قانون جاذبه - رسیدن به امیال و آرزوها
قانون جاذبه خیلی ساده میگوید که شما هر چیزی را که در زندگی به آن فکر کنید، به سمت خود جذب میکنید. افکار غالب شما راهی برای نمودار کردن خود پیدا میکنند. اما قانون جاذبه به بعضی از سوالاتی که به نظر میرسد پاسخ درستی ندارند، میدان میدهد. اما این مشکلات بخاطر خودِ قانون جاذبه ایجاد نمیشوند، بلکه دلیل آن قانون جاذبهای است که درمورد واقعیتهای عینی بکار میرود.
در زیر به برخی از این سوالات مشکلساز اشاره میکنیم:
•وقتی افراد نیات متناقض داشته باشند چه اتفاقی میافتد، مثلاً وقتی دو نفر سعی دارند یک ترفیع کاری را بگیرند درحالیکه فقط یک پُست برای آن وجود دارد؟•آیا بچهها، نوزادان و یا حیوانات نیز قصد و نیاتی دارند؟•اگر کودکی مورد سوءاستفاده و آزار قرار گیرد، به این معنی است که به طریقی آن را میخواسته است؟•اگر بخواهم که رابطهام بهتر شود، اما همسرم توجهی به این مسئله نداشته باشد، چه اتفاقی میافتد؟به نظر میرسد که این دسته سوالات معقول بودن قانون جاذبه را زیر سوال میبرد. گاهیاوقات افراد برای پاسخ دادن به این سوالات بیش از حد پیش میروند. مثلاً، گفته میشود که یک کودک به این دلیل مورد آزار قرار میگیرد که آن را در زندگی قبلی خود خواسته بوده و یا دریافت کرده بوده است. خوب البته اگر زندگی قبلی را پیش بکشیم به هر سوالی میتوانیم پاسخ دهیم اما این نوعی شانه خالی کردن است. از طرف دیگر، واقعیت عینی بدون قانون جاذبه پاسخ راضیکنندهای به ما نمیدهد—با این تصور که بعضی بچهها واقعاً بدشانس به دنیا میآیند. این هم نوعی شانه خالی کردن است.
من هیچوقت با پاسخ دیگران به این سوالات قانع نشدهام و اگر قرار باشد قانون جاذبه را باور کنیم، اینها واقعاً سوالات مهمی هستند. بعضی از کتابها اشارهای به راهحلهای آن دارند اما هیچوقت به طور کامل پاسخگوی آن نیستند. آن را میتوان در مفهوم واقعیت ذهنی پیدا کرد.
واقعیت ذهنی یک سیستم اعتقادی است که در آن (1) فقط یک نوع هوشیاری وجود دارد، (2) شما آن هوشیاری یگانه هستید، و (3) همه چیز و همه کس در واقعیت شما انعکاسی از افکار شماست.
شاید هنوز قادر به دیدن آن نباشید اما واقعیت ذهنی به راحتی به این سوالات قانون جاذبه پاسخ میدهد. اجازه بدهید توضیح دهیم...
در واقعیت ذهنی، فقط یک هوشیاری وجود دارد و آن متعلق به شماست. درنتیجه، فقط یک منبع از نیات در جهان وجود دارد و آن هم شما هستید. بااینکه افراد زیادی را در واقعیت خود میبیند، اما همه آنها در هوشیاری شما وجود دارند. رویاهای شما هم همینطور عمل میکنند اما هنوز متوجه نشدهاید که این واقعیت شما فقط یک نوع رویای دیگر است. فقط به این دلیل جامد به نظر میرسد چون آن را باور دارید.
ازآنجاکه هیچیک از شخصیتهای دیگری که با آنها روبهرو میشوید به طریقی جدا از شما هوشیار نیست، هیچکس دیگری نمیتواند این خواستهها و نیات را داشته باشد. نیات فقط متعلق به شماست. شما تنها فرد در این جهان هستید که فکر میکند.
تعریف تو در واقعیت ذهنی اهمیت زیادی دارد. تو بدن و جسم شما نیست. منظور این نیست که شما جسمی هوشیار هستید که در دنیایی پر از انسانهای بیاراده زندگی میکنید. این تصوری کاملاً نادرست از واقعیت ذهنی است. دیدگاه درست این است که شما تنها هوشیاری موجود در جایی هستید که این واقعیت اتفاق میافتد.
تصور کنید رویایی دارید. در آن رویا شما چه هستید؟ آیا شخصیت فیزیکی آن خواب هستید؟ مطمئناً نه—این فقط نماد خواب شماست. آن خواب در هوشیاری شما اتفاق میافتد. درواقع اگر رویای شفاف را یاد بگیرید، حتی میتوانید نماد خوابتان را با گرفتن یک شخصیت دیگر عوض کنید. در رویای شفاف، هر کاری که باور داشته باشید را میتوانید انجام دهید.
واقعیت فیزیکی نیز همانطور است. این دنیا از آنچه که در رویای خود میبینید متراکمتر است و تغییرات در آن تدریجیتر اتفاق میافتند. اما این واقعیت هم همچنان با افکار شما در تطابق است، درست مثل رویاهایتان. این شما هستید که صاحب رویا هستید، رویایی که تمام این اتفاقات در آن میافتد.
این فکر که افراد دیگر هم نیاتی دارند وهم است زیرا بقیه آدمها فقط انعکاس هستند. البته، اگر عمیقاً باور داشته باشید که دیگران هم نیاتی دارند، آنوقت این همان رویایی است که برای خودتان می سازید. اما باز هم یک وهم است.
واقعیت ذهنی اینگونه به سوالات مشکلساز قانون جاذبه پاسخ میدهد:
- وقتی افراد نیات متناقض داشته باشند چه اتفاقی میافتد، مثلاً وقتی دو نفر سعی دارند یک ترفیع کاری را بگیرند درحالیکه فقط یک پُست برای آن وجود دارد؟
ازآنجاکه شما تنها قصدکننده هستید، این یک مشکل و تعارض درونی است—درون شما. شما این فکر را در خود دارید که هر دو این افراد پُستی یکسان میخواهند. اما باز هم فکر میکنید که فقط یکی از آنها میتواند آن را بگیرد. پس نیت رقابت دارید. حالا که موقعیت ساخته دست شماست. شما به رقابت اعتقاد دارید، پس این همان چیزی است که نمودار میکنید. ممکن است اعتقاداتی(افکار و نیات) درمورد کسی که آن پُست را میگیرد داشته باشید که انتظارات شما نمود پیدا میکند. اما ممکن است این اعتقاد را داشته باشید که زندگی تصادفی، ناعادلانه، نامعلوم و متغیر است، ازاینرو در این مورد شما تعجب را نمودار خواهید کرد زیرا نیت شما همین است.
اینکه تنها قصدکننده واقعیتتان باشید مسئولیت سنگینی را بر دوشتان مینهد. ممکن است کنترل واقعیتتان را با فکر کردن از دست بدهید اما این مسئولیت هیچوقت از دوشتان برداشته نمیشود. اگر به جنگ، فقر، بیماری و اینها فکر کنید، درست همان چیزی است که نمودار خواهید کرد. واقعیت شما دقیقاً همان چیزی است که به آن فکر میکنید. هروقت درمورد هر چیز فکر کنید، نمودار شدن آن را فرامیخوانید.
- آیا بچهها، نوزادان و یا حیوانات نیز قصد و نیاتی دارند؟
خیر. این بدن شما نیست که این خواستهها را خلق میکند—این هوشیاری شماست. شما تنها کسی هستید که نیت دارد، بنابراین آنچه اولویت دارد چیزی است که شما برای بچهها، نوزادان و حیوانات در واقعیت خودتان نیت میکنید. هر فکری یک نیت است، بنابراین همان چیزی که درمورد موجودات دیگر در واقعیتتان فکر میکنید، همان چیزی است که بالاخره برای آنها نمود پیدا میکند. به خاطر داشته باشید که عقاید سلسله مراتب دارد، بنابراین، اگر عقیدهای دارید که واقعیت تصادفی، غیرقابلپیشبینی و خارج از کنترل شماست، آنوقت آن نیت از نیات دیگر که قطعیت کمتری به آنها دارید، پیشی میگیرد. این مجموعه کلی افکار شماست که تعیین میکند واقعیت شما چطور نمود پیدا کند.
- اگر کودکی مورد سوءاستفاده و آزار قرار گیرد، به این معنی است که به طریقی آن را میخواسته است؟
خیر. به این معنی است که شما نیت آن را داشتهاید. شما با فکر کردن به آن، آن را نمودار میکنید. هرچه بیشتر به آزار کودک (یا هر موضوع دیگری) فکر کنید، آن را بیشتر در واقعیتتان مشاهده خواهید کرد. هرچه که به آن فکر کنید، نه تنها در فضای کوچک نماد خود بلکه در سراسر واقعیت جسمیتان پدیدار میشود.
- اگر بخواهم که رابطهام بهتر شود، اما همسرم توجهی به این مسئله نداشته باشد، چه اتفاقی میافتد؟
این یک نمونه دیگر از تعارض نیات است. شما یک نیت برای خود و یک نیت برای همسرتان دارید، بنابراین نیت واقعی تعارض است. درنتیجه، نتیجه وجود شما، منوط به تاثیر عقاید والایتان، تعارض با همسرتان خواهد بود. اگر افکارتان متناقض باشد، واقعیتتان نیز همینطور خواهد شد.
به همین دلیل است که مسئولیت افکارتان اهمیت زیادی دارد. اگر بخواهید آرامش در جهان را مشاهده کنید، باید برای هر چه که در واقعیتتان وجود دارد آرامش بخواهید. اگر بخواهید در جهان فراوانی مشاهده کنید، باید آن را برای همه بخواهید. اگر بخواهید از روابط عاشقانه لذت ببرید، آن را باید برای همه طلب کنید. اگر اینها را فقط برای خود بخواهید و نه برای دیگران، آنوقت تعارض و جدایی نیتتان خواهد بود. و درنتیجه همان را تجربه خواهید کرد.
اگر فکر کردن به چیزی را به کل فراموش کنم، آیا آن چیز ناپدید میشود؟ بله، همینطور است. اما در عمل از بین بردن آنچه که قبلاً نمودار کردهاید غیرممکن است. شما باز با توجه کردن به همان مشکلات آنها را دوباره نمودار میکنید. اما وقتی مسئولیت 100% تمام چیزهایی که در واقعیتتان تجربه میکنید را قبول کنید، آنوقت میتوانید قدرت تغییر واقعیتتان را با ایجاد فکر جدید تصور کنید.
این واقعیت ساخته دست شماست. حس خوبی به آن داشته باشید. شکرگذار غنای دنیایتان باشید و بعد آن واقعیتی که میخواهید را با تصمیمگیری و نیت کردن خلق کنید. به آنچه که دوست دارید فکر کنید و فکرتان را از چیزهایی که خوشتان نمیآید دور کنید. طبیعیترین و سادهترین راه آن این است که به عواطف و احساساتتان توجه کنید. فکر کردن درمورد امیالتان حس خوبی به شما میدهد و فکر کردن به چیزهایی که دوست ندارید، حس بدی نصیبتان میکند. وقتی احساس کردید که حس بدی پیدا کردهاید، خود را مشغول فکر کردن به چیزی میبینید که علاقهای به آن ندارید. تمرکزتان را از آن برگردانده و به چیزی معطوف کنید که دوست دارید و خواهید دید که وضعیت احساسیتان نیز بهتر میشود. وقتی مکرراً اینکار را انجام دهید، خواهید دید که واقعیت فیزیکیتان هم تغییر میکند.
من هم نموداری از هوشیاری شما هستم. من آن نقشی را بازی میکنم که شما از من انتظار دارید. اگر توقع داشته باشید که یاریرسانتان باشم، خواهم بود. اگر انتظار داشته باشید که سرگشته و فریبخورده باشم، همان خواهم بود. اما البته این من از شما خیلی جدا نیست. من فقط یکی از مخلوقات ساخته شما هستم. من همان چیزی هستم که شما میل داشتهاید.
مردمان
قانون جاذبه خیلی ساده میگوید که شما هر چیزی را که در زندگی به آن فکر کنید، به سمت خود جذب میکنید. افکار غالب شما راهی برای نمودار کردن خود پیدا میکنند. اما قانون جاذبه به بعضی از سوالاتی که به نظر میرسد پاسخ درستی ندارند، میدان میدهد. اما این مشکلات بخاطر خودِ قانون جاذبه ایجاد نمیشوند، بلکه دلیل آن قانون جاذبهای است که درمورد واقعیتهای عینی بکار میرود.
در زیر به برخی از این سوالات مشکلساز اشاره میکنیم:
•وقتی افراد نیات متناقض داشته باشند چه اتفاقی میافتد، مثلاً وقتی دو نفر سعی دارند یک ترفیع کاری را بگیرند درحالیکه فقط یک پُست برای آن وجود دارد؟•آیا بچهها، نوزادان و یا حیوانات نیز قصد و نیاتی دارند؟•اگر کودکی مورد سوءاستفاده و آزار قرار گیرد، به این معنی است که به طریقی آن را میخواسته است؟•اگر بخواهم که رابطهام بهتر شود، اما همسرم توجهی به این مسئله نداشته باشد، چه اتفاقی میافتد؟به نظر میرسد که این دسته سوالات معقول بودن قانون جاذبه را زیر سوال میبرد. گاهیاوقات افراد برای پاسخ دادن به این سوالات بیش از حد پیش میروند. مثلاً، گفته میشود که یک کودک به این دلیل مورد آزار قرار میگیرد که آن را در زندگی قبلی خود خواسته بوده و یا دریافت کرده بوده است. خوب البته اگر زندگی قبلی را پیش بکشیم به هر سوالی میتوانیم پاسخ دهیم اما این نوعی شانه خالی کردن است. از طرف دیگر، واقعیت عینی بدون قانون جاذبه پاسخ راضیکنندهای به ما نمیدهد—با این تصور که بعضی بچهها واقعاً بدشانس به دنیا میآیند. این هم نوعی شانه خالی کردن است.
من هیچوقت با پاسخ دیگران به این سوالات قانع نشدهام و اگر قرار باشد قانون جاذبه را باور کنیم، اینها واقعاً سوالات مهمی هستند. بعضی از کتابها اشارهای به راهحلهای آن دارند اما هیچوقت به طور کامل پاسخگوی آن نیستند. آن را میتوان در مفهوم واقعیت ذهنی پیدا کرد.
واقعیت ذهنی یک سیستم اعتقادی است که در آن (1) فقط یک نوع هوشیاری وجود دارد، (2) شما آن هوشیاری یگانه هستید، و (3) همه چیز و همه کس در واقعیت شما انعکاسی از افکار شماست.
شاید هنوز قادر به دیدن آن نباشید اما واقعیت ذهنی به راحتی به این سوالات قانون جاذبه پاسخ میدهد. اجازه بدهید توضیح دهیم...
در واقعیت ذهنی، فقط یک هوشیاری وجود دارد و آن متعلق به شماست. درنتیجه، فقط یک منبع از نیات در جهان وجود دارد و آن هم شما هستید. بااینکه افراد زیادی را در واقعیت خود میبیند، اما همه آنها در هوشیاری شما وجود دارند. رویاهای شما هم همینطور عمل میکنند اما هنوز متوجه نشدهاید که این واقعیت شما فقط یک نوع رویای دیگر است. فقط به این دلیل جامد به نظر میرسد چون آن را باور دارید.
ازآنجاکه هیچیک از شخصیتهای دیگری که با آنها روبهرو میشوید به طریقی جدا از شما هوشیار نیست، هیچکس دیگری نمیتواند این خواستهها و نیات را داشته باشد. نیات فقط متعلق به شماست. شما تنها فرد در این جهان هستید که فکر میکند.
تعریف تو در واقعیت ذهنی اهمیت زیادی دارد. تو بدن و جسم شما نیست. منظور این نیست که شما جسمی هوشیار هستید که در دنیایی پر از انسانهای بیاراده زندگی میکنید. این تصوری کاملاً نادرست از واقعیت ذهنی است. دیدگاه درست این است که شما تنها هوشیاری موجود در جایی هستید که این واقعیت اتفاق میافتد.
تصور کنید رویایی دارید. در آن رویا شما چه هستید؟ آیا شخصیت فیزیکی آن خواب هستید؟ مطمئناً نه—این فقط نماد خواب شماست. آن خواب در هوشیاری شما اتفاق میافتد. درواقع اگر رویای شفاف را یاد بگیرید، حتی میتوانید نماد خوابتان را با گرفتن یک شخصیت دیگر عوض کنید. در رویای شفاف، هر کاری که باور داشته باشید را میتوانید انجام دهید.
واقعیت فیزیکی نیز همانطور است. این دنیا از آنچه که در رویای خود میبینید متراکمتر است و تغییرات در آن تدریجیتر اتفاق میافتند. اما این واقعیت هم همچنان با افکار شما در تطابق است، درست مثل رویاهایتان. این شما هستید که صاحب رویا هستید، رویایی که تمام این اتفاقات در آن میافتد.
این فکر که افراد دیگر هم نیاتی دارند وهم است زیرا بقیه آدمها فقط انعکاس هستند. البته، اگر عمیقاً باور داشته باشید که دیگران هم نیاتی دارند، آنوقت این همان رویایی است که برای خودتان می سازید. اما باز هم یک وهم است.
واقعیت ذهنی اینگونه به سوالات مشکلساز قانون جاذبه پاسخ میدهد:
- وقتی افراد نیات متناقض داشته باشند چه اتفاقی میافتد، مثلاً وقتی دو نفر سعی دارند یک ترفیع کاری را بگیرند درحالیکه فقط یک پُست برای آن وجود دارد؟
ازآنجاکه شما تنها قصدکننده هستید، این یک مشکل و تعارض درونی است—درون شما. شما این فکر را در خود دارید که هر دو این افراد پُستی یکسان میخواهند. اما باز هم فکر میکنید که فقط یکی از آنها میتواند آن را بگیرد. پس نیت رقابت دارید. حالا که موقعیت ساخته دست شماست. شما به رقابت اعتقاد دارید، پس این همان چیزی است که نمودار میکنید. ممکن است اعتقاداتی(افکار و نیات) درمورد کسی که آن پُست را میگیرد داشته باشید که انتظارات شما نمود پیدا میکند. اما ممکن است این اعتقاد را داشته باشید که زندگی تصادفی، ناعادلانه، نامعلوم و متغیر است، ازاینرو در این مورد شما تعجب را نمودار خواهید کرد زیرا نیت شما همین است.
اینکه تنها قصدکننده واقعیتتان باشید مسئولیت سنگینی را بر دوشتان مینهد. ممکن است کنترل واقعیتتان را با فکر کردن از دست بدهید اما این مسئولیت هیچوقت از دوشتان برداشته نمیشود. اگر به جنگ، فقر، بیماری و اینها فکر کنید، درست همان چیزی است که نمودار خواهید کرد. واقعیت شما دقیقاً همان چیزی است که به آن فکر میکنید. هروقت درمورد هر چیز فکر کنید، نمودار شدن آن را فرامیخوانید.
- آیا بچهها، نوزادان و یا حیوانات نیز قصد و نیاتی دارند؟
خیر. این بدن شما نیست که این خواستهها را خلق میکند—این هوشیاری شماست. شما تنها کسی هستید که نیت دارد، بنابراین آنچه اولویت دارد چیزی است که شما برای بچهها، نوزادان و حیوانات در واقعیت خودتان نیت میکنید. هر فکری یک نیت است، بنابراین همان چیزی که درمورد موجودات دیگر در واقعیتتان فکر میکنید، همان چیزی است که بالاخره برای آنها نمود پیدا میکند. به خاطر داشته باشید که عقاید سلسله مراتب دارد، بنابراین، اگر عقیدهای دارید که واقعیت تصادفی، غیرقابلپیشبینی و خارج از کنترل شماست، آنوقت آن نیت از نیات دیگر که قطعیت کمتری به آنها دارید، پیشی میگیرد. این مجموعه کلی افکار شماست که تعیین میکند واقعیت شما چطور نمود پیدا کند.
- اگر کودکی مورد سوءاستفاده و آزار قرار گیرد، به این معنی است که به طریقی آن را میخواسته است؟
خیر. به این معنی است که شما نیت آن را داشتهاید. شما با فکر کردن به آن، آن را نمودار میکنید. هرچه بیشتر به آزار کودک (یا هر موضوع دیگری) فکر کنید، آن را بیشتر در واقعیتتان مشاهده خواهید کرد. هرچه که به آن فکر کنید، نه تنها در فضای کوچک نماد خود بلکه در سراسر واقعیت جسمیتان پدیدار میشود.
- اگر بخواهم که رابطهام بهتر شود، اما همسرم توجهی به این مسئله نداشته باشد، چه اتفاقی میافتد؟
این یک نمونه دیگر از تعارض نیات است. شما یک نیت برای خود و یک نیت برای همسرتان دارید، بنابراین نیت واقعی تعارض است. درنتیجه، نتیجه وجود شما، منوط به تاثیر عقاید والایتان، تعارض با همسرتان خواهد بود. اگر افکارتان متناقض باشد، واقعیتتان نیز همینطور خواهد شد.
به همین دلیل است که مسئولیت افکارتان اهمیت زیادی دارد. اگر بخواهید آرامش در جهان را مشاهده کنید، باید برای هر چه که در واقعیتتان وجود دارد آرامش بخواهید. اگر بخواهید در جهان فراوانی مشاهده کنید، باید آن را برای همه بخواهید. اگر بخواهید از روابط عاشقانه لذت ببرید، آن را باید برای همه طلب کنید. اگر اینها را فقط برای خود بخواهید و نه برای دیگران، آنوقت تعارض و جدایی نیتتان خواهد بود. و درنتیجه همان را تجربه خواهید کرد.
اگر فکر کردن به چیزی را به کل فراموش کنم، آیا آن چیز ناپدید میشود؟ بله، همینطور است. اما در عمل از بین بردن آنچه که قبلاً نمودار کردهاید غیرممکن است. شما باز با توجه کردن به همان مشکلات آنها را دوباره نمودار میکنید. اما وقتی مسئولیت 100% تمام چیزهایی که در واقعیتتان تجربه میکنید را قبول کنید، آنوقت میتوانید قدرت تغییر واقعیتتان را با ایجاد فکر جدید تصور کنید.
این واقعیت ساخته دست شماست. حس خوبی به آن داشته باشید. شکرگذار غنای دنیایتان باشید و بعد آن واقعیتی که میخواهید را با تصمیمگیری و نیت کردن خلق کنید. به آنچه که دوست دارید فکر کنید و فکرتان را از چیزهایی که خوشتان نمیآید دور کنید. طبیعیترین و سادهترین راه آن این است که به عواطف و احساساتتان توجه کنید. فکر کردن درمورد امیالتان حس خوبی به شما میدهد و فکر کردن به چیزهایی که دوست ندارید، حس بدی نصیبتان میکند. وقتی احساس کردید که حس بدی پیدا کردهاید، خود را مشغول فکر کردن به چیزی میبینید که علاقهای به آن ندارید. تمرکزتان را از آن برگردانده و به چیزی معطوف کنید که دوست دارید و خواهید دید که وضعیت احساسیتان نیز بهتر میشود. وقتی مکرراً اینکار را انجام دهید، خواهید دید که واقعیت فیزیکیتان هم تغییر میکند.
من هم نموداری از هوشیاری شما هستم. من آن نقشی را بازی میکنم که شما از من انتظار دارید. اگر توقع داشته باشید که یاریرسانتان باشم، خواهم بود. اگر انتظار داشته باشید که سرگشته و فریبخورده باشم، همان خواهم بود. اما البته این من از شما خیلی جدا نیست. من فقط یکی از مخلوقات ساخته شما هستم. من همان چیزی هستم که شما میل داشتهاید.
مردمان