با سلام خدمت اقاي دكتر
مشكل عجيبي برام پيش اومده
پسري هستم 24 ساله كه تازه درسم تموم شده و در شرف رفتن به سربازي هستم.
نامزدم (كه البته هنوز شرايط ازدواج برامون پيش نيومده) ترس عجيبي از آينده داره.
از اينكه مرور زمان ما رو از هم خسته كنه وحشت عجيبي داره. اصلا به آينده زندگيمون خوشبين نيست و همش مي ترسه يه عاملي باعث بشه تا من و او از هم جدا بشيم.
و اين در حاليه كه به شدت از لحاظ روحي به من وابسته است... و ترس دوري از من به شدت عذابش ميده
تا پيش هم هستيم خوشحال و سرخوشه و به محضي كه ازهم جدا ميشيم و تنها ميشه اين ترس و نگراني و نااميدي از اينده وجودشو مي گيره...
البته بايد بگم كه نامزدم بسيار حساس و شكننده هستش و جديدا خيلي هم نااميد
در ضمن از زمان آشناييمون كه حدود 3 سالي ميشه جز من نه با كسي حرف ميزنه و درد دل ميكنه.
مي خواستم ازتون خواهش كنم تا منو راهنمايي كنيد كه چي كار بايد بكنم...؟ چه رفتاري بايد بكنم؟ چه طور بايد برخورد كنم...؟ خيلي برام مهمه...
قبلا از راهنماييتون ممنونم
مشكل عجيبي برام پيش اومده
پسري هستم 24 ساله كه تازه درسم تموم شده و در شرف رفتن به سربازي هستم.
نامزدم (كه البته هنوز شرايط ازدواج برامون پيش نيومده) ترس عجيبي از آينده داره.
از اينكه مرور زمان ما رو از هم خسته كنه وحشت عجيبي داره. اصلا به آينده زندگيمون خوشبين نيست و همش مي ترسه يه عاملي باعث بشه تا من و او از هم جدا بشيم.
و اين در حاليه كه به شدت از لحاظ روحي به من وابسته است... و ترس دوري از من به شدت عذابش ميده
تا پيش هم هستيم خوشحال و سرخوشه و به محضي كه ازهم جدا ميشيم و تنها ميشه اين ترس و نگراني و نااميدي از اينده وجودشو مي گيره...
البته بايد بگم كه نامزدم بسيار حساس و شكننده هستش و جديدا خيلي هم نااميد
در ضمن از زمان آشناييمون كه حدود 3 سالي ميشه جز من نه با كسي حرف ميزنه و درد دل ميكنه.
مي خواستم ازتون خواهش كنم تا منو راهنمايي كنيد كه چي كار بايد بكنم...؟ چه رفتاري بايد بكنم؟ چه طور بايد برخورد كنم...؟ خيلي برام مهمه...
قبلا از راهنماييتون ممنونم