شما در بخش انجمنهای گفتگو سایت دکتر رهام صادقی هستید، برای آشنایی با امکانات متنوع دیگر سایت اینجا کلیک کنید


به اينستاگرام سايت بپيونديد

خجالت کشیدن

  1. سلام من دخترم و از تهران هستم.29 سالمه با یکی از همکلاسیهای فوق لیسانسم دوست شدم که خواستگاری کرده.
    از سال 88 همکلاسی هستیم و از سال 90 صمیمی شدیم اما دوست دختر دوست پسر نبودیم. حتی دست هم به هم نمیدادیم. تا اینکه نزدیک یک ماه پیش خواستگاری کرد. ناگفته نماند که من هم تو دلم دوسش داشتم.

    من فقط از داشتن رابطه ی جنسی خجالت میکشم.به خاطر همین خجالتم با هیچ پسری به طور جدی دوست نبودم و هیچ رابطه ای نداشتم. نمیدونم واقعا چی کار کنم. میترسم بعدا به مشکل بخورم. اونقدر خجالت میکشم که تو دلم میگم روم باید پتو بکشم تا بتونم این کارو بکنم.یا اتاق تاریک تاریک باشه که منو نبینه.
    به هیچ عنوان در باره ی مسائل جنسی با هم صحبت نکردیم.
    از اینکه کسی منو لخت ببینه خجالت میکشم. با کسی دوست نبودم و با کسی رابطه نداشته ام. جلوی کسی تا حالا لخت نبودم. حتی تو خوابگاه که درس میخوندم جلوی بچه ها لباس عوض نمیکردم. من حتی آمپول نمیزنم که مجبور نشم شلوارمو در بیارم.
    با دوستام در حد رفتن به استخر لخت بودم. با مایو.
    اگه بگم رابطه داشتن با جنس مخالف رو دوست ندارم دروغ گفتم. دوست دارم اما خجالت میکشم.
    حدود 20 سالگیم دو سه بار خود ارضایی کردم اما بعد ترسیدم که نکنه پردم مشکل دار بشه و دیگه این کارو نکردم. شاید ترسم به خاطر همون موقع ها باشه.
    نمیدونم چرا. با این دوستمم وقتی حرف معمولی هم میزنم نمیتونم حتی تو چشماش نگاه کنم.  
    من چی کار کنم که خجالتم بریزه. تا بعد از عید باید این مشکلم حل بشه
    ممنون از راهنماییتون
     
  2. خيلی وقت بود که به اين سايت سر نمی زدم به اين دليل که قضاوت صاحبان سايت در مورد علمی يا غير علمی بودن مطالب صحيح نيست و بر طبق اين قضاوتشون مطالب من رو پاک کردن يا به من اخطار دادند.
    پيام خصوصی شما به طور اتوماتيک به ايميلم ارسال شده بود که برای پاسخ به شما بعد از يک سال به اين سايـت مراجعه کردم.

    سايت مفيدی هست و من مطمئنم که بسياری از اين طريق مطالب بسياری آموخته اند و من نيز در اين سايت برای بسياری مفيد واقع شده ام اما بعد از اخطاری که به من دادند و من نيز اعتراض کردم و پاسخی دريافت نکردم آن را تحريم کرده بودم.

    خرسندم از اينکه فکر کرديد که پاسخ من می تونه براتون مفيد باشه که سوالتون رو خصوصی مطرح کرديد.

    از اينکه پيشنهاد من رو پذيرفتيد که در صفحه عمومی از خودتون بنويسيد و به همه سوالات من جواب داديد بهتون تبريک می گم.

    همين جا نوشتن می تونه براتون کمک کنه که کمی با اين مسئله راحت تر برخورد کنيد.

    سوال بعدی در مورد اندامتون هست که آيا از اندامتون راضی هستيد؟ آيا ورزش می کنيد؟

    از قد و وزن و سايزتون برامون بنويسيد.

    بسياری از دختر خانوم ها در ايران حتا در کشورهای غربی با اين مشکل خجالت از لخت شدن مواجه هستند. نوشتم حتا در کشورهای غربی و دليل اون بيشتر به والدين برمی گرده.

    سوال بعدی اين هست که فکر کنی و ببينی که چه مطالبی از طرف والدين شما باعث شده باشه که شما از نشان دادن اندام خود حتا به والدين خود خجالت زده بشيد.

    اين موضوع قابل حل هست

    با بررسی ها و پيشنهادهايی که اينجا بهتون می شه شايد بتونين با موضوع کنار بيايين. حتا ممکنه دخترخانوم هايی که در اين سايت حضور دارند و قبلن اين مشکل رو داشتند نظر و تجربشون رو براتون بنويسند. اين می شه يک مشاوره گروهی که می تونه شبيه گروه درمانی در روانشناسی باشه.

    اگر هم اينجا مشکلتون حل نشد خجالتتون از صحبت در اين مورد می ريزه و می تونين حضوری به يک مشاور مراجعه کنيد و مشکلتون حل می شه.

    باز هم براتون می نويسم

    شاداب باشيد

    ژاسينا
     
    تشکر شده توسط : 2 کاربر
  3. m_r_96

    اخطارها : 1 بار

    کاربر نيمه فعال


    کاربر نيمه فعال
    سلام و تبریک دوست عزیز
    اینی که شما نوشتی اصصصصلا مشکل نیست... چون خودم هم قبل از ازدواج همین طور بودم و همین افکار رو داشتم و ازش ترس داشتم!!!
    اما بعد از ازدواج هممممه چی حل میشه... طوری که حتی خودت هم متعجب میشی از سرعت تغییر خودت!!!
    البته همه اینها در شرایط عادی هست و اگر مشکل ظاهری وجود داشته باشه که از اندامت رضایت نداشته باشی مسئله فرق میکنه...
    زیاد سخت نگیر
    موفق باشی
     
    تشکر شده توسط : 3 کاربر
  4. سلام
    من هم دقیقا هم سن شمام و واقعا میترسم که خودم رو به یک مرد نشون بدم حالا جدای از خجالتش ازدواج کردن رو دوست دارم ولی وقتی بحث جدیش پیش میاد وخواستگار دارم نفرت پیدا میکنم و پشیمون میشم من حتی استخر هم به دلیل خجالت کشیدن نمیرم تو خوابگاه هم دقیقا عین شما بودم و تو خونه هم اجازه نمیدم کسی اندامم رو ببینه با اینکه اندام خوبی هم دارم ولی فکر میکنم یه سری از این ترس و خجالت های بیهوده به تربیت خانوادگی بر میگرده اما نگران نباشید و اگر خواستگارتون پسر خوبیه حتما قبول کنید چون سن ما هم دیگه طوری نیست که بخواهیم به خاطر ترس از ازدواج فاصله بگیریم ایشون قطعا خودشون میدونند چطوری با شما برخورد کنند که از خجالت در بیاین و مشکلتون حل بشه و شما هم شاید فقط مرتبه اولش واستون سخت باشه پس اصلا نگران این مسایل نباشید همش تفکرات قبل از ازدواجه و من خیلی از دوستان فوق العاده مذهبی خودم رو سراغ دارم که الآن ازدواج کردن و راحت در مورد این مسایل حرف میزنند و راضی هم هستن اونا هم قبلش مثل ما بودن ولی حالا نه تنها لذت میبرن بلکه به من هم پیشنهاد میدن که زودتر ازدواج کنم.موفق باشید و خوشبخت
     
    تشکر شده توسط : 3 کاربر
  5. درود بر شما

    ممنون از دخترخانم ها که تجربه اشون رو نوشتن و به باران کمک کردند

    باران عزيز من سعی می کنم که شما رو تشويق کنم که

    1- بيشتر راجع به اندامت بشناسی
    2- بيشتر راجع به اندامت اينجا بنويسی تا کم کم ذهنت نسبت به اين موضوع واقع بين تر بشه

    به طور مثال نوشتی که استخر با مايو می رفتی.

    آيا با مايو دو تکه يا سرهم
    اگر با دو تکه می رفتی چرا خجالت نمی کشيدی که دوستان يا ديگران نافت رو ببينند؟

    سوراخ ناف هم در بعضی ها بسيار زيباست و اون هم جزو بدن شماست. چرا از ديدن اون به توسط ديگران خجالت نمی کشيدی.

    حالا که مطرحش کردم ممکنه اگه در موردش صحبت نکنيم و واقع بين نباشيم از اين به بعد ديگه استخر هم نری و از ديده شدن نافت هم خجالت بکشی

    پس بيا در موردش صحبت کنيم.

    تمام اعضای بدن متعلق به شما هستند. اما چرا بعضی از قسمت هاش رو پنهان می کنيم؟

    اين کاملن مربوط می شه به تربيت ذهن توسط خانواده که شامل خاله و عمه هم می شه.

    والدين کودک رو در مورد بعضی از قسمت های بدن حساس می کنند که خود کودک زياد باهاشون کاری نداشته باشه و به ديگران هم اجازه نده که اون قسمت ها رو ببينند يا لمس کنند.
    البته اين تا حدودی خوب هست و جلوی سو استفاده جنسی رو می گيره ولی بيشتر اوقات در اين زمينه زياده روی می شه يا اينکه به صورت غيرعمد در او زمينه خرابکاری صورت می گيره به اين صورت که وقتی دختر يا پسر در کودکی لخت هست يکی از اعضای خانواده يا فاميل می خنده يا واکنش بدی نشون می ده و باعث می شه که کودک به موضوع حساس شده و از اون به بعد در مورد نشون دادن بدن خود خجالت زده بشه.

    خانم سياه سفيد دو موضوع متفاوتی رو مطرح کردند که یکيش اين بود که ايشون نمی تونه اندامش رو به يک مرد نشون بده دوم اينکه حتا استخر هم نمی ره. اگر ايشون مايل بودند می تونيم مسائل ايشون رو هم بررسی کنيم.

    به هر حال باران عزيز از اندام خودت سعی کن اينجا بيشتر  بنويسی و به سوال من هم در مورد تفاوت نشان دادن سوراخ ناف و نوک پستان  به ديگران پاسخ بنويس

    شاداب باشيد
     
    تشکر شده توسط : 1 کاربر
  6. baran555 نوشته است: سلام من دخترم و از تهران هستم.29 سالمه با یکی از همکلاسیهای فوق لیسانسم دوست شدم که خواستگاری کرده.
    از سال 88 همکلاسی هستیم و از سال 90 صمیمی شدیم اما دوست دختر دوست پسر نبودیم. حتی دست هم به هم نمیدادیم. تا اینکه نزدیک یک ماه پیش خواستگاری کرد. ناگفته نماند که من هم تو دلم دوسش داشتم.

    من فقط از داشتن رابطه ی جنسی خجالت میکشم.به خاطر همین خجالتم با هیچ پسری به طور جدی دوست نبودم و هیچ رابطه ای نداشتم. نمیدونم واقعا چی کار کنم. میترسم بعدا به مشکل بخورم. اونقدر خجالت میکشم که تو دلم میگم روم باید پتو بکشم تا بتونم این کارو بکنم.یا اتاق تاریک تاریک باشه که منو نبینه.
    به هیچ عنوان در باره ی مسائل جنسی با هم صحبت نکردیم.
    از اینکه کسی منو لخت ببینه خجالت میکشم. با کسی دوست نبودم و با کسی رابطه نداشته ام. جلوی کسی تا حالا لخت نبودم. حتی تو خوابگاه که درس میخوندم جلوی بچه ها لباس عوض نمیکردم. من حتی آمپول نمیزنم که مجبور نشم شلوارمو در بیارم.
    با دوستام در حد رفتن به استخر لخت بودم. با مایو.
    اگه بگم رابطه داشتن با جنس مخالف رو دوست ندارم دروغ گفتم. دوست دارم اما خجالت میکشم.
    حدود 20 سالگیم دو سه بار خود ارضایی کردم اما بعد ترسیدم که نکنه پردم مشکل دار بشه و دیگه این کارو نکردم. شاید ترسم به خاطر همون موقع ها باشه.
    نمیدونم چرا. با این دوستمم وقتی حرف معمولی هم میزنم نمیتونم حتی تو چشماش نگاه کنم.  
    من چی کار کنم که خجالتم بریزه. تا بعد از عید باید این مشکلم حل بشه
    ممنون از راهنماییتون


    سلام دوست عزیز
    اول آرزوی موفقیت و به روزی براتون دارم . بعد در خصوص موردی که عنوان کردین فکر کنم در اکثر دختر خانم های ایرانی اینطور باشه بخصوص کسایی که سابقه هیچ گونه ارتباطی با جنس مخالف نداشتند و طبق نظر دوست گرامی آقای جاسینا این موضوع موافقم که به تربیت خانوادگی هم مربوط میشه .ولی این موضوع اگر زیاد از حد باعث مشکل در رابطه نشود امر عادی است . سعی کنید با نامزدتون هم صحبت کنید که انشالله بعد از عقد خیلی ارام و با حوصله با شما کنار بیاد و در اوایل میتونید در باره مسائل دیگه ای صحبت کنید تا کم کم ب مسائل زناشویی برسیددر رابطه با مسائل زناشویی نیاز نیست در همون ابتدا خیلی باز صحبت کنید اول سعی کنید به صورت سربسته باشه بعد کم کم موارد رو بازتر مطرح کنید . مطمئنا همسر شما درک بالایی دارند و هیچ وقت به شما سخت نمی گیرند که در همان اوایل مانند یک زن و شوهر رفتار کنید . باهاشون صحبت کنید چون ایشون بهتر از هرکس دیگه میتونه بهتون کمک کنه . شما چون تا الان در چنین موقعیت هایی قرار نگرفته این شرایط براتون کمی سخته . ولی به مرور بهش عادت کنید . یادتون باشه با ایشون در این موارد صحبت کنید که با صبر و حوصله پیش برن تا شما هم نسبت به مسائل زناشویی عادت کنید و براتون راحت بشه . من خودم هم متاهلم و تا حدودی خجالتی بودم ولی بعد از اینکه عقد کردم کم کم راحت تونستم با شرایط کنار بیام مطمئنم که اگه یک زن همسرش رو با تمام وجود دوست داشته برای همسرش از هیچ کاری دریغ نمیکنه . عزیزم اگه دیدی که نمیتونی به هیچ وجه و به هیچ شکلی با این مسائی کنار بیای با یه روانشناس صحبت کن . انشالله که خوشبخت بشی .
     
    تشکر شده توسط : 3 کاربر
  7. سلام . مرسی از همتون. اینجا که مشکلمو نوشتم حس میکنم چقدر راحت دارم از این مسایل صحبت میکنم. ممنونم.
    آقای جاسینا از اندامم پرسیدن.


    والا من تا حالا به اینچیزا فکر نکرده بودم. فقط میدونم که هیکل بدی ندارم. با هیچکسی هم راحت صحبت نکردم.
    رنگ پوست بدنم سفیده. صورتم تقریبا گندمی . یعنی از بدنم کمی تیره تره.
    در مورد مسائل جنسی هم با هیچکسی صحبت نکردم. من خواهر ندارم.تک فرزندم. مادرم هم فوت شده. فامیلی هم که دختر داشته باشه نداریم یعنی دخترهای فامیل مثل دختر عمو و دختر عمه اینا بزرگ تر از من هستن و ازدواج کردن. بچه هاشون هم سن من هستن که ارتباط راحتی باهاشون ندارم. فقط یه دوست صمیمی دارم که از 17 سال پیش باهاش همکلاسی بودم. با اون راحت میتونم حرف بزنم. اونم مجرده و از این اطلاعاتی که شما اینجا میذارین بلد نیست.
      

    در باره ی مایو پرسیدین. من با مایو دو تکه هم رفتم استخر. اما اصلا برام مهم نبوده که کسی ناف منو ببینه. اصلا توجه نکرده بودم. حتی فکر میکنم شاید از نظر بالا تنه مشکلی نداشته باشم که جلوی همسرم همون اوایل مثلا لباس بتونم عوض کنم. اما شلوار رو نمیتونم . میگم ما هنوز محرم نشدیم. هنوز دستمم به دستش نخورده. اما خب وقتی به اینچیزا فکر میکنم به این نتایج میرسم. شاید وقتی محرم بشیم برام راحت تر باشه. ممنونم از کمکهاتون.
    در ضمن من چون کاربر جدید هستم در روز یک بار میتونم اینجا پیام بذارم. از همگی معذرت میخوام که بیشتر نمیتونم بیام.
     
    تشکر شده توسط : 1 کاربر
  8. m_r_96

    اخطارها : 1 بار

    کاربر نيمه فعال


    کاربر نيمه فعال
    عزیزم کاملا درکت میکنم، ولی وضع الان تو بهتر از منه، من حتی برداشتن روسری برام مسئله بود!! چه برسه به موارد دیگه... با اینکه هم خودم میدونستم و هم اطرافیان میگفتن که اندام خیلی خوبی دارم ولی در وقابل همسرم گارد میگرفتم(البته تو ذهنم!!)... مدام هم قبل از عقد بهش میگفتم مراعات منو بکنه!!
    ولی بعد از محرمیت خیییییییییییلی زود همه چی حل شد انگار که از اولش نبوده اصلا!!!
    این تجربه من بود
    سخت نگیر
     
    تشکر شده توسط : 3 کاربر
  9. baran555 نوشته است: سلام . مرسی از همتون. اینجا که مشکلمو نوشتم حس میکنم چقدر راحت دارم از این مسایل صحبت میکنم. ممنونم.
    آقای جاسینا از اندامم پرسیدن.


    والا من تا حالا به اینچیزا فکر نکرده بودم. فقط میدونم که هیکل بدی ندارم. با هیچکسی هم راحت صحبت نکردم.
    رنگ پوست بدنم سفیده. صورتم تقریبا گندمی . یعنی از بدنم کمی تیره تره.
    در مورد مسائل جنسی هم با هیچکسی صحبت نکردم. من خواهر ندارم.تک فرزندم. مادرم هم فوت شده. فامیلی هم که دختر داشته باشه نداریم یعنی دخترهای فامیل مثل دختر عمو و دختر عمه اینا بزرگ تر از من هستن و ازدواج کردن. بچه هاشون هم سن من هستن که ارتباط راحتی باهاشون ندارم. فقط یه دوست صمیمی دارم که از 17 سال پیش باهاش همکلاسی بودم. با اون راحت میتونم حرف بزنم. اونم مجرده و از این اطلاعاتی که شما اینجا میذارین بلد نیست.
      

    در باره ی مایو پرسیدین. من با مایو دو تکه هم رفتم استخر. اما اصلا برام مهم نبوده که کسی ناف منو ببینه. اصلا توجه نکرده بودم. حتی فکر میکنم شاید از نظر بالا تنه مشکلی نداشته باشم که جلوی همسرم همون اوایل مثلا لباس بتونم عوض کنم. اما شلوار رو نمیتونم . میگم ما هنوز محرم نشدیم. هنوز دستمم به دستش نخورده. اما خب وقتی به اینچیزا فکر میکنم به این نتایج میرسم. شاید وقتی محرم بشیم برام راحت تر باشه. ممنونم از کمکهاتون.
    در ضمن من چون کاربر جدید هستم در روز یک بار میتونم اینجا پیام بذارم. از همگی معذرت میخوام که بیشتر نمیتونم بیام.

    دوست عزیز
    ببنید در مورد اینکه نگرانید همونطور که دوستان گفتن شما تنها نیستید و برا خیلی ها پیش میاد اما چیزی مه مهمه اینه که در هر موردی که آدم ازش ترس داره اگر بیش از اندازه بهش فکر کنه مدام برداشتن و حذف ترس سختتر میشه
    پس بهتره که زمانی که دارید به مسائل پیرامون ازدواج فکر میکنید کمتر به قسمت در آوردن لباس فکر کنید.به افکاری فکر کنید که میل به بودن با اون آقا را براتون بیشتر کنه.مثلا اگر بوسیدن رو دوست دارید و اون براتون لذت بخششتر و باعث میشه با فکر به اون احساس نزدیکی با اون آقا بکنید بهتره این افکار رو پرورش بدید
    این تصورات خودش اعث میشه کم کم پذیرای اون آقا بشید و احساس رسوندن ایشون و خودتون به لذت بیشتر یه حس در وجودتون میشه که بخاطرش کم کم جلوتر میرید.

    اما در مورد اقایون باید بدونید که اونها هم واقعا اینقدر بی ملاحضه نیستن که جلسه اول بخوان شلوارتون رو در بیارید که شما اینقدر نگران شدید.خود اقایون واقعا اوایلش معذبن و زمان میبره تا قدم به قدم بیان جلوو این کار به شما هم فرصت میده تا کم کم نوع لباستون رو عوض کنید.مثلا اوایل شلوار و بعد از یه بازه ای شلوارک و بعدش میتونید دامن و بعد دامن کوتاه.این روند باعث میشه مساله دیده شدن پاهاتون و اندامتون براتون جلو ایشون کم رنگ تر بشه و در نهایت به اون اقا باید اجازه بدید ایشون اقدام کنن و خود شما کسی نباشید که بخواد بلند بشه و با عرض پوزش بگم شلوارش رو در بیاره.اینطوری برا هیچ دختری راحت نیست.این روندی که در نهایت باعث میشه خود آقا اقدام میکنه و این پذیرشش واقعا راحته

    در مورد اینکه هرگز جلو کسی شلوارتون رو در نیاورید که مثل مایو میمونه،تا یکبار تجربه کنید میبینید اصلا سخت نیست.خود من اینقدر پوشیدن مایو برام سخته و تازه اونم یه تیکه اش که هیچ کاری سخت نیست برام اونقدر.پس تفاوت در نوع نگاه به مساله باعث شده براتون کمی سخت بشه.رو دیدتون و افکارتون کارکنید و به راحتی از پسش بربیاید

    این ازدواج رو هم تبریک میگم پیشاپیش دویت عزیز
     
    تشکر شده توسط : 5 کاربر
  10. درود بر شما

    باران عزيز خوشحالم که می توني تا حدودی راحت باشي

    همونطور که گفتم بيشتر سوال های من در مورد اندام شما رابطه مستقيم با موضوع نداره ولی
    1- می خوام که بيشتر به اندامتون توجه کنيد و اونها رو بشناسين
    2- بتونين در موردشون صحبت کنين

    دو نکته رو که باز هم رابطه مستقيم با موضوع ندارند براتون مطرح می کنم
    1- برام نوشتين که 48 کيلو وزن داريد اين برای قد 160 کم هست و لازم است که وزن خودتون رو به 55 برسونيد اين رو می تونيد با ورزش با وزنه و افزايش ران و باسن انجام بدين.
    2- از اين سن به بعد پوست آسيب پذير هست بخصوص پوست سفيد. بهتون توصيه می کنم که از کرم ضد آفتاب استفاده کنيد و نگيد که آرايش می کنم کافی هست. اصلن به هم ربط ندارند. اول کرم ضد آفتاب بعد آرايش.

    حالا بر می گردم به موضوع شما. حدس زدم که پوست شما سفيد باشه چون بيشتر اينگونه خجالت برای پوست سفيد ها اتفاق می افته که رابطه کامل با خانواده داره.

    چون پوستشون سفيده در بچگی بيشتر جلب توجه می کنه و اهل فاميل عمه و خاله زياد بهش نگاه می کنند که اين نگاه ها بی دليل اذيتش می کنه.
    به طور مثال دختر نوجوان داره توی اتاقش لباسش رو عوض می کنه، مامان که از جلوی اتاق رد می شده بدن بلورین دخترش رو می بينه و می ايسته و با لذت و تحسين و لبخند تماشاش می کنه. دختر متوجه می شه و می گه : مامان! داری چی رو نگاه می کنی؟؟!؟ و در رو می بنده.

    از اون به بعد بدنش رو از نگاه ها دور نگه می داره و بی دليل نمی تونه که بدنش رو به کسی نشون بده.

    از نوشته های شما متوجه شدم که شما دختر ساده و بی شيله پيله ای هستين . خوش به حال همسر آيندتون.

    حالا می خوام کمی بيشتر باهاتون کار کنم. اين روشی که من براتون در پيش گرفتم تا حدودی روش درمانی شناختی - رفتاری هست.

    هم سعی می کنم تشويقتون کنم که اينجا از اندامتون بنويسيد که اين به تغيير رفتار شما کمک می کنه هم سعی دارم که شناختی نسبت به خودتون و نگاه ديگران در شما ايجاد کنم که با درک بهتر با موضوع برخورد کنيد. دوستان هم با کمک های خوبی دارند همراهی می کنند.

    هيچ نوشته ای از چشم من پنهان نمی میونه شما نوشتيد :
    من حتی آمپول نمیزنم که مجبور نشم شلوارمو در بیارم.


    شما تصوير سازی ذهنی خوبی داريد و شايد هم رشته تحصيليتون هنر باشه.


    من سعی می کنم که تصوير ذهنی شما رو نسبت به موضوع عوض کنم تا کمی در شما آرامش ايجاد بشه. اين يکی از تکنيک های درمان شناختی هست.


    ببنيد شما تصويری که از آمپول زدن می سازيد اين هست که لازم هست شلوارتون رو دربياريد در حالی که اگر تصوير ذهنی شما اين باشه که فقط کمی از شلوارتون رو قرار هست بياريد پايين و گوشه بالايی باسنتون برای آمپول کافی هست، ترستون کمتر می شه و با اين موضوع مشکلی پيدا نمی کنين.


    در پاسخ به مقايسه ناف شما نوشتين :
    فکر میکنم شاید از نظر بالا تنه مشکلی نداشته باشم


    شما برای نشون دادن پايين تنه خودتون هم مشکل ندارين چراکه شورت خانم ها کوچک هست و نصف پايينی باسن بيرون از شورت مايوی اونها می مونه و ديده می شه. پس در استخر باسن شما توسط ديگران ديده شده. پس اگر دقت کنيد متوجه می شيد که مشکلی با اين موضوع نداريد و فقط کمی تصويرسازی اشتباه و بزرگ کردن مشکل در ذهن هست که اون رو بی دليل برای شما مشکل کرده.


    دوستان خوب نوشتند که اين موضوع به مرور حل می شه و بعد از ازدواج کم کم باهاش کنار می يايين اما موضوع ديگری را در پيش رو داريد و اون هم اينه که چقدر طرف مقابل شما به اين مسائل آشنا باشه. دوستان راهنمايی های خوبی کردن که هدف من هم تشريح اين راهنمايی ها در مرحله های بعدی بود که بهش می رسيم.


    حالا باز هم از خودت بنويس
    بنويس که چقدر با رفتارهای جنس مخالف آشنا هستی. نظر و ديدگاه اونها در مورد خانم ها در ذهن شما چگونه هست.


    اگه بيشتر وقت بزاری زودتر نتيجه می گيری باران عزيز


    شاداب باشيد


    ژاسينا

     
    تشکر شده توسط : 3 کاربر
  11. باران جان سلام
    من 22 سالمه 6 سال پیش ازدواج کردم
    این نوع نگرانی و استرس رو من هم داشتم ده برابر شما
    من درک میکنم که چی میگی ولی باید بگم اصلا نباید نگران باشی چرا که
    به مرور زمان این مشکلت حل میشه انشالله
    فکر کنم حجب و حیا باعث وجود چنین مشکلاتی شده یعنی از من که اینطور بود
    خب طبیعتا هر زن و مردی نیازهایی رو در خودش احساس میکنه که وجود یه همسر رو
    لازم میبینه
    چه از نظر غریزی چه عاطفی
    بهتره به یه روان شناس مراجعه کنی یا کتابهایی در مورد مسائل زناشویی بگیری و مطالعه کنی خالی از لطف نیستند
    نباید چنین مشکلاتی رو در ذهن خودت به اندازه یه کوه بزرگ و سخت نشون بدی
    چرا که هرکسی با توجه به شرایط خودش و به نحوی در این مورد حساسیت داره
    اگه دوستانی هم داری که ازدواج کردند البته از نوع ازدواج موفق
    حتما به اونها هم مراجعه کن و به حرفای اونا هم گوش کن شاید در این بحران کوچیک بودن
    امیدوارم که کمک کرده باشم
    انشالله حتما حل میشه
    موفق باشی
     
    تشکر شده توسط : 1 کاربر
  12. با سلام، به این خجالت ها در اصطلاح عامیانه حجب و حیا گفته می شه و کاملاً طبیعی هست. یعنی در حقیقت اگه این خجالت نباشه کمی جای تعجب داره. این حجب و حیا بخشی از زیبایی های اول زندگی و آشنایی هست و رنگ متفاوت و زیبایی به اون روزها می ده. فقط امیدوارم طرف مقابلتون هم با شخصیت بالا بوده و درک صحیح و دو طرفه از موضوع ایجاد بشه که به شیرینی روزهای اول کمک کنه..
     
    تشکر شده توسط : 1 کاربر
  13. سلام . با تشکر از همگی. از کمک و راهنمایی همتون ممنونم. همه رو خوندم. با این صحبتا، فکر میکنم یه موضوع خیلی عادی باشه و من بزرگش کردم. بچه ها گفته بودن که انشاالله اون آقا خوب و فهمیده باشه، خدا رو شکر میکنم که واقعا همینطوری هست. خیلی خوشحالم که این سایت رو پیدا کردم و اینجا سوالم رو مطرح کردم. و دوستان خوبم راهنماییم کردن. آقای جاسینا پرسیدن که رشته ی تحصیلیم؟ باید بگم  من فوق لیسانس زمین شناسی گرفتم.   باز هم از همگی ممنونم
     
  14. درود بر شما

    باران عزيز در مورد رشته تحصيليتون نپرسيدم ، حدس زدم. شما به سوالات من پاسخ نداديد و با اين پاسخ خود خواستيد که دو حدس من رو در مورد بی شيله پيله بودن و رشته تحصيليتون نقض کنيد.

    به اين دليل که با اين شيوه اعلام کرديد که مايل به ادامه مشاوره با من نيستيد بنابراين بيشتر از اين تحليلتون نمی کنم.

    اميدوارم به مشکل بزرگ تری برخورد نکنيد اما اگر برخورد کرديد باز هم خجالت نکشيد و در اين سايت درج کنيد.



    اگر به حرف مشاورها گوش می داديد بهتون توصيه می کردم که به يک مشاور خانواده برای تشخيص اينکه از نظرهای مختلف به درد هم می خوريد يا نه مراجعه کنيد. بسيار پيش آمده که همکاران من با تست های مختلف ازدواج دو نفر را کامل رد کرده اند. اما چون در اين زمينه صحبت نکرديم بنابراين نمی تونم در اين مورد نظری بدم.

    اما بهتون توصيه می کنم که حتمن بعد از عقدتون برای مشاوره جنسی به اتفاق همسرتون به همکاران من ترجيحن مرد مراجعه کنيد.

    در اين سايت مطالب بسيار خوبی در مورد رفتار زوجين وجود داره که بيشترش رو کاربر ASILA در اين سايت قرار داده. شايد سه مطلب اخير رو به خاطر شما در اين سايت درج کرده باشه. اونها رو حتمن بخونيد.


    شاداب باشيد

    ژاسينا
     
    تشکر شده توسط : 3 کاربر
تمام زمانها بر حسب GMT + 3.5 Hours می‌باشند
صفحه 1 از 1


پرش به:  

شما نمی توانید در این بخش موضوع جدید پست کنید
شما نمی توانید در این بخش به موضوعها پاسخ دهید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش ویرایش کنید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش حذف کنید
شما نمی توانید در این بخش رای دهید

Powered by phpBB ©



Forums ©

.: مسئوليت مطالب، تبليغات و محصولات ديگر سايتها به عهده خودشان است :.
.:: برداشت از مطالب اين سايت فقط با کسب مجوز از مدیریت و با ذکر مبنع و آدرس به صورت لینک بلامانع است ::.
.::: کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به دکتر رهام صادقی بوده و هرگونه سواستفاده از آن طبق ماده 12 قانون جرایم رایانه ای قابل پیگیری است :::.


ارسال ایمیل به دکتر رهام صادقی


مدت زمان ایجاد صفحه : 0.23 ثانیه (96)