سلام
من مدت هاست که دچار نوعی بیماری شدم که با تحقیقات خودم فهمیدم نوعی ترس شدید یا پانیک ممکنه باشه
البته الان از شما دوستان کمک میخوام
از مدت ها پیش هر وقت سوار ماشین میشدم دچار حالت تهوع شدید میشدم طوری که رنگم میپرید و استفراغ زیادی میکردم و یه حالتی شبیه خواب آلودگی شدید بهم دست میداد که واقعا دیگه بی حال و کم توان میشدم
تا اینکه یه روز سوار ماشین شدم و خیلی هم خیابون شلوغ بود یهو احساس تهوع در ماشین بهم دست داد
عرق سردی رو کف دو تا دستام دیدم
قلبم به شدت تپش داشت
دست و پام مور مور میشد و لرزش شدید داشت و رنگم کاملا پریده بود
(این نکته رو یاد آوری کنم که بیشتر ترسم به خاطر این بود که دست هام تا آرنج هر دوتاش بشدت مور مور میشد انگار میلیون ها کرم روی دستام حرکت میکردن و یه خورده خفیف هم سوزن سوزن میشد)
تا موقعی که منو از ماشین پیاده نکنن و به یه مکان خلوت نبرن و پامو به دیوار نزنم و اب قند نخورم حالم خرابه
حتی تو یه مورد اورژانس اومد و کارم به امپول و سرم کشیده شد!!!!واقعا وقتی رو تخت بیمارستان از جام پا شدم سرم سنگین شده بود احساس کردم دارم گیج میرم
واقعا زجر میکشم دوست دارم با خونواده بیرون برم سوار ماشین شم و خیابونا رو بچرخم به همین علت الان مدتی هست که سعی میکنم از اطراف خونه خودمون خریدها رو انجام بدم تا مجبور نشم سوار ماشین بشم
تا ماشین میبینم حالم برمیگرده یه چیزی شبیه مرده ها میشم
البته خیلی با خودم کلنجار رفتم که افکار بد تو ذهنم نیارم ولی واقعا از لحاظ روحی هم نباشه از لحاظ جسمی داغون میشم
میترسم یه روز تو همین حالت هام بمیرم...
دیگه الانم تا کوچکترین ترسی واسم رخ میده دستام مورمور میکنه رنگم میپره هر کاری هم میکنم بدتر میشه سعی میکنم جیغ بزنم چون احساس میکنم ممکنه هر لحظه بمیرم
میدونم عمر دست خداست و اینا فکرای مسخره ای هست ولی واقعا حالم بد میشه اطرافیانم منو مسخره میکنن و میگن مگه میشه
خیلی افسرده شدم فقط خدا میدونه لطفا راهنماییم کنین من دیگه اون آدم شاد و پر هیجان سابق نیستم
من مدت هاست که دچار نوعی بیماری شدم که با تحقیقات خودم فهمیدم نوعی ترس شدید یا پانیک ممکنه باشه
البته الان از شما دوستان کمک میخوام
از مدت ها پیش هر وقت سوار ماشین میشدم دچار حالت تهوع شدید میشدم طوری که رنگم میپرید و استفراغ زیادی میکردم و یه حالتی شبیه خواب آلودگی شدید بهم دست میداد که واقعا دیگه بی حال و کم توان میشدم
تا اینکه یه روز سوار ماشین شدم و خیلی هم خیابون شلوغ بود یهو احساس تهوع در ماشین بهم دست داد
عرق سردی رو کف دو تا دستام دیدم
قلبم به شدت تپش داشت
دست و پام مور مور میشد و لرزش شدید داشت و رنگم کاملا پریده بود
(این نکته رو یاد آوری کنم که بیشتر ترسم به خاطر این بود که دست هام تا آرنج هر دوتاش بشدت مور مور میشد انگار میلیون ها کرم روی دستام حرکت میکردن و یه خورده خفیف هم سوزن سوزن میشد)
تا موقعی که منو از ماشین پیاده نکنن و به یه مکان خلوت نبرن و پامو به دیوار نزنم و اب قند نخورم حالم خرابه
حتی تو یه مورد اورژانس اومد و کارم به امپول و سرم کشیده شد!!!!واقعا وقتی رو تخت بیمارستان از جام پا شدم سرم سنگین شده بود احساس کردم دارم گیج میرم
واقعا زجر میکشم دوست دارم با خونواده بیرون برم سوار ماشین شم و خیابونا رو بچرخم به همین علت الان مدتی هست که سعی میکنم از اطراف خونه خودمون خریدها رو انجام بدم تا مجبور نشم سوار ماشین بشم
تا ماشین میبینم حالم برمیگرده یه چیزی شبیه مرده ها میشم
البته خیلی با خودم کلنجار رفتم که افکار بد تو ذهنم نیارم ولی واقعا از لحاظ روحی هم نباشه از لحاظ جسمی داغون میشم
میترسم یه روز تو همین حالت هام بمیرم...
دیگه الانم تا کوچکترین ترسی واسم رخ میده دستام مورمور میکنه رنگم میپره هر کاری هم میکنم بدتر میشه سعی میکنم جیغ بزنم چون احساس میکنم ممکنه هر لحظه بمیرم
میدونم عمر دست خداست و اینا فکرای مسخره ای هست ولی واقعا حالم بد میشه اطرافیانم منو مسخره میکنن و میگن مگه میشه
خیلی افسرده شدم فقط خدا میدونه لطفا راهنماییم کنین من دیگه اون آدم شاد و پر هیجان سابق نیستم