اگر شما نتوانيد درست حرفهايتان را به او انتقال دهيد، وضعتان بهتر كه نميشود هيچ، تازه ممكن است رويتان هم به يكديگر باز بشود و ديگر همسرتان هيچ ناراحتي بابت انجام كارهايش نداشته باشد.
عشق، صداقت و خوشبینی معیارهای لازم برای داشتن یک زندگی سالم هستند که در زیر سایه شک نابود می شوند. خداوند مهربان انسان را آفرید و به او قدرت اندیشیدن و درست تصمیم گرفتن را عطا فرمود تا در زندگی به مدد عقل و درایت خویش، راه درست را بپیماید اما وقتی زیر هجوم افکار بیمارگونه شک، قدرت تصمیم گیری تان از بین می رود؛ قلبتان پر از افکار شیطانی می شود و ایمان در دلتان می میرد و زندگی را می بازید.
بیشتر همسرانی که دچار مشکل روحی روانی ناشی از سوءظن، به ویژه در آغاز زندگی مشترک میشوند، خود نیز در ابتدا خواهان چنین نگرش و روشی نبودهاند. اگر پای درد دلهای آنها بنشینیم، خواهیم فهمید که بیشتر آنها به علت عدم شناخت صحیح از یکدیگر و یا در برخی موارد، به خاطر مخفی كردن واقعیت، طعمه دام وسوسهانگیز سوءظن شدهاند و متاسفانه هیچکس به آنها نیاموخته که چطور از دام این افکار آزاردهنده رها شوند. از منظر دین نیز گمانهای نادرست، گناه شمرده میشوند. حتما این آیه قرآن را که به صراحت، مومنان را از این رذیله اخلاقی برحذر داشته، خوانده اید که:
«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنوا اجْتَنِبوا کَثیرا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ. (حجرات : 12)
ای مومنان! از بسیاری از گمانها بپرهیزید که پارهای از آنها گناه است.»
«... وقتی به همسرم سوءظن پیدا کردم او را بی درنگ کشتم و حالا پشت میله های زندانم و دختر 4ساله ام یتیم و بی مادر شده. این، شک بود که ایمانم را از من گرفت و من با دست خودم زن و بچه ام را نابود کردم. خیلی دیر فهمیدم که شک ام بی پایه بود و مردی كه از خانه مان بیرون آمد، مامور برق بوده. کاش هرگز تصمیم عجولانه نمی گرفتم...»
حامد ابراهیم پور، حقوقدان و عضو کانون وکلای دادگستری مرکز درباره این پرونده می گوید: «قانونگذار تنها در یک مورد، این حق را به زوج می دهد و آن هم این است که بر طبق ماده 630 قانون مجازات اسلامی مصوب 1370 هرگاه مردی همسر خود را در حال زنا با مرد اجنبی مشاهده کند و علم به تمکین زن داشته باشد، می تواند در همان حال آنان را به قتل برساند و در صورتی که زن مُکْرَه شده باشد، فقط مرد بیگانه را می تواند به قتل برساند. در پرونده فوق الذکر ردپایی از خیانت زوجه (مقتوله) و مشاهده عمل زنای او با دیگری وجود ندارد، بنابراین فرض بالا منتفی است و عمل شوهر قتل عمد تشخیص داده شده است.
دکتر نرگس طالقانی : چگونه افكار مشكوك مان را به همسرمان بگوییم؟
برخی رفتارها مانند شک، وسواس، استرس، اضطراب و تردید در وجود همه افراد پیدا می شود و می توانم بگویم که داشتن این گونه رفتارها در حد کم و متعادل برای تمام افراد لازم است. اما اگر این رفتارها از حد تعادل شان خارج و بیشتر از انتظار ما یا اطرافیان مان شود، دیگر یک ضرورت نیستند و می توان آنها را رفتارهای بیمارگونه یا حتی بیماری روانی دانست که نام گذاری آن به شدت و ضعفش بستگی دارد. در مورد شک و تردید و شکاک بودن افراد، مخصوصا زوج ها به یکدیگر باید عرض کنم که معمولا دو نوع مختلف از شک بین زن و شوهرها حاکم است. اولین صورت این است که فرد بدون اینکه حرکتی یا حرفی از همسرش دیده یا شنیده باشد به او شک می کند و این گونه افراد حتی به خودشان هم شک دارند.
این نوع شک، ارتباط کوچکی هم با وسواس دارد؛ بهترین کار این است که با تمرین زیاد، خودشان را اصلاح کنند؛ مثلا وقتی درباره همسرشان چیزی ندیده اند و نشنیده اند، بی خودی او و خودشان را آزار ندهند. البته علاوه بر تمرین کردن، گاهی لازم است با یک مشاور صحبت کنید تا بتوانید این مشکل را حل کنید. نوع دیگر شک و تردید در مورد برخورد با دیگران و مخصوصا همسران نسبت به یکدیگر است. این شک، خارج از اختیار خود فرد است و خودش به 2 نوع تقسیم می شود. در نوع اول، فرد حرف، عمل یا رفتاری را از همسرش دیده که این رفتار او را به شک واداشته و در نوع دوم، حرف یا کار خاصی نبوده اما همسران بی جهت نسبت به یکدیگر، حساس می شوند.
این نوع شک هم نوعی رفتار وسواس گونه است که فرد باید مشکلش را خیلی زود حل کند تا بیشتر از این از نظر روانی تحت فشار قرار نگیرد. راه حل این مشکل هم آن است که مساله را با همسرتان در میان بگذارید و مطمئن شوید که فکرتان درست است یا نه؟ اگر درست نبود که متوجه اشتباه تان می شوید و درصدد اصلاح رفتارهایتان برمی آیید و اگر درست بود هم که حداقل طرف مقابل تان متوجه اشتباهش می شود و سعی می کند رفتارش را درست کند. حالا ببینید، زمانی شما حرکت خطایی از همسرتان می بینید و دیگر مطمئن می شوید که شکتان به یقین تبدیل شده است. مثلا متوجه می شوید که شوهرتان با خانم دیگری رابطه دارد و وقتی هم که موضوع را با او مطرح می کنید، کاملا انکار می کند.
در این حالت شما باید در یک فرصت مناسب، ثابت کنید که متوجه این رابطه شده اید و با دادن یک نشانه به او ثابت کنید که متوجه این رفتارش شده اید. ممکن است همسر شما از اینکه بفهمد شما متوجه رفتارش هستید، شرمنده شود و دیگر خطایش را تکرار نکند ولی اگر شما نتوانید درست حرف هایتان را به او انتقال دهید، وضعتان بهتر که نمی شود هیچ، تازه ممکن است رویتان هم به یکدیگر باز بشود و دیگر همسرتان هیچ ناراحتی بابت انجام کارهایش نداشته باشد.
اولین نکته آن است که پس از رسیدن به یقین به هیچ وجه داد و بیداد راه نیندازید و همه را خبر نکنید. حواستان باشد که برای درست شدن یک رابطه، نباید رفتار اشتباه را با رفتار اشتباه تری جبران کنید. خونسردی خودتان را حفظ کنید و منتظر یک فرصت مناسب بمانید. دومین گام این است که در کمال آرامش و به صورت غیر مستقیم همسرتان را متوجه کارش کنید.
به این شکل، او خیلی راحت تر رفتار خطایش را می پذیرد و آن را اصلاح می کند. به عنوان آخرین نکته هم باید بگویم که اگر دو نفر به هم اعتماد کامل داشته باشند، به هیچ وجه شک و تردید در رابطه شان جایی ندارد اما اگر به هر دلیل لغزشی در رابطه شان پیش بیاید و اعتمادشان را به یکدیگر از دست بدهند، باید از یک شخص ثالث برای بهبود روابط شان کمک بگیرند. این شخص ثالث می تواند یک بزرگ تر یا یک مشاور خوب باشد. تنها نکته مهم هم این است که این شخص میانجی، مورد اعتماد هر دو طرف باشد تا آنها به راهکار او اعتماد و عمل کنند تا رفتارشان نسبت به هم اصلاح شود. به خاطر داشته باشید نباید هیچ نکته ای را از مشاور منتخب تان مخفی کنید. او در صورتی موفق می شود یاری تان کند که همه چیز را با ریزه کاری هایش بداند. این را هم هرگز فراموش نکنید که دروغ، سرمنشا بروز شک در طرف مقابل تان است. پس همیشه همسرتان را نسبت به کارهایی که می کنید آگاه سازید تا کارتان به شک و فاصله گرفتن از هم نیفتد.
منبع :
titronline.ir
http://www.persianv.com/ravan/127859.php#more
عشق، صداقت و خوشبینی معیارهای لازم برای داشتن یک زندگی سالم هستند که در زیر سایه شک نابود می شوند. خداوند مهربان انسان را آفرید و به او قدرت اندیشیدن و درست تصمیم گرفتن را عطا فرمود تا در زندگی به مدد عقل و درایت خویش، راه درست را بپیماید اما وقتی زیر هجوم افکار بیمارگونه شک، قدرت تصمیم گیری تان از بین می رود؛ قلبتان پر از افکار شیطانی می شود و ایمان در دلتان می میرد و زندگی را می بازید.
بیشتر همسرانی که دچار مشکل روحی روانی ناشی از سوءظن، به ویژه در آغاز زندگی مشترک میشوند، خود نیز در ابتدا خواهان چنین نگرش و روشی نبودهاند. اگر پای درد دلهای آنها بنشینیم، خواهیم فهمید که بیشتر آنها به علت عدم شناخت صحیح از یکدیگر و یا در برخی موارد، به خاطر مخفی كردن واقعیت، طعمه دام وسوسهانگیز سوءظن شدهاند و متاسفانه هیچکس به آنها نیاموخته که چطور از دام این افکار آزاردهنده رها شوند. از منظر دین نیز گمانهای نادرست، گناه شمرده میشوند. حتما این آیه قرآن را که به صراحت، مومنان را از این رذیله اخلاقی برحذر داشته، خوانده اید که:
«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنوا اجْتَنِبوا کَثیرا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ. (حجرات : 12)
ای مومنان! از بسیاری از گمانها بپرهیزید که پارهای از آنها گناه است.»
«... وقتی به همسرم سوءظن پیدا کردم او را بی درنگ کشتم و حالا پشت میله های زندانم و دختر 4ساله ام یتیم و بی مادر شده. این، شک بود که ایمانم را از من گرفت و من با دست خودم زن و بچه ام را نابود کردم. خیلی دیر فهمیدم که شک ام بی پایه بود و مردی كه از خانه مان بیرون آمد، مامور برق بوده. کاش هرگز تصمیم عجولانه نمی گرفتم...»
حامد ابراهیم پور، حقوقدان و عضو کانون وکلای دادگستری مرکز درباره این پرونده می گوید: «قانونگذار تنها در یک مورد، این حق را به زوج می دهد و آن هم این است که بر طبق ماده 630 قانون مجازات اسلامی مصوب 1370 هرگاه مردی همسر خود را در حال زنا با مرد اجنبی مشاهده کند و علم به تمکین زن داشته باشد، می تواند در همان حال آنان را به قتل برساند و در صورتی که زن مُکْرَه شده باشد، فقط مرد بیگانه را می تواند به قتل برساند. در پرونده فوق الذکر ردپایی از خیانت زوجه (مقتوله) و مشاهده عمل زنای او با دیگری وجود ندارد، بنابراین فرض بالا منتفی است و عمل شوهر قتل عمد تشخیص داده شده است.
دکتر نرگس طالقانی : چگونه افكار مشكوك مان را به همسرمان بگوییم؟
برخی رفتارها مانند شک، وسواس، استرس، اضطراب و تردید در وجود همه افراد پیدا می شود و می توانم بگویم که داشتن این گونه رفتارها در حد کم و متعادل برای تمام افراد لازم است. اما اگر این رفتارها از حد تعادل شان خارج و بیشتر از انتظار ما یا اطرافیان مان شود، دیگر یک ضرورت نیستند و می توان آنها را رفتارهای بیمارگونه یا حتی بیماری روانی دانست که نام گذاری آن به شدت و ضعفش بستگی دارد. در مورد شک و تردید و شکاک بودن افراد، مخصوصا زوج ها به یکدیگر باید عرض کنم که معمولا دو نوع مختلف از شک بین زن و شوهرها حاکم است. اولین صورت این است که فرد بدون اینکه حرکتی یا حرفی از همسرش دیده یا شنیده باشد به او شک می کند و این گونه افراد حتی به خودشان هم شک دارند.
این نوع شک، ارتباط کوچکی هم با وسواس دارد؛ بهترین کار این است که با تمرین زیاد، خودشان را اصلاح کنند؛ مثلا وقتی درباره همسرشان چیزی ندیده اند و نشنیده اند، بی خودی او و خودشان را آزار ندهند. البته علاوه بر تمرین کردن، گاهی لازم است با یک مشاور صحبت کنید تا بتوانید این مشکل را حل کنید. نوع دیگر شک و تردید در مورد برخورد با دیگران و مخصوصا همسران نسبت به یکدیگر است. این شک، خارج از اختیار خود فرد است و خودش به 2 نوع تقسیم می شود. در نوع اول، فرد حرف، عمل یا رفتاری را از همسرش دیده که این رفتار او را به شک واداشته و در نوع دوم، حرف یا کار خاصی نبوده اما همسران بی جهت نسبت به یکدیگر، حساس می شوند.
این نوع شک هم نوعی رفتار وسواس گونه است که فرد باید مشکلش را خیلی زود حل کند تا بیشتر از این از نظر روانی تحت فشار قرار نگیرد. راه حل این مشکل هم آن است که مساله را با همسرتان در میان بگذارید و مطمئن شوید که فکرتان درست است یا نه؟ اگر درست نبود که متوجه اشتباه تان می شوید و درصدد اصلاح رفتارهایتان برمی آیید و اگر درست بود هم که حداقل طرف مقابل تان متوجه اشتباهش می شود و سعی می کند رفتارش را درست کند. حالا ببینید، زمانی شما حرکت خطایی از همسرتان می بینید و دیگر مطمئن می شوید که شکتان به یقین تبدیل شده است. مثلا متوجه می شوید که شوهرتان با خانم دیگری رابطه دارد و وقتی هم که موضوع را با او مطرح می کنید، کاملا انکار می کند.
در این حالت شما باید در یک فرصت مناسب، ثابت کنید که متوجه این رابطه شده اید و با دادن یک نشانه به او ثابت کنید که متوجه این رفتارش شده اید. ممکن است همسر شما از اینکه بفهمد شما متوجه رفتارش هستید، شرمنده شود و دیگر خطایش را تکرار نکند ولی اگر شما نتوانید درست حرف هایتان را به او انتقال دهید، وضعتان بهتر که نمی شود هیچ، تازه ممکن است رویتان هم به یکدیگر باز بشود و دیگر همسرتان هیچ ناراحتی بابت انجام کارهایش نداشته باشد.
اولین نکته آن است که پس از رسیدن به یقین به هیچ وجه داد و بیداد راه نیندازید و همه را خبر نکنید. حواستان باشد که برای درست شدن یک رابطه، نباید رفتار اشتباه را با رفتار اشتباه تری جبران کنید. خونسردی خودتان را حفظ کنید و منتظر یک فرصت مناسب بمانید. دومین گام این است که در کمال آرامش و به صورت غیر مستقیم همسرتان را متوجه کارش کنید.
به این شکل، او خیلی راحت تر رفتار خطایش را می پذیرد و آن را اصلاح می کند. به عنوان آخرین نکته هم باید بگویم که اگر دو نفر به هم اعتماد کامل داشته باشند، به هیچ وجه شک و تردید در رابطه شان جایی ندارد اما اگر به هر دلیل لغزشی در رابطه شان پیش بیاید و اعتمادشان را به یکدیگر از دست بدهند، باید از یک شخص ثالث برای بهبود روابط شان کمک بگیرند. این شخص ثالث می تواند یک بزرگ تر یا یک مشاور خوب باشد. تنها نکته مهم هم این است که این شخص میانجی، مورد اعتماد هر دو طرف باشد تا آنها به راهکار او اعتماد و عمل کنند تا رفتارشان نسبت به هم اصلاح شود. به خاطر داشته باشید نباید هیچ نکته ای را از مشاور منتخب تان مخفی کنید. او در صورتی موفق می شود یاری تان کند که همه چیز را با ریزه کاری هایش بداند. این را هم هرگز فراموش نکنید که دروغ، سرمنشا بروز شک در طرف مقابل تان است. پس همیشه همسرتان را نسبت به کارهایی که می کنید آگاه سازید تا کارتان به شک و فاصله گرفتن از هم نیفتد.
منبع :
titronline.ir
http://www.persianv.com/ravan/127859.php#more