شما در بخش انجمنهای گفتگو سایت دکتر رهام صادقی هستید، برای آشنایی با امکانات متنوع دیگر سایت اینجا کلیک کنید


به اينستاگرام سايت بپيونديد

بی میلی رابطه جنسی

  1. با عرض سلام و خسته نباشید خدمت دوستان
    من از طریق یکی از دوستانم با سایت شما آشناشدم.
    باتشکر از شما، من جوانی 27 ساله هستم با دختر 23 ساله ای قرار ازدواج گذاشتیم و الان حدود 6 ماهه که با هم در ارتباطیم
    البته با اطلاع خانوادهامون، نامزد من از رابطه جنسی متنفره تا این حد که وقتی میخوام رابطه رو باهاش شروع کنم ، میگه نمیتونم ، دلش میخواد ولی یه حسه تنفر و ناآرومی بهش دست میده ،آلت من رو که میبینه چشماشو میبنده .
    با سوالای ک ازش کردم فهمیدم تو بچگی تو اتاق خواب پدر و مادرش می خوابیده و هر وقت اونها با هم رابطه داشتن بیدار بوده
    همش میگه صدا نفساشون تو گوشمه .من خیلی دوستش دارم ولی اون میخواد جدابشه به این دلیل
    حتی من بهش گفتم میریم دکتر ،اگرم خوب نشدی قید رابطه جنسیو میزنم
    ولی میگه نمیخواد من اینکارو بکنم
    نزدیک به چهل روز پیش بود که دیگه نخواست باهاش باشم و یک هفته بعدش فهمیدم رگش رو زده
    ولی خداروشکر زنده موند.ئ اصلا خواب نداره . نه غذا درست مسخوره
    بعد از اون التماسش کردم کنارش باشم ..
    الان میخواستم ببینم چکارباید بکنم
    آیا مشکلش حل میشه...
    خواهش میکنم راهنماییم کنید
     
    تشکر شده توسط : 1 کاربر
  2. سلام دوست عزیز. اول اینکه چه پدر مادر بی ملاحظه ای. دوم اینکه فکر میکنم خیلی سردیش به این قضیه ربط نداشته باشه شاید مشکل از جای دیگه س!سوم اینکه دختری که برایه مشکل قابل حل دست به خود کشی میزنه بعداتو مواجهه بامشکلات زندگی میخوادچیکار کنه؟ولی بازم ناامید نباشید اول خودتون از یک مشاوره کمک بگیرین و بعد هم به ایشون کمک کنید تا بتونن بفهمن که دیر یازود باید اینکارو انجام بدن نمیتونن که همیشه مجرد بمونن.
     
  3. سلام اول اینکه درمورد عمل اون پدرو مادر امامان ما همیشه گفتند درجایی که کودکی حضور داره و حتی صدای نزدیکی رو میشنوه انجامش گناهه,و بعد اینکه ایشون با چند جلسه مراجعه به روانشناس حتما و حتما درمان میشن , و اینکه دوست عزیز امکان نداره ازدواج. بدون رابطه جنسی عملی باشه!!!! بعدم اینکه خودکشی خیلی بی معنیه,این همه ادم هستن که مجرد میمونن ولی مثل ادمهای عادی زندگی میکنن!!!
     
  4. alonebirds66 نوشته است: با عرض سلام و خسته نباشید خدمت دوستان
    من از طریق یکی از دوستانم با سایت شما آشناشدم.
    باتشکر از شما، من جوانی 27 ساله هستم با دختر 23 ساله ای قرار ازدواج گذاشتیم و الان حدود 6 ماهه که با هم در ارتباطیم
    البته با اطلاع خانوادهامون، نامزد من از رابطه جنسی متنفره تا این حد که وقتی میخوام رابطه رو باهاش شروع کنم ، میگه نمیتونم ، دلش میخواد ولی یه حسه تنفر و ناآرومی بهش دست میده ،آلت من رو که میبینه چشماشو میبنده .
    با سوالای ک ازش کردم فهمیدم تو بچگی تو اتاق خواب پدر و مادرش می خوابیده و هر وقت اونها با هم رابطه داشتن بیدار بوده
    همش میگه صدا نفساشون تو گوشمه .من خیلی دوستش دارم ولی اون میخواد جدابشه به این دلیل
    حتی من بهش گفتم میریم دکتر ،اگرم خوب نشدی قید رابطه جنسیو میزنم
    ولی میگه نمیخواد من اینکارو بکنم
    نزدیک به چهل روز پیش بود که دیگه نخواست باهاش باشم و یک هفته بعدش فهمیدم رگش رو زده
    ولی خداروشکر زنده موند.ئ اصلا خواب نداره . نه غذا درست مسخوره
    بعد از اون التماسش کردم کنارش باشم ..
    الان میخواستم ببینم چکارباید بکنم
    آیا مشکلش حل میشه...
    خواهش میکنم راهنماییم کنید

    سلام عزیزم
    با مشکلتونو من خوندم بهترین راکار این ابتدا مادر خود دختر بشین با دخترش حرف بزنه بعد خودتون برید یه مشاوره مشکلتونو بهش بگید تا راهنماییتون کنه نامزدتونو راضی کنید همراتون بیاد تا مشکل حل بشه با دو الی سه جلسه مشاوره انشاا.... حل میشه انشاا...
     
  5. سلام عیدتون مبارک
    ظاهر حرفاتون رو شاید هرشخص دیگه ای هم بخونه نگران کننده باشه
    ولی میدونید اینکه واقعا دوسش دارید در نوع خودش میتونه موثر باشه که حتی حاضرید به خاطرش قید رابطه رو بزنید
    البته اگه براتون سخت نباشه خب طبیعتا وقتی نیازی در یه هر شخص مرد یا زن به وجود بیاد
    کنترل کردنش سخته
    ولی همینکه میخاهید در کنارش باشید واقعا کمک بزرگیه
    بزرگترین امید و کمک اینه که در کنارش باشید ولی حتی
    اگه با بودن شما بیشتر ضربه میخوره بهتره تنهاش بذارید
    شاید هنوز این مسئله رابطه اذیتش میکنه اینکه گفتید خواب نداره یه دلیلش ترس از ایجاد رابطه در هنگام خوابشون نیست؟
    بهتره یه مدت اصلا در مورد اینجور مسایل باهاش حرف نزنید تا آروم شه و استرس پیدا نکنه
    بعد یه مدت هم لازم نیست رو در رو حرف بزنید
    بهتره خودتون شخصا پیش یه مشاوره برید و مشکل رو باهاش در میون بذارید و بخاهید کتابی رو معرفی کنن و اون کتاب رو با چند کتاب با موضوعات دیگه یا کتابی که همسرتون بهش علاقه دارند خریداری کنید
    معلوم نیس ریشه این مشکل از کجاس ولی مطمئنن باشید با امید و توکل بر خدا و همت خود شما و نامزدتون حل میشه
    شاید همسر شما قبل از نامزدی با شما دوستانی داشتند که اینطور مسایل رو جوری بازگو کردن براش که
    یه حس تنفر یا شایدم خجالت در ایشون به وجود اومده
    خیلی ها با یه حرف یا مشکل ساده که میتونن با راههای مختلف درمان بشن ولی بدترین ناراحتی ها یا مشکلات رو پیدا کردن
    زیاد حرف زدم اینایی هم گفتم تجربه نیس ولی خب گفتم البته امیدوارم که بی تاثیر نباشه
     
    تشکر شده توسط : 1 کاربر
  6. با سلام، دوستان در مورد این مسئله اظهار نظر کردن ولی به نظر من این مسئله ای نیست که با حرف دیگران (احتمالاً در حد غیر کارشناسی و نظر شخصی) بشه در موردش تصمیم گرفت
    پیشنهاد من اینه که این مسیر مشورت رو طی نکنید و به جاش به یک روان شناس ماهر (اگه دسترسی دارین در حد دکترا) مراجعه کنید.
     
    تشکر شده توسط : 2 کاربر
  7. سلام دوست عزیز .نظر کاربران نمی تونه برات مثمرالثمر باشه شما متونی از مادرش یا از دوستان اگه نشد از یه مشاور کمک بگیرید امیدوارم با صبر وتحمل موفق شوید
     
  8. alonebirds66 نوشته است: با عرض سلام و خسته نباشید خدمت دوستان
    من از طریق یکی از دوستانم با سایت شما آشناشدم.
    باتشکر از شما، من جوانی 27 ساله هستم با دختر 23 ساله ای قرار ازدواج گذاشتیم و الان حدود 6 ماهه که با هم در ارتباطیم
    البته با اطلاع خانوادهامون، نامزد من از رابطه جنسی متنفره تا این حد که وقتی میخوام رابطه رو باهاش شروع کنم ، میگه نمیتونم ، دلش میخواد ولی یه حسه تنفر و ناآرومی بهش دست میده ،آلت من رو که میبینه چشماشو میبنده .
    با سوالای ک ازش کردم فهمیدم تو بچگی تو اتاق خواب پدر و مادرش می خوابیده و هر وقت اونها با هم رابطه داشتن بیدار بوده
    همش میگه صدا نفساشون تو گوشمه .من خیلی دوستش دارم ولی اون میخواد جدابشه به این دلیل
    حتی من بهش گفتم میریم دکتر ،اگرم خوب نشدی قید رابطه جنسیو میزنم
    ولی میگه نمیخواد من اینکارو بکنم
    نزدیک به چهل روز پیش بود که دیگه نخواست باهاش باشم و یک هفته بعدش فهمیدم رگش رو زده
    ولی خداروشکر زنده موند.ئ اصلا خواب نداره . نه غذا درست مسخوره
    بعد از اون التماسش کردم کنارش باشم ..
    الان میخواستم ببینم چکارباید بکنم
    آیا مشکلش حل میشه...
    خواهش میکنم راهنماییم کنید

    سلام دوست عزیز
    تبریک میگم به خاطر نامزدیتون دوم اینکه این حس تنفر بیشتر در انسانهایی که تجربه تجاوز بهشون دارن هست که مشکلاتشون مراجعه به روانپزشک حل شده شما میگید که به خاطر نزدیکی پدر و مادرش و اون صدای نفساشون تنفر پیدا کرده قابل حل هست جای نگرانی نیست شما میگید که وقتی میخواید رابطه را شروع کنید اون می
    خواد اما تنفر داره این خواستن و تنفر دو مقوله متضاد هست یا میخوان ترس دارن یا نمیخوان تنفر دارن پس نامزد شما از رابطه بدشون نمیاد دوست عزیز ایشون از نظر روانی دچار مشکل هستند و هیچ مشکل دیگه ای ندارن شما میگید دوستش داری و میخوای ازدواج کنی و هیچ رابطه ای نداشته باشی این کار اصلا ممکن نیست زندگی اصلا دوام نداره ازدواج بدون رابطه جنسی ازدواج تلقی نمیشه باعث بیشتر شدن مشکلات میشه هیچ کس بجر روانپزشک نمیتونه ایشون رو درمان کنه پس سریع ایشون رو راضی کنید که به پزشک مراجعه کنه ایشالا حل میشه
     
    تشکر شده توسط : 1 کاربر
  9. شاید هم نامزد شما به دلیل اینکه هنوز ازدواج نکردین از داشتن رابطه هراس داره. میتونید در این مورد هم باهاش حرف بزنید.
     
تمام زمانها بر حسب GMT + 3.5 Hours می‌باشند
صفحه 1 از 1


پرش به:  

شما نمی توانید در این بخش موضوع جدید پست کنید
شما نمی توانید در این بخش به موضوعها پاسخ دهید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش ویرایش کنید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش حذف کنید
شما نمی توانید در این بخش رای دهید

Powered by phpBB ©



Forums ©

.: مسئوليت مطالب، تبليغات و محصولات ديگر سايتها به عهده خودشان است :.
.:: برداشت از مطالب اين سايت فقط با کسب مجوز از مدیریت و با ذکر مبنع و آدرس به صورت لینک بلامانع است ::.
.::: کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به دکتر رهام صادقی بوده و هرگونه سواستفاده از آن طبق ماده 12 قانون جرایم رایانه ای قابل پیگیری است :::.


ارسال ایمیل به دکتر رهام صادقی


مدت زمان ایجاد صفحه : 0.20 ثانیه (75)