خانمها! مراقب حرفهايتان باشيد! شنيدن بعضي جملات مردها را ويران ميكند
شما چه ميگوييد؟ همسرتان چه ميشنود؟
اگر ميخواهيد زندگي موفقي داشته باشيد حساسيتهاي همسرتان را بشناسيد و نگذاريد بيان اين 9 جمله اين دنياي عاشقانه را روي سرش خراب كند
برترین ها: وقتي كه خودتان را با اطرافيانتان مقايسه ميكنيد، فكر ميكنيد عاقلترين زوج جهان هستيد. از نظر شما خيلي از آنها اشتباهات ساده اما وحشتناكي را مرتكب ميشوند كه شما از آن پرهيز ميكنيد و از اينكه خودشان از اشتباهاتشان باخبر نيستند، تعجب ميكنيد. جالب است بدانيد كه همين اطرافيان پراشتباه نيز در مورد شماهم چنين قضاوتي ميكنند. آنها به اشتباهات ساده اما وحشتناكتان نگاه ميكنند و همان جملات را در ذهنشان مرور ميكنند. براي اينكه اين موضوع را بهتر درك كنيد و دست از گفتن جملاتي كه در عين سادگي زندگي مشتركتان را ويران ميكنند برداريد، چند نمونه از گلايه مردان خوشبختي را برايتان مطرح ميكنيم كه احتمال دارد زندگي عاشقانهشان همين روزها از هم بپاشد.
--------------------------------------------------------------------------------
مرد بياعتماد به نفس، مرد مرده است
علي 38 سالش است. 7 سال است كه با همسرش ازدواج كرده و معتقد است كه زندگيشان را با عشق شروع كردهاند و هنوز هم يكديگر را دوست دارند اما در زندگي خوشبخت آنها هم مسائلي وجود دارد كه موجب رنجش و بحث ميشود. او معتقد است همسرش هيچ عيب بزرگي ندارد اما با گفتن بعضي حرفها، آرامش زندگيشان را به هم ميريزد و اعتمادبهنفس او را از بين ميبرد. او نميگويد كه حق با همسرش نيست و اشتباهي را مرتكب نميشود بلكه ميگويد:«اگر همسرم با اين جملات به من حمله نكند حاضرم به اشتباهاتم اعتراف كنم و تمام تلاشم را براي جبران كردنشان انجام دهم.» اگر ميخواهيد كه عشقتان ابدي باشد، جملاتي كه علي را آزار ميدهد و موجب دعوا در زندگي مشتركشان ميشود را بخوانيد و از آنها پرهيز كنيد.
تقصير تو بود
بعضي وقتها، اوضاع اقتصادي و تصميمگيريهاي مربوط به آن، وضعيت تحصيلي بچهها و مشكلاتشان يا خيلي مسائل مربوط به خانه، آنطور كه بايد پيش نميرود. ما هم طبق عادت ميخواهيم كه گناه نامساعدبودن شرايط را به گردن يك نفر بيندازيم و از اين طريق ذهنمان را آرام كنيم اما نبايد فراموش كنيد كه در جريان زندگي مشترك، هزاران كار ممكن است آنطور كه انتظار داريد پيش نرود؛ تصميمگيريها درست از آب در نيايد يا اتفاقات غيرمترقبه آرامشتان را به هم بريزد. اما حتي اگر واقعا اين اتفاقات به دليل اشتباهات همسرتان افتاده باشد، باز هم بايد بدانيد كه سرزنشكردن هيچچيزي را درست نميكند و البته رابطه ميان شما را سردتر و پرتنشتر خواهد كرد.
هزاربار گفته بودم...
بهنظر ما اعتماد كنيد؛ اين 4 كلمه ميتواند همه چيز را از هم بپاشد و البته بايد بگوييم كه در يك رابطه عاشقانه و سرشار از اعتماد، اين 4 كلمه اصلا جايي ندارد. هيچ احتياجي نيست كه گفتههايتان را به همسرتان (آن هم با اين لحن) يادآوري كنيد و به او بگوييد كه در چه مواردي حق با شماست و در چه مواردي او اشتباه كرده است. اگر فكر ميكنيد كه نياز است اين حرفها را دوباره به زبان بياوريد، بهتر است در روزهاي بعد و در يك موقعيت آرامتر و آن هم بدون سرزنشكردن و اشاره به خرابكاريهاي همسرتان، اين نكات كليدي را به او گوشزد كنيد.
چرا تو هميشه...؟
همه آدمها نقاط ضعف و قوتي دارند و حتي بعضيها نقاط ضعف زيادي دارند. قطعا همسر شما هم بيعيب و نقص نيست اما بيش از حد تكيهكردن روي نقاط ضعف و عادي شمردن نقاط قوت، شما را با مشكل بزرگي روبهرو خواهد كرد. اگر رفتارتان را به همين شكل ادامه دهيد، بهتدريج اين نقاط ضعف در او پررنگتر و قويتر خواهند شد و ويژگيهاي مثبتي كه بهنظرتان عادي بودهاند هم به مرور كمرنگتر خواهند شد. شايد همسرتان فرد قدرتمند و شگفتانگيزي نباشد اما شما با اين كار در عرض مدت كوتاهي او را به يك فرد ضعيف و ناتوان و همينطور بياعتمادبهنفس تبديل خواهيد كرد.
--------------------------------------------------------------------------------
حس افتخار را از او نگيريد
محمد 42 سالش است. او 18 سال است كه با همسرش زندگي ميكند و يك دختر و يك پسر هم حاصل ازدواجشان است. آنها زندگي خوبي دارند اما از همان 18 سال پيش تا امروز، يك موضوع محمد را آزار ميدهد و همسرش هم به هيچ طريق حاضر نميشود كه آن را ترك كند؛ اين عادت گاهي اوقات فاصله زيادي بين آنها مياندازد و موجب ميشود تا چند روز رابطهاي سرد و همراه با دلخوري ميانشان حاكم باشد. محمد معتقد است كه همسرش تاكنون خيلي سازگار بوده و اگر اين مشكلها بينشان پيش نميآمد، هيچ جاي دلخوري در زندگيشان وجود نداشت. اگر شما همچنين عادتي داريد، بهتر است قبل از آنكه كار زندگيتان به جاي باريك بكشد، فكري براي از بين بردنش بكنيد.
مادرم حق دارد بداند...
بيان جمله، «بهخاطر فلان كار از تو دلخورم» در جمع، گفتن رازهاي خانوادگي يا نقدكردن همسرتان و ايرادگرفتن در كارهايش، آن هم در مقابل ديگران، يكي از مواردي است كه كمتر مردي ميتواند تحملش كند. طبيعي است كه شما بهعنوان يك زن و شوهر گاهي دعوايتان بشود و گاهي هم بهشدت از كارهاي يكديگر عصباني شويد اما نصيحت دوستانه ما اين است كه بگذاريد موضوعات خصوصي، خصوصي باقي بمانند، پس در همان چند ساعتي كه در مهماني يا مقابل ديگران هستيد، به هر زحمتي كه هست خودتان را كنترل كنيد و بعد از آن، هرچه ميخواهيد را به همسرتان يادآوري كنيد و تا گرفتن يك نتيجه مشترك با هم بحث كنيد.
فلاني اين كار را كرد اما تو نتوانستي
مردها از اينكه با فرد ديگري مقايسه شوند بيزارند. اين موضوع موجب ميشود كه احساس مردانگي و قدرتشان خدشهدار شود. آنها دوست دارند هميشه براي شما مهمترين و توانمندترين شخص باشند و وقتي ميشنوند كه شخص ديگري (حتي در يك موضوع كوچك) از آنها قدرتمندتر است و شما هم ميدانيد كه مردتان به اندازه آن شخص توانمند نيست، همهچيز در ذهنشان بههم ميريزد. شما فكر ميكنيد كه فقط يك مثال ساده زدهايد اما او فكر ميكند كه از هركسي در ذهن شما كماهميتتر است و اينكه شما حسرت زندگياي را ميخوريد كه او نتوانسته و نخواهد توانست كه برايتان بسازد.
--------------------------------------------------------------------------------
مردها از تنهايي بعد از ازدواج ميترسند
سعيد همسرش را دوست دارد اما به اين ازدواج بياعتماد است. آنها 5 سال است كه با هم زندگي ميكنند و نتيجهاي كه بعد از اين سالها گرفتهاست اين است كه نظراتش براي همسرش اهميتي ندارد و حتي گاهي فكر ميكند همسرش او را دوست هم ندارد. از نظر سعيد همسرش يك كدبانوي واقعي است و زني است كه در اجتماع هم كاملا موفق است اما با تمام اين اوصاف او ميگويد كه در زندگياش احساس خوشبختي صددرصدي نميكند. وقتي او دلايلش را براي اين حس بيان ميكند، ميبينيم كه او تنها به موضوعاتي اشاره ميكند كه از نظر خيلي زنها مهم نيستند و دقيقا به همين دليل كه فكر ميكنند اينكارها اهميتي ندارند، از تاثيرشان هم باخبر نيستند. براي مثال به 2 اشتباه همسر سعيد، كه خيلي هم رايج هستند اشاره ميكنيم:
نظر تو براي خودت محترم است!
مشكلي كه خيلي مردها از آن گلايه ميكنند اين است كه همسرم بهنظر من اهميتي نميدهد. آنها براي اين نظرشان مثالهاي شگفتانگيزي را بيان نميكنند بلكه ميگويند مسائل سادهاي از قبيل اين آزارشان ميدهد: وقتي كه ميخواهيم به رستوران برويم او از من ميخواهد كه جايي را پيشنهاد كنم و وقتي چند جا را به او پيشنهاد ميدهم، رستوراني را انتخاب ميكند كه اصلا در فهرست من نبودهاست. كمي فكر كنيد. به احتمال زياد شما هم مواردي از اين قبيل را انجام دادهايد و در آن لحظه فكر كردهايد كه يك رستوران كه اهميتي ندارد! اما فكري كه همسرتان كرده اين است كه او به حرف من اهميت نميدهد. هميشه خودراي است و اصلا برايش نظرات كس ديگري مهم نيست و... حق با شماست. مردها كمي اغراق ميكنند اما چه ميشود كرد؟ بايد آنها را با قانونهاي مردانه خودشان بپذيريد.
ديدي فلاني چطور نگاهم ميكرد؟
موضوعي كه بسياري از مردها را ميترساند و موجب ميشود كه نگاه خوشايندي نسبت به ازدواجكردن و تعهداتش نداشته باشند، محدوديت در ارتباط با جنس مخالف نيست. درحالي كه ما فكر ميكنيم مردها براي ازدواج نكردن هزارو يك دليل دارند،آنها تنها يك دليل براي اين موضوع دارند. مردها فكر ميكنند كه بعد از ازدواج عزيزترين داراييهايشان، يعني خانواده و دوستانشان را از دست ميدهند. به همين دليل، نشانههايي كه اين تصور را در ذهنشان تقويت ميكند، حتي اگر كوچك باشند ميتوانند بياعتمادي بزرگي را نسبت به شما و اين زندگي در او ايجاد كنند. بد گفتن از اعضاي خانواده و دوستانشان يكي از اين نشانههاست. آنها نميدانند كه اين انتقادها يك درددل زن و شوهري است بلكه زمانيكه ميگوييد ديدي دوستت چه گفت و چه كرد و... آنها ميشنوند كه دوستت ديگر حق ندارد پايش را در اين خانه بگذارد و ما هم هرگز به ديدنش نخواهيم رفت. اگر ميخواهيد چنين استرسي را به همسرتان وارد نكنيد، هرگز به خانواده يا دوستانش حمله نكنيد و او را از تنهايي بعد از ازدواج نترسانيد.
--------------------------------------------------------------------------------
فداكاريهايتان را در دلتان نگهداريد!
سهيل تقريبا يك تازه داماد است. او و همسرش كه 2 سال از ازدواجشان ميگذرد هنوز فرزندي ندارند. باعشق ازدواج كردهاند اما مشكلات كوچكي آنها را آزار ميدهد. او و همسرش در ميان فشارهاي مالي زندگيشان را شروع كردند و حاضر بودند تا با تمام بيپولي يك زندگي عاشقانه را بسازند اما سهيل فكر ميكند تمام آن بيپوليها امروز برايشان به يك مشكل حل نشدني تبديل شده است. مشكلاتي كه اگر از همين اكنون مديريتشان نكنند، ميتواند زندگيشان را با خطراتي روبهرو كند.
من از همه چيزم برايتو گذشتم اما...
وقتي كه خانمها عاشق ميشوند، حاضرند زندگيشان را حتي در سختترين شرايط شروع كنند؛ بدون امكانات زياد و درآمد قابل توجه! آنها فكر ميكنند كه مهمترين موضوع همين علاقه است و به همين دليل، براي رسيدن به همسرشان از تمام آرزوهاي كودكيشان ميگذرند. بعضي از آنها از اين همه گذشتي كه كردهاند پشيمان ميشوند اما بعضيهاي ديگر هنوز هم حاضرند كه گذشت كنند و همسرشان را از زير اين فشارها نجات دهند اما حتي همين دسته دوم هم گاهي خسته ميشوند. انرژيشان كم ميشود يا وقتي كه به دليل موضوع ديگري با همسرشان دچار مشكل ميشوند دلشان ميخواهد كه از اين همه سختي كه كشيدهاند حرف بزنند و خودشان را سبك كنند. آنها فقط با گفتن سرگذشت سخت اين رابطه ميخواهند خودشان را آرام كنند اما چيزي كه همسرشان ميشنود اين است تو از همان اولش هم من را در سختي و بدبختيهايت شريك كردي. ديگر جانم به لبم رسيده و فكر ميكنم كه تو ارزش اين همه خوبي من را نداشتي!
از اين بيپولي هميشگي خستهام
حق با شماست! دوره زمانه عوض شده و شما هم در اين زندگي به اندازه همسرتان در مسائل مالي درگير شدهايد. به همين دليل استرس پسانداز و فراهمكردن هزينههاي زندگي را پابهپاي همسرتان به جان ميخريد و ميدانيد كه بيپولي مشكل او نيست بلكه مشكل 2نفره شماست اما همسرتان گرچه مشاركت شما را پذيرفته اما هنوز هم در دلش با شما هم عقيده نيست. براي او كه مردانگي و مديريت پدرش را در خريد مايحتاج منزل و كادوهاي گاه و بيگاه ديدهاست، بيپولي يعني يك ضعف مردانه و نه يك مشكل خانوادگي. اگر شما بگوييد خسته شدم! دلم يك مسافرت خوب ميخواهد يا اگر روزي كه حسابي از فشارهاي مالي اول زندگي به تنگ آمدهايد بگوييد اين قسطها حالم را به هم ميزند، تمام حقوق يك ماهم يك روزه از دستم رفت! او ميشنود خستهام كردي، تو حتي نميتواني زنت را به يك مسافرت ببري يا حتي عرضه پرداخت قسطهايت را هم نداري؛ من اين همه جان ميكنم تا جور بيعرضگي تو را بكشم. حالا كه اين جملات را به زبان مردانه برايتان ترجمه كرديم، يكبار ديگر به حرفهايتان فكر كنيد؛ هنوز هم فكر ميكنيد دليلي ندارد كه او از حرفهايتان برنجد؟
برترین ها
شما چه ميگوييد؟ همسرتان چه ميشنود؟
اگر ميخواهيد زندگي موفقي داشته باشيد حساسيتهاي همسرتان را بشناسيد و نگذاريد بيان اين 9 جمله اين دنياي عاشقانه را روي سرش خراب كند
برترین ها: وقتي كه خودتان را با اطرافيانتان مقايسه ميكنيد، فكر ميكنيد عاقلترين زوج جهان هستيد. از نظر شما خيلي از آنها اشتباهات ساده اما وحشتناكي را مرتكب ميشوند كه شما از آن پرهيز ميكنيد و از اينكه خودشان از اشتباهاتشان باخبر نيستند، تعجب ميكنيد. جالب است بدانيد كه همين اطرافيان پراشتباه نيز در مورد شماهم چنين قضاوتي ميكنند. آنها به اشتباهات ساده اما وحشتناكتان نگاه ميكنند و همان جملات را در ذهنشان مرور ميكنند. براي اينكه اين موضوع را بهتر درك كنيد و دست از گفتن جملاتي كه در عين سادگي زندگي مشتركتان را ويران ميكنند برداريد، چند نمونه از گلايه مردان خوشبختي را برايتان مطرح ميكنيم كه احتمال دارد زندگي عاشقانهشان همين روزها از هم بپاشد.
--------------------------------------------------------------------------------
مرد بياعتماد به نفس، مرد مرده است
علي 38 سالش است. 7 سال است كه با همسرش ازدواج كرده و معتقد است كه زندگيشان را با عشق شروع كردهاند و هنوز هم يكديگر را دوست دارند اما در زندگي خوشبخت آنها هم مسائلي وجود دارد كه موجب رنجش و بحث ميشود. او معتقد است همسرش هيچ عيب بزرگي ندارد اما با گفتن بعضي حرفها، آرامش زندگيشان را به هم ميريزد و اعتمادبهنفس او را از بين ميبرد. او نميگويد كه حق با همسرش نيست و اشتباهي را مرتكب نميشود بلكه ميگويد:«اگر همسرم با اين جملات به من حمله نكند حاضرم به اشتباهاتم اعتراف كنم و تمام تلاشم را براي جبران كردنشان انجام دهم.» اگر ميخواهيد كه عشقتان ابدي باشد، جملاتي كه علي را آزار ميدهد و موجب دعوا در زندگي مشتركشان ميشود را بخوانيد و از آنها پرهيز كنيد.
تقصير تو بود
بعضي وقتها، اوضاع اقتصادي و تصميمگيريهاي مربوط به آن، وضعيت تحصيلي بچهها و مشكلاتشان يا خيلي مسائل مربوط به خانه، آنطور كه بايد پيش نميرود. ما هم طبق عادت ميخواهيم كه گناه نامساعدبودن شرايط را به گردن يك نفر بيندازيم و از اين طريق ذهنمان را آرام كنيم اما نبايد فراموش كنيد كه در جريان زندگي مشترك، هزاران كار ممكن است آنطور كه انتظار داريد پيش نرود؛ تصميمگيريها درست از آب در نيايد يا اتفاقات غيرمترقبه آرامشتان را به هم بريزد. اما حتي اگر واقعا اين اتفاقات به دليل اشتباهات همسرتان افتاده باشد، باز هم بايد بدانيد كه سرزنشكردن هيچچيزي را درست نميكند و البته رابطه ميان شما را سردتر و پرتنشتر خواهد كرد.
هزاربار گفته بودم...
بهنظر ما اعتماد كنيد؛ اين 4 كلمه ميتواند همه چيز را از هم بپاشد و البته بايد بگوييم كه در يك رابطه عاشقانه و سرشار از اعتماد، اين 4 كلمه اصلا جايي ندارد. هيچ احتياجي نيست كه گفتههايتان را به همسرتان (آن هم با اين لحن) يادآوري كنيد و به او بگوييد كه در چه مواردي حق با شماست و در چه مواردي او اشتباه كرده است. اگر فكر ميكنيد كه نياز است اين حرفها را دوباره به زبان بياوريد، بهتر است در روزهاي بعد و در يك موقعيت آرامتر و آن هم بدون سرزنشكردن و اشاره به خرابكاريهاي همسرتان، اين نكات كليدي را به او گوشزد كنيد.
چرا تو هميشه...؟
همه آدمها نقاط ضعف و قوتي دارند و حتي بعضيها نقاط ضعف زيادي دارند. قطعا همسر شما هم بيعيب و نقص نيست اما بيش از حد تكيهكردن روي نقاط ضعف و عادي شمردن نقاط قوت، شما را با مشكل بزرگي روبهرو خواهد كرد. اگر رفتارتان را به همين شكل ادامه دهيد، بهتدريج اين نقاط ضعف در او پررنگتر و قويتر خواهند شد و ويژگيهاي مثبتي كه بهنظرتان عادي بودهاند هم به مرور كمرنگتر خواهند شد. شايد همسرتان فرد قدرتمند و شگفتانگيزي نباشد اما شما با اين كار در عرض مدت كوتاهي او را به يك فرد ضعيف و ناتوان و همينطور بياعتمادبهنفس تبديل خواهيد كرد.
--------------------------------------------------------------------------------
حس افتخار را از او نگيريد
محمد 42 سالش است. او 18 سال است كه با همسرش زندگي ميكند و يك دختر و يك پسر هم حاصل ازدواجشان است. آنها زندگي خوبي دارند اما از همان 18 سال پيش تا امروز، يك موضوع محمد را آزار ميدهد و همسرش هم به هيچ طريق حاضر نميشود كه آن را ترك كند؛ اين عادت گاهي اوقات فاصله زيادي بين آنها مياندازد و موجب ميشود تا چند روز رابطهاي سرد و همراه با دلخوري ميانشان حاكم باشد. محمد معتقد است كه همسرش تاكنون خيلي سازگار بوده و اگر اين مشكلها بينشان پيش نميآمد، هيچ جاي دلخوري در زندگيشان وجود نداشت. اگر شما همچنين عادتي داريد، بهتر است قبل از آنكه كار زندگيتان به جاي باريك بكشد، فكري براي از بين بردنش بكنيد.
مادرم حق دارد بداند...
بيان جمله، «بهخاطر فلان كار از تو دلخورم» در جمع، گفتن رازهاي خانوادگي يا نقدكردن همسرتان و ايرادگرفتن در كارهايش، آن هم در مقابل ديگران، يكي از مواردي است كه كمتر مردي ميتواند تحملش كند. طبيعي است كه شما بهعنوان يك زن و شوهر گاهي دعوايتان بشود و گاهي هم بهشدت از كارهاي يكديگر عصباني شويد اما نصيحت دوستانه ما اين است كه بگذاريد موضوعات خصوصي، خصوصي باقي بمانند، پس در همان چند ساعتي كه در مهماني يا مقابل ديگران هستيد، به هر زحمتي كه هست خودتان را كنترل كنيد و بعد از آن، هرچه ميخواهيد را به همسرتان يادآوري كنيد و تا گرفتن يك نتيجه مشترك با هم بحث كنيد.
فلاني اين كار را كرد اما تو نتوانستي
مردها از اينكه با فرد ديگري مقايسه شوند بيزارند. اين موضوع موجب ميشود كه احساس مردانگي و قدرتشان خدشهدار شود. آنها دوست دارند هميشه براي شما مهمترين و توانمندترين شخص باشند و وقتي ميشنوند كه شخص ديگري (حتي در يك موضوع كوچك) از آنها قدرتمندتر است و شما هم ميدانيد كه مردتان به اندازه آن شخص توانمند نيست، همهچيز در ذهنشان بههم ميريزد. شما فكر ميكنيد كه فقط يك مثال ساده زدهايد اما او فكر ميكند كه از هركسي در ذهن شما كماهميتتر است و اينكه شما حسرت زندگياي را ميخوريد كه او نتوانسته و نخواهد توانست كه برايتان بسازد.
--------------------------------------------------------------------------------
مردها از تنهايي بعد از ازدواج ميترسند
سعيد همسرش را دوست دارد اما به اين ازدواج بياعتماد است. آنها 5 سال است كه با هم زندگي ميكنند و نتيجهاي كه بعد از اين سالها گرفتهاست اين است كه نظراتش براي همسرش اهميتي ندارد و حتي گاهي فكر ميكند همسرش او را دوست هم ندارد. از نظر سعيد همسرش يك كدبانوي واقعي است و زني است كه در اجتماع هم كاملا موفق است اما با تمام اين اوصاف او ميگويد كه در زندگياش احساس خوشبختي صددرصدي نميكند. وقتي او دلايلش را براي اين حس بيان ميكند، ميبينيم كه او تنها به موضوعاتي اشاره ميكند كه از نظر خيلي زنها مهم نيستند و دقيقا به همين دليل كه فكر ميكنند اينكارها اهميتي ندارند، از تاثيرشان هم باخبر نيستند. براي مثال به 2 اشتباه همسر سعيد، كه خيلي هم رايج هستند اشاره ميكنيم:
نظر تو براي خودت محترم است!
مشكلي كه خيلي مردها از آن گلايه ميكنند اين است كه همسرم بهنظر من اهميتي نميدهد. آنها براي اين نظرشان مثالهاي شگفتانگيزي را بيان نميكنند بلكه ميگويند مسائل سادهاي از قبيل اين آزارشان ميدهد: وقتي كه ميخواهيم به رستوران برويم او از من ميخواهد كه جايي را پيشنهاد كنم و وقتي چند جا را به او پيشنهاد ميدهم، رستوراني را انتخاب ميكند كه اصلا در فهرست من نبودهاست. كمي فكر كنيد. به احتمال زياد شما هم مواردي از اين قبيل را انجام دادهايد و در آن لحظه فكر كردهايد كه يك رستوران كه اهميتي ندارد! اما فكري كه همسرتان كرده اين است كه او به حرف من اهميت نميدهد. هميشه خودراي است و اصلا برايش نظرات كس ديگري مهم نيست و... حق با شماست. مردها كمي اغراق ميكنند اما چه ميشود كرد؟ بايد آنها را با قانونهاي مردانه خودشان بپذيريد.
ديدي فلاني چطور نگاهم ميكرد؟
موضوعي كه بسياري از مردها را ميترساند و موجب ميشود كه نگاه خوشايندي نسبت به ازدواجكردن و تعهداتش نداشته باشند، محدوديت در ارتباط با جنس مخالف نيست. درحالي كه ما فكر ميكنيم مردها براي ازدواج نكردن هزارو يك دليل دارند،آنها تنها يك دليل براي اين موضوع دارند. مردها فكر ميكنند كه بعد از ازدواج عزيزترين داراييهايشان، يعني خانواده و دوستانشان را از دست ميدهند. به همين دليل، نشانههايي كه اين تصور را در ذهنشان تقويت ميكند، حتي اگر كوچك باشند ميتوانند بياعتمادي بزرگي را نسبت به شما و اين زندگي در او ايجاد كنند. بد گفتن از اعضاي خانواده و دوستانشان يكي از اين نشانههاست. آنها نميدانند كه اين انتقادها يك درددل زن و شوهري است بلكه زمانيكه ميگوييد ديدي دوستت چه گفت و چه كرد و... آنها ميشنوند كه دوستت ديگر حق ندارد پايش را در اين خانه بگذارد و ما هم هرگز به ديدنش نخواهيم رفت. اگر ميخواهيد چنين استرسي را به همسرتان وارد نكنيد، هرگز به خانواده يا دوستانش حمله نكنيد و او را از تنهايي بعد از ازدواج نترسانيد.
--------------------------------------------------------------------------------
فداكاريهايتان را در دلتان نگهداريد!
سهيل تقريبا يك تازه داماد است. او و همسرش كه 2 سال از ازدواجشان ميگذرد هنوز فرزندي ندارند. باعشق ازدواج كردهاند اما مشكلات كوچكي آنها را آزار ميدهد. او و همسرش در ميان فشارهاي مالي زندگيشان را شروع كردند و حاضر بودند تا با تمام بيپولي يك زندگي عاشقانه را بسازند اما سهيل فكر ميكند تمام آن بيپوليها امروز برايشان به يك مشكل حل نشدني تبديل شده است. مشكلاتي كه اگر از همين اكنون مديريتشان نكنند، ميتواند زندگيشان را با خطراتي روبهرو كند.
من از همه چيزم برايتو گذشتم اما...
وقتي كه خانمها عاشق ميشوند، حاضرند زندگيشان را حتي در سختترين شرايط شروع كنند؛ بدون امكانات زياد و درآمد قابل توجه! آنها فكر ميكنند كه مهمترين موضوع همين علاقه است و به همين دليل، براي رسيدن به همسرشان از تمام آرزوهاي كودكيشان ميگذرند. بعضي از آنها از اين همه گذشتي كه كردهاند پشيمان ميشوند اما بعضيهاي ديگر هنوز هم حاضرند كه گذشت كنند و همسرشان را از زير اين فشارها نجات دهند اما حتي همين دسته دوم هم گاهي خسته ميشوند. انرژيشان كم ميشود يا وقتي كه به دليل موضوع ديگري با همسرشان دچار مشكل ميشوند دلشان ميخواهد كه از اين همه سختي كه كشيدهاند حرف بزنند و خودشان را سبك كنند. آنها فقط با گفتن سرگذشت سخت اين رابطه ميخواهند خودشان را آرام كنند اما چيزي كه همسرشان ميشنود اين است تو از همان اولش هم من را در سختي و بدبختيهايت شريك كردي. ديگر جانم به لبم رسيده و فكر ميكنم كه تو ارزش اين همه خوبي من را نداشتي!
از اين بيپولي هميشگي خستهام
حق با شماست! دوره زمانه عوض شده و شما هم در اين زندگي به اندازه همسرتان در مسائل مالي درگير شدهايد. به همين دليل استرس پسانداز و فراهمكردن هزينههاي زندگي را پابهپاي همسرتان به جان ميخريد و ميدانيد كه بيپولي مشكل او نيست بلكه مشكل 2نفره شماست اما همسرتان گرچه مشاركت شما را پذيرفته اما هنوز هم در دلش با شما هم عقيده نيست. براي او كه مردانگي و مديريت پدرش را در خريد مايحتاج منزل و كادوهاي گاه و بيگاه ديدهاست، بيپولي يعني يك ضعف مردانه و نه يك مشكل خانوادگي. اگر شما بگوييد خسته شدم! دلم يك مسافرت خوب ميخواهد يا اگر روزي كه حسابي از فشارهاي مالي اول زندگي به تنگ آمدهايد بگوييد اين قسطها حالم را به هم ميزند، تمام حقوق يك ماهم يك روزه از دستم رفت! او ميشنود خستهام كردي، تو حتي نميتواني زنت را به يك مسافرت ببري يا حتي عرضه پرداخت قسطهايت را هم نداري؛ من اين همه جان ميكنم تا جور بيعرضگي تو را بكشم. حالا كه اين جملات را به زبان مردانه برايتان ترجمه كرديم، يكبار ديگر به حرفهايتان فكر كنيد؛ هنوز هم فكر ميكنيد دليلي ندارد كه او از حرفهايتان برنجد؟
برترین ها