ديدگاه والدين نسبت به بيش فعالي:
اكثراً شنيده ايم از در و ديوار بالا رفتن ، گوش ندادن به حرف والدين و به طور كلي شيطنت از نشانه هاي بيش فعالي است و گاهي اوقات نيز با كمي تامل در كتابها و اينترنت با حداقل دريافت،حكم صادر مي كنيم و سريعاً ليبل اين اختلال را به پيشاني كودكانمان مي چسبانيم.
متاسفانه ديده شده خيلي از افراد با دانش كم و نا كار بلد اما تحصيل كرده كه در اين مورد اطلاعات دقيقي ندارند خيلي سريع با چند جمله قلنبه راي بر بيش فعالي يك كودك صادر وبه والدين وي توصيه مي كنند او را به قرص و دارو هاي آرام بخش ببندند،كه اينها همه به خاطر نداشتن شناخت كافي نسبت به اين امر و عدم تشخيص صحيح افتراقي آن با ساير رفتارهاي دوران كودكي است (شيطنت،لج بازي و خود را در معرض ديد و تائيد والدين و... قرار دادن)
تعريف بيش فعالي:
به حالتي اطلاق مي شود كه كودك به نحو افراطي و بيش از اندازه فعال و پر جنب و جوش باشد و اين تحركات زياد اطرافيان وي را دچار مشكل مي كند.
به علت بي دقتي ممكن است در انجام تكاليف مدرسه و كارهاي محوله ديگر اشتباهات زيادي را مرتكب شوند
اين اختلال در تعدادي از بچه هاي پيش دبستاني يا دوران ابتدايي ديده شده است همراهي و جلب توجه آنها دشوار است، تقريباً بين 3 تا 5 درصد از كودكان مبتلا به اين اختلال مي باشند.
البته اين اختلال به عنوان ناتواني در يادگيري محسوب نمي شود بلكه به نوعي بي توجهي و حواس پرتي در ياد گيري محسوب مي شود.
علائم بيش فعالي ـ تكانش وري يا بي توجهي كه موجب تخريب مي شوند بايد قبل از 7 سالگي ظاهر شود، ممكن است بعد از سالها تشخيص داده شود كه فردي بيش فعال است.
بيش فعالي (رفتارش)در كودكان مبتلا نسبت به كودكان عادي بيشتر حالت تكانش وري دارند.
از توجه به جزئيات ناتوان هستند به دليل عدم توجه دقيق و بالا بودن ميزان حواس پرتي.
به پايان رساندن كار يا بازي براي آنها دشوار است،مي خواهند همه چيز بر وقف خواسته هاي درهم برهم آنها باشد كه براي خودشان هم انتهايش مشخص نيست و ديگران را خسته و كلافه مي كند.
اغلب به صحبتها، خواهشها و دستورات ديگران تا آخر گوش نمي دهند و قادر به تكميل تكاليف مدرسه و كارهاي روزمره و وظايف خود نيستند،اگر اين كارها به دليل بي توجهي باشد نه به دلايل ديگر(مثل عدم فهم دستورالعمل ها)در ساماندهي فعاليتهاي خود مشكل دارند
كارهايي كه مستلزم حفظ تلاش ذهني هستند براي آنها ناخوشايند و تنفر آميزند. از فعاليتهايي كه مستلزم خودكاربردي تلاش ذهني سازماندهي و تمركز(مثل كارهاي خانه يا مدرسه) هستند اجتناب مي ورزند.
بيشتر از ابزار براي كارهاي غير معمول استفاده مي كنند و ابزار خود را هم به راحتي گم مي كنند و در حين كار به خود آسيب مي زنند.
وقتي كاري به آنها واگذار مي شود و يا خودشان مشغول انجام كاري هستند با كوچكترين محركي(مثلصدايماشين يا صحبت ديگران و...)كار را قطع وحتي به راحتي فراموش ميكند وبه محرك توجه ميكند .
آنها در موقعيتهاي اجتماعي دوست دارند پي در پي صحبت كنند و به حرف ديگران گوش ندهند.
علائم بيش فعالي :
1- به خود پيچيدن،نا آرامي و بي قراري
2- نمي توانند سر جايشان بنشينند
3-خيلي زود و به راحتي به هم مي ريزند و ناراحت مي شوند
4- تحمل نوبت و انتظار را ندارند
5- در حرف زدن و پاسخ دادن عجول و هول هستند
6- قواعد و دستور العمل ها را نمي توانند به درستي دنبال كنند
7- در تمركز و توجه مشكل اساسي دارند و نمي توانند تمركز كنند
8- از كاري به كار ديگر مي پرند قبل از انجام كار قبلي
9- آرام نمي توانند بازي كنند
10- خيلي سريع(تند تند)و زياد حرف مي زنند
11- حرف ديگران را قطع مي كنند و وسط حرف آنان مي پرند.
12- شنونده خوبي نيستند
13- وسايل مورد نياز خود را گم مي كنند
14- اغلب دست به كارهاي خطرناك مي زنند.
انواع بيش فعالي:
1- بيش فعالي ـ نوع غالباً بيش فعال ـ تكانش ور:
در این نوع فعالیت و تحرک بیش از حد شایع است.
زماني بايد اين نوع تشخيص را داد كه شش يا بيش از شش مورد از علايم بيش فعالي ـ تكانش وري (و كمتر از شش مورد از علائم بي توجهي)حداقل به مدت شش ماه استمرار داشته باشد در چنين مواردي نيز ممكن است هنوز هم بي توجهي علامت باليني مهمي باشد
2- بيش فعالي،نوع غالباً بي توجه:
در اين نوع عدم توجه قالب است كه در آنها فعاليت و تحرك بيش از حد از خودشان نشان نمي دهند و گاهي اوقات تحت عنوان ADD مي شناسيم.
اين تشخيص زماني بايد داده شود كه شش يا بيش از شش مورد از علايم بي توجهي(كمتر از شش علامت،بيش فعالي ـ تكانش وري)حداقل به مدت شش ماه استمرار داشته باشد.
3- بيش فعالي نوع مركب:
در اين نوع تركيب يافته فرد هم اختلال توجه و هم علايم تحرك بيش از حد را نمايان مي سازد.
زماني بايد تشخيص اين اختلال داده شود كه شش يا بيش از شش مورد از علايم بي توجهي و شش (يا بيش از شش) مورد از علائم بيش فعالي ـ تكانش وري حداقل به مدت شش ماه استمرار داشته باشد. اغلب كودكان و نوجوانان داراي اختلال كمبود توجه/بيش فعالي از نوع مركب رنج مي برند اينكه چنين مطلبي در مورد بزرگسالان نيز صادق باشدتا كنون گزارشي نشده است.
ملاك هاي تشخيص :
1- زمان : اين اختلال مي بايست بيش از شش ماه استمرار داشته باشد.
2- تعداد : اين اختلال را نمي توان با يك يا دو مورد از علائم گفته شد تشخيص داد حتماً مي بايست زمان استمرار و تعداد نشانه ها طبق موارد فوق همراه هم با شند.
3- مراجعه به روان شناس يا روانپزشك: در صورت ديدن ملاكهاي بالا باز هم مي بايست با متخصص مربوطه مشورت كرد تا كودك مورد معاينه و تست هاي مربوطه قرار گيرد آنگاه مي توان تشخيص صحيحي بر اين اختلال داد.و اگر نيازي به طرح دارو درماني بود با حوصله و زير نظر پزشك مربوطه اين كار انجام گيرد(نه خود سرانه و با توصيه افراد عادي).
پاره اي ديگر از اشكال رفتاري در اختلال بيش فعالي:
1- عدم توجه به جزئيات و ارتكاب اشتباهات واضح
2- سرسري گرفتن تكاليف مدرسه و اجتناب از فعاليتهاي ذهني
3- فراموش كردن كارهاي محوله روز مره و عدم سامان دهي به كارهايشان.
4- گم كردن وسايل شخصي و تحصيلي.
5- بيقراري يا پيچ و تاب خوردن هنگام نشستن، در جايش آرام نمي گيرد.
6- فاقد آرامش بودن در زماني كه از كودك انتظار مي رود بدون حركت بنشيند از جايش بلند مي شود و به جاهاي ديگر مي رود.
7- دويدن و بالا و پائين پريدن در موقعيتهايي كه اين حركات نا مناسب به نظر مي رسند
8- مشكل داشتن در بازي كردن يا انجام فعاليتهاي تفريحي آرام
9- دائماً در حركت بودن يا ظاهرا ًتوسط موتوري به حركت در آمدن و يك جا ثابت نبودن(كودك به نحوي مفرط و بيش از اندازه فعال و پر جنب و جوش باشد)
10- پرحرفي مفرط و سريع جواب دادن به سوالات قبل از آنكه سوال كامل شود و اغلب قطع صحبت ديگران(از ساكت بودن بيزار هستند)
مواردي كه باعث اشتباه در تشخيص مي شود:
حساسيت بيش از اندازه ما نسبت به رفتار هاي كودكان باعث مي شودبه اين فكر بيافتيم كه نكند مشكلي وجود دارد،حالا هر كس در اين بين نظري بدهد ما را بيشتردچار تشويش، دغدغه و آسيب فكري مي كند ولذا آرام،آرام به سوي اشتباه پيش مي رويم .
مثلاً مي شنويم كودك بيش فعال در بين حرف هاي ديگران مي پرد، حالا همين كار را كودكمان انجام مي دهد سريعاًحكم بر اين قضيه مي دهيم و يا سعي مي كنيم به سرعت وجديت جلوي او را بگيريم ولي آيا واقعاً به اين نكته فكر كرده ايم كه اين كار يكي از خصايص دوران كودكي هم مي باشد؟
همچنين علايم ديگر مثل شيطنت و بازيهاي كودكانه كه به خاطر كم حوصله گي و عدم درك صحيح ما به علائم اين اختلال تعبير مي شود و اين نكته از مهم ترين نكاتي است كه باعث شك و سوء ظن ما مي شود.
شيطنت چيست:
هيچ تعريف خاصي از اين موضوع در دست نيست زيرا هر رفتاري كه مورد پسند ما نباشد و براي ما ناراحت كننده باشد به نوعي شيطنت تلقي مي گردد.
هر گاه كودكي از نرم و قواعد خارج شود شيطون لقب مي گيرد اين صفت حتي براي بزرگسالان نيز در پاره اي موارد به كار مي رود
فقط كافيست كاري انجام بدهند كه جمع آنرا تائيد نكند، به نوعي باعث رنجش و خستگي ديگران شود آنگاه شروع مي كنيم به شماتت و نهي كردن آنان از ادامه اين كار.
تا به حال شنيده ايد يا حتي ديده ايد كه كودكي از در و ديوار بالا مي رود با يك توپ خانه را به هم مي ريزد همه چيز را مي شكند بچه هاي ديگر را مي زند به حرف كسي گوش نمي دهد در مدرسه معلم را عاصي كرده است اينها همه جزء شيطنت او محسوب مي شود
شيطوني كردن شامل سركشي،نافرماني كردن،بد كاري دورويي و بد انديشي،پيوسته به فكر بازي و تفريح بودن و حتي ياغيگر هم مي شود.
ديدگاه ما نسبت به كودكان:
در ابتدا بايد ديد تعريف ما از فرزند چيست ؟
فرزند عروسك دوران بازي والدين نيست كه هر طور مي خواهند آنرا بيارايند، بچرخانند و او هم چيزي نگويد تا در معرض ديد ديگران بگذارندش و پز دست پخت خود را بدهند.
تصور ما از بچه ها يك مانكن كروات زده است!! كه هميشه ساكت بنشيند و هر وقت ما مي خواهيم شعر بخواند،مسئله حل كند،كارهاي با مزه براي خوشايند ما در جمع انجام بدهد، دوباره ساكت بنشيند،با چنگال غذا بخورد،آداب را رعايت كند خلاصه الگوي كامل از نظر ما باشد.
واقعاً اينطوري فكر مي كنيد؟
بچگي خودتان را به ياد مي آوريد (آري سخت است!! ولي نه آنقدر كه هيچ چيزي يادتان نيايد!!! فقط كافيست كمي به عقب تر برگرديد !!همين مقدار كم هم كافيست!! حالا خودتان با انصاف قضاوت كنيد؟ چه دارويي يا اختلالي براي خودتان تجويز مي كنيد؟
مشكلات كودكان:
وقتي كودكمان شيطنت مي كند، لج بازي مي كند دنبال علت آن نمي رويم وحتي فكر هم نكرده ايم چرا اين كارها را انجام مي دهند؟ بچه ها در روز چند ساعت پدر و مادر دارند؟؟
چند ساعتش واقعاً مفيد است؟
آيا خستگي اجازه مي دهد كاملاً در اختيار آنها باشيم؟
آيا مي توانيم خواسته آنها را برآورده كنيم؟
چقدر مي توانيم به تفريح آنها برسيم ؟
چقدر حوصله شنيدن حرفهايشان را داريم ؟بازي پيشكش!!!
بچه هاي ما در اين چهار ديواري آپارتمان كه به مانند زندان است چكار مي توانند بكنند!!
مي توانند مانند دوران كودكي ما آزادانه بيرون بروند؟
تراكم بچه هاي همسايه و فاميل در اين دوره هم وجود دارد؟
با چه كسي بايد بازي كنند ؟كدام هم سن سال خود را براي بروز هيجان دارند ؟
آنها نياز دارند در ميان همسالان خود تعريف كنند: از آرزوها، دوست داشتنيها،اميال،دنياي خود و حتي گاهي دروغ پردازيهايشان بگويند.(آيا ما حوصله داريم شنونده خوبي براي اين چيزها باشيم)
واي كه اگر ما جاي اين بچه ها بوديم دپرس مي شديم !!!ولي طفلكيها حتي وقتي بچگي هم مي كنند بايد قرص هاي آرام بخش مصرف كنند!!!
راههاي درمان اين اختلال:
براي درمان دانستن اين نكته ضروري است كه درمان سريعي براي اين اختلال وجود ندارد،مي بايست ابتدا سعي كنيم اين اختلال را در همان مقطعي كه هست كنترلش كنيم. كه اين نكته بسيار مهم است، بعد با استمرار در اين امر مي توانيم به درمان برسيم:
1- فرزندان كارهايي را انجام مي دهند كه ما انجام مي دهيم : والدين الگوي كودك خود هستند آنچه آنها انجام مي دهند آنان نيز طوطي وار انجام مي دهند يادمان باشد براي ياد دادن كاري بايد خودمان هم انجام دهيم نه فقط صحبتش را بكنيم ما بايد از كلمه لطفاً استفاده كنيم تا آنها نيز آنرا بياموزند.
2- احساساتمان را به آنها نشان بدهيم: احوالمان را در قبال رفتارشان صادقانه بگوئيم زيرا ما آينه رفتار او هستيم بايد در نوع رفتار و گفتارمان دقت كنيم زيرا الگوي رفتاري و كاري او هستيم آنها حتي كارهاي ما را با احساسات ما ضبط مي كنند.
3- آنها را تشويق به كارهاي خوب بكنيم: در قبال پيشرفت و انجام كار خوب تشويق شوند،تشويق در قبال كار خوب حتي با جمله هاي مثبت،من به تو افتخار مي كنم كه فرزند من هستي!!!
4-برقراري ارتباط مستقيم و قوي: با او ارتباط قوي و رو در روي داشته باشيم در مقابلش قرار بگيريم،وقتي ما به فرزندمان نزديك مي شويم و از دريچه قدرت(بلند قدي،قوي بودن و...)استفاده نكنيم، بنشينيم و با او حرف بزنيم هم قد و هم كلام احساسي او شويم.
5- شنونده خوبي براي گفته هاي آنها با شيم: بگذاريم عقايدش را بگويد تا دچار نا اميدي نشوند به نوعي آنها بايد انرژي گفتاري خود را تخليه كنند در اين راه بايد حوصله و وقت بگذاريم.
6- به قولهايمان عمل كنيم: سعي كنيم قولهايي بدهيم كه از عهده انجام آنها بر بيائيم. و آنها نيز بياموزند كه به وعدهاي خود عمل كنند.
7- وسايل با ارزش را از دسترس آنها دور كنيم: به خاطر رفتارهايشان كه غالباً تكانشي و بي قانون است بايد پيش بيني كنيم و براي عدم برخورد فيزيكي با وسايل با ارزش و قيمتي آنها را دور از دسترس قرار دهيم تا با اين كار جلوي ضرر مادي و ناراحتي بعدي را بگيريم.
8- مشخص كردن مرزها: خط كشي ها ، دايره حركتي ـ مي بايست ميزان دخالت در كارهاي فرزندانمان رامشخص كنيم و لزوم انجام آن را بسنجيم و ميزان پاسخ منفي به آنها را پائين بياوريم تا از بروز كشمكش جلو گيري شود
9- بي توجهي به فريادهاي آنها: خواسته هاي توام با داد و فرياد او را با نه پاسخ دهيد تا متوجه شود با اين شيوه كارش پيش نمي رود و بايد قوي باشد و از راهش وارد شود و خواسته هايش را درست و منطقي عنوان كند.
10-خواسته هايمان را آسان و راحت با فرزندان مطرح كنيم: خواسته هايمان را مشخص و ساده با آنها در ميان بگذاريم و تفكراتشان را در يك مسير مثبت قرار بدهيم و حتي المقدور از به كار بردن جملات منفي اجتناب كنيم .
11- به آنها فرصت و مسئوليت بدهيم: اجازه بدهيم در راه رشد مسئوليت رفتارش را خودش بپذيرد كمتر در اين مورد در كارش دخالت كنيم و بخواهيم به حرفهاي ما كامل گوش كند او بايد تجربه كارهاي خودش را ببيند تا خودش به نتايجي منطقي برسد
12- يكبار بگوئيد و فرصت اجرا بدهيد: انتقاد دائم منطقي نيست و باعث خسته شدن خودتان مي گردد پس ياد گيري را در قالب بازي به او بياموزيد و اهميت اين بازي را به او گوش زد كنيد
13- براي او اهميت قائل شويد تا بفهمد فرد مهمي است: با واگذار كردن كارهاي ساده منزل به وي او را در امور خانه سهيم كنيد تا او نقش خود را به عنوان يك فرد مهم در خانواده احساس كند سپردن كارهاي بي خطر منزل به آنها باعث مي شود كه:
الف) او تبديل به فردي مسئوليت پذير گردد. ب) اعتماد به نفس در او به وجود آيد
ج) كمك خوبي براي ما مي شود
14- بگذاريد از حقش دفاع كند: بايد در زندگي براي او موقعيتهايي را فراهم آوريم كه از حقوق خودش دفاع كند و درك كند كه جايگاهش و حد و مرز حقش كجاست.
15- كارهاي پويا ودر حال حركت به آنها بسپاريم:كارهايي به آنها بسپاريم كه دائماً در حركت باشند(مثل آوردن وسايل،پيغام بردن و...)در هنگام كار يا درس به آنها فرصت تعويض جا بدهيم و از حركت آنها خسته نشويم.
16-اجازه انجام بازي با دستانشان را به آنها بدهيم: وقتي زمان گوش كردن به صحبتها يا درس خواندن است اجازه بدهيم با دستان خود كارهايي انجام دهند(مثل بازي با مداد يا خودكار،تا كردن ورق،ضربه زدن به توپ با دست و پا و...)تا انرژي مضاعف آنها همزمان تخليه شود.
17- لبخند هديه شما به او باشد: با هر ترفندي كه مي توانيد با او شوخي كنيد(شوخي هاي ساده) سعي كنيد لبخند را به او هديه كنيد كه همين كار به ظا هر ساده باعث كاهش تنش هاي رواني و كشمكش هاي دروني وي مي شود
18- رفتارهاي درستش را تقويت كنيد:كارهاي خوبش را بزرگ نمايي كنيد و سعي كنيد به او بياموزيد كه همه چيز در سايه آرامش و منطق به دست مي آيد،رفتار هاي مناسبش را بي پاداش نگذاريد تا براي تكرار اين رفتار اهرم خوشايندي را احساس كند.
19-به او نشان بدهيد چه توقع رفتاري از او داريد: وقتي بچه ها بدانند كه والدين از آنها چه توقع رفتاري دارند و ما نيز خواسته هاي آنها را درك كنيم. وقتي آنها پيش بيني عكس العمل ما را در مقابل رفتارشان بتوانند حدس بزنند مي توانند رفتار خود را انتخاب كنند و ما نيز مطمئناً مي توانيم به آنها اعتماد كنيم.
20- شيوه رفتارتان را در مقابل بد رفتاري او تغيير دهيد و تنبيه هاي معقول در نظر بگيريد: در برابر بچه هايتان از تنبيه هايي استفاده كنيد كه به آنها بياموزد كه در برابر اعمال و رفتارشان مسئول اند بچه ها با تنبيه هاي معقول به خوب زندگي كردن تشويق مي شوند.اين تنبيه ها مي توانند شامل محدود كردن و كوتاه كردن زمان هاي بيرون بودنشان باشد. فراموش نكنيد وقتي از دستشان عصباني هستيد به هيچ عنوان آنها را
تنبيه نكنيد .
هر كاري كه مي شود انجام دهيم تاكمكي به رشد اعتماد به نفس آنان باشد، اجازه بدهيم كارهاي شخصي خود را با نظارت نا محسوس ما خودشان انجام دهند و از اين كار ها لذت ببرند و بفهمند كه در حال رشد هستند.
و اما مطلب آخر:
بيائيم قبل از هر تصميم به وظايف خود در قبال كودكانمان خوب فكر كنيم ميزان حق آنها را در قبال پدر و مادر بودنمان مشخص كنيم. ببينيم چقدر براي آنها زمان مفيد مي گذاريم آيا آنها به اندازه كافي در روز با ما هستند تا نيازي به خود نمايي بيش از حد در اندك زمان با هم بودن
نداشته باشند .
آنها را از فضاي زندان وار گونه آپارتمانها خارج كنيم تا انرژي نوجواني خود را تخليه كنند تا از در ديوار بالا نروند. محبت خود را به آنها نشان دهيم و اين كار را در حد رفع تكليف انجام ندهيم.
چقدر كودك مي شويم تا همبازي آنها باشيم بايد وقت و طاقت خرج كنيم تا اين كارها را انجام دهيم
اصلاً تا كنون فكر كرده ايم اگر نمي توانستيم چرا اقدام به فرزند دار شدن كرديم !!!
اميدوارم شما وقت كافي براي اين امر داشته باشيد چون هر چقدر در اين مقطع كم فروشي كنيم در مقطع بالاتر مي بايست بابت راه نيامدنمان بدويم آنهم به صورت تند و نفس گير !!
منابع:
-کاپلان&سادوک(جلد۲)
-راهنمای تشخیص آماری اختلالات روانی(DSM IV)
-ترجمه:آ.مهبد http://raisingchildren.net
اكثراً شنيده ايم از در و ديوار بالا رفتن ، گوش ندادن به حرف والدين و به طور كلي شيطنت از نشانه هاي بيش فعالي است و گاهي اوقات نيز با كمي تامل در كتابها و اينترنت با حداقل دريافت،حكم صادر مي كنيم و سريعاً ليبل اين اختلال را به پيشاني كودكانمان مي چسبانيم.
متاسفانه ديده شده خيلي از افراد با دانش كم و نا كار بلد اما تحصيل كرده كه در اين مورد اطلاعات دقيقي ندارند خيلي سريع با چند جمله قلنبه راي بر بيش فعالي يك كودك صادر وبه والدين وي توصيه مي كنند او را به قرص و دارو هاي آرام بخش ببندند،كه اينها همه به خاطر نداشتن شناخت كافي نسبت به اين امر و عدم تشخيص صحيح افتراقي آن با ساير رفتارهاي دوران كودكي است (شيطنت،لج بازي و خود را در معرض ديد و تائيد والدين و... قرار دادن)
تعريف بيش فعالي:
به حالتي اطلاق مي شود كه كودك به نحو افراطي و بيش از اندازه فعال و پر جنب و جوش باشد و اين تحركات زياد اطرافيان وي را دچار مشكل مي كند.
به علت بي دقتي ممكن است در انجام تكاليف مدرسه و كارهاي محوله ديگر اشتباهات زيادي را مرتكب شوند
اين اختلال در تعدادي از بچه هاي پيش دبستاني يا دوران ابتدايي ديده شده است همراهي و جلب توجه آنها دشوار است، تقريباً بين 3 تا 5 درصد از كودكان مبتلا به اين اختلال مي باشند.
البته اين اختلال به عنوان ناتواني در يادگيري محسوب نمي شود بلكه به نوعي بي توجهي و حواس پرتي در ياد گيري محسوب مي شود.
علائم بيش فعالي ـ تكانش وري يا بي توجهي كه موجب تخريب مي شوند بايد قبل از 7 سالگي ظاهر شود، ممكن است بعد از سالها تشخيص داده شود كه فردي بيش فعال است.
بيش فعالي (رفتارش)در كودكان مبتلا نسبت به كودكان عادي بيشتر حالت تكانش وري دارند.
از توجه به جزئيات ناتوان هستند به دليل عدم توجه دقيق و بالا بودن ميزان حواس پرتي.
به پايان رساندن كار يا بازي براي آنها دشوار است،مي خواهند همه چيز بر وقف خواسته هاي درهم برهم آنها باشد كه براي خودشان هم انتهايش مشخص نيست و ديگران را خسته و كلافه مي كند.
اغلب به صحبتها، خواهشها و دستورات ديگران تا آخر گوش نمي دهند و قادر به تكميل تكاليف مدرسه و كارهاي روزمره و وظايف خود نيستند،اگر اين كارها به دليل بي توجهي باشد نه به دلايل ديگر(مثل عدم فهم دستورالعمل ها)در ساماندهي فعاليتهاي خود مشكل دارند
كارهايي كه مستلزم حفظ تلاش ذهني هستند براي آنها ناخوشايند و تنفر آميزند. از فعاليتهايي كه مستلزم خودكاربردي تلاش ذهني سازماندهي و تمركز(مثل كارهاي خانه يا مدرسه) هستند اجتناب مي ورزند.
بيشتر از ابزار براي كارهاي غير معمول استفاده مي كنند و ابزار خود را هم به راحتي گم مي كنند و در حين كار به خود آسيب مي زنند.
وقتي كاري به آنها واگذار مي شود و يا خودشان مشغول انجام كاري هستند با كوچكترين محركي(مثلصدايماشين يا صحبت ديگران و...)كار را قطع وحتي به راحتي فراموش ميكند وبه محرك توجه ميكند .
آنها در موقعيتهاي اجتماعي دوست دارند پي در پي صحبت كنند و به حرف ديگران گوش ندهند.
علائم بيش فعالي :
1- به خود پيچيدن،نا آرامي و بي قراري
2- نمي توانند سر جايشان بنشينند
3-خيلي زود و به راحتي به هم مي ريزند و ناراحت مي شوند
4- تحمل نوبت و انتظار را ندارند
5- در حرف زدن و پاسخ دادن عجول و هول هستند
6- قواعد و دستور العمل ها را نمي توانند به درستي دنبال كنند
7- در تمركز و توجه مشكل اساسي دارند و نمي توانند تمركز كنند
8- از كاري به كار ديگر مي پرند قبل از انجام كار قبلي
9- آرام نمي توانند بازي كنند
10- خيلي سريع(تند تند)و زياد حرف مي زنند
11- حرف ديگران را قطع مي كنند و وسط حرف آنان مي پرند.
12- شنونده خوبي نيستند
13- وسايل مورد نياز خود را گم مي كنند
14- اغلب دست به كارهاي خطرناك مي زنند.
انواع بيش فعالي:
1- بيش فعالي ـ نوع غالباً بيش فعال ـ تكانش ور:
در این نوع فعالیت و تحرک بیش از حد شایع است.
زماني بايد اين نوع تشخيص را داد كه شش يا بيش از شش مورد از علايم بيش فعالي ـ تكانش وري (و كمتر از شش مورد از علائم بي توجهي)حداقل به مدت شش ماه استمرار داشته باشد در چنين مواردي نيز ممكن است هنوز هم بي توجهي علامت باليني مهمي باشد
2- بيش فعالي،نوع غالباً بي توجه:
در اين نوع عدم توجه قالب است كه در آنها فعاليت و تحرك بيش از حد از خودشان نشان نمي دهند و گاهي اوقات تحت عنوان ADD مي شناسيم.
اين تشخيص زماني بايد داده شود كه شش يا بيش از شش مورد از علايم بي توجهي(كمتر از شش علامت،بيش فعالي ـ تكانش وري)حداقل به مدت شش ماه استمرار داشته باشد.
3- بيش فعالي نوع مركب:
در اين نوع تركيب يافته فرد هم اختلال توجه و هم علايم تحرك بيش از حد را نمايان مي سازد.
زماني بايد تشخيص اين اختلال داده شود كه شش يا بيش از شش مورد از علايم بي توجهي و شش (يا بيش از شش) مورد از علائم بيش فعالي ـ تكانش وري حداقل به مدت شش ماه استمرار داشته باشد. اغلب كودكان و نوجوانان داراي اختلال كمبود توجه/بيش فعالي از نوع مركب رنج مي برند اينكه چنين مطلبي در مورد بزرگسالان نيز صادق باشدتا كنون گزارشي نشده است.
ملاك هاي تشخيص :
1- زمان : اين اختلال مي بايست بيش از شش ماه استمرار داشته باشد.
2- تعداد : اين اختلال را نمي توان با يك يا دو مورد از علائم گفته شد تشخيص داد حتماً مي بايست زمان استمرار و تعداد نشانه ها طبق موارد فوق همراه هم با شند.
3- مراجعه به روان شناس يا روانپزشك: در صورت ديدن ملاكهاي بالا باز هم مي بايست با متخصص مربوطه مشورت كرد تا كودك مورد معاينه و تست هاي مربوطه قرار گيرد آنگاه مي توان تشخيص صحيحي بر اين اختلال داد.و اگر نيازي به طرح دارو درماني بود با حوصله و زير نظر پزشك مربوطه اين كار انجام گيرد(نه خود سرانه و با توصيه افراد عادي).
پاره اي ديگر از اشكال رفتاري در اختلال بيش فعالي:
1- عدم توجه به جزئيات و ارتكاب اشتباهات واضح
2- سرسري گرفتن تكاليف مدرسه و اجتناب از فعاليتهاي ذهني
3- فراموش كردن كارهاي محوله روز مره و عدم سامان دهي به كارهايشان.
4- گم كردن وسايل شخصي و تحصيلي.
5- بيقراري يا پيچ و تاب خوردن هنگام نشستن، در جايش آرام نمي گيرد.
6- فاقد آرامش بودن در زماني كه از كودك انتظار مي رود بدون حركت بنشيند از جايش بلند مي شود و به جاهاي ديگر مي رود.
7- دويدن و بالا و پائين پريدن در موقعيتهايي كه اين حركات نا مناسب به نظر مي رسند
8- مشكل داشتن در بازي كردن يا انجام فعاليتهاي تفريحي آرام
9- دائماً در حركت بودن يا ظاهرا ًتوسط موتوري به حركت در آمدن و يك جا ثابت نبودن(كودك به نحوي مفرط و بيش از اندازه فعال و پر جنب و جوش باشد)
10- پرحرفي مفرط و سريع جواب دادن به سوالات قبل از آنكه سوال كامل شود و اغلب قطع صحبت ديگران(از ساكت بودن بيزار هستند)
مواردي كه باعث اشتباه در تشخيص مي شود:
حساسيت بيش از اندازه ما نسبت به رفتار هاي كودكان باعث مي شودبه اين فكر بيافتيم كه نكند مشكلي وجود دارد،حالا هر كس در اين بين نظري بدهد ما را بيشتردچار تشويش، دغدغه و آسيب فكري مي كند ولذا آرام،آرام به سوي اشتباه پيش مي رويم .
مثلاً مي شنويم كودك بيش فعال در بين حرف هاي ديگران مي پرد، حالا همين كار را كودكمان انجام مي دهد سريعاًحكم بر اين قضيه مي دهيم و يا سعي مي كنيم به سرعت وجديت جلوي او را بگيريم ولي آيا واقعاً به اين نكته فكر كرده ايم كه اين كار يكي از خصايص دوران كودكي هم مي باشد؟
همچنين علايم ديگر مثل شيطنت و بازيهاي كودكانه كه به خاطر كم حوصله گي و عدم درك صحيح ما به علائم اين اختلال تعبير مي شود و اين نكته از مهم ترين نكاتي است كه باعث شك و سوء ظن ما مي شود.
شيطنت چيست:
هيچ تعريف خاصي از اين موضوع در دست نيست زيرا هر رفتاري كه مورد پسند ما نباشد و براي ما ناراحت كننده باشد به نوعي شيطنت تلقي مي گردد.
هر گاه كودكي از نرم و قواعد خارج شود شيطون لقب مي گيرد اين صفت حتي براي بزرگسالان نيز در پاره اي موارد به كار مي رود
فقط كافيست كاري انجام بدهند كه جمع آنرا تائيد نكند، به نوعي باعث رنجش و خستگي ديگران شود آنگاه شروع مي كنيم به شماتت و نهي كردن آنان از ادامه اين كار.
تا به حال شنيده ايد يا حتي ديده ايد كه كودكي از در و ديوار بالا مي رود با يك توپ خانه را به هم مي ريزد همه چيز را مي شكند بچه هاي ديگر را مي زند به حرف كسي گوش نمي دهد در مدرسه معلم را عاصي كرده است اينها همه جزء شيطنت او محسوب مي شود
شيطوني كردن شامل سركشي،نافرماني كردن،بد كاري دورويي و بد انديشي،پيوسته به فكر بازي و تفريح بودن و حتي ياغيگر هم مي شود.
ديدگاه ما نسبت به كودكان:
در ابتدا بايد ديد تعريف ما از فرزند چيست ؟
فرزند عروسك دوران بازي والدين نيست كه هر طور مي خواهند آنرا بيارايند، بچرخانند و او هم چيزي نگويد تا در معرض ديد ديگران بگذارندش و پز دست پخت خود را بدهند.
تصور ما از بچه ها يك مانكن كروات زده است!! كه هميشه ساكت بنشيند و هر وقت ما مي خواهيم شعر بخواند،مسئله حل كند،كارهاي با مزه براي خوشايند ما در جمع انجام بدهد، دوباره ساكت بنشيند،با چنگال غذا بخورد،آداب را رعايت كند خلاصه الگوي كامل از نظر ما باشد.
واقعاً اينطوري فكر مي كنيد؟
بچگي خودتان را به ياد مي آوريد (آري سخت است!! ولي نه آنقدر كه هيچ چيزي يادتان نيايد!!! فقط كافيست كمي به عقب تر برگرديد !!همين مقدار كم هم كافيست!! حالا خودتان با انصاف قضاوت كنيد؟ چه دارويي يا اختلالي براي خودتان تجويز مي كنيد؟
مشكلات كودكان:
وقتي كودكمان شيطنت مي كند، لج بازي مي كند دنبال علت آن نمي رويم وحتي فكر هم نكرده ايم چرا اين كارها را انجام مي دهند؟ بچه ها در روز چند ساعت پدر و مادر دارند؟؟
چند ساعتش واقعاً مفيد است؟
آيا خستگي اجازه مي دهد كاملاً در اختيار آنها باشيم؟
آيا مي توانيم خواسته آنها را برآورده كنيم؟
چقدر مي توانيم به تفريح آنها برسيم ؟
چقدر حوصله شنيدن حرفهايشان را داريم ؟بازي پيشكش!!!
بچه هاي ما در اين چهار ديواري آپارتمان كه به مانند زندان است چكار مي توانند بكنند!!
مي توانند مانند دوران كودكي ما آزادانه بيرون بروند؟
تراكم بچه هاي همسايه و فاميل در اين دوره هم وجود دارد؟
با چه كسي بايد بازي كنند ؟كدام هم سن سال خود را براي بروز هيجان دارند ؟
آنها نياز دارند در ميان همسالان خود تعريف كنند: از آرزوها، دوست داشتنيها،اميال،دنياي خود و حتي گاهي دروغ پردازيهايشان بگويند.(آيا ما حوصله داريم شنونده خوبي براي اين چيزها باشيم)
واي كه اگر ما جاي اين بچه ها بوديم دپرس مي شديم !!!ولي طفلكيها حتي وقتي بچگي هم مي كنند بايد قرص هاي آرام بخش مصرف كنند!!!
راههاي درمان اين اختلال:
براي درمان دانستن اين نكته ضروري است كه درمان سريعي براي اين اختلال وجود ندارد،مي بايست ابتدا سعي كنيم اين اختلال را در همان مقطعي كه هست كنترلش كنيم. كه اين نكته بسيار مهم است، بعد با استمرار در اين امر مي توانيم به درمان برسيم:
1- فرزندان كارهايي را انجام مي دهند كه ما انجام مي دهيم : والدين الگوي كودك خود هستند آنچه آنها انجام مي دهند آنان نيز طوطي وار انجام مي دهند يادمان باشد براي ياد دادن كاري بايد خودمان هم انجام دهيم نه فقط صحبتش را بكنيم ما بايد از كلمه لطفاً استفاده كنيم تا آنها نيز آنرا بياموزند.
2- احساساتمان را به آنها نشان بدهيم: احوالمان را در قبال رفتارشان صادقانه بگوئيم زيرا ما آينه رفتار او هستيم بايد در نوع رفتار و گفتارمان دقت كنيم زيرا الگوي رفتاري و كاري او هستيم آنها حتي كارهاي ما را با احساسات ما ضبط مي كنند.
3- آنها را تشويق به كارهاي خوب بكنيم: در قبال پيشرفت و انجام كار خوب تشويق شوند،تشويق در قبال كار خوب حتي با جمله هاي مثبت،من به تو افتخار مي كنم كه فرزند من هستي!!!
4-برقراري ارتباط مستقيم و قوي: با او ارتباط قوي و رو در روي داشته باشيم در مقابلش قرار بگيريم،وقتي ما به فرزندمان نزديك مي شويم و از دريچه قدرت(بلند قدي،قوي بودن و...)استفاده نكنيم، بنشينيم و با او حرف بزنيم هم قد و هم كلام احساسي او شويم.
5- شنونده خوبي براي گفته هاي آنها با شيم: بگذاريم عقايدش را بگويد تا دچار نا اميدي نشوند به نوعي آنها بايد انرژي گفتاري خود را تخليه كنند در اين راه بايد حوصله و وقت بگذاريم.
6- به قولهايمان عمل كنيم: سعي كنيم قولهايي بدهيم كه از عهده انجام آنها بر بيائيم. و آنها نيز بياموزند كه به وعدهاي خود عمل كنند.
7- وسايل با ارزش را از دسترس آنها دور كنيم: به خاطر رفتارهايشان كه غالباً تكانشي و بي قانون است بايد پيش بيني كنيم و براي عدم برخورد فيزيكي با وسايل با ارزش و قيمتي آنها را دور از دسترس قرار دهيم تا با اين كار جلوي ضرر مادي و ناراحتي بعدي را بگيريم.
8- مشخص كردن مرزها: خط كشي ها ، دايره حركتي ـ مي بايست ميزان دخالت در كارهاي فرزندانمان رامشخص كنيم و لزوم انجام آن را بسنجيم و ميزان پاسخ منفي به آنها را پائين بياوريم تا از بروز كشمكش جلو گيري شود
9- بي توجهي به فريادهاي آنها: خواسته هاي توام با داد و فرياد او را با نه پاسخ دهيد تا متوجه شود با اين شيوه كارش پيش نمي رود و بايد قوي باشد و از راهش وارد شود و خواسته هايش را درست و منطقي عنوان كند.
10-خواسته هايمان را آسان و راحت با فرزندان مطرح كنيم: خواسته هايمان را مشخص و ساده با آنها در ميان بگذاريم و تفكراتشان را در يك مسير مثبت قرار بدهيم و حتي المقدور از به كار بردن جملات منفي اجتناب كنيم .
11- به آنها فرصت و مسئوليت بدهيم: اجازه بدهيم در راه رشد مسئوليت رفتارش را خودش بپذيرد كمتر در اين مورد در كارش دخالت كنيم و بخواهيم به حرفهاي ما كامل گوش كند او بايد تجربه كارهاي خودش را ببيند تا خودش به نتايجي منطقي برسد
12- يكبار بگوئيد و فرصت اجرا بدهيد: انتقاد دائم منطقي نيست و باعث خسته شدن خودتان مي گردد پس ياد گيري را در قالب بازي به او بياموزيد و اهميت اين بازي را به او گوش زد كنيد
13- براي او اهميت قائل شويد تا بفهمد فرد مهمي است: با واگذار كردن كارهاي ساده منزل به وي او را در امور خانه سهيم كنيد تا او نقش خود را به عنوان يك فرد مهم در خانواده احساس كند سپردن كارهاي بي خطر منزل به آنها باعث مي شود كه:
الف) او تبديل به فردي مسئوليت پذير گردد. ب) اعتماد به نفس در او به وجود آيد
ج) كمك خوبي براي ما مي شود
14- بگذاريد از حقش دفاع كند: بايد در زندگي براي او موقعيتهايي را فراهم آوريم كه از حقوق خودش دفاع كند و درك كند كه جايگاهش و حد و مرز حقش كجاست.
15- كارهاي پويا ودر حال حركت به آنها بسپاريم:كارهايي به آنها بسپاريم كه دائماً در حركت باشند(مثل آوردن وسايل،پيغام بردن و...)در هنگام كار يا درس به آنها فرصت تعويض جا بدهيم و از حركت آنها خسته نشويم.
16-اجازه انجام بازي با دستانشان را به آنها بدهيم: وقتي زمان گوش كردن به صحبتها يا درس خواندن است اجازه بدهيم با دستان خود كارهايي انجام دهند(مثل بازي با مداد يا خودكار،تا كردن ورق،ضربه زدن به توپ با دست و پا و...)تا انرژي مضاعف آنها همزمان تخليه شود.
17- لبخند هديه شما به او باشد: با هر ترفندي كه مي توانيد با او شوخي كنيد(شوخي هاي ساده) سعي كنيد لبخند را به او هديه كنيد كه همين كار به ظا هر ساده باعث كاهش تنش هاي رواني و كشمكش هاي دروني وي مي شود
18- رفتارهاي درستش را تقويت كنيد:كارهاي خوبش را بزرگ نمايي كنيد و سعي كنيد به او بياموزيد كه همه چيز در سايه آرامش و منطق به دست مي آيد،رفتار هاي مناسبش را بي پاداش نگذاريد تا براي تكرار اين رفتار اهرم خوشايندي را احساس كند.
19-به او نشان بدهيد چه توقع رفتاري از او داريد: وقتي بچه ها بدانند كه والدين از آنها چه توقع رفتاري دارند و ما نيز خواسته هاي آنها را درك كنيم. وقتي آنها پيش بيني عكس العمل ما را در مقابل رفتارشان بتوانند حدس بزنند مي توانند رفتار خود را انتخاب كنند و ما نيز مطمئناً مي توانيم به آنها اعتماد كنيم.
20- شيوه رفتارتان را در مقابل بد رفتاري او تغيير دهيد و تنبيه هاي معقول در نظر بگيريد: در برابر بچه هايتان از تنبيه هايي استفاده كنيد كه به آنها بياموزد كه در برابر اعمال و رفتارشان مسئول اند بچه ها با تنبيه هاي معقول به خوب زندگي كردن تشويق مي شوند.اين تنبيه ها مي توانند شامل محدود كردن و كوتاه كردن زمان هاي بيرون بودنشان باشد. فراموش نكنيد وقتي از دستشان عصباني هستيد به هيچ عنوان آنها را
تنبيه نكنيد .
هر كاري كه مي شود انجام دهيم تاكمكي به رشد اعتماد به نفس آنان باشد، اجازه بدهيم كارهاي شخصي خود را با نظارت نا محسوس ما خودشان انجام دهند و از اين كار ها لذت ببرند و بفهمند كه در حال رشد هستند.
و اما مطلب آخر:
بيائيم قبل از هر تصميم به وظايف خود در قبال كودكانمان خوب فكر كنيم ميزان حق آنها را در قبال پدر و مادر بودنمان مشخص كنيم. ببينيم چقدر براي آنها زمان مفيد مي گذاريم آيا آنها به اندازه كافي در روز با ما هستند تا نيازي به خود نمايي بيش از حد در اندك زمان با هم بودن
نداشته باشند .
آنها را از فضاي زندان وار گونه آپارتمانها خارج كنيم تا انرژي نوجواني خود را تخليه كنند تا از در ديوار بالا نروند. محبت خود را به آنها نشان دهيم و اين كار را در حد رفع تكليف انجام ندهيم.
چقدر كودك مي شويم تا همبازي آنها باشيم بايد وقت و طاقت خرج كنيم تا اين كارها را انجام دهيم
اصلاً تا كنون فكر كرده ايم اگر نمي توانستيم چرا اقدام به فرزند دار شدن كرديم !!!
اميدوارم شما وقت كافي براي اين امر داشته باشيد چون هر چقدر در اين مقطع كم فروشي كنيم در مقطع بالاتر مي بايست بابت راه نيامدنمان بدويم آنهم به صورت تند و نفس گير !!
منابع:
-کاپلان&سادوک(جلد۲)
-راهنمای تشخیص آماری اختلالات روانی(DSM IV)
-ترجمه:آ.مهبد http://raisingchildren.net