بچههاي لوس يا بزرگسالان بيمسووليت؟
جونيور همراه مادرش وارد مطب دكتر شد. در اتاق انتظار دو تا صندلي خالي بود؛ يك صندلي معمولي براي بزرگترها و ديگري چهارپايهاي كوچك براي كودكان. جونيور به سمت صندلي بزرگ دويد و روي آن نشست. وقتي مادرش به او گفت بايد روي صندلي كوچكتر بنشيند، جيغ و فرياد او بلند شد. مادر هم كه اين واكنش را ديد، تسليم شده و روي صندلي كوچك نشست.
اين داستان عجيب نيست. همه ما بارها اين چنين اتفاقاتي را ميبينيم. كودكاني كه حرفشان هميشه پيش ميرود. گاهي دختر خردسالي تمام وسايل كيف مادرش را خالي ميكند، گاهي پسربچهاي با داد و فرياد عينك پدر را از چشمانش ميكشد، گاهي بچهاي براي خريدن اسباببازي تمام فروشگاه را به هم ميريزد و... شرايط متغير است و واكنشها هم به همان نسبت متفاوت.
برخي از ما اين گروه كودكان را لوس ميدانيم. كودك لوس هميشه يك چيز ميگويد و روي حرفش اصرار ميكند: «ميخوام، نميخوام» آنها تصور ميكنند هرچه آنها ميخواهند بايد اتفاق بيفتد.
البته كلمه لوس در فرهنگهاي مختلف، معاني و برداشتهاي متفاوتي هم دارد. در حقيقت بچهاي كه در يك خانواده لوس شناخته ميشود، شايد در خانوادهاي ديگر با تربيتي متفاوت اصلاً لوس نباشد.
برخي ميگويند بچهاي كه در يك روز سرد برفي در محيطي گرم نشسته، شيركاكائوي داغي مينوشد و تلويزيون تماشا ميكند، در حالي كه پدرش برفهاي حياط را پارو ميكند، لوس است. برخي هم قبول ندارند.
اما بچههاي لوس هرچه باشند، حس مسووليتپذيري نداشته و تصور ميكنند نيازي نيست در كارها مشاركت داشته باشند. همچنين والدين اين بچهها نيز معمولاً اصراري بر انجام وظايف ندارند. اما هرطور كه بچهها را تربيت ميكنيم بايد به آنها بياموزيم زندگي هميشه هم طبق ميل آنها پيش نميرود. متخصصان معتقدند زندگي براي اين كودكان سخت و دشوار است. در حقيقت آنها در دنيايي ساختگي زندگي ميكنند كه با واقعيت تفاوتي اساسي دارد.
چرا بچهها لوس ميشوند؟
كارشناسان همگي بر اين عقيدهاند كه پدر و مادر فرزندان خود را دوست دارند و بهترين چيزها را براي آنها ميخواهند. اما اگر دقت و توجه كافي نداشته باشند، تلاشهايشان نتيجهاي برعكس خواهد داشت.
گاهي پدر و مادر نميخواهند فرزندشان هيچگونه استرس و سختي را در زندگي تجربه كند. گاهي نيز شرايط و فشارهاي محيط بيرون باعث ميشود، پدر و مادر نتوانند به اندازه كافي در خانه قدرتمند باشند. در اين دوره كه پدر و مادر بيشتر ساعتهاي روز را در محل كار هستند، زماني كه خانواده دور هم جمع ميشود به حداقل رسيده و جامعه به سمت فرزند سالاري پيش رفته است، پدر و مادر هم ترجيح ميدهند راحتتر با بچهها كنار بيايند.
علاوه بر اين، بعضي از ما در نقش پدر يا مادر نميدانيم چگونه بايد با بچهها قاطعانه برخورد كنيم، اما فراموش نكنيم كه بچهها بايد بزرگسالاني مسوول و اجتماعي باشند و اين كار را فقط امروز كه آنها كودكند ميتوانيم انجام دهيم.
چه كار كنيم بچهها لوس نشوند؟
اول از همه بايد قوانيني معين و دقيق داشته باشيم و بچهها را نيز تشويق به رعايت اين قوانين كنيم. اين كار ـ لوس نكردن بچهها ـ كاري سخت اما مهم در تربيت موفق بچههاست.
اشتباه نكنيد؛ ميشود هم با آنها مهربان بود و هم آنها را متقاعد كرد از قوانين خانواده پيروي كنند. هيچ وقت مهربانبودن را با لوسكردن اشتباه نگيريد. آنها تنها بايد كمي مسووليتپذير بوده و به قوانين زندگي احترام بگذارند.
منبع : جام جم آنلاین
جونيور همراه مادرش وارد مطب دكتر شد. در اتاق انتظار دو تا صندلي خالي بود؛ يك صندلي معمولي براي بزرگترها و ديگري چهارپايهاي كوچك براي كودكان. جونيور به سمت صندلي بزرگ دويد و روي آن نشست. وقتي مادرش به او گفت بايد روي صندلي كوچكتر بنشيند، جيغ و فرياد او بلند شد. مادر هم كه اين واكنش را ديد، تسليم شده و روي صندلي كوچك نشست.
اين داستان عجيب نيست. همه ما بارها اين چنين اتفاقاتي را ميبينيم. كودكاني كه حرفشان هميشه پيش ميرود. گاهي دختر خردسالي تمام وسايل كيف مادرش را خالي ميكند، گاهي پسربچهاي با داد و فرياد عينك پدر را از چشمانش ميكشد، گاهي بچهاي براي خريدن اسباببازي تمام فروشگاه را به هم ميريزد و... شرايط متغير است و واكنشها هم به همان نسبت متفاوت.
برخي از ما اين گروه كودكان را لوس ميدانيم. كودك لوس هميشه يك چيز ميگويد و روي حرفش اصرار ميكند: «ميخوام، نميخوام» آنها تصور ميكنند هرچه آنها ميخواهند بايد اتفاق بيفتد.
البته كلمه لوس در فرهنگهاي مختلف، معاني و برداشتهاي متفاوتي هم دارد. در حقيقت بچهاي كه در يك خانواده لوس شناخته ميشود، شايد در خانوادهاي ديگر با تربيتي متفاوت اصلاً لوس نباشد.
برخي ميگويند بچهاي كه در يك روز سرد برفي در محيطي گرم نشسته، شيركاكائوي داغي مينوشد و تلويزيون تماشا ميكند، در حالي كه پدرش برفهاي حياط را پارو ميكند، لوس است. برخي هم قبول ندارند.
اما بچههاي لوس هرچه باشند، حس مسووليتپذيري نداشته و تصور ميكنند نيازي نيست در كارها مشاركت داشته باشند. همچنين والدين اين بچهها نيز معمولاً اصراري بر انجام وظايف ندارند. اما هرطور كه بچهها را تربيت ميكنيم بايد به آنها بياموزيم زندگي هميشه هم طبق ميل آنها پيش نميرود. متخصصان معتقدند زندگي براي اين كودكان سخت و دشوار است. در حقيقت آنها در دنيايي ساختگي زندگي ميكنند كه با واقعيت تفاوتي اساسي دارد.
چرا بچهها لوس ميشوند؟
كارشناسان همگي بر اين عقيدهاند كه پدر و مادر فرزندان خود را دوست دارند و بهترين چيزها را براي آنها ميخواهند. اما اگر دقت و توجه كافي نداشته باشند، تلاشهايشان نتيجهاي برعكس خواهد داشت.
گاهي پدر و مادر نميخواهند فرزندشان هيچگونه استرس و سختي را در زندگي تجربه كند. گاهي نيز شرايط و فشارهاي محيط بيرون باعث ميشود، پدر و مادر نتوانند به اندازه كافي در خانه قدرتمند باشند. در اين دوره كه پدر و مادر بيشتر ساعتهاي روز را در محل كار هستند، زماني كه خانواده دور هم جمع ميشود به حداقل رسيده و جامعه به سمت فرزند سالاري پيش رفته است، پدر و مادر هم ترجيح ميدهند راحتتر با بچهها كنار بيايند.
علاوه بر اين، بعضي از ما در نقش پدر يا مادر نميدانيم چگونه بايد با بچهها قاطعانه برخورد كنيم، اما فراموش نكنيم كه بچهها بايد بزرگسالاني مسوول و اجتماعي باشند و اين كار را فقط امروز كه آنها كودكند ميتوانيم انجام دهيم.
چه كار كنيم بچهها لوس نشوند؟
اول از همه بايد قوانيني معين و دقيق داشته باشيم و بچهها را نيز تشويق به رعايت اين قوانين كنيم. اين كار ـ لوس نكردن بچهها ـ كاري سخت اما مهم در تربيت موفق بچههاست.
اشتباه نكنيد؛ ميشود هم با آنها مهربان بود و هم آنها را متقاعد كرد از قوانين خانواده پيروي كنند. هيچ وقت مهربانبودن را با لوسكردن اشتباه نگيريد. آنها تنها بايد كمي مسووليتپذير بوده و به قوانين زندگي احترام بگذارند.
منبع : جام جم آنلاین