یه هفته پیش صبح زود پدرم از خواب بیدارم کرد که نمیتونم نفس بکشم و دارم میمیرم و مثل دیوونه ها این طرف اون طرف میرفت دس پاچه شده بودم هی میگفت دارم خفه میشم سریع خوابوندمش بهش تنفس دهان به دهان دادم گفت بهتر شدم پا شدم ماشینو بردم بیرون که دوباره اینجوری شد دوباره تنفس دهان به دهان تا رسیدیم بیمارستان بهش ماسک و دیازپام زدن و ازش نوار قلب و عکس سینه گرفتن هم نوار قلب هم ریه هاش سالم بود پزشک عمومی بعد از 3 ساعت بستری مرخصش کرد ولی گفت احتمالا بیماری عصبی باشه . چون میترسیدم همونجا بردمش پیش یه روانپزشک 5 روز بستری بود دکترش میگفت اینا همش عصبیه و نباید استرس داشته باشه و .. 5 جور قرص براش نوشته صبح اوردمش خونه تا عصر خوابیده بود که دوباره منو صدا زد که علی بدو بیا دارم خفه میشم هی میگفت قلبمو ببین داره میاد تو دهنم تنفس دهان به دهان و بعد از 5 دقیقه خوب شد ،الانم ترسیدم اگه اینجوری باشه همیشه باید یکی پیشش باشه و اصلا زندگیمون مختل شده به نظرتون چیکار باید بکنم؟
در ضمن بابام مدتهاس که مشکل بیخوابی داره و شبها کلونازپام میخوره ،چند ماهی هم میشه خواهرم با شوهرش دعواشون شده و خونواده ما درگیره این جور مسائل هم هست.
کسی اگه میدونه بگه تورو خدا
در ضمن بابام مدتهاس که مشکل بیخوابی داره و شبها کلونازپام میخوره ،چند ماهی هم میشه خواهرم با شوهرش دعواشون شده و خونواده ما درگیره این جور مسائل هم هست.
کسی اگه میدونه بگه تورو خدا