با سلام .من میخوام با شرح حالی که میدم فرق عشق و هوس رو برای من توجیه کنید و بگید من مال کدوم دسته هستم چون واقعا من نمیتونم بین این دو تا یکی رو انتخاب کنم....
من پسری 22 ساله و حدود 2 سال پیش از یه دختر خوشم اومد و به قول خودمون عشق اولم بود که بهش پیشنهاد دادم و وارد زندگیم شد تا پارسال روابطمون در حد زنگ و اس بود و بعضی وقتا هم توی بیرون قرار میزاشتیم و سرسری یکدیگر رو میدیدیم و میرفتیم اما از پارسال تا الان روابطمون بسیار صمیمیتر شده و میشه گفت مثل زن و شوهر هستیم و در هفته 2 بار به خونشون میرم و نزدیک به 5 ساعت پیشش میمونم و باهم معاشقه طولانی داریم و هر کاری انجام میدیم غیر از دخول , من دوس ندارم پردش پاره بشه , چون فکر این رو کردم که اگه من بلایی سرم بیاد و نتونم باهاش ازدواج کنم نباید بزارم که اونم بدبخت بشه..هر چند حرف از اینا گذشته و ما خیلی همدیگر رو دوس داریم... شاید فک کنید چطوری یه پسری مثل من میتونه 5 ساعت با دوس دخترش تنها باشه و به خونش بره بدون اینکه کسی غیر از خدا بدونه : ساعت 12 شب وقتی همه خوابن به اونجا میرم و ساعت 5 صبح هم از خونشون میام بیرون. از هر لحاظ که فکرش رو بکنید جنبه احتیاط رو رعایت میکنیم و بیگدار به آب نمیزنیم و همهههههههه کارامون حساب شده و طبق برنامست..
باور کنید روز به روز عششق و علاقم نسبت به او بیشتر میشه و این احساست کاملا 2 طرفه هستش و با هم خیلی صادق و وفادار هستیم و هیچی رو از همدیگر پنهون نمیکنیم....خونواده های هر 2 طرفمون میدونن که ما همدیگر رو دوس داریم و حتی من میونم با بابا و مامان دوس دخترم خیلی خوب هستش و اونا خیلی منو دوست دارن ....اما بابای من خیلی سخت گیر هست و میگه تا دانشگاهت تموم نشه و سربازیت رو نری خبری از زن و... نیست.
باور کنید من تا پارسال همیشه خود ارضایی میکردم و به نزدیکای خودم با نیت بد نیگا میکردم اما بعد از اینکه با دوس دختر اینطوری روابطمون صمیمی شد و با هم نزدیکی کردیم از پارسال تا الان اصلا خود ارضایی نکردم و نیت درونم کاملا پاک شده و کسی رو با نیت بد و شهوانی نیگا نمیکنم.
به خدا ازین حال و وضعم خسته شدم و دوس دارم حداقل غقد کرده باشم اما بابام خیلی بهم سخت میگیره ...نمیدونم تا کی این رابطمون اینطوری ادامه پیدا میکنه.....
هر روز بیشتر از دیروز به همدیگر وابسته تر میشیم و انگار یه تراوت و تازگی بین ما هست که هییییچ وقت از بین نمیره....
میخوام شما اساتید محترم در مورد شرح حالم بهم بگید که کارام رو چجوری برداشت میکنید و چه حکمی داره و رابطه ما بیشتر جنبش مربوط به کدوم ( عشق و هوس ) هست. من خودم عاشق دوس دخترم هستم اما احساس میکنم امروزه ها هوس میخواد جای این عشق رو پر کنه....حالا جوری شدم که نمیتونم تفتوتی بین این 2 تا پیدا کنم...عشق چیه و هوس چیه...
راستی ببخشید که توی پستای مربوط به احتمال بارداری , وقتی صحبت از دوس دخترم میکردم به جای اسم دوس دختر , میگفتم نامزدم و شاید خیلی از شما منو بشناسید چون من وسواسیه شدید دارم در مورد احتمال بارداری. با تشکر
من پسری 22 ساله و حدود 2 سال پیش از یه دختر خوشم اومد و به قول خودمون عشق اولم بود که بهش پیشنهاد دادم و وارد زندگیم شد تا پارسال روابطمون در حد زنگ و اس بود و بعضی وقتا هم توی بیرون قرار میزاشتیم و سرسری یکدیگر رو میدیدیم و میرفتیم اما از پارسال تا الان روابطمون بسیار صمیمیتر شده و میشه گفت مثل زن و شوهر هستیم و در هفته 2 بار به خونشون میرم و نزدیک به 5 ساعت پیشش میمونم و باهم معاشقه طولانی داریم و هر کاری انجام میدیم غیر از دخول , من دوس ندارم پردش پاره بشه , چون فکر این رو کردم که اگه من بلایی سرم بیاد و نتونم باهاش ازدواج کنم نباید بزارم که اونم بدبخت بشه..هر چند حرف از اینا گذشته و ما خیلی همدیگر رو دوس داریم... شاید فک کنید چطوری یه پسری مثل من میتونه 5 ساعت با دوس دخترش تنها باشه و به خونش بره بدون اینکه کسی غیر از خدا بدونه : ساعت 12 شب وقتی همه خوابن به اونجا میرم و ساعت 5 صبح هم از خونشون میام بیرون. از هر لحاظ که فکرش رو بکنید جنبه احتیاط رو رعایت میکنیم و بیگدار به آب نمیزنیم و همهههههههه کارامون حساب شده و طبق برنامست..
باور کنید روز به روز عششق و علاقم نسبت به او بیشتر میشه و این احساست کاملا 2 طرفه هستش و با هم خیلی صادق و وفادار هستیم و هیچی رو از همدیگر پنهون نمیکنیم....خونواده های هر 2 طرفمون میدونن که ما همدیگر رو دوس داریم و حتی من میونم با بابا و مامان دوس دخترم خیلی خوب هستش و اونا خیلی منو دوست دارن ....اما بابای من خیلی سخت گیر هست و میگه تا دانشگاهت تموم نشه و سربازیت رو نری خبری از زن و... نیست.
باور کنید من تا پارسال همیشه خود ارضایی میکردم و به نزدیکای خودم با نیت بد نیگا میکردم اما بعد از اینکه با دوس دختر اینطوری روابطمون صمیمی شد و با هم نزدیکی کردیم از پارسال تا الان اصلا خود ارضایی نکردم و نیت درونم کاملا پاک شده و کسی رو با نیت بد و شهوانی نیگا نمیکنم.
به خدا ازین حال و وضعم خسته شدم و دوس دارم حداقل غقد کرده باشم اما بابام خیلی بهم سخت میگیره ...نمیدونم تا کی این رابطمون اینطوری ادامه پیدا میکنه.....
هر روز بیشتر از دیروز به همدیگر وابسته تر میشیم و انگار یه تراوت و تازگی بین ما هست که هییییچ وقت از بین نمیره....
میخوام شما اساتید محترم در مورد شرح حالم بهم بگید که کارام رو چجوری برداشت میکنید و چه حکمی داره و رابطه ما بیشتر جنبش مربوط به کدوم ( عشق و هوس ) هست. من خودم عاشق دوس دخترم هستم اما احساس میکنم امروزه ها هوس میخواد جای این عشق رو پر کنه....حالا جوری شدم که نمیتونم تفتوتی بین این 2 تا پیدا کنم...عشق چیه و هوس چیه...
راستی ببخشید که توی پستای مربوط به احتمال بارداری , وقتی صحبت از دوس دخترم میکردم به جای اسم دوس دختر , میگفتم نامزدم و شاید خیلی از شما منو بشناسید چون من وسواسیه شدید دارم در مورد احتمال بارداری. با تشکر