اعتماد دوباره

سلام ،من 4 ماه با پسری دوست شدم که به شدت بهش علاقه مندم اما چند مرتبه بهش دروغ گفتم که باعث شده دیگه بهم اعتماد نداشته باشه،میگه رابطه ی توبا بقیه مثل رابطت با منه اما اینجوری نیست،اون رابطه ی من با بقیه رو ندیده،میگه تو خیلی کم تلاش می کنی که اعتماد من رو بر گردونی،اما من واقعا نمیدونم دیگه چه جوری با رفتارم نشون بدم که می تونه بهم اعتماد کنه ،می خوام اعتمادش برگرده اما نمی دونم چی کار کنم

sogand_b نوشته است: سلام ،من 4 ماه با پسری دوست شدم که به شدت بهش علاقه مندم اما چند مرتبه بهش دروغ گفتم که باعث شده دیگه بهم اعتماد نداشته باشه،میگه رابطه ی توبا بقیه مثل رابطت با منه اما اینجوری نیست،اون رابطه ی من با بقیه رو ندیده،میگه تو خیلی کم تلاش می کنی که اعتماد من رو بر گردونی،اما من واقعا نمیدونم دیگه چه جوری با رفتارم نشون بدم که می تونه بهم اعتماد کنه ،می خوام اعتمادش برگرده اما نمی دونم چی کار کنم

با سلام
دوست عزیز،حقیقتشو بخواید برگردوندنه اعتماد به هر کسی بسیار بسیار سخته!مگر اینکه طرفتون اینقدر شمارو دوست داشته باشه که اولاً مسائل قدیمی رو از ذهنش پاک کنه و دوماً به خاطر دوستیتون حرفهاتونو با صداقت و صحتش قبول کنه! اگر ایشون واقعاً شمارو دوست داره پس باید قدری بهتون زمان بده تا بهشون اثبات کنید که دیگه دروغ نمیگید!نمیدونم چی بگم اما تنها توصیه ا م اینه که برای جلب اعتماد ایشون و یا هرکسی هرکاری رو انجام ندید!و دیگه اینکه همیشه در زندگیتون صداقت داشته باشید آنگاه هیچ وقت چیزی رو اینطوری از دست نمیدید!معذالک بنظرم کم کم اگر ارتباط شما و ایشون ادامه داشته باشه و شما هم با صداقت با طرفتون برخورد کنید مطمئن باشید به مرور زمان،ایجاد علاقه میشه و ایشون متوجه صداقت شما میشن!اما برای رسیدن به این نقطه،باید صبر پیشه کرد و قدمهارو درست و بجا برداشت
موفق باشید.

سلام
یه جورائی می تونم ایشون رو درک کنم!و البته قطعا شما همونطور هم که فرمودید توی این دیدگاه ایشون مقصر هستید!طبق فرموده دوست جناب آلیان(ع؟) بشینید و یکبار صادقانه با ایشون صحبت کنید،از تکرار اعمالی که موجب تشدید سوء ظن ایشون میشه به شدت پرهیز کنید،و به شکل منطقی به ایشون بقبولونید که با دیگران برای شما تفاوت داره!پروسه ی آسونی نیست،اما شدنیه،بسته به میزان حساسیت طرف شما و علاقه ای که می تونه بخاطرش اعتمادش به شما رو بازسازی کنه!صداقت رو سرلوحه رابطه تون قرار بدید،و مجددا تاکید می کنم شدیدا از اعمالی که دیدگاه منفی ایشون رو برانگیخته می کنه پرهیز کنید!
موفق باشید!

با سلام خیلی صادقانه عرض کنم.. بعید می دونم با تکرار دروغهایی که داشتین اعتماد ایشون برگرده.. حتی اگر به شما نزدیک هم بشن باز هم ته دلشون نگران صداقت شما خواهند بود..

اصالت = صداقت، بی اصالتی = دروغ
ديدگاه اصالت وجودي مبحث جالبي است .فلسفه وجود با انسان شناخته می شود و در حقیقت تعریف فلسفه وجود تعریف انسان است . اصل اساسي براي طرفداران اصالت وجود اين است که ما محصول انتخابهاي خود هستيم . وجود معناي آن کاملا در دستان خود ما قرار دارد , زيرا تنها خود ما مي توانيم تصميم بگيريم که چه نگرشها و رفتارهايي داشته باشيم . طرفداران اصالت وجود نيز بر اين باورند که افراد براي انتخاب راههاي پيشرفت و فعاليت خود آزادند. دليل اينکه چرا بسياري از افراد ناشاد و ناراضي هستند و چرا رفتار ناسازگارانه وجود دارد, اين است که تمام افراد درباره يک موضوع مشابه, انتخاب عاقلانه انجام نمي دهند . فرد مي تواند بخردانه يا نابخردانه عمل کند
     اضطراب مفهوم اساسي وجودگراها است و دفاع عليه آن دروغ گفتن است . با مواجه شدن در لحظه هاي مهم انتخاب (KAIROS) ما دچار اضطراب مي شويم و براي مقابله با اضطراب دروغ مي گوئيم ، يعني هشیارانه تظاهر مي كنيم به چیزی که نیستیم . در تعارضهاي درون فردي ما عزت اجتماعي را جايگزين عزت نفس مي كنيم . يعني بودن برای دیگران ، بمنظور جلب تأیید از طرف آنها . يك انسان اصیل به دنبال تأییديه بوسیله خویشتن است نه توسط دیگران.
     مراجعي كه مي گويد : من زندگی پوچی داردم و افسرده هستم . درمانگر وجودي پاسخ مي دهد : این طبیعی است که افسرده باشید اگر با این زندگی احساس خوبی داشتید نگران می شدم
     ما چون خود آزادانه انتخاب مي كنيم پس بايد مسئولیت انتخابهايمان را بپذيريم . تصمیم گیری برای اصیل بودن با اضطراب وجودی مسئول بودن در قبال چه کسی بشويم ، مواجه ايم . زمانيكه ما از مسئولیت انسان اصیل شدن سرپیچی کنيم ، پس تصمیم علیه خود گرفته ايم در نتيجه احساس گناه به ما دست مي دهد و دچار اضطراب مي شويم . (مسئول تر ، آزادتر ، اصیل تر) . جزء مکمل انسان بودن صميميت است . صميميت يعني : اهمیت دادن و تقسیم کردن چیزی که در زندگی دو فرد اصیل مهم است . در ارتباط براي صميميت ، چون ما نمی توانیم مستقیماً وارد تجربه دیگران شویم ، هرگز نمی توانیم بهفمیم دیگران قصد دارند چه چیزی را به ما انتقال دهند، پس ارتباطمان دستخوش تحریف می شود (زبان در منعکس کردن تجربه قاصر است) . احساس تهدید در ما خصومت را برمي انگيزد و دچار اضطراب مي شويم ، پس دورغ مي گوئيم ، يعني سرکوبی واقعيت و اين عدم رابطه عمیق را در برمي گيرد و ما دچار ناکامی در ارتباط صميمانه مي شويم . (خصومت = عدم پرخاشگری / افسردگی ) . در ارتباط ما فكر مي كنيم براي نشان دادن رابطه صميمي بايد طرف مقابل را کنترل نمائيم و کنترل کردن دیگران بمعنی نابود کردن آنهاست . (چون انسان آزاد است ) . تکانه ها نیروهای حاکم درانسانها نیستند و مهم انتخاب است وآزادتر بودن بمعنی حیوان بودن و بی خرد بودن نیست ، انتخاب خصوصیات منحصر به فرد انسان است و فراروندگی با انتخاب کردن چیزی که ضروری است آغاز می شود . يافتن معني در زندگي بعهده هركس است و معنی آفریدن در زندگی تجربه کردن است . فرد آرماني با انتخابهای حیاتی از وجود خود معنی می آفریند و خود را اصیل مي کند . زندگی اصیل بر ارزیابی دقیق از وضعیت انسان و تحقق بخشیدن به استعدادها استوار است . اصالت مستلزم آگاهی از خود ، روابط ، دنیا ، تشخیص دادن و پذیرفتن انتخابها و پذیرفتن مسئولیت ، صادق بودن و اصیل بودن است
     در مسيري كه در آن گام نهاده ايم اگر صداقت نيست ، پس راه را اشتباه مي رويم و ملزم به تغيير آن در جهت درست هستيم . بايد برگرديم و در راستاي صداقت قرار گيريم ، زيرا فطرت ما اينگونه سرشته شده ، ما به دنيا نيامده ايم تا هرگونه كه مي خواهيم زندگي كنيم . ما بوجود آمده ايم تا خود را بشناسيم (خواسته ها ، نيازها ، روحيات ، احساسها ) تا بتوانيم زندگي اصيلي داشته باشيم . تا جامعه اي اصيل داشته باشيم.
نگارنده: شيرين امامي - دانشجوي فوق ليسانس روان شناسي باليني