است؛ احترام همسران به يكديگر، احترام به بزرگسالان و اعضاي سالمند خانواده و احترام به فرزندان. تاكنون مركز ثقل بحث احترام در خانواده به احترام فرزندان به بزرگسالان خلاصه شده و كمتر از احترام بزرگترها به هم يا به كوچكترها سخني گفته ميشود.
احترام پدرها و مادرها به هم
«خدا رحمت كند پدرم را كه مادرم را به نام كوچك صدا نميزد، او را «ضعيفه» ميخواند، مادر هم هيچ اعتراضي به اين اسم نداشت، خيلي وقتها اعضاي فاميل و قوم و خويش به پدر اعتراض ميكردند و حتي پنهاني اين نام را به ريشخند ميگرفتند اما براي پدر عادت شده بود كه مادر را «ضعيفه» بخواند.» «مادرم هر وقت عصباني ميشود و با پدرم بگو و مگو ميكند، با نثار نفرين و فحش به عمههايم، از خودش در برابر پدر دفاع ميكند. از آن طرف هم پدرم تا آنجا كه ميتواند شوهرخالهها و داييهايم را به زمين و زمان ميزند. آنها اين گونه از خود و آبرويشان دفاع ميكنند. بهانهشان هم اين است كه چون طرف مقابل به خانوادهاش توهين كرده، او هم اين حق را دارد تا از خود و خانوادهاش دفاع كند.»
عصبانيت زمان حساسي براي برخي همسران است تا با فحاشي در برابر فرزندان يا يكديگر اعتبار خود و خانوادهشان را خدشهدار كنند. اصل احترام متقابل يعني اين كه پدرها و مادرها درك كنند بياحترامي و فحاشي به يكديگر، يكي از آشكارترين راهها براي انتقال رفتار و الفاظ نامتعارف به ذهن فرزندان است؛ اما رعايت اصل احترام بين همسران فقط به مقابله به مثل و حمايت از خانوادههايشان خلاصه نميشود. به رسميت شناختن نيازهاي يكديگر و احترام به استقلال فردي از جمله نيازهاي همسران است كه معمولا لابهلاي خودخواهي زوجين گم ميشود.
مرجان كوهپايه، خانهدار و مادر 2 فرزند است، ميگويد: «همسرم عادت دارد هفتهاي چندبار در خودش فرو رود، با من و فرزندانم حرف نميزند، بيدار است؛ اما صدايش درنميآيد. بيحوصله است و وقتي از او ميپرسم، چه اتفاقي افتاده از كوره درميرود. اين رفتارش آزاردهنده است.»
سعيد كياني، كارمند كه 6 ماه از ازدواجش ميگذرد نيز درباره رفتار همسر 32 سالهاش ميگويد: «بسيار به مادرش وابسته است. هفتهاي چند بار به خانه مادرش ميرود و روزي 5 بار با او تلفني صحبت ميكند. او دوست دارد هفتهاي يك بار با دوستانش تفريح كند و بيرون شام بخورد. من به او ميگويم: اگر ميخواستي با مادرت و دوستانت اوقاتت را بگذراني، چرا ازدواج كردهاي؟ پسفردا كه بچهدار شديم، چطور ميخواهي از مادر و دوستانت دل بكني؟!» كارشناسان مشاوره خانواده در مقالات متعددي به همسران يادآوري ميكنند كه تفاوتهاي بين مردان و زنان ميتواند مكمل زندگي آنان باشد. بسياري از زوجين دوست دارند همسرشان را تغيير دهند و خصوصيات و رفتار او را ايدهآل خود بسازند؛ در حالي كه درك تفاوتها و احترام به عادتهايي كه ضرري به حال خانواده ندارد، انسجام خانواده را ارتقاء ميبخشد.
نيش زدن ممنوع
خيلي از همسران عادت دارند مقابل جمع قوم و خويش يا حتي فرزندان با هم شوخي كنند؛ اما اين شوخي به نيش زدن شبيه است، چون آنان نقاط ضعف رفتاري يكديگر را برجسته ميكنند و به رخ هم ميكشند. گاهي نيش زدنهاي متقابل آنقدر ادامه مييابد كه يك طرف عقبنشيني ميكند. آنها نميدانند كه تحقير همسر به نوعي تحقير خود آنهاست و معمولا اين افراد خانوادهشان را منسجم نميبينند و گوشه و كنايه، يكي از راههاي ارتباطي است كه به هتك حرمت پدر و مادر ميانجامد و آنان را نزد فرزندانشان بياعتبار ميكند.
احترام بهبزرگترها مقولهاي گمشده
حضرت علي(ع) ميفرمايند: «به بزرگانتان احترام كنيد تا كوچكترها هم به شما احترام كنند.» متاسفانه رسانههاي جمعي هشدار ميدهند كه براساس آخرين نظرسنجيها، حرمت بزرگترهاي فاميل و اعضاي سالمند خانوادهها در حال كمرنگشدن است. پدران و مادراني كه ماهي يك بار هم به خانه والدين پيرشان نميروند، والديني كه پشت سر مادر و پدر خود يا همسرشان حرف ميزنند؛ پدري كه با بيحوصلگي با مادرش صحبت ميكند و مادري كه با پدرش بگومگو ميكند، در آينده نميتواند از فرزندانش انتظار داشته باشد به او احترام بگذارند.
افزايش تعداد خانههاي سالمندان بخش دولتي و خصوصي و ازدياد به خدمتگرفتن پرستاران سالمندان در خانهها و پرداخت هزينههاي ماهيانه تا يك ميليون تومان در خانوادهها براي نگهداري از سالمندان نشان ميدهد كه احترام و ارتباط عاطفي با اين قشر در جامعه در حال كاهش يا تغيير در نوع و اندازه است و فرزندان كه خود در نقش والدين هم ظاهر ميشوند، رغبتي به ارتباط و احترام به شكل سنتي آن، به اين قشر ندارند.
احترام بگذار تا احترام ببيني
در بسياري از خانوادهها وقتي كودك از سادگي و احساس پاكش جمله و تكيهكلام پدر يا مادرش را به زبان ميآورد، مورد شماتت و سرزنش اطرافيان بويژه پدر و مادر قرار ميگيرد و كودك مات و مبهوت ميماند كه چرا به خاطر همان واژه و اصطلاحي كه پدر يا مادر بارها تكرار كرده، مورد تنبيه قرار ميگيرد؟ در اين صورت كودكان با تعارض شخصيتي روبهرو ميشوند.
نسرين اصولي، مربي كودك و مشاور مهدكودك در اين باره ميگويد: «در مهدكودكها بارها و بارها مشاهده ميكنيم كه كودكان كلمهاي را به زبان ميآورند كه معنايش را نميدانند و خود هم ميگويند كه پدر يا مادرشان آنها را تنبيه ميكنند. اين ناعادلانهترين نوع تربيت كودكان است كه آنان را به گمراهي ميكشاند و از طرفي به تدريج از اين كه والدينشان را الگو قرار دهند، امتناع ميكنند.»
اين مربي مهدكودك اضافه ميكند: «در سنين بالاتر كودكان و نوجوانان نياز دارند احترامشان حفظ شود تا نحوه احترام گذاشتن را بياموزند و اين به معني خشكي روابط بين والدين و فرزندان و نبود صميميت نيست، بلكه به معني رابطه دوستانه همراه با احترام است. به گفته اصولي، جوك و لطيفهگفتن براي فرزندان هيچ مشكلي ندارد، به شرطي كه بدانيم اين لطيفهها حريم پدر و مادر و فرزندان را خدشهدار نميكند.»
بسياري از روانشناسان كودك معتقدند ارتباط بسيار نزديكي بين چگونگي رفتار يك كودك و احساسات دروني او وجود دارد، والديني كه به احساسات فرزندان خود احترام ميگذارند و آنها را به تصميمگرفتن به طور مستقل تشويق ميكنند، به بهبود رفتار كودكانشان بيشتر كمك ميكنند. آنان توصيه ميكنند اگر فرزند شما مرتكب اشتباهي ميشود بايد از جانب شما مطمئن باشد كه احترام و شخصيتش حفظ ميشود و هيچگاه مورد سرزنش قرار نميگيرد، در اين صورت فرصت مييابد كه مشكلات خود را با شما مطرح كند.
براي حفظ احترام به فرزندان سعي كنيد با آنان به صورت امري صحبت نكنيد، اين شيوه ارتباط با فرزندان اثر بسيار بدي روي آنان ميگذارد و گاهي آنان را واميدارد كه لجبازي كرده و با جواب تندي پاسخ والدين را بدهند. بسياري از والدين ضعف اخلاقي يا رفتاري نوجوان خود را به صورت «سركوفت» با الفاظ زشت به او تذكر ميدهند. در اين صورت نوجوانان براحتي ياد ميگيرند كه اگر از والدينشان خطايي ديدند همان الفاظ را به زبان بياورند.
عشق با احترام به خانهها ميآيد
بسياري از همسران تصور ميكنند كه چون عاشق همسرشان هستند به بهانه دلسوزي و محبت ميتوانند استقلال او را بگيرند يا در كارهاي شخصي او دخالت كنند و حتي با تندي با او برخورد كنند. حميد ك. يكي از همين افراد است كه ميگويد: «همسر من زياد اشتباه ميكند؛ در خريد، در پختن غذا، در رفتار با ديگران و اعتماد به آنها ، در رانندگي، در تربيت فرزند و ... من هم دايم به او گوشزد ميكنم اما نميپذيرد. همسرم ميگويد شخصيتش را خرد ميكنم، او را سرزنش ميكنم اما من اين منظور را ندارم!»
خانوادههايي مانند خانواده حميد كم نيستند، متاسفانه بسياري از ما به بهانه عشق حس استقلال همسرمان را به رسميت نميشناسيم، به دليل وابستگي به او، ميكوشيم تا او را محصور كنيم.
چنين رفتاري باعث بروز برخوردهاي غيرمنتظره و مقابله به مثلهاي خشن بين همسران جوان ميشود.
روانشناسان و مشاوران خانواده به اين همسران توصيه ميكنند:
ـ از ارعاب و تشر زدن به يكديگر پرهيز كنيد، چون فضاي خانه شما را از آنچه هست تيره و تارتر ميكند.
ـ پيشداوري و قضاوت نكنيد. به همسرتان اعتماد كنيد، آنقدر كه مانع پيشداوري شما نسبت به رفتار و عادتهاي او شود و او را از احساسات درونياش دور كند.
ـ توهين و گستاخي بدترين شيوه ارتباطي است، بسياري از ما پرخاشگريم. زود به خشم ميآييم و زود از كوره درميرويم و زبان به هتاكي ميگشاييم، بسيار دشوار ولي شدني است كه با سكوت جواب هتاكي طرف مقابل را بدهيم و او را وادار به شرمندگي كنيم.
ـ انتقاد آري، ملامت خير؛ متاسفانه عيبجويي و غر زدن يكي از شايعترين شيوههاي ارتباطي است كه احترام همسران را لگدمال ميكند. كافي است نقطهضعفي از شما ديده شود. آن را دائم به شما گوشزد ميكند، در چنين حالتي عشق و علاقه بين شما در معرض آسيب جدي قرار ميگيرد.
شاهكليد داشتن ارتباط محترمانه با همسر
واكاوي مقالات علمي صاحبنظران درباره حفظ حريم خود با همسران نشان ميدهد با رعايت نكات ريز اخلاقي ميتوان احترام متقابل را حفظ كرد، احترامي كه به طور قطع بر تربيت فرزندان نيز موثر خواهد بود.
ـ به خانواده همسرمان نيز مانند خانواده خود احترام بگذاريم. بسياري از ما وقتي از اشتباه همسرمان به ستوه ميآييم، از مادر و پدر و اقوام همسرمان مايه ميگذاريم، اينگونه افراد بايد منتظر باشند تا در آينده چنين عكسالعملي را از همسر و فرزندان خود مشاهده كنند. از سوي ديگر لازم است با خانواده همسرمان همانگونه رفتار كنيم كه با خانواده خودمان. بسياري از افراد، صبر و حوصله كافي براي پذيرايي از مادر و پدر خود دارند، از مصاحبت با خواهر و برادرشان لذت ميبرند، اما حوصلهشان از يك روز همنشيني با خانواده همسر سر ميرود.
ـ در صورت بروز اختلاف با همسر، از درميان گذاشتن موضوع با ديگران، حتي نزديكترين خويشاوندان پرهيز كنيم، زيرا اين كار نهتنها اختلاف را گسترش ميدهد كه آبروي همسرمان نيز خدشهدار خواهد شد.
ـ به آداب و عادات خانواده همسرمان احترام بگذاريم. وقتي همسر را با خوي و عاداتش پذيرفتهايم بايد بدانيم كه همسرمان در خانوادهاي رشد كرده كه عادات و آداب خاص خود را دارد، حتي اگر پايبند عادات و رسوم آنان نيستيم، تلاش كنيم كه به اين سنتها احترام بگذاريم. بسياري از همسران آداب و عادات خانواده همسر را مورد ريشخند قرار ميدهند، اين كار باعث ميشود كه انتخاب خودمان را مورد استهزا قرار دهيم، چون همسرمان ثمره همان خانواده است.ـ گاهي لازم است، همزمان به تنهايي به ديدار پدر و مادرش برود، بايد بپذيريم كه گاهي پدر و مادر نيازمند درد دل با فرزندانشان هستند، اجازه بدهيم همسرمان حق اين را داشته باشد كه به تنهايي به ديدار خانوادهاش برود، حتي با دوستانش قرار ملاقات بگذارد و شايد روزي يا ساعاتي را در خودش فرو برود. اين كار به ارتباط عاطفي شما و همسرتان لطمهاي نخواهد زد.و به ياد داشته باشيم كه خانه محل ارتباط عاطفي اعضاي خانواده است؛ غر زدن، دستوردادن، سركوفتزدن و ... ميتواند به اين فضا آسيب بزند.
منبع : http://www.jamejamonline.ir/papertext.aspx?newsnum=100892301419