زندگي شيرين درگرو برنامهريزي است
به ثانيهها احترام بگذاريد
ساعتها؟! ساعتها در زندگي خانواده الف هيچ نقشي ندارند، اين وسايل به قول خانم الف، جزئي از كلاس خانه به حساب ميآيند و فقط به همين دليل براي آراستن ديوارهاي خانه به كار ميروند، اما اگر قاب طلايي داشتند مسلما زيباتر به نظر ميرسيدند، به قول مرد خانه، فرقي نميكند باتري داشته باشند يا نه، اما اگر نداشته باشند بهتر است چون تيكتاكشان خواب شبانگاه را آشفته نميكند، به قول دختر خانواده، اگر ميشد رنگشان صورتي روشن باشد و با رنگ بقيه لوازم خانه هماهنگ ميشدند، بهتر بود و به قول پسر خانواده... نه! پسر خانه اصلا نظري درباره ساعتها ندارد، چون او نگاه شان نميكند.
آقاي الف هر روز دير سر كار ميرسد، بچهها معمولا ديرتر از هم دانشگاهيهاي شان سركلاسها حاضر ميشوند، مادر حوالي ظهر بيدار ميشود و همين كه بجنبد شب شده است. صبحانه معمولا در ساعت ناهار خورده ميشود، ناهار بيشتر به عصرانه شبيه است و شام پس از نيمه شب حاضر ميشود. تا اينجاي كار شايد بگوييد تاخيرهاي چندساعته اعضاي خانواده آنقدرها مهم نيست كه بخواهند به خاطرشان دلواپس باشند، اما ضررهاي خلأ مديريت زماني در اين خانواده، وقتي پاي حساب و كتاب به ميان ميآيد، سر به فلك ميكشد، قبولش برايتان سخت است؟ پس ادامه ماجرا را بخوانيد و در نظر داشته باشيد مشكلاتي را كه مطرحشان ميكنيم براي بسياري از خانوادههاي بيبرنامه در زندگي صادق است.
سلامتي در جيب شماست
بجز پسر خانواده كه استعداد چاقي ندارد، ديگر اعضاي اين خانواده مدام در حال چاق شدن هستند. آنها معمولا نيم ساعت پس از خوردن شام، ميخوابند در حالي كه ميان زمان خوردن شام و خواب بايد دستكم 3 ساعت فاصله باشد و همينموضوع سبب شده است، نه تنها خواب راحتي نداشته باشند بلكه بخش عمدهاي از غذايي كه ميخورند در بدنشان تبديل به چربي شود، از طرفي ساعتهاي بيولوژيكي بدن اعضاي خانواده هم بدرستي كار نميكند و از آنجا كه به زماني مشخص براي خوردن و آشاميدن عادت نكرده است، بدون احساس گرسنگي غذا ميخورند و به همين دليل دركي از سير شدن ندارند كه اين موضوع در افزايش وزنشان بيتاثير نبوده است. ببيشتر اعضاي اين خانواده به دليل چاقي مفرط زير نظر متخصص تغذيه هستند، ويزيت اين پزشك براي يك دستور غذايي و 7 يا 8 بار ملاقات با هر بيمار حدود 80 هزارتومان است كه براي 3 نفر از اعضاي خانواده، 240 هزار تومان تمام شده است، اما اين تنها هزينه اي نيست كه آنها به دليل بيبرنامگي در زندگي ميپردازند.
دختر خانواده الف به دليل چاقي، افسرده و بيحوصله است، گرچه پسر خانواده اضافه وزن ندارد، مسلما انتظار نداريد چنين خانوادهاي پسري اهل ورزش داشته باشد كه صبحها آفتاب نزده مشغول نرمش در پارك باشد. خانم الف به دليل چاقي و خواب طولاني به بيماري كبد چرب و ديابت نوع دوم مبتلا شده است و پدر هم مشكل زانو دارد و پزشكان گفتهاند زانوهايش ديگر طاقت وزن صد و چند كيلويياش را ندارند.
فرآيند پوكي استخوانها چند وقتي است در بدن خانم خانه آغاز شده و ورزش نكردنش به آن سرعت بخشيده است. خانم الف معمولا از فراواني كارهاي خانه مينالد، چرا كه در فاصله زماني بيدارشدن او از خواب ـ كه ظهر است تا خفتن دوبارهاش كه حوالي صبح روز بعد است ـ كارهاي خانه انجام نميشوند. سخت و طولاني و خستهكننده به نظر ميرسند. هر كدام از بيماريهاي اعضاي خانواده، پزشك خاص خود را ميطلبد و آنها ناچارند بخشي از درآمد خانواده را صرف پرداخت ويزيت اين پزشكان كنند. خانواده الف هميشه عجله دارند و اين اضطراب، آنها را به آدمهايي عصبي و كمحوصله تبديل كرده است كه كمتر ميتوانند فعاليتي را با دقت و حوصله انجام دهند. آنها معمولا دستپاچهاند و عجله دارند اما همين اضطراب، تمركزشان را كم ميكند.
آقاي الف هر روز تقريبا يك ساعت ديرتر به اداره ميرسد و به همين دليل هر ماه حدود 70 ـ 60 هزار تومان جريمه ميشود. فرزندان خانواده هم با تاخير به دانشگاه ميروند و دير رسيدنهاي دائميشان باعث شده است استادان دانشگاه نسبت به آنها نظر خوبي نداشته باشند. آنها هيچوقت بموقع نميرسند و براي آنكه تاخيرهاي شان طولانيتر نشود، بايد بيشتر از ديگران هزينه كنند و به همين دليل ترجيح ميدهند به جاي وسايل نقليه عمومي از تاكسي يا آژانس استفاده كنند تا به خيال خودشان زودتر برسند.
سلامت، تنها چيزي نيست كه خلأ مديريت زماني در خانه، آن را از خانواده الف ميدزدد، هيچ خانوادهاي حاضر نيست آنها را به مهمانياش دعوت كند، آنها معمولا دير به مهمانيها ميرسند و در نتيجه ديرتر از ديگران مهماني را ترك ميكنند و خانوادههاي ديگر را كه تابع زمان و برنامهريزي هستند، كلافه ميكنند. كسي حوصله قرار گذاشتن با اعضاي اين خانواده را ندارد چون دلش نميخواهد ساعتها در خيابان معطل شود، كسي به آنها قرضي نميدهد چون همه ميدانند آنها برنامهريزي براي بازپرداخت قرض ندارند و به طور كلي، خانوادههايي كه برنامهريزيهاي دقيق دارند از خانواده الف فاصله ميگيرند و تمايلي به رفت و آمد با آنها ندارند، زيرا معتقدند بينظمي هم مثل ويروس براحتي منتقل ميشود و براي جلوگيري از انتقال آن بايد از نشست و برخاست با مبتلايانش پرهيز كرد.
خانوادههاي بيبرنامه به هم شبيهاند
اعضاي خانواده الف نااميد، سرخورده، آشفته، بيمار و نگران هستند چون ساعتها در خانه آنها فقط وسايل تزئيني هستند كه بهتر است صورتي باشند، باتري نداشته باشند و قاب شان طلايي باشد، اما چه كسي به عقربهها اهميت ميدهد؟ روايت خانواده الف كاملا واقعي بود و آن را صرفا براي سرگرم شدنتان نگفتيم، بلكه خيلي از خانوادهها در كشورمان به همين ترتيب زندگي ميكنند و اميدواريم شما جزو آنها نباشيد، چون مشكلات خانوادههاي بيبرنامه به هم شبيهاند و بيماريهاي جسمي و روحي، ضررهاي مالي كلان و شكستهاي پي در پي در زندگي، اجزاي جدانشدني زندگي خانوادههاي بيبرنامه به شمار ميآيند.
برنامهريزي زماني براي اين خانواده مهم است، اما حقيقت اين است كه داشتن خانوادهاي معتقد به برنامهريزي زماني، بدون داشتن برنامهريزي فردي بيمعناست، يعني تا زماني كه اعضاي خانواده به ارزشمندي زمان و داشتن نظم در زندگي فردي معتقد نشوند، نميتوانند خانوادهاي با برنامه و قانونمند داشته باشند. بنابراين هر يك از مواردي كه به آنها براي ايجاد يك زندگي منظم خانوادگي اشاره ميكنيم، نياز به يك پيش شرط دارند و آن مقيد بودن به مديريت زماني در زندگي فردي است.
تعيين هدفهاي خانوادگي، راهي براي ارتقاي كيفيت برنامهريزي در خانه
برنامهريزي زماني براي خانواده، كيفيت زندگي اعضاي آن را متحول ميكند. زندگي بيهدف، باعث وقتگذراني ميشود، اما اگر شما مقصدي مشخص براي خانواده در نظر داشته باشيد، اوضاع تغيير ميكند. بگذاريد هدفها را به 2 گروه بلندمدت و كوتاهمدت تقسيم كنيم. هدفهاي بلندمدت، مقاصدي هستند كه خانواده در زماني نسبتا طولاني به آنها ميرسد، براي تشخيص اين نوع اهداف بايد نيازهايي از خانواده را كه در اولويت هستند، پيدا و درباره آنها با اعضاي ديگر مشورت كنيد و آنها را نسبت به اهميت هدف، قانع كنيد چون ممكن است مسالهاي كه براي ما هدفي مهم محسوب ميشود براي اعضاي ديگر خانواده بدون اهميت باشد و بنابر اين اعضا براي رسيدن با برنامهريزي كلي خانواده هماهنگ نشوند.
اهداف بلندمدت براي يك خانواده شايد خريد خودرو، خانه، ويلا يا زمين، پرداخت وام، مهاجرت به كشور ديگر، سفري تفريحي يا حتي كاري، خريد لوازم نو براي منزل و... باشند. برنامهريزي براي يك هدف بلندمدت يعني بدانيد چگونه و در چه زماني براي آن هدف اقدام كنيد، چه ابزارهايي را براي رسيدن به آن نياز داريد و اين هدف چقدر هزينه ميطلبد. در اين زمينه مثالي ميزنيم تا بهتر منظورمان را متوجه شويد: فرض كنيم خانواده شما قصد دارند زمستان امسال براي تعطيلات به شيراز بروند، ما و بيشتر كساني كه اين گزارش را ميخوانند از آن دست آدمهايي نيستيم كه جيبهاي پرپول داشته باشيم و هر وقت اراده كنيم به سفر برويم پس لازم است چند ماه پيش از سفر تصميمهاي جدي براي پسانداز پول، محل اقامت، نوع مكانهاي تفريحي كه در شيراز از آنها بازديد ميكنيم، مقدار پول نقدي كه بايد با خود ببريم ضمن در نظر گرفتن هزينه اياب و ذهاب و خوراك... داشته باشيم، ما بايد بدانيم، آيا در آن زمان مشخص ميتوانيم از مرخصي كاري استفاده كنيم، آيا ميان زمان سفر ما و تاريخهاي مهم ديگر مانند دوره امتحانات فرزندان، ملاقات با پزشك، سالگردها و مراسم مهمي كه بايد در آن شركت كنيم، همزماني وجود دارد؟
هدفهاي كوچك چطور؟ آيا براي آنها هم در خانواده بايد برنامهريزي داشت؟ شما لابد اين ضربالمثل را شنيدهايد كه «كوه از سنگريزهها آغاز ميشود» اين مثل يعني براي به نتيجه رساندن هر كار بزرگي بايد اجزاي كوچك آن را بدرستي انجام دهيد و تغيير و تحولات را از جزئيات ريز آغاز كرد. بنابراين موفقيت در اهداف كوتاهمدت، راهي براي رسيدن به اهداف بلندمدت است و اگر هم نباشد به هرحال موفقيتهاي كوچك، اميدواري و نيروي شما را براي پيگيري اهداف بزرگتر بيشتر ميكنند.
منظور از اهداف كوچك، كارهاي روزانهاي هستند كه در هر خانوادهاي انجام ميشوند اما اگر برنامهاي مشخص براي آنها ريخته شود، وقتگير و خسته كنند ميشوند، كارهايي مثل بيدار شدن از خواب، حاضر كردن وعدههاي غذايي، رفتن به دانشگاه يا اداره، رساندن بچهها به مهد كودك و مدرسه، زمان خواب، نظارت بر تكاليف فرزندان، شستن ظرفها، تعمير وسايل خانه و... اينها فعاليتهايي هستند كه معمولا زوجها را در طول روز مشغول ميكنند و اگر برنامهاي براي انجامشان وجود نداشته باشد، دشوار و خستهكننده ميشوند و تمام وقت آنها را پر ميكند.
تقويم بخريد و بنويسيد
يكي از مهمترين كارها پس از مشخص كردن اهداف، نوشتن آنهاست، نوشتن اهداف بلندمدت و كوتاهمدت خانوادگي و فردي براي خيليها مسخره به نظر ميرسد و آن را جدي نميگيرند، اما واقعيت اين است كه نوشتن اهداف، شما را بر آنها متمركز ميكند و اجازه نميدهد دغدغههاي روزمره، باعث فراموشيشان شود.
برنامهريزي براي خانواده كيفيت زندگي اعضاي آنرا متحول ميكند و زندگي بيهدف، باعث وقتگذراني ميشود
شما و همسرتان بايد كساني را ببينيد، چيزهايي را بخريد، تلفنهايي بزنيد و به جاهايي سر بزنيد، چرا اين فعاليتها را روي يك تقويم ديواري نمينويسيد؟ خريد يك تقويم يا حتي نقاشي كردن آن، آغاز هدفمند شدن و برنامه داشتن در زندگي است. تقويم را روي ديوارهال يا آشپزخانه كه بيشتر اوقاتتان را در آنها ميگذرانيد، نصب كنيد تا هميشه جلوي چشم تان باشد. تقويمها به شما كمك ميكنند تصويري از برنامههايي كه در آينده داريد در ذهن تان متصور شويد و زمان خانواده را با آنها تنظيم كنيد. البته تهيه تقويم و نوشتن برنامههاي مهمي مانند سالگردها، خريد هدايا، سفرها، ملاقاتها و تلفنها، نبايد باعث شود نوشتن فهرست روزانه انجام كارها را ناديده بگيريد.
اولويتبندي كنيد
در مديريت فردي زمان، قانوني وجود دارد كه در بيشتر مقالات مربوط به اين موضوع به آن اشاره ميشود، بر اساس اين قانون بيشتر مردم حدود 80 درصد از وقتشان را صرف 20 درصد از كارها ميكنند و از بقيه كارها باز ميمانند، نكته ناخوشايندتر اين است كه اين 20 درصد، معمولا از اهميت زيادي نسبت به كارهاي ديگر برخوردار نيستند. اما اگر كارها در آغاز روز بر اساس اهميتشان اولويتبندي شوند، چنين اتفاقي رخ نميدهد و بيشترين وقت خانواده، صرف انجام مهمترين كارها ميشود.
وظايف را تقسيم كنيد
در خانوادههاي بيبرنامه، معمولا همه وظايف بر دوش يك يا 2 نفر از اعضا ـ كه معمولا اعضاي اصلي يعني پدر يا مادر محسوب ميشوند ـ سنگيني ميكند و تقسيم وظيفهاي براي بقيه وجود ندارد. اما اگر وظايف ميان پدر، مادر و فرزندان تقسيم شوند، نه تنها خانواده از برنامهريزيهايش عقب نميماند بلكه فرزندان از اعتماد به نفس بيشتري برخوردار ميشوند و قبول مسووليت را در خانه ميآموزند.
به ساعتها احترام بگذاريد
هر يك از اتاقهاي خانه بايد ساعت داشته باشند، ساعتها يادتان مياندازند كه در كدام بخش از برنامه قرار داريد و قسمت بعدي دقيقا چيست. ساعتها، بعكس نظر خانواده الف، فقط وسايلي براي تزئين ديوارهاي خانه يا هارموني بخشيدن به لوازم ديگر خانه نيستند، بلكه آنها مظهر زمانند. سالها از ماهها، ماهها از روزها، روزها از ساعتها، ساعتها از دقايق و دقايق از ثانيهها تشكيل شدهاند، وقتي اين لحظهها براي اعضاي خانواده مهم شوند، يعني در حال گام برداشتن به سوي خانوادهاي هدفمند و با برنامه هستند.
آشفتگي در خانه، مهمترين دليل شكست در برنامهريزي
برنامههاي خانواده وقتي با موفقيت پيش ميروند كه در فرآيند انجام كار، هر چيز دقيقا سر جاي خودش باشد، گشتنهاي طولاني به دنبال ابراز و لوازم انجام يك كار در زماني كه قصد آغاز يك فعاليت را داريد، شما را كلافه ميكند و بخشي از انرژيتان را در لحظه شروع ميگيرد، چطور انتظار داريد برنامههاي خانواده بدرستي پيش بروند و بموقع به تفريحي كوتاه مثل سينما رفتن برسيد، وقتي دقيقا نميدانيد هركدام از لباسهاي خودتان، همسرتان و فرزندانتان يا سوئيچ خودرو را كجا گذاشتهايد؟
تلويزيون؛ به اندازه
منظورمان اين نيست كه از همين حالا تلويزيون را خاموش كنيد و تا ماه ديگر آن را روشن نكنيد، اما يك خانواده موفق زماني مشخص را به تماشاي تلويزيون اختصاص ميدهد. براي اين كه بتوانيد زمان تماشاي تلويزيون را مهار كنيد تا اعضا تابع برنامهريزي خانواده شوند، هر روز برنامههاي مكتوب تلويزيون را از طريق روزنامهها مطالعه كنيد و بعد آن گروه از برنامهها را كه مورد توجه اعضا هستند، علامت بزنيد تا فقط آنها را تماشا كنيد.
در يكي از مقالات خارجي كه براي ساكنان كشورهاي توسعه يافته نوشته شده، نويسنده به اعضاي خانواده پيشنهاد كرده است براي كاهش وقت تلفشدهشان مقابل تلويزيون، برنامهها را ضبط كنند و وقتي از نظر زماني دغدغه كمتري دارند، آنها را تماشا كنند. نويسنده در اين مقاله تاكيد كرده كه استفاده از اين روش باعث ميشود 30 درصد از زمان تلف شده براي مشاهده برنامهها كاسته شود چون معمولا حدود يكسوم برنامههاي تلويزيوني با تبليغاتي پر ميشوند كه وقتي ضبط شده باشند ميشود آنها را جلو برد.
ميبينيد؟ مردم در كشورهاي توسعه يافته به دقايق و ثانيهها احترام ميگذارند.
عادتهاي غلط فردي را اصلاح كنيد
گرچه عادتهاي غلط فردي، ممكن است فقط وقت يكي از اعضا را هدر بدهند، اما اين اتلاف وقت بر برنامههاي كل خانواده تاثير ميگذارد، اين نكته هم احتمالا با يك مثال براي شما قابل لمستر است، اگر قرار باشد همه اعضا سر ساعتي مشخص شام بخورند، پدر خانواده هم بايد تابع زماني مشخص براي برگشت به خانه باشد يا اگر قرار باشد همه اعضا سر ساعتي مشخص به رختخواب بروند، بيدار ماندن يكي از اعضاي خانواده و تماشاي تلويزيون يا وصل شدن به اينترنت تا ديروقت معنايي ندارد.
توجه داشته باشيد كه مجاب كردن اعضاي خانواده به تبعيت از برنامه و تغيير عادتهاي نادرست فرديشان، با زور ممكن نيست و بايد بتوانيد از سياستهاي تشويقي براي قانع شدن آنها استفاده كنيد.
با بيبرنامهها ننشينيد
يادتان ميآيد در ابتداي اين نوشته گفتيم، خانوادههاي منظم تمايلي به نشست و برخاست با خانواده الف ندارند و معتقدند بيبرنامگي در يك خانواده مثل بيماريهاي ويروسي، واگير دارد؟ اين ايده كاملا درست است. براي آنكه خانوادهاي تابع نظم داشته باشيد، بايد رابطه تان را با خانوادههايي كه ارزشي براي زمان قائل نيستند، كم يا آنها را وادار كنيد به برنامههاي خانواده شما احترام بگذارند.
فرض كنيم شما بر اساس فهرستي كه نوشتهايد، امشب بايد حدود ساعت 12 نيمه شب به رختخواب برويد تا 6 صبح همراه با فرزندانتان از خواب برخيزيد و پس از صرف صبحانه آنها را به مدرسه برسانيد، اما اگر حوالي ساعت 30/11 خانوادهاي بينظم به شما زنگ بزنند و بگويند هوس كردهاند سري به خانهتان بزنند بايد چه واكنشي داشته باشيد؟ چرا فكر ميكنيد اگر به آنها بگوييد فرزندانتان بايد تا نيمساعت ديگر خواب باشند، گناهي مرتكب شدهايد؟ چرا معتقديد وقتي يكي از اعضاي آن خانواده بينظم پاي تلفن وراجي ميكند و شما مكالمهاش را محدود ميكنيد تا به برنامههاي روزانه برسيد، كار اشتباهي كردهايد؟ فراموش نكنيد، در اين شرايط بيپرده سخن گفتن به معناي گستاخي نيست، بلكه احترام به اعضاي خانواده و تلاش براي حفظ برنامهريزي آنهاست.
منبع : http://www.jamejamonline.ir/papertext.aspx?newsnum=100892924862
به ثانيهها احترام بگذاريد
ساعتها؟! ساعتها در زندگي خانواده الف هيچ نقشي ندارند، اين وسايل به قول خانم الف، جزئي از كلاس خانه به حساب ميآيند و فقط به همين دليل براي آراستن ديوارهاي خانه به كار ميروند، اما اگر قاب طلايي داشتند مسلما زيباتر به نظر ميرسيدند، به قول مرد خانه، فرقي نميكند باتري داشته باشند يا نه، اما اگر نداشته باشند بهتر است چون تيكتاكشان خواب شبانگاه را آشفته نميكند، به قول دختر خانواده، اگر ميشد رنگشان صورتي روشن باشد و با رنگ بقيه لوازم خانه هماهنگ ميشدند، بهتر بود و به قول پسر خانواده... نه! پسر خانه اصلا نظري درباره ساعتها ندارد، چون او نگاه شان نميكند.
آقاي الف هر روز دير سر كار ميرسد، بچهها معمولا ديرتر از هم دانشگاهيهاي شان سركلاسها حاضر ميشوند، مادر حوالي ظهر بيدار ميشود و همين كه بجنبد شب شده است. صبحانه معمولا در ساعت ناهار خورده ميشود، ناهار بيشتر به عصرانه شبيه است و شام پس از نيمه شب حاضر ميشود. تا اينجاي كار شايد بگوييد تاخيرهاي چندساعته اعضاي خانواده آنقدرها مهم نيست كه بخواهند به خاطرشان دلواپس باشند، اما ضررهاي خلأ مديريت زماني در اين خانواده، وقتي پاي حساب و كتاب به ميان ميآيد، سر به فلك ميكشد، قبولش برايتان سخت است؟ پس ادامه ماجرا را بخوانيد و در نظر داشته باشيد مشكلاتي را كه مطرحشان ميكنيم براي بسياري از خانوادههاي بيبرنامه در زندگي صادق است.
سلامتي در جيب شماست
بجز پسر خانواده كه استعداد چاقي ندارد، ديگر اعضاي اين خانواده مدام در حال چاق شدن هستند. آنها معمولا نيم ساعت پس از خوردن شام، ميخوابند در حالي كه ميان زمان خوردن شام و خواب بايد دستكم 3 ساعت فاصله باشد و همينموضوع سبب شده است، نه تنها خواب راحتي نداشته باشند بلكه بخش عمدهاي از غذايي كه ميخورند در بدنشان تبديل به چربي شود، از طرفي ساعتهاي بيولوژيكي بدن اعضاي خانواده هم بدرستي كار نميكند و از آنجا كه به زماني مشخص براي خوردن و آشاميدن عادت نكرده است، بدون احساس گرسنگي غذا ميخورند و به همين دليل دركي از سير شدن ندارند كه اين موضوع در افزايش وزنشان بيتاثير نبوده است. ببيشتر اعضاي اين خانواده به دليل چاقي مفرط زير نظر متخصص تغذيه هستند، ويزيت اين پزشك براي يك دستور غذايي و 7 يا 8 بار ملاقات با هر بيمار حدود 80 هزارتومان است كه براي 3 نفر از اعضاي خانواده، 240 هزار تومان تمام شده است، اما اين تنها هزينه اي نيست كه آنها به دليل بيبرنامگي در زندگي ميپردازند.
دختر خانواده الف به دليل چاقي، افسرده و بيحوصله است، گرچه پسر خانواده اضافه وزن ندارد، مسلما انتظار نداريد چنين خانوادهاي پسري اهل ورزش داشته باشد كه صبحها آفتاب نزده مشغول نرمش در پارك باشد. خانم الف به دليل چاقي و خواب طولاني به بيماري كبد چرب و ديابت نوع دوم مبتلا شده است و پدر هم مشكل زانو دارد و پزشكان گفتهاند زانوهايش ديگر طاقت وزن صد و چند كيلويياش را ندارند.
فرآيند پوكي استخوانها چند وقتي است در بدن خانم خانه آغاز شده و ورزش نكردنش به آن سرعت بخشيده است. خانم الف معمولا از فراواني كارهاي خانه مينالد، چرا كه در فاصله زماني بيدارشدن او از خواب ـ كه ظهر است تا خفتن دوبارهاش كه حوالي صبح روز بعد است ـ كارهاي خانه انجام نميشوند. سخت و طولاني و خستهكننده به نظر ميرسند. هر كدام از بيماريهاي اعضاي خانواده، پزشك خاص خود را ميطلبد و آنها ناچارند بخشي از درآمد خانواده را صرف پرداخت ويزيت اين پزشكان كنند. خانواده الف هميشه عجله دارند و اين اضطراب، آنها را به آدمهايي عصبي و كمحوصله تبديل كرده است كه كمتر ميتوانند فعاليتي را با دقت و حوصله انجام دهند. آنها معمولا دستپاچهاند و عجله دارند اما همين اضطراب، تمركزشان را كم ميكند.
آقاي الف هر روز تقريبا يك ساعت ديرتر به اداره ميرسد و به همين دليل هر ماه حدود 70 ـ 60 هزار تومان جريمه ميشود. فرزندان خانواده هم با تاخير به دانشگاه ميروند و دير رسيدنهاي دائميشان باعث شده است استادان دانشگاه نسبت به آنها نظر خوبي نداشته باشند. آنها هيچوقت بموقع نميرسند و براي آنكه تاخيرهاي شان طولانيتر نشود، بايد بيشتر از ديگران هزينه كنند و به همين دليل ترجيح ميدهند به جاي وسايل نقليه عمومي از تاكسي يا آژانس استفاده كنند تا به خيال خودشان زودتر برسند.
سلامت، تنها چيزي نيست كه خلأ مديريت زماني در خانه، آن را از خانواده الف ميدزدد، هيچ خانوادهاي حاضر نيست آنها را به مهمانياش دعوت كند، آنها معمولا دير به مهمانيها ميرسند و در نتيجه ديرتر از ديگران مهماني را ترك ميكنند و خانوادههاي ديگر را كه تابع زمان و برنامهريزي هستند، كلافه ميكنند. كسي حوصله قرار گذاشتن با اعضاي اين خانواده را ندارد چون دلش نميخواهد ساعتها در خيابان معطل شود، كسي به آنها قرضي نميدهد چون همه ميدانند آنها برنامهريزي براي بازپرداخت قرض ندارند و به طور كلي، خانوادههايي كه برنامهريزيهاي دقيق دارند از خانواده الف فاصله ميگيرند و تمايلي به رفت و آمد با آنها ندارند، زيرا معتقدند بينظمي هم مثل ويروس براحتي منتقل ميشود و براي جلوگيري از انتقال آن بايد از نشست و برخاست با مبتلايانش پرهيز كرد.
خانوادههاي بيبرنامه به هم شبيهاند
اعضاي خانواده الف نااميد، سرخورده، آشفته، بيمار و نگران هستند چون ساعتها در خانه آنها فقط وسايل تزئيني هستند كه بهتر است صورتي باشند، باتري نداشته باشند و قاب شان طلايي باشد، اما چه كسي به عقربهها اهميت ميدهد؟ روايت خانواده الف كاملا واقعي بود و آن را صرفا براي سرگرم شدنتان نگفتيم، بلكه خيلي از خانوادهها در كشورمان به همين ترتيب زندگي ميكنند و اميدواريم شما جزو آنها نباشيد، چون مشكلات خانوادههاي بيبرنامه به هم شبيهاند و بيماريهاي جسمي و روحي، ضررهاي مالي كلان و شكستهاي پي در پي در زندگي، اجزاي جدانشدني زندگي خانوادههاي بيبرنامه به شمار ميآيند.
برنامهريزي زماني براي اين خانواده مهم است، اما حقيقت اين است كه داشتن خانوادهاي معتقد به برنامهريزي زماني، بدون داشتن برنامهريزي فردي بيمعناست، يعني تا زماني كه اعضاي خانواده به ارزشمندي زمان و داشتن نظم در زندگي فردي معتقد نشوند، نميتوانند خانوادهاي با برنامه و قانونمند داشته باشند. بنابراين هر يك از مواردي كه به آنها براي ايجاد يك زندگي منظم خانوادگي اشاره ميكنيم، نياز به يك پيش شرط دارند و آن مقيد بودن به مديريت زماني در زندگي فردي است.
تعيين هدفهاي خانوادگي، راهي براي ارتقاي كيفيت برنامهريزي در خانه
برنامهريزي زماني براي خانواده، كيفيت زندگي اعضاي آن را متحول ميكند. زندگي بيهدف، باعث وقتگذراني ميشود، اما اگر شما مقصدي مشخص براي خانواده در نظر داشته باشيد، اوضاع تغيير ميكند. بگذاريد هدفها را به 2 گروه بلندمدت و كوتاهمدت تقسيم كنيم. هدفهاي بلندمدت، مقاصدي هستند كه خانواده در زماني نسبتا طولاني به آنها ميرسد، براي تشخيص اين نوع اهداف بايد نيازهايي از خانواده را كه در اولويت هستند، پيدا و درباره آنها با اعضاي ديگر مشورت كنيد و آنها را نسبت به اهميت هدف، قانع كنيد چون ممكن است مسالهاي كه براي ما هدفي مهم محسوب ميشود براي اعضاي ديگر خانواده بدون اهميت باشد و بنابر اين اعضا براي رسيدن با برنامهريزي كلي خانواده هماهنگ نشوند.
اهداف بلندمدت براي يك خانواده شايد خريد خودرو، خانه، ويلا يا زمين، پرداخت وام، مهاجرت به كشور ديگر، سفري تفريحي يا حتي كاري، خريد لوازم نو براي منزل و... باشند. برنامهريزي براي يك هدف بلندمدت يعني بدانيد چگونه و در چه زماني براي آن هدف اقدام كنيد، چه ابزارهايي را براي رسيدن به آن نياز داريد و اين هدف چقدر هزينه ميطلبد. در اين زمينه مثالي ميزنيم تا بهتر منظورمان را متوجه شويد: فرض كنيم خانواده شما قصد دارند زمستان امسال براي تعطيلات به شيراز بروند، ما و بيشتر كساني كه اين گزارش را ميخوانند از آن دست آدمهايي نيستيم كه جيبهاي پرپول داشته باشيم و هر وقت اراده كنيم به سفر برويم پس لازم است چند ماه پيش از سفر تصميمهاي جدي براي پسانداز پول، محل اقامت، نوع مكانهاي تفريحي كه در شيراز از آنها بازديد ميكنيم، مقدار پول نقدي كه بايد با خود ببريم ضمن در نظر گرفتن هزينه اياب و ذهاب و خوراك... داشته باشيم، ما بايد بدانيم، آيا در آن زمان مشخص ميتوانيم از مرخصي كاري استفاده كنيم، آيا ميان زمان سفر ما و تاريخهاي مهم ديگر مانند دوره امتحانات فرزندان، ملاقات با پزشك، سالگردها و مراسم مهمي كه بايد در آن شركت كنيم، همزماني وجود دارد؟
هدفهاي كوچك چطور؟ آيا براي آنها هم در خانواده بايد برنامهريزي داشت؟ شما لابد اين ضربالمثل را شنيدهايد كه «كوه از سنگريزهها آغاز ميشود» اين مثل يعني براي به نتيجه رساندن هر كار بزرگي بايد اجزاي كوچك آن را بدرستي انجام دهيد و تغيير و تحولات را از جزئيات ريز آغاز كرد. بنابراين موفقيت در اهداف كوتاهمدت، راهي براي رسيدن به اهداف بلندمدت است و اگر هم نباشد به هرحال موفقيتهاي كوچك، اميدواري و نيروي شما را براي پيگيري اهداف بزرگتر بيشتر ميكنند.
منظور از اهداف كوچك، كارهاي روزانهاي هستند كه در هر خانوادهاي انجام ميشوند اما اگر برنامهاي مشخص براي آنها ريخته شود، وقتگير و خسته كنند ميشوند، كارهايي مثل بيدار شدن از خواب، حاضر كردن وعدههاي غذايي، رفتن به دانشگاه يا اداره، رساندن بچهها به مهد كودك و مدرسه، زمان خواب، نظارت بر تكاليف فرزندان، شستن ظرفها، تعمير وسايل خانه و... اينها فعاليتهايي هستند كه معمولا زوجها را در طول روز مشغول ميكنند و اگر برنامهاي براي انجامشان وجود نداشته باشد، دشوار و خستهكننده ميشوند و تمام وقت آنها را پر ميكند.
تقويم بخريد و بنويسيد
يكي از مهمترين كارها پس از مشخص كردن اهداف، نوشتن آنهاست، نوشتن اهداف بلندمدت و كوتاهمدت خانوادگي و فردي براي خيليها مسخره به نظر ميرسد و آن را جدي نميگيرند، اما واقعيت اين است كه نوشتن اهداف، شما را بر آنها متمركز ميكند و اجازه نميدهد دغدغههاي روزمره، باعث فراموشيشان شود.
برنامهريزي براي خانواده كيفيت زندگي اعضاي آنرا متحول ميكند و زندگي بيهدف، باعث وقتگذراني ميشود
شما و همسرتان بايد كساني را ببينيد، چيزهايي را بخريد، تلفنهايي بزنيد و به جاهايي سر بزنيد، چرا اين فعاليتها را روي يك تقويم ديواري نمينويسيد؟ خريد يك تقويم يا حتي نقاشي كردن آن، آغاز هدفمند شدن و برنامه داشتن در زندگي است. تقويم را روي ديوارهال يا آشپزخانه كه بيشتر اوقاتتان را در آنها ميگذرانيد، نصب كنيد تا هميشه جلوي چشم تان باشد. تقويمها به شما كمك ميكنند تصويري از برنامههايي كه در آينده داريد در ذهن تان متصور شويد و زمان خانواده را با آنها تنظيم كنيد. البته تهيه تقويم و نوشتن برنامههاي مهمي مانند سالگردها، خريد هدايا، سفرها، ملاقاتها و تلفنها، نبايد باعث شود نوشتن فهرست روزانه انجام كارها را ناديده بگيريد.
اولويتبندي كنيد
در مديريت فردي زمان، قانوني وجود دارد كه در بيشتر مقالات مربوط به اين موضوع به آن اشاره ميشود، بر اساس اين قانون بيشتر مردم حدود 80 درصد از وقتشان را صرف 20 درصد از كارها ميكنند و از بقيه كارها باز ميمانند، نكته ناخوشايندتر اين است كه اين 20 درصد، معمولا از اهميت زيادي نسبت به كارهاي ديگر برخوردار نيستند. اما اگر كارها در آغاز روز بر اساس اهميتشان اولويتبندي شوند، چنين اتفاقي رخ نميدهد و بيشترين وقت خانواده، صرف انجام مهمترين كارها ميشود.
وظايف را تقسيم كنيد
در خانوادههاي بيبرنامه، معمولا همه وظايف بر دوش يك يا 2 نفر از اعضا ـ كه معمولا اعضاي اصلي يعني پدر يا مادر محسوب ميشوند ـ سنگيني ميكند و تقسيم وظيفهاي براي بقيه وجود ندارد. اما اگر وظايف ميان پدر، مادر و فرزندان تقسيم شوند، نه تنها خانواده از برنامهريزيهايش عقب نميماند بلكه فرزندان از اعتماد به نفس بيشتري برخوردار ميشوند و قبول مسووليت را در خانه ميآموزند.
به ساعتها احترام بگذاريد
هر يك از اتاقهاي خانه بايد ساعت داشته باشند، ساعتها يادتان مياندازند كه در كدام بخش از برنامه قرار داريد و قسمت بعدي دقيقا چيست. ساعتها، بعكس نظر خانواده الف، فقط وسايلي براي تزئين ديوارهاي خانه يا هارموني بخشيدن به لوازم ديگر خانه نيستند، بلكه آنها مظهر زمانند. سالها از ماهها، ماهها از روزها، روزها از ساعتها، ساعتها از دقايق و دقايق از ثانيهها تشكيل شدهاند، وقتي اين لحظهها براي اعضاي خانواده مهم شوند، يعني در حال گام برداشتن به سوي خانوادهاي هدفمند و با برنامه هستند.
آشفتگي در خانه، مهمترين دليل شكست در برنامهريزي
برنامههاي خانواده وقتي با موفقيت پيش ميروند كه در فرآيند انجام كار، هر چيز دقيقا سر جاي خودش باشد، گشتنهاي طولاني به دنبال ابراز و لوازم انجام يك كار در زماني كه قصد آغاز يك فعاليت را داريد، شما را كلافه ميكند و بخشي از انرژيتان را در لحظه شروع ميگيرد، چطور انتظار داريد برنامههاي خانواده بدرستي پيش بروند و بموقع به تفريحي كوتاه مثل سينما رفتن برسيد، وقتي دقيقا نميدانيد هركدام از لباسهاي خودتان، همسرتان و فرزندانتان يا سوئيچ خودرو را كجا گذاشتهايد؟
تلويزيون؛ به اندازه
منظورمان اين نيست كه از همين حالا تلويزيون را خاموش كنيد و تا ماه ديگر آن را روشن نكنيد، اما يك خانواده موفق زماني مشخص را به تماشاي تلويزيون اختصاص ميدهد. براي اين كه بتوانيد زمان تماشاي تلويزيون را مهار كنيد تا اعضا تابع برنامهريزي خانواده شوند، هر روز برنامههاي مكتوب تلويزيون را از طريق روزنامهها مطالعه كنيد و بعد آن گروه از برنامهها را كه مورد توجه اعضا هستند، علامت بزنيد تا فقط آنها را تماشا كنيد.
در يكي از مقالات خارجي كه براي ساكنان كشورهاي توسعه يافته نوشته شده، نويسنده به اعضاي خانواده پيشنهاد كرده است براي كاهش وقت تلفشدهشان مقابل تلويزيون، برنامهها را ضبط كنند و وقتي از نظر زماني دغدغه كمتري دارند، آنها را تماشا كنند. نويسنده در اين مقاله تاكيد كرده كه استفاده از اين روش باعث ميشود 30 درصد از زمان تلف شده براي مشاهده برنامهها كاسته شود چون معمولا حدود يكسوم برنامههاي تلويزيوني با تبليغاتي پر ميشوند كه وقتي ضبط شده باشند ميشود آنها را جلو برد.
ميبينيد؟ مردم در كشورهاي توسعه يافته به دقايق و ثانيهها احترام ميگذارند.
عادتهاي غلط فردي را اصلاح كنيد
گرچه عادتهاي غلط فردي، ممكن است فقط وقت يكي از اعضا را هدر بدهند، اما اين اتلاف وقت بر برنامههاي كل خانواده تاثير ميگذارد، اين نكته هم احتمالا با يك مثال براي شما قابل لمستر است، اگر قرار باشد همه اعضا سر ساعتي مشخص شام بخورند، پدر خانواده هم بايد تابع زماني مشخص براي برگشت به خانه باشد يا اگر قرار باشد همه اعضا سر ساعتي مشخص به رختخواب بروند، بيدار ماندن يكي از اعضاي خانواده و تماشاي تلويزيون يا وصل شدن به اينترنت تا ديروقت معنايي ندارد.
توجه داشته باشيد كه مجاب كردن اعضاي خانواده به تبعيت از برنامه و تغيير عادتهاي نادرست فرديشان، با زور ممكن نيست و بايد بتوانيد از سياستهاي تشويقي براي قانع شدن آنها استفاده كنيد.
با بيبرنامهها ننشينيد
يادتان ميآيد در ابتداي اين نوشته گفتيم، خانوادههاي منظم تمايلي به نشست و برخاست با خانواده الف ندارند و معتقدند بيبرنامگي در يك خانواده مثل بيماريهاي ويروسي، واگير دارد؟ اين ايده كاملا درست است. براي آنكه خانوادهاي تابع نظم داشته باشيد، بايد رابطه تان را با خانوادههايي كه ارزشي براي زمان قائل نيستند، كم يا آنها را وادار كنيد به برنامههاي خانواده شما احترام بگذارند.
فرض كنيم شما بر اساس فهرستي كه نوشتهايد، امشب بايد حدود ساعت 12 نيمه شب به رختخواب برويد تا 6 صبح همراه با فرزندانتان از خواب برخيزيد و پس از صرف صبحانه آنها را به مدرسه برسانيد، اما اگر حوالي ساعت 30/11 خانوادهاي بينظم به شما زنگ بزنند و بگويند هوس كردهاند سري به خانهتان بزنند بايد چه واكنشي داشته باشيد؟ چرا فكر ميكنيد اگر به آنها بگوييد فرزندانتان بايد تا نيمساعت ديگر خواب باشند، گناهي مرتكب شدهايد؟ چرا معتقديد وقتي يكي از اعضاي آن خانواده بينظم پاي تلفن وراجي ميكند و شما مكالمهاش را محدود ميكنيد تا به برنامههاي روزانه برسيد، كار اشتباهي كردهايد؟ فراموش نكنيد، در اين شرايط بيپرده سخن گفتن به معناي گستاخي نيست، بلكه احترام به اعضاي خانواده و تلاش براي حفظ برنامهريزي آنهاست.
منبع : http://www.jamejamonline.ir/papertext.aspx?newsnum=100892924862