بررسی ها نشان داده موسیقی موجب تحریک بخشی از مغز شده و به تعادل بدن و روان کمک می کند.
به گزارش مهر، محققان آلمانی دریافته اند که موسیقی می تواند جایگزین ارتباطات کلامی شود.
پیش از این نیز مشخص شده بود که موسیقی موجب احساس بهتر در روح و روان افراد می شود و فراتر از تغییرات جسمی عمل می کند. موسیقی در تمام ابعاد روح و جسم تاثیر گذار است و در بسیاری موارد مانند مواد مصنوعی و مخدر با تحریک مغز موجب شادی بیشتر در افراد می شود
محققان با تحریکات موسیقایی کشف کردند که موسیقی تاثیرات شیمیایی گوناگونی در بدن دارد و به همین دلیل با تاثیر بر اعصاب مهم به متعادل کردن سطوح هورمون های شادی مغز کمک می کنند
لازم به ذکر است که این هورمون در هنگام مصرف مواد مخدر و شادی آور نیز ترشح می شود اما نکته جالب اینکه اثبات شده برخلاف مواد مخدر که اثرات مخرب جانبی زیادی دارد، موسیقی هیچ عارضه ای برای انسان ندارد.
در این مکانیزم، وقتی که فرد به آهنگی که دوست دارد گوش می دهد، این هورمون در مغز ترشح شده و باعث حالت شادی آور در وی می شود. حتی تایید شده که موسیقی تاثیرات عمیقی در هماهنگ سازی عملکرد بدن از جمله در عروق قلبی، تنفس و فعالیت های ذهنی برجای می گذارد و همچنین سطوح هورمون دوپامین را برای فعالیت های شیمیایی طبیعی مغز متعادل می کند و تمام این موارد و هماهنگی ها در نهایت منجر به سلامت بیشتر در افراد می شود.
مشخص شده که نواختن موسیقی تاثیری بسیار عمیق تر و موثرتر از بیان کلامی احساسات و نگرانی ها و حتی خشم افراد دارد. به همین علت محققان معتقدند استفاده از موسیقی می تواند در کاهش استرس و اضطراب و حتی تقویت سیستم دفاعی بدن مفید باشد.
چنانچه موسیقی های خاص و مورد علاقه افراد منطبق با استانداردهای سلامت روانشناختی انتخاب شود می تواند آنها را از نظر روحی و حتی جسمی تقویت کرده و در مورد بسیاری از بیماریها مفید واقع شود.
تئوريهائي كه در مورد فيزيولوژي اثر موسيقي مطرح است شامل موارد زير ميباشد:
- برخي روانپزشكان معتقدند كه گوش دادن به موزيك باعث ترشح اندورفينها در بدن ميشود كه اين مولكولها باعث تسكين درد ميشوند. همچنين موزيك با انرژيزائي در بدن از طريق تأثير بر نرونهاي مغزي ميتواند بر تعداد تنفس و ضربان قلب كه خود نمودي فيزيولوژيك از آرامش يا استرس هستند اثر بگذارد.
- در سال 1983 ، دو محقق به نامهاي Melzain
و Wall
در تئوري خود اعلام كردند كه احساس درد و پردازش آن يك روند پيچيده از ارسال و پردازش سيگنالهايي است كه در طي يكسري نرون خاص به مغز ميرسند. آنها اين مسير را تحت عنوان دروازه درد ناميدند، حال اگر اين دروازه باز باشد، يك محرك دردآور ميتواند باعث ايجاد احساس درد شود، اما يكسري مكانيسمها وجود دارند كه با اين مسير پردازش تداخل پيدا ميكنند و در اصطلاح دروازه درد را به صورت كامل يا ناقص ميبندند و موسيقي هم با اين مكانيسم باعث ساپرشن درد ميشود.
-موسيقي در طرف چپ مغز يعني همانجايي كه محل پردازش زبان است، درك ميشود. موزيك با اثر بر روي سيستم ليمبيك باعث تنظيم و اداره احساسات فردي ميشود و به علاوه بعضي از مسائل فيزيولوژيك غيرارادي از قبيل يأس، احساس درد، فشارخون، را هم تنظيم ميكند.
اين تئوري كه به نظر قانع كننده تر است براساس Centry Fugal Control
استوار است يعني تمركزي كه از CNS
به يك امر خاص ميشود سبب مهار اطلاعات رسيده از محركهاي ديگر و تشديد ايمپالسهاي آن محرك مورد توجه ميگردد. افرادي كه درد دارند اگر بر روي درد خود تمركز كنند، گذر زمان را كمتر احساس ميكنند و به نظر آنها زمان ايستاده است كه اين امر در تشديد درد آنها فوق العاده مؤثر است. موسيقي با جلب كردن حواس فرد به خود، و خود فرد نيز با تمركز ارادي و عمدي روي موسيقي ميتواند با توجه به مكانيسم ذكر شده سبب كاهش درد شود.
با توجه به مسائل ذكر شده، پيشرفت سريع موسيقي درماني در دو دهه اخير امري دور از ذهن نيست و توجه بيشتر به اين شاخه طب حاشيه ميتواند نتايج بسيار خوبي داشته باشد
منبع: