سلامت نیوز : میخواهد از همسرش جدا شود یا بهتر است گفته شود، شوهرش دیگر حاضر نیست با او زندگی كند. شوهرش میگوید، با زنی كه افسرده و عصبی است و از او تمكین نمیكند، نمیتواند زندگی كند. اما زن نمیخواهد زندگیاش را از دست بدهد. میگوید ترجیح میدهد، اگر شوهرش او را طلاق میدهد، فكر كند او فقط افسرده و عصبی است تا اینكه بفهمد او بعد از اینكه مورد تجاوز قرار گرفت، اینچنین شد.
پنج سال پیش بود كه او از سوی برادر شوهرش مورد تجاوز قرار گرفت، اما این راز را در خود نگه داشت، چون میدانست اگر شوهرش از موضوع باخبر شود، هم او را خواهد كشت، هم برادرش را.
اما حالا هم كه از صفحه زندگی شوهرش پاك میشود، ترجیح میدهد بدون هیچ رسوایی این اتفاق بیفتد!
این داستان تلخ...
این داستان، تلخ است. این داستان تلخ، هر روز تكرار میشود. تكرار این داستان تلخ برای بسیاری از زنان و دختران كابوس است. كابوسی كه هر روز شكل تازهای از آن را در صفحات حوادث روزنامهها میبینیم. كابوسی كه ممكن است روزی برای هریك از ما تعبیر شود.
مورد تجاوز قرار گرفتن، رسوایی بزرگی است كه زندگی آنان را تباه میكند و پدر، شوهر، خانواده، جامعه و حتی قانون ممكن است نتواند از آنان حمایت كند. این كابوسی است كه اگر زمانی با وحشت از خیال آن برخیزند از به واقعیت پیوستن آن تا پایان عمر در هراس خواهند بود. اغلب یك راهحل باقی میماند؛ سكوت. سكوتی تلخ و فرساینده، اما انگار چاره فقط همین است.
به گفته دكتر سیدمهدی صابری، روانپزشك و عضو هیاتعلمی مركز تحقیقات پزشكی قانونی، تجاوز جنسی مسالهای است كه به فرد، طبقه اجتماعی یا شرایط خاصی محدود نمیشود و همه دختران و زنان در همه جوامع ممكن است در معرض چنین آسیبی قرار گیرند. حتی در جوامعی كه آزادیهای جنسی نیز وجود دارد، تجاوز جنسی اتفاق میافتد، اما تفاوت اینجاست كه در جوامعی كه فشارهای اجتماعی بالاست، درصد قابل توجهی از تجاوزها و آزارهای جنسی در درون خانواده و توسط آشنایان صورت میگیرد.
یعنی زن یا دختر از سوی فرد یا افرادی كه مورد اعتماد خانواده هستند و به درون خانواده رفتوآمد میكنند، مورد تجاوز قرار میگیرند. وی درباره ماهیت تجاوزهای جنسی در ایران میگوید: متاسفانه در جامعه ایران به نظر میرسد، آمار تجاوزها و آزارهای جنسی در خانوادهها و از سوی نزدیكان بیشتر است. البته آمار این واقعه در هیچ كشوری نمیتواند دقیق باشد، چون بسیاری از زنان و دخترانی كه با چنین مشكلی مواجه میشوند، بنا به ملاحظاتی برای پیگیری آن اقدام نمیكنند.
دكتر صابری درباره دلایل پیگیری نكردن قضایی این موضوع از سوی قربانیان میگوید: بسیاری از این افراد، به دلیل ترس از رسوا شدن، نگرانی از برخوردهای قهرآمیز، ترس از مقصر شناخته شدن یا نگرانی از تهدیدهای فرد متجاوز، موضوع را مطرح نمیكنند و احتمال چنین رفتاری در جوامعی كه محدودیت بیشتری وجود دارد، به مراتب بیشتر است.
این روانپزشك ادامه میدهد: بسیاری از روانشناسان و روانپزشكان در خلال جلساتی كه با برخی بیماران زن و دختر دارند، به طور ضمنی متوجه میشوند كه بسیاری از اختلالات روانی آنان ریشه در این اتفاقات دارد و فرد به دلایل گفتهشده، این موضوع را با كسی در میان نگذاشته است و این آسیب به صورت یك اختلال روانی در فرد آشكار میشود.
قربانیان و اختلالات روانی دیرپا
وقتی یك زن قربانی تجاوز میشود، در واقع قربانی جنسیت خود است و به دلیل اینكه مطمئن است از سوی جامعه حمایتی از او نمیشود، گاه موضوع را اصلا مطرح نمیكند، اگر در خانواده مطرح كند به احتمال زیاد محكوم میشود.
جامعه و قانون نیز احتمالا از او حمایتی همهجانبه نخواهد كرد. با چنین پیشبینیای بسیاری از این زنان، ترجیح میدهند در خلوت درونگرای خود موضوع را پنهان كنند، اما بدون شك پیامدهای آن روی فرد باقی خواهد ماند و به اطرافیان و خانواده او تسری خواهد یافت، در حالی كه ممكن است، پدر، همسر، فرزندان و خانواده آن زن متوجه نشوند كه ریشه بسیاری از مشكلات او چیست؟
دكتر صابری درباره پیامدهای روانی تجاوز جنسی در قربانیان میگوید: مواردی از این آزارهای جنسی منجر به اختلالی به نام «استرس پس از حادثه» میشود كه نوعی اختلال روانی دیرپا و مزمن است. این اختلال زمانی بروز میكند كه ضربه و آسیب روانی جدی به فرد وارد شود، به طوری كه قربانی خود را در معرض خطر جدی جانی مشاهده میكند، اما پس از آنكه از آن حادثه جان سالم به درد میبرد، دچار چنین اختلالی میشود.
عضو هیاتعلمی مركز تحقیقات پزشكی قانونی هم چنین توضیح میدهد: این افراد دچار اضطراب دایمی نیز میشوند و همیشه تصور میكنند كه حادثهای مشابه برای آنان در آینده نزدیك اتفاق خواهد افتاد. افرادی كه مورد تجاوز قرار میگیرند، از یادآوری آن حادثه و هر موضوع یا فردی كه موجب یادآوری آن شود، گریزان هستند. درنتیجه خود را حتی از كسانی كه دوستشان دارند، دور میكنند.
به گفته دكتر صابری، این افراد معمولا دچار افسردگیهای واكنشی و اضطرابهای شدید میشوند و همواره نگران و غمگین هستند و از روابط اجتماعی كنارهگیری میكنند. ترسهای مرضی- فوبیا- از دیگر علایم موجود در این افراد است كه موجب میشود، فرد از موقعیتهای طبیعی هم فرار كند، طوری كه مثلا وقتی زنی مورد تجاوز قرار میگیرد، حتی از برقراری ارتباط جنسی با همسر خود امتناع میكند.
این روانپزشك درباره سایر اختلالات در قربانیان تجاوز توضیح میدهد: بروز اختلالات شخصیتی، به ویژه اگر فرد در سنین كودكی و نوجوانی مورد تجاوز قرار گیرد، در این افراد جدی است. اختلال شخصیت مرزی، اختلال مهمی است كه فرد را مستعد میكند در بزرگسالی اقدام به خودزنی و خودآسیبی كند و روابط پرتنش و پرآسیبی را با دیگران داشته باشد.
وی میافزاید: این افراد بهشدت تحریكپذیر و آسیبپذیر هستند و نمیتوانند روابط پایداری با دیگران برقرار كنند. گاه نیز احساس پوچی در این افراد چنان شدت مییابد كه ممكن است بر اثر آن دست به خودكشی بزنند.
متجاوز، جانی یا قربانی؟
افرادی كه مورد آسیب و آزار جنسی قرار میگیرند، خود «قربانی» هستند، چون بدون رضایت، مورد سوءاستفاده جنسی قرار گرفتهاند، مانند زلزله یا هر حادثه ناخواسته دیگری كه زندگی فرد را تحت تاثیر قرار میدهد و سرنوشت او را برای همیشه تغییر میدهد، اما متاسفانه در جامعهای مانند ایران بیشتر نگاهها به این سو معطوف میشود كه خود فرد تحریككننده و مسالهدار بوده است. چنین برداشتی به معنی آن است كه فرد از دایره قربانی بودن خارج و مقصر شناخته میشود، در این صورت او دچار احساس گناه میشود و همین موضوع به آسیبهای روانی او دامن میزند. اما موضوع متجاوزان به عنف نیز بسیار قابل توجه است، عاملان به این جنایت چه افرادی هستند؟ آیا هر مردی با قرار گرفتن در شرایطی خاص میتواند تبدیل به یك متجاوز به عنف شود یا نه، این افراد دارای ویژگیهای روانی خاصی هستند كه آنان را برای ارتكاب به چنین جنایتی مستعد میكند؟
دكتر صابری، روانپزشك و عضو هیاتعلمی مركز تحقیقات پزشكی قانونی درباره ویژگیهای روانی افرادی كه اقدام به تجاوز میكنند، میگوید: این افراد معمولا دارای اختلالات روانی و شخصیتی هستند و در زندگی با محدودیتهای جنسی مواجه و به عبارتی دچار نارضایتیهای جنسیاند. افراد متجاوز ممكن است، حتی از ارتباط با فردی كه به صورت قانونی با او رابطه دارند، رضایت نداشته باشند؛
این نارضایتی موجب میشود كه این افراد تصمیم بگیرند، تمایلات سركوب شده خود را با تجاوز به افراد بیگناه، پاسخ دهند.
وی با اشاره به وجود اختلال ضداجتماعی روانپریشی بیشتر متجاوزان به عنف میگوید: عواملی زمینهساز بروز چنین اختلالاتی در فرد میشود، مثلا در خانوادههای تكوالد یا خانوادههایی كه ثبات ندارند یا روابط میان افراد در آن سرد است و افراد نمیتوانند ارتباط درستی با یكدیگر برقرار كنند، زمینه شكلگیری این اختلال در افراد بیشتر است.
در خانوادههایی هم كه اعتیاد و افسردگی وجود دارد، احتمال ابتلا به اختلالات روانی مشابه و تجاوز، به ویژه به محارم افزایش مییابد. دكتر صابری میافزاید: ازدواج مجدد والدین، چه زن و چه مرد كه منجر به رفتوآمد افراد جدیدی به خانواده میشود، نیز ممكن است در بروز این اتفاق موثر باشد. درواقع اگر در حال حاضر آماری هم از میزان تجاوز جنسی در جامعه وجود داشته باشد، همچون كوه یخی است كه تنها قله آن از آب پیداست و قسمت عمده آن در لایههای پنهان جامعه در حال رخ دادن است، این آمار تنها بخش كوچكی از واقعیت است. به عنوان مثال ممكن است در طول یك ماه فقط 10 تا 15 نفر تحت عنوان تجاوز جنسی به پزشكی قانونی مراجعه كنند، اما آمار واقعی شامل تجاوز جنسی یا آزار جنسی كه حتی شامل حال كودكان نیز میشود و بیشتر در خانوادهها اتفاق میافتد ، بسیار بیش از اینهاست.
این خطوط مسدود است!
اگر دزدی به خانه شما حمله كند، شما خیلی سریع با پلیس تماس میگیرید، شكایت میكنید و خواستار پیگیری ماجرا میشوید، در اینكه جرمی اتفاق افتاده است، شكی نیست، اما اگر كودك یا زنی مورد تجاوز قرار بگیرد، نه تنها جسم او بلكه روح او دچار آسیبهایی شده است كه تا ابد قابل ترمیم نیست.
اما آیا افرادی كه مورد تجاوز قرار گرفتهاند و جسم و جانشان به یغما میرود، میتوانند بهراحتی شكایت كنند؟ اصلا چگونه میتوانند ثابت كنند كه آنچه اتفاق افتاده، برخلاف میل آنان و با زور یا تهدید انجام شده است؟ و در ضمن با شرم و ننگ اجتماعی چه خواهند كرد؟ تجاوز، جرمی است كه اگر قربانی آن اعاده حیثیت كند، نهتنها ممكن است مورد سرزنش قرار گیرد، بلكه نخست باید بیگناهی خود را ثابت كند! باور عمومی، اگرچه نادرست، این است كه قربانی به نوعی خود محرك تجاوزگر بوده است و به گونهای همدست مجرم شناخته میشود و حتی اگر مسوولیت جرم به گردن تجاوزگر افتد، شرم آن بر گردن زن یا كودكی است كه مورد تجاوز قرار گرفته است.
دكتر صابری درباره شیوه حمایت از قربانیان تجاوز میگوید: در بسیاری از كشورهای توسعهیافته، خطوط تلفنی ویژهای برای تجاوز و آزارهای جنسی در نظر گرفته شده است تا اگر فردی مورد تجاوز قرار گرفت، بتواند با مراكزی كه برای این مورد پیشبینی شده است ارتباط برقرار كند و حتی اگر بخواهد مسایل خود را به صورت ناشناس مطرح كند، من فكر میكنم چنین خط ویژهای در ایران نیز باید راهاندازی شود تا قربانیان تجاوز بتوانند به راحتی با آنها تماس بگیرند و حتی به صورت ناشناس مسایل خود را در میان بگذارند و از خدمات مشاوره بهره بگیرند. این موضوع علاوه بر كاهش فشار روی این افراد كمك میكند تا آمار واقعیتری از قربانیان تجاوز و آزار جنسی در كشور به دست آید.
عوامل افزایش آمار تجاوز جنسی
عوامل زمینهساز در افزایش آمار تجاوز جنسی در یك جامعه چیست؟ در بروز این پدیده آیا فقط زنان مقصرند یا مردان نیز مانند زنان، قربانی شرایط اجتماعی اقتصادی و فرهنگی جامعه هستند؟ نقش دستگاه قضایی و امنیتی در كاهش آمار این پدیده ناهنجار اجتماعی چیست؟ اینها سوالاتی است كه با دكتر عالیه شكربیگی، استاد دانشگاه و جامعهشناس به تحلیل و بررسی آنها پرداختیم.
به گفته این استاد دانشگاه، تجاوز جنسی پدیدهای است كه از گذشته تاكنون در همه جوامع وجود داشته است و از این پس هم اتفاق خواهد افتاد، اما در بعضی جوامع، عواملی چون فقر اقتصادی، از هم گسیختگی اجتماعی، بحرانهای اجتماعی و نبود اعتماد و همدلی، ناامنی را در جامعه افزایش میدهد و در چنین شرایطی افراد به واكنشها، حركات و رفتارهای نامطلوب اجتماعی دست میزنند كه یكی از آنها تجاوز جنسی است.
این استاد دانشگاه پیش از پرداختن به مبحث اصلی تاكید میكند: برای تحلیل هر پدیده اجتماعی فقط یك عامل اثرگذار نیست. به همین دلیل در بررسیها باید مجموع عوامل اقتصادی، اجتماعی، اخلاقی و فرهنگی را مورد بررسی قرار داد. متاسفانه در تحلیل بسیاری از پدیدهها و ناهنجاریها در جامعه ایران، فقط به یك یا دو عامل تاكید میشود، مثلا در ارتباط با موضوع تجاوز جنسی فقط برنامههای ماهوارهای یا پوشش زنان مورد توجه قرار میگیرد، در حالی كه هر پدیده اجتماعی، تحت تاثیر عوامل گوناگونی شكل میگیرد. به طور كلی بر اساس نظریههای جامعهشناختی در یك جامعه سالم، انسان برای رسیدن به اهداف خود از یكسری ابزارهای خاص بهره میگیرد، اما اگر ابزارهای لازم برای رسیدن به اهداف از طریق درست وجود نداشته بود، در جامعه بحران به وجود میآید.
این جامعهشناس در ادامه به نظریه «متغیرهای الگویی پارسونز» اشاره میكند و میگوید: بر اساس این دیدگاه، رفتارهای افراد در ارتباط با جامعه، خانواده، نظام آموزشی و رسانهها شكل میگیرد و آنان رفتار خود را در این متغیرهای الگویی تعریف میكنند. این استاد دانشگاه با اشاره به اینكه نظم اجتماعی، فقط نظم در عین نیست و نظم در ذهن جامعه است، میگوید: در واقع گسترش پدیدههایی مانند تجاوز جنسی ناشی از بینظمی در ذهن انسانهاست. معتقدیم جامعه زمانی میتواند سالم باشد كه خانواده سالم داشته باشد. با توجه به شرایط خانوادههای ایرانی و گسترش تفردگرایی میتوان گفت شاهد بحران در ارتباط با نهاد خانواده هستیم كه در دل آن پدیدهای چون تجاوز به ویژه تجاوز به محارم اتفاق میافتد، اما چون این اتفاق در بستری از محرمیت اتفاق میافتد، متاسفانه گزارشی درباره آن ارایه نمیشود.
تاثیر سریالهای ماهواره
دكتر شكربیگی، جامعهشناس و استاد دانشگاه در بررسی عوامل بروز تجاوز جنسی در حالی كه مهمترین عامل را عامل روانی میداند، میگوید: زمانی كه در یك جامعه به اندازه كافی آزادی وجود داشته باشد، امكان بروز بسیاری از رفتارها در سطح جامعه امكانپذیر میشود، اما وقتی در یك جامعه محدودیت افزایش مییابد، فشارهای ناشی از آن موجب میشود، افراد به محیطهای خلوت رو آورند و به خود اجازه دهند به دور از چشم جامعه، هر رفتاری را از خود نشان دهند. بر اثر محدودیتهای اجتماعی، فشار غریزه جنسی شدت مییابد.
وی میافزاید: ساختار جامعه ایران مردسالار است و پیامد آن عرفهای حقوقی و اجتماعی تبعیضآمیزی است كه موجب شكلگیری ذهنیتهای استبدادی در مردان نسبت به زنان میشود. برخوردهای تبعیضآمیز، باورهای كلیشهای را در جامعه بازتولید میكند و خانواده چون از دسترس فشارهای اجتماعی به دور است، به جای آنكه مامنی برای افراد باشد، ناهنجاریهایی چون تجاوز به درون آن رخنه میكند. وی در حالی كه در بروز پدیدههایی چون تجاوز جنسی، برنامههای ماهوارهای را هم موثر میداند، توضیح میدهد: امروزه ماهواره به خلوت خانوادهها، زنان و مردان نفوذ پیدا كرده و شكلدهنده بسیاری از رفتارهاست. آمارها نشان میدهد 85درصد خانوادههای ایرانی در نبود برنامههای جذاب رسانه ملی، سریالهای ماهوارهای را تماشا میكنند؛ سریالهایی كه در آنها روابط آزاد و خیانت به راحتی به تصویر كشیده و تكرار میشود. به عبارتی این موضوعها به صورت مرتب مخاطبان را در معرض بمباران قرار میدهد. اگر تا همین چند سال پیش برقراری ارتباط با جنس مخالف در جامعه ما برای دختران و پسران تابو بود، اما الان گروهی از جوانان فراتر از رابطه دوستی با جنس مخالف، تحت تاثیر این برنامهها به رابطه آزاد جنسی رو آوردهاند.
دكتر شكربیگی عوامل اقتصادی را نیز در بروز بسیاری از بحرانهای اجتماعی موثر میداند و میگوید: تنگناهای اقتصادی موجب شده است كه آمار ازدواج با در نظر گرفتن جمعیت جوان آن رو به كاهش رود، این موضوع جوانان را تحت فشار قرار میدهد، واقعیت آن است كه اگر امكان ازدواج در جامعه فراهم باشد، بسیاری از جوانان ترجیح میدهند نیازهای خود را در درون خانواده پاسخ دهند.
وی میافزاید: جدا از تجاوز جنسی كه بیرحمانهترین شكل تامین نیازهای جنسی است، ارضای این نیاز از طریق رابطه نامشروع و با توافق دو طرف در لایههای پنهان جامعه در حال گسترش است كه زنگ خطری جدی تلقی میشود.
متاسفانه شرایط جامعه بهگونهای است كه زمینه بروز برخی ناهنجاریها وجود دارد.
پیامدهای علنی شدن اخبار تجاوز
دكتر شكربیگی درباره پیامدهای علنی شدن برخی حوادث مثل حادثه تجاوز دسته جمعی در خمینیشهر توضیح میدهد: مطرح شدن موضوع تجاوزهای جنسی به دور از اغراض سیاسی، میتواند مفید باشد، به شرط آنكه دستگاه قضایی با عملكرد دقیق و به موقع خود بتواند پاسخگوی افكار عمومی باشد، در غیر این صورت طرح این مسایل در جامعه علاوه بر تشدید احساس ناامنی در جامعه موجب جری شدن افرادی میشود كه پتانسیل بروز چنین ناهنجاریها را در خود دارند.
اگر دستگاه قضایی و مسوولان، متجاوزان را در آن حدی كه لازم است مجازات نكنند، سودجویانی نیز پیدا میشوند كه با مشاهده عدم اقتدار دستگاه قضایی به خود اجازه میدهند به ناامنی در جامعه دامن بزنند كه این خود موجب رشد و پرورش اوباشیگری در جامعه میشود.
دكتر صابری روانپزشك و عضو هیات علمی مركز پزشكی قانونی نیز معتقد است: اطلاعرسانی درباره فجایع و حوادثی نظیر تجاوزهای جنسی در جامعه به شكلی كه این روزها در رسانههای ایران انجام میشود، برخلاف تصور، پیامدهای مطلوبی به دنبال نخواهد داشت.
چرا كه این اطلاعرسانی بدون برخورد سریع قضایی موجب دامن زدن به این جنایتها میشود. تحقیقات نشان میدهد، اطلاعرسانیهای نادرست و ناقص به جای آنكه موجب پیشگیری از موارد مشابه شود، موجب میشود كه برخی افراد كه به دنبال مقاصد مجرمانه هستند و تا آن زمان جرأت انجام آن را نداشتند با دیدن تعلل و ضعف در رسیدگی به موقع و كامل و صحیح به جرایم به ارتكاب جرم تشویق شوند. به همین دلیل توصیه میشود انعكاس این اخبار باید با برخوردهای قهرآمیز تنبیهگرایانه سریع همراه باشد و تا زمانی كه آثار جنایت از جامعه پاك نشده است، آثار تنبیهی قابل مشاهده باشد.
اما متاسفانه دیده شده است كه پیگیریهای قضایی آنقدر طول میكشد كه جامعه حساسیت خود را نسبت به موضوع از دست میدهد یا حتی افكار عمومی آن فراموش میكند، به همین دلیل مجازات این افراد تاثیری كه لازم است را در جامعه نمیگذارد.
منبع:www.salamatnews.com
پنج سال پیش بود كه او از سوی برادر شوهرش مورد تجاوز قرار گرفت، اما این راز را در خود نگه داشت، چون میدانست اگر شوهرش از موضوع باخبر شود، هم او را خواهد كشت، هم برادرش را.
اما حالا هم كه از صفحه زندگی شوهرش پاك میشود، ترجیح میدهد بدون هیچ رسوایی این اتفاق بیفتد!
این داستان تلخ...
این داستان، تلخ است. این داستان تلخ، هر روز تكرار میشود. تكرار این داستان تلخ برای بسیاری از زنان و دختران كابوس است. كابوسی كه هر روز شكل تازهای از آن را در صفحات حوادث روزنامهها میبینیم. كابوسی كه ممكن است روزی برای هریك از ما تعبیر شود.
مورد تجاوز قرار گرفتن، رسوایی بزرگی است كه زندگی آنان را تباه میكند و پدر، شوهر، خانواده، جامعه و حتی قانون ممكن است نتواند از آنان حمایت كند. این كابوسی است كه اگر زمانی با وحشت از خیال آن برخیزند از به واقعیت پیوستن آن تا پایان عمر در هراس خواهند بود. اغلب یك راهحل باقی میماند؛ سكوت. سكوتی تلخ و فرساینده، اما انگار چاره فقط همین است.
به گفته دكتر سیدمهدی صابری، روانپزشك و عضو هیاتعلمی مركز تحقیقات پزشكی قانونی، تجاوز جنسی مسالهای است كه به فرد، طبقه اجتماعی یا شرایط خاصی محدود نمیشود و همه دختران و زنان در همه جوامع ممكن است در معرض چنین آسیبی قرار گیرند. حتی در جوامعی كه آزادیهای جنسی نیز وجود دارد، تجاوز جنسی اتفاق میافتد، اما تفاوت اینجاست كه در جوامعی كه فشارهای اجتماعی بالاست، درصد قابل توجهی از تجاوزها و آزارهای جنسی در درون خانواده و توسط آشنایان صورت میگیرد.
یعنی زن یا دختر از سوی فرد یا افرادی كه مورد اعتماد خانواده هستند و به درون خانواده رفتوآمد میكنند، مورد تجاوز قرار میگیرند. وی درباره ماهیت تجاوزهای جنسی در ایران میگوید: متاسفانه در جامعه ایران به نظر میرسد، آمار تجاوزها و آزارهای جنسی در خانوادهها و از سوی نزدیكان بیشتر است. البته آمار این واقعه در هیچ كشوری نمیتواند دقیق باشد، چون بسیاری از زنان و دخترانی كه با چنین مشكلی مواجه میشوند، بنا به ملاحظاتی برای پیگیری آن اقدام نمیكنند.
دكتر صابری درباره دلایل پیگیری نكردن قضایی این موضوع از سوی قربانیان میگوید: بسیاری از این افراد، به دلیل ترس از رسوا شدن، نگرانی از برخوردهای قهرآمیز، ترس از مقصر شناخته شدن یا نگرانی از تهدیدهای فرد متجاوز، موضوع را مطرح نمیكنند و احتمال چنین رفتاری در جوامعی كه محدودیت بیشتری وجود دارد، به مراتب بیشتر است.
این روانپزشك ادامه میدهد: بسیاری از روانشناسان و روانپزشكان در خلال جلساتی كه با برخی بیماران زن و دختر دارند، به طور ضمنی متوجه میشوند كه بسیاری از اختلالات روانی آنان ریشه در این اتفاقات دارد و فرد به دلایل گفتهشده، این موضوع را با كسی در میان نگذاشته است و این آسیب به صورت یك اختلال روانی در فرد آشكار میشود.
قربانیان و اختلالات روانی دیرپا
وقتی یك زن قربانی تجاوز میشود، در واقع قربانی جنسیت خود است و به دلیل اینكه مطمئن است از سوی جامعه حمایتی از او نمیشود، گاه موضوع را اصلا مطرح نمیكند، اگر در خانواده مطرح كند به احتمال زیاد محكوم میشود.
جامعه و قانون نیز احتمالا از او حمایتی همهجانبه نخواهد كرد. با چنین پیشبینیای بسیاری از این زنان، ترجیح میدهند در خلوت درونگرای خود موضوع را پنهان كنند، اما بدون شك پیامدهای آن روی فرد باقی خواهد ماند و به اطرافیان و خانواده او تسری خواهد یافت، در حالی كه ممكن است، پدر، همسر، فرزندان و خانواده آن زن متوجه نشوند كه ریشه بسیاری از مشكلات او چیست؟
دكتر صابری درباره پیامدهای روانی تجاوز جنسی در قربانیان میگوید: مواردی از این آزارهای جنسی منجر به اختلالی به نام «استرس پس از حادثه» میشود كه نوعی اختلال روانی دیرپا و مزمن است. این اختلال زمانی بروز میكند كه ضربه و آسیب روانی جدی به فرد وارد شود، به طوری كه قربانی خود را در معرض خطر جدی جانی مشاهده میكند، اما پس از آنكه از آن حادثه جان سالم به درد میبرد، دچار چنین اختلالی میشود.
عضو هیاتعلمی مركز تحقیقات پزشكی قانونی هم چنین توضیح میدهد: این افراد دچار اضطراب دایمی نیز میشوند و همیشه تصور میكنند كه حادثهای مشابه برای آنان در آینده نزدیك اتفاق خواهد افتاد. افرادی كه مورد تجاوز قرار میگیرند، از یادآوری آن حادثه و هر موضوع یا فردی كه موجب یادآوری آن شود، گریزان هستند. درنتیجه خود را حتی از كسانی كه دوستشان دارند، دور میكنند.
به گفته دكتر صابری، این افراد معمولا دچار افسردگیهای واكنشی و اضطرابهای شدید میشوند و همواره نگران و غمگین هستند و از روابط اجتماعی كنارهگیری میكنند. ترسهای مرضی- فوبیا- از دیگر علایم موجود در این افراد است كه موجب میشود، فرد از موقعیتهای طبیعی هم فرار كند، طوری كه مثلا وقتی زنی مورد تجاوز قرار میگیرد، حتی از برقراری ارتباط جنسی با همسر خود امتناع میكند.
این روانپزشك درباره سایر اختلالات در قربانیان تجاوز توضیح میدهد: بروز اختلالات شخصیتی، به ویژه اگر فرد در سنین كودكی و نوجوانی مورد تجاوز قرار گیرد، در این افراد جدی است. اختلال شخصیت مرزی، اختلال مهمی است كه فرد را مستعد میكند در بزرگسالی اقدام به خودزنی و خودآسیبی كند و روابط پرتنش و پرآسیبی را با دیگران داشته باشد.
وی میافزاید: این افراد بهشدت تحریكپذیر و آسیبپذیر هستند و نمیتوانند روابط پایداری با دیگران برقرار كنند. گاه نیز احساس پوچی در این افراد چنان شدت مییابد كه ممكن است بر اثر آن دست به خودكشی بزنند.
متجاوز، جانی یا قربانی؟
افرادی كه مورد آسیب و آزار جنسی قرار میگیرند، خود «قربانی» هستند، چون بدون رضایت، مورد سوءاستفاده جنسی قرار گرفتهاند، مانند زلزله یا هر حادثه ناخواسته دیگری كه زندگی فرد را تحت تاثیر قرار میدهد و سرنوشت او را برای همیشه تغییر میدهد، اما متاسفانه در جامعهای مانند ایران بیشتر نگاهها به این سو معطوف میشود كه خود فرد تحریككننده و مسالهدار بوده است. چنین برداشتی به معنی آن است كه فرد از دایره قربانی بودن خارج و مقصر شناخته میشود، در این صورت او دچار احساس گناه میشود و همین موضوع به آسیبهای روانی او دامن میزند. اما موضوع متجاوزان به عنف نیز بسیار قابل توجه است، عاملان به این جنایت چه افرادی هستند؟ آیا هر مردی با قرار گرفتن در شرایطی خاص میتواند تبدیل به یك متجاوز به عنف شود یا نه، این افراد دارای ویژگیهای روانی خاصی هستند كه آنان را برای ارتكاب به چنین جنایتی مستعد میكند؟
دكتر صابری، روانپزشك و عضو هیاتعلمی مركز تحقیقات پزشكی قانونی درباره ویژگیهای روانی افرادی كه اقدام به تجاوز میكنند، میگوید: این افراد معمولا دارای اختلالات روانی و شخصیتی هستند و در زندگی با محدودیتهای جنسی مواجه و به عبارتی دچار نارضایتیهای جنسیاند. افراد متجاوز ممكن است، حتی از ارتباط با فردی كه به صورت قانونی با او رابطه دارند، رضایت نداشته باشند؛
این نارضایتی موجب میشود كه این افراد تصمیم بگیرند، تمایلات سركوب شده خود را با تجاوز به افراد بیگناه، پاسخ دهند.
وی با اشاره به وجود اختلال ضداجتماعی روانپریشی بیشتر متجاوزان به عنف میگوید: عواملی زمینهساز بروز چنین اختلالاتی در فرد میشود، مثلا در خانوادههای تكوالد یا خانوادههایی كه ثبات ندارند یا روابط میان افراد در آن سرد است و افراد نمیتوانند ارتباط درستی با یكدیگر برقرار كنند، زمینه شكلگیری این اختلال در افراد بیشتر است.
در خانوادههایی هم كه اعتیاد و افسردگی وجود دارد، احتمال ابتلا به اختلالات روانی مشابه و تجاوز، به ویژه به محارم افزایش مییابد. دكتر صابری میافزاید: ازدواج مجدد والدین، چه زن و چه مرد كه منجر به رفتوآمد افراد جدیدی به خانواده میشود، نیز ممكن است در بروز این اتفاق موثر باشد. درواقع اگر در حال حاضر آماری هم از میزان تجاوز جنسی در جامعه وجود داشته باشد، همچون كوه یخی است كه تنها قله آن از آب پیداست و قسمت عمده آن در لایههای پنهان جامعه در حال رخ دادن است، این آمار تنها بخش كوچكی از واقعیت است. به عنوان مثال ممكن است در طول یك ماه فقط 10 تا 15 نفر تحت عنوان تجاوز جنسی به پزشكی قانونی مراجعه كنند، اما آمار واقعی شامل تجاوز جنسی یا آزار جنسی كه حتی شامل حال كودكان نیز میشود و بیشتر در خانوادهها اتفاق میافتد ، بسیار بیش از اینهاست.
این خطوط مسدود است!
اگر دزدی به خانه شما حمله كند، شما خیلی سریع با پلیس تماس میگیرید، شكایت میكنید و خواستار پیگیری ماجرا میشوید، در اینكه جرمی اتفاق افتاده است، شكی نیست، اما اگر كودك یا زنی مورد تجاوز قرار بگیرد، نه تنها جسم او بلكه روح او دچار آسیبهایی شده است كه تا ابد قابل ترمیم نیست.
اما آیا افرادی كه مورد تجاوز قرار گرفتهاند و جسم و جانشان به یغما میرود، میتوانند بهراحتی شكایت كنند؟ اصلا چگونه میتوانند ثابت كنند كه آنچه اتفاق افتاده، برخلاف میل آنان و با زور یا تهدید انجام شده است؟ و در ضمن با شرم و ننگ اجتماعی چه خواهند كرد؟ تجاوز، جرمی است كه اگر قربانی آن اعاده حیثیت كند، نهتنها ممكن است مورد سرزنش قرار گیرد، بلكه نخست باید بیگناهی خود را ثابت كند! باور عمومی، اگرچه نادرست، این است كه قربانی به نوعی خود محرك تجاوزگر بوده است و به گونهای همدست مجرم شناخته میشود و حتی اگر مسوولیت جرم به گردن تجاوزگر افتد، شرم آن بر گردن زن یا كودكی است كه مورد تجاوز قرار گرفته است.
دكتر صابری درباره شیوه حمایت از قربانیان تجاوز میگوید: در بسیاری از كشورهای توسعهیافته، خطوط تلفنی ویژهای برای تجاوز و آزارهای جنسی در نظر گرفته شده است تا اگر فردی مورد تجاوز قرار گرفت، بتواند با مراكزی كه برای این مورد پیشبینی شده است ارتباط برقرار كند و حتی اگر بخواهد مسایل خود را به صورت ناشناس مطرح كند، من فكر میكنم چنین خط ویژهای در ایران نیز باید راهاندازی شود تا قربانیان تجاوز بتوانند به راحتی با آنها تماس بگیرند و حتی به صورت ناشناس مسایل خود را در میان بگذارند و از خدمات مشاوره بهره بگیرند. این موضوع علاوه بر كاهش فشار روی این افراد كمك میكند تا آمار واقعیتری از قربانیان تجاوز و آزار جنسی در كشور به دست آید.
عوامل افزایش آمار تجاوز جنسی
عوامل زمینهساز در افزایش آمار تجاوز جنسی در یك جامعه چیست؟ در بروز این پدیده آیا فقط زنان مقصرند یا مردان نیز مانند زنان، قربانی شرایط اجتماعی اقتصادی و فرهنگی جامعه هستند؟ نقش دستگاه قضایی و امنیتی در كاهش آمار این پدیده ناهنجار اجتماعی چیست؟ اینها سوالاتی است كه با دكتر عالیه شكربیگی، استاد دانشگاه و جامعهشناس به تحلیل و بررسی آنها پرداختیم.
به گفته این استاد دانشگاه، تجاوز جنسی پدیدهای است كه از گذشته تاكنون در همه جوامع وجود داشته است و از این پس هم اتفاق خواهد افتاد، اما در بعضی جوامع، عواملی چون فقر اقتصادی، از هم گسیختگی اجتماعی، بحرانهای اجتماعی و نبود اعتماد و همدلی، ناامنی را در جامعه افزایش میدهد و در چنین شرایطی افراد به واكنشها، حركات و رفتارهای نامطلوب اجتماعی دست میزنند كه یكی از آنها تجاوز جنسی است.
این استاد دانشگاه پیش از پرداختن به مبحث اصلی تاكید میكند: برای تحلیل هر پدیده اجتماعی فقط یك عامل اثرگذار نیست. به همین دلیل در بررسیها باید مجموع عوامل اقتصادی، اجتماعی، اخلاقی و فرهنگی را مورد بررسی قرار داد. متاسفانه در تحلیل بسیاری از پدیدهها و ناهنجاریها در جامعه ایران، فقط به یك یا دو عامل تاكید میشود، مثلا در ارتباط با موضوع تجاوز جنسی فقط برنامههای ماهوارهای یا پوشش زنان مورد توجه قرار میگیرد، در حالی كه هر پدیده اجتماعی، تحت تاثیر عوامل گوناگونی شكل میگیرد. به طور كلی بر اساس نظریههای جامعهشناختی در یك جامعه سالم، انسان برای رسیدن به اهداف خود از یكسری ابزارهای خاص بهره میگیرد، اما اگر ابزارهای لازم برای رسیدن به اهداف از طریق درست وجود نداشته بود، در جامعه بحران به وجود میآید.
این جامعهشناس در ادامه به نظریه «متغیرهای الگویی پارسونز» اشاره میكند و میگوید: بر اساس این دیدگاه، رفتارهای افراد در ارتباط با جامعه، خانواده، نظام آموزشی و رسانهها شكل میگیرد و آنان رفتار خود را در این متغیرهای الگویی تعریف میكنند. این استاد دانشگاه با اشاره به اینكه نظم اجتماعی، فقط نظم در عین نیست و نظم در ذهن جامعه است، میگوید: در واقع گسترش پدیدههایی مانند تجاوز جنسی ناشی از بینظمی در ذهن انسانهاست. معتقدیم جامعه زمانی میتواند سالم باشد كه خانواده سالم داشته باشد. با توجه به شرایط خانوادههای ایرانی و گسترش تفردگرایی میتوان گفت شاهد بحران در ارتباط با نهاد خانواده هستیم كه در دل آن پدیدهای چون تجاوز به ویژه تجاوز به محارم اتفاق میافتد، اما چون این اتفاق در بستری از محرمیت اتفاق میافتد، متاسفانه گزارشی درباره آن ارایه نمیشود.
تاثیر سریالهای ماهواره
دكتر شكربیگی، جامعهشناس و استاد دانشگاه در بررسی عوامل بروز تجاوز جنسی در حالی كه مهمترین عامل را عامل روانی میداند، میگوید: زمانی كه در یك جامعه به اندازه كافی آزادی وجود داشته باشد، امكان بروز بسیاری از رفتارها در سطح جامعه امكانپذیر میشود، اما وقتی در یك جامعه محدودیت افزایش مییابد، فشارهای ناشی از آن موجب میشود، افراد به محیطهای خلوت رو آورند و به خود اجازه دهند به دور از چشم جامعه، هر رفتاری را از خود نشان دهند. بر اثر محدودیتهای اجتماعی، فشار غریزه جنسی شدت مییابد.
وی میافزاید: ساختار جامعه ایران مردسالار است و پیامد آن عرفهای حقوقی و اجتماعی تبعیضآمیزی است كه موجب شكلگیری ذهنیتهای استبدادی در مردان نسبت به زنان میشود. برخوردهای تبعیضآمیز، باورهای كلیشهای را در جامعه بازتولید میكند و خانواده چون از دسترس فشارهای اجتماعی به دور است، به جای آنكه مامنی برای افراد باشد، ناهنجاریهایی چون تجاوز به درون آن رخنه میكند. وی در حالی كه در بروز پدیدههایی چون تجاوز جنسی، برنامههای ماهوارهای را هم موثر میداند، توضیح میدهد: امروزه ماهواره به خلوت خانوادهها، زنان و مردان نفوذ پیدا كرده و شكلدهنده بسیاری از رفتارهاست. آمارها نشان میدهد 85درصد خانوادههای ایرانی در نبود برنامههای جذاب رسانه ملی، سریالهای ماهوارهای را تماشا میكنند؛ سریالهایی كه در آنها روابط آزاد و خیانت به راحتی به تصویر كشیده و تكرار میشود. به عبارتی این موضوعها به صورت مرتب مخاطبان را در معرض بمباران قرار میدهد. اگر تا همین چند سال پیش برقراری ارتباط با جنس مخالف در جامعه ما برای دختران و پسران تابو بود، اما الان گروهی از جوانان فراتر از رابطه دوستی با جنس مخالف، تحت تاثیر این برنامهها به رابطه آزاد جنسی رو آوردهاند.
دكتر شكربیگی عوامل اقتصادی را نیز در بروز بسیاری از بحرانهای اجتماعی موثر میداند و میگوید: تنگناهای اقتصادی موجب شده است كه آمار ازدواج با در نظر گرفتن جمعیت جوان آن رو به كاهش رود، این موضوع جوانان را تحت فشار قرار میدهد، واقعیت آن است كه اگر امكان ازدواج در جامعه فراهم باشد، بسیاری از جوانان ترجیح میدهند نیازهای خود را در درون خانواده پاسخ دهند.
وی میافزاید: جدا از تجاوز جنسی كه بیرحمانهترین شكل تامین نیازهای جنسی است، ارضای این نیاز از طریق رابطه نامشروع و با توافق دو طرف در لایههای پنهان جامعه در حال گسترش است كه زنگ خطری جدی تلقی میشود.
متاسفانه شرایط جامعه بهگونهای است كه زمینه بروز برخی ناهنجاریها وجود دارد.
پیامدهای علنی شدن اخبار تجاوز
دكتر شكربیگی درباره پیامدهای علنی شدن برخی حوادث مثل حادثه تجاوز دسته جمعی در خمینیشهر توضیح میدهد: مطرح شدن موضوع تجاوزهای جنسی به دور از اغراض سیاسی، میتواند مفید باشد، به شرط آنكه دستگاه قضایی با عملكرد دقیق و به موقع خود بتواند پاسخگوی افكار عمومی باشد، در غیر این صورت طرح این مسایل در جامعه علاوه بر تشدید احساس ناامنی در جامعه موجب جری شدن افرادی میشود كه پتانسیل بروز چنین ناهنجاریها را در خود دارند.
اگر دستگاه قضایی و مسوولان، متجاوزان را در آن حدی كه لازم است مجازات نكنند، سودجویانی نیز پیدا میشوند كه با مشاهده عدم اقتدار دستگاه قضایی به خود اجازه میدهند به ناامنی در جامعه دامن بزنند كه این خود موجب رشد و پرورش اوباشیگری در جامعه میشود.
دكتر صابری روانپزشك و عضو هیات علمی مركز پزشكی قانونی نیز معتقد است: اطلاعرسانی درباره فجایع و حوادثی نظیر تجاوزهای جنسی در جامعه به شكلی كه این روزها در رسانههای ایران انجام میشود، برخلاف تصور، پیامدهای مطلوبی به دنبال نخواهد داشت.
چرا كه این اطلاعرسانی بدون برخورد سریع قضایی موجب دامن زدن به این جنایتها میشود. تحقیقات نشان میدهد، اطلاعرسانیهای نادرست و ناقص به جای آنكه موجب پیشگیری از موارد مشابه شود، موجب میشود كه برخی افراد كه به دنبال مقاصد مجرمانه هستند و تا آن زمان جرأت انجام آن را نداشتند با دیدن تعلل و ضعف در رسیدگی به موقع و كامل و صحیح به جرایم به ارتكاب جرم تشویق شوند. به همین دلیل توصیه میشود انعكاس این اخبار باید با برخوردهای قهرآمیز تنبیهگرایانه سریع همراه باشد و تا زمانی كه آثار جنایت از جامعه پاك نشده است، آثار تنبیهی قابل مشاهده باشد.
اما متاسفانه دیده شده است كه پیگیریهای قضایی آنقدر طول میكشد كه جامعه حساسیت خود را نسبت به موضوع از دست میدهد یا حتی افكار عمومی آن فراموش میكند، به همین دلیل مجازات این افراد تاثیری كه لازم است را در جامعه نمیگذارد.
منبع:www.salamatnews.com