شما در بخش انجمنهای گفتگو سایت دکتر رهام صادقی هستید، برای آشنایی با امکانات متنوع دیگر سایت اینجا کلیک کنید


به اينستاگرام سايت بپيونديد

همه چیز مشکوکه (وسواسها بخوانند)

  1. آدم‌هاي وسواسي و خانواده هايشان زندگي سخت و پر اضطرابي را تجربه مي‌كنند
    همه چي مشكوكه...

    درست مثل يك ميدان مبارزه است، اما اين‌بار خودت حريف خودت شده‌اي، با ذهنت كلنجار مي‌روي، با افكارت مي‌جنگي، با خودت درگير مي‌شوي، با همه آنها كه مي‌شناسي جدل مي‌كني، به خيلي‌ها سوءظن مي‌بري، اصلا افكارت را مدام نشخوار مي‌كني، با گذشته‌ات درمي‌افتي و دائم از خودت مي‌پرسي چرا اين كار را كردم؟ آيا حق داشتم؟ آيا كار درستي انجام دادم؟ تصميماتم درست بوده است ؟

    باز لباس رزم مي‌پوشي و اين بار به جنگ ميكروب‌ها مي‌روي. آنها همه جا هستند، روي ميز، روي زمين، روي ديوار، داخل يخچال، روي پاهاي همسرت و حتي روي دست‌هاي خودت. ميكروب‌ها مغلوب نمي‌شوند، اما تو سرانجام مغلوب مي‌شوي و با دست و پايي كه پر از ميكروب است و با دلي چركين به زندگي ادامه مي‌دهي. حالا نوبت شمردن است از يك تا 100 شايد هم تا هزار، شمردن تك تك پله‌هاي نردبان و شمردن همه كنج‌هاي خانه، روزي صد بار اين كار را تكرار مي‌كني. ديگر حالت از شمردن خط‌ها و قدم‌ها و نقطه‌ها و چيزهاي اطرافت به هم مي‌خورد، ولي چه كني كه سال‌هاست زنداني افكارت شده‌اي.

    مردم به او مي‌گويند وسواسي، يعني آدمي كه به همه چيز گير مي‌دهد و نگاه شكاكش را به همه چيز مي‌دوزد، اما او خودش را طور ديگري مي‌بيند. كسي كه نه مي‌خواهد آدم‌هاي اطرافش را زجر دهد و نه مي‌خواهد خودش سختي بكشد، ولي چه كند كه افكار سياه و موذي دست‌بردارش نمي‌شوند. او وسواس دارد. خودش هم اين را مي‌داند، اما وقتي ديگران انگ وسواس به او مي‌چسبانند ناراحت مي‌شود و توجيه مي‌آورد كه فقط كمي حساسيتش نسبت به امور بيشتر از ديگران است.

    خيلي از ما بدون اين‌كه نياز به فكر كردن داشته باشيم مي‌توانيم بسرعت از آدم‌هايي اسم ببريم كه به خاطر وسواس‌شان به يادمان مانده‌اند همان‌هايي كه ديده‌ايم و شنيده‌ايم كه هنگام شانه زدن موهايشان يا تكان دادن لباس‌هايشان شروع به شمارش مي‌كنند يا آنها كه وقتي نوبت اصلاح صورتشان مي‌رسد اطرافيان غصه دار مي‌شوند كه حالا بايد تا چند ساعت رفتارهاي وسواس گونه و افراطي او را كه دنبال يك موي جامانده در صورتش مي‌گردد، تحمل كنند.

    مبتلايان به وسواس آلودگي را هم كه خيلي‌هايمان مي‌شناسيم. آدم‌هايي كه ترجيح مي‌دهند قبل از هر كاري وسايل اطراف را خوب بشورند و بسابند و اگر چنين فرصتي ندارند از همه چيزهايي كه فكر مي‌كنند پر از آلودگي است، دوري كنند. وسواسي‌هاي مردد هم كم نيستند همان بيماراني كه هميشه شك مي‌كنند كه آيا در خانه را بسته اند يا اجاق گاز را خاموش كرده‌اند.

    وسواس يك فكر، احساس يا انديشه تكراري و مزاحم است كه شب و روز هم نمي‌شناسد و هر جا كه مجالي پيدا كند سر و كله‌اش پيدا مي‌شود و بيمار را تحت فشار مي‌گذارد. براي همين او مي‌شويد، مي‌سابد، در را چندين بار قفل مي‌كند، همه چيز را براي صدمين بار كنترل مي‌كند، به خودش دلداري مي‌دهد، حوادثي كه برايش رخ داده را هزار بار مرور مي‌كند و به اين نتيجه مي‌رسد كه او تقصيري نداشته و تصميمي كه گرفته بهترين بوده اما باز به آرامش نمي‌رسد. وسواس اگر خوره نباشد دست كمي از آن ندارد. آدم وسواسي احساس مي‌كند ناچار است حركاتي را چندين بار انجام دهد يا ميان اشيايي كه از آنها مي‌ترسد ارتباطاتي برقرار كند و مثلا چيزهاي خاصي را با بدشانسي مرتبط كند و در حالي كه مي‌داند هيچ‌كدام از اين كارها مبناي منطقي ندارد فشار ناشي از تشويش، نگراني و تنش را تحمل كند.

    ارث يا تقليد؟

    زندگي براي وسواسي‌ها و آنها كه بايد با چنين افرادي هميشه در تماس باشند گاهي وقت‌ها عذاب‌آور مي‌شود، بخصوص اگر آدم وسواسي نقشي كليدي در خانواده داشته باشد. آنها توجه اغراق‌آميزي به جزئيات دارند و دوست دارند در گوشه‌اي آرام باشند. بيشتر وقت‌ها نيز در تصميم‌گيري دچار اشكالات جدي مي‌شوند، تازه اگر دچار شدن بسياري از آنها به خرافات و موهومات را ناديده بگيريم. براي همين است كه كنار آمدن با آدم‌هاي وسواسي چه آنها كه وسواس عملي دارند و چه آنها كه فكرشان درگير وسواس است كار سختي است.

    بسياري از مبتلايان به وسواس فكري به اختلال استرس پس از سانحه هم دچار مي‌شوند. يعني وقتي با يك موقعيت آسيب‌زا مواجه مي‌شوند به خاطر ترس يا درماندگي ناشي از آن مدام آن واقعه را در ذهن خود مجسم مي‌كنند و اين درست همان نقطه‌اي است كه اطرافيان فرد وسواسي بزودي توان تحملش را از دست مي‌دهند. روان‌شناسان وقتي مي‌خواهند علائم بيماري وسواس را دسته‌بندي كنند به اجتناب، تكرار، ترديد، شك در عبادت، ترس، دقت و نظم افراطي، اجبار و الزام، احساس بن بست و لجاجت و در شديدترين حالات به دله‌دزدي، بي‌قراري، آتش زدن جايي، بي‌خوابي، بدخوابي و بي‌اشتهايي اشاره مي‌كنند. اما سوال اين است كه آيا تمام اين احساسات ناراحت كننده ناشي از ارث است يا كودك از وقتي كوچك است با تقليد از بزرگ‌ترهايش مستعد انجام رفتارهاي وسواس‌گونه مي‌شود؟
    روان‌شناسان مي‌گويند آدم‌هاي باهوش يعني آنها كه هوشي متوسط يا بالاتراز متوسط دارند بيشتر از آنها كه سطح هوشي پاييني دارند مبتلا به وسواس مي‌شوند. همان طور كه آدم‌هاي حساس مستعد ابتلا به اين بيماري هستند. اين در حالي است كه به باور آنها وسواس هم مي‌تواند ناشي از ارث باشد و هم ناشي از شرايط زندگي. آنها معتقدند منع‌هاي شديد دوران كودكي يعني هماني كه ما به آن مته به خشخاش گذاشتن مي‌گوييم بچه‌ها را مستعد وسواس مي‌كند بخصوص بچه‌هايي را كه از سوي والدينشان هميشه محكوم مي‌شده‌اند.

    روان‌شناسان در اين ميان نيم نگاهي هم به شيوه‌هاي غلط تربيتي دارند؛ شيوه‌هايي كه دست و پاي كودك را براي بچگي كردن مي‌بندد و چارچوبي خاص را برايشان تعريف مي‌كند. ناامني‌هاي دوران كودكي هم سرانجام روزي فرد را به وسواس مي‌كشاند، به طوري كه تحقيقات انجام شده نشان مي‌دهد احتمال ابتلا به وسواس درافرادي كه كودكي آشفته‌اي داشته اند و همواره ترس يا ناامني را تجربه كرده‌اند بيشتر از ديگران است. همان كودكاني كه به خاطر وحشت از سرزنش شدن يا مورد تاييد واقع نشدن از سوي پدر و مادر يا مربي‌شان سعي كرده‌اند با دقتي افراطي كارها را به بهترين شكل انجام دهند.

    كمك آري، طرد هرگز

    چه كسي دلش مي‌خواهد رنگ چهره‌اش زرد يا سرخ باشد؟ چه كسي است كه بخواهد تنگي نفس داشته باشد و در حالي كه حالت تهوع دارد گوشه پلك‌هايش بپرد و آزارش بدهد؟ چه كسي را مي‌شود پيدا كرد كه سر كردن با اضطراب و نگراني دائمي را دوست داشته باشد و از خوره‌اي كه فكر و روحش را مي‌جود و نابودش مي‌كند خوشش بيايد؟ پس بياييد آدم وسواسي را به چشم بيماري كه سخت نيازمند كمك است نگاه كنيم. شايد براي چنين آدم‌هايي هيچ چيز بدتر از طرد شدن و سرزنش شدن نباشد، چون آنها خودشان خوب مي‌دانند كه رفتارشان اختلال دارد و با آدم‌هاي ديگر فرق دارند آنها خودشان نيز زخم خورده‌هاي اصلي افكارشان هستند و بيشتر از هر كس ديگري از درمان استقبال مي‌كنند فقط به شرطي كه حس نكنند ديگران به آنها به چشم يك ديوانه نگاه مي‌كنند.

    البته قبل از هر اقدامي براي درمان بايد ريشه‌هاي وسواس افراد را بشناسيم چون بعضي وقت‌ها وسواس نتيجه سلسله‌اي از مشكلات در درازمدت است نه اين‌كه لزوما چنين افرادي وسواسي باشند.

    مثلا وقتي زن و شوهري در مدت زماني طولاني با هم اختلاف دارند به خاطر ترس از طرد شدگي ممكن است زن يا مرد براي جلب نظر طرف مقابلشان به نظافت افراطي خانه يا تربيت بچه‌ها روي بياورند. اما به هر حال آدم‌هاي اطراف ما بيشتر از آن چيزي كه فكر مي‌كنيم نيازمند محبت و توجه هستند، بخصوص اگر در حصار وسواس گير افتاده‌اند و خودشان هم مي‌دانند كه افكار و اعمالشان چقدر پوچ و غيرمنطقي است.

    خداحافظ وسواس

    آنها كه مي‌گويند بيماري‌هاي رواني‌آزاردهنده‌تر و ديردرمان‌تر از بيماري‌هاي جسمي است، راست مي‌گويند. اگر كسي به بدترين اختلال دستگاه گوارش يا سخت‌ترين شكستگي استخوان دچار باشد كارش براي مقابله با اين بيماري خيلي راحت‌تر از كسي است كه روانش بيمار است. علائم بيماري‌هاي جسمي را مي‌شود خيلي زود مداوا كرد اما وقتي مشكل به روح افراد و آنچه در ذهنشان مي‌گذرد مربوط مي‌شود كار بسيارسخت مي‌شود.

    پس نبايد انتظار معجزه داشت. بايد صبر كرد و به وسواس اجازه داد تا كم كم دست از سر افكار و رفتار آدم‌ها بردارد. براي درمان وسواس راه‌هاي زيادي وجود دارد كه بخشي از آن مربوط به خود فرد و بخشي ديگر از آن به اطرافيان او مربوط مي‌شود، اما نخستين گام در درمان وسواس مثل هر كار ديگري باور داشتن به روش‌ها و ايمان به موثر بودن آنهاست.

    زماني كه از نظر رواني براي مقابله با وسواس آماده شويم بيشتر راه را رفته‌ايم. پس ديگر نوبت اجراي چند دستورالعمل است. روان‌شناسان مي‌گويند نخستين گام پس از اين مرحله كم كردن حساسيت‌ها است، چون اگر ما نسبت به آنچه اطرافمان هست زياد حساس نباشيم به خاطر آنها دچار استرس و اضطراب هم نمي‌شويم. اين همان روش حساسيت‌زدايي است كه بايد با روش نيت متضاد همراه شود. اين روش مي‌گويد شخص وسواسي بايد سعي كند در ذهنش خود را با موقعيت‌هايي كه از آنها مي‌ترسد روبه‌رو كند، يعني بالاترين اشتباه يا شكست را در ذهن مجسم كند و به خودش تلقين كند كه حتي در بدترين شرايط هم اتفاق مهمي نمي‌افتد.

    حالا نوبت روش اشباع‌سازي است، يعني آدم وسواسي افكار وسواس گونه خود را پشت سر هم به زبان يا آنها را روي كاغذ بياورد تا نادرستي و غير منطقي آنها به او ثابت شود. همچنين اين فرد اگر وسواس آلودگي دارد بايد به اشيايي كه به نظرش آلوده است مرتب دست بزند و ببيند كه هيچ اتفاقي نمي‌افتد. در همه اين مراحل تقويت اعتماد به نفس بايد مورد توجه جدي قرار بگيرد چون اعتماد به نفس بالا اضطراب‌هاي ناشي از وسواس‌هاي فكري را از بين مي‌برد.

    آدم‌هاي وسواسي براي اين‌كه زودتر از وضعيت آزار دهنده‌اي كه دارند خلاص شوند بايد تغيير در سبك زندگي‌شان را نيز جدي بگيرند. پس نبايد ترسيد و بايد از تغييرات استقبال كرد بخصوص از ايجاد سرگرمي و اشتغال. وقتي زندگي آدم‌ها بي هدف پيش برود و آنها در لاك‌شان فرو بروند و با دنياي خارج ارتباط نداشته باشند زمينه را براي بروز يا تشديد رفتارهاي وسواسي آماده كرده‌اند. براي همين پر كردن اين خلا نيز مي‌تواند به درمان اين افراد كمك كند.

    اما در درمان وسواس هم مثل همه كارهاي ديگر يك دست صدا ندارد و فرد بيمار به تنهايي نمي‌تواند از پس مشكلش بربيايد براي همين است كه چشم روانپزشكان در پروسه درمان اين بيماران به خانواده‌هاي آنان نيز هست. آنها به خانواده‌ها تاكيد مي‌كنند كه استرس و بحران، بيماري وسواس را بدتر مي‌كند. براي همين محيط خانواده بايد تا جايي كه ممكن است آرام و بي‌تشنج باشد. همچنين لازم است در برخورد با اين افراد مهربان و شكيبا بود به طوري كه آنها باور كنند خانواده قصد كمك به آنها را دارد. پس فشار آوردن به بيمار براي ترك رفتارهاي وسواسي مي‌تواند بدترين كار باشد چون اضطراب او را بيشتر و روند درمان را دچار اختلال مي‌كند.

    وقتي همه اعضاي خانواده دست به دست هم به كمك بيمار بيايند آرامش حاصل از اين همدلي خودش براي بهبود بيماري موثر است پس مسخره كردن، فشار آوردن، ايراد گرفتن و نامهرباني كردن ممنوع است.

    تنها در چنين شرايطي است كه مي‌توان به بهبود فردي وسواسي كه خودش بيشتر از همه عذاب مي‌كشد اميدوار بود؛ آدمي كه با ترك اضطراب‌ها و دلهره هايش مي‌كوشد ديگر مثل سابق همه چيز را آلوده نبيند، مرتب لباس عوض نكند، بيست و چهار ساعته نگران سلامتش نباشد، خوابيدنش مراسم طولاني نداشته باشد و بالاخره به زمين و زمان مشكوك نباشد.

    منبع : جام جم آنلاین
     
    تشکر شده توسط : 3 کاربر
تمام زمانها بر حسب GMT + 3.5 Hours می‌باشند
صفحه 1 از 1


پرش به:  

شما نمی توانید در این بخش موضوع جدید پست کنید
شما نمی توانید در این بخش به موضوعها پاسخ دهید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش ویرایش کنید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش حذف کنید
شما نمی توانید در این بخش رای دهید

Powered by phpBB ©



Forums ©

.: مسئوليت مطالب، تبليغات و محصولات ديگر سايتها به عهده خودشان است :.
.:: برداشت از مطالب اين سايت فقط با کسب مجوز از مدیریت و با ذکر مبنع و آدرس به صورت لینک بلامانع است ::.
.::: کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به دکتر رهام صادقی بوده و هرگونه سواستفاده از آن طبق ماده 12 قانون جرایم رایانه ای قابل پیگیری است :::.


ارسال ایمیل به دکتر رهام صادقی


مدت زمان ایجاد صفحه : 0.29 ثانیه (39)