صبح زود از خواب بیدار مىشوید؟ یا نه! اگر فرصت داشته باشید تا دم ظهر هم مىخوابید! اگر سحرخیز نیستید نگران نباشید، بنا نیست به تنبلى محكوم شوید، ساعت درونىتان به گونه دیگرى تنظیم شده است!
آدمهاى سحرخیز كه صبح زود بدون زنگ ساعت از خواب بیدار مىشوند، سر حال و پرانرژى و با تمركز كامل روزشان را شروع مىكنند. دسته دوم آدمهایى هستند كه شب تا دیر وقت بیدار مىمانند، حتى اگر كار خاصى نداشته باشند، در عوض صبح زود بلند نمىشوند. براى این آدمها جدا شدن از رختخواب غمانگیزترین قسمت روز است، چند ساعتى هم طول مىكشد تا تمركز پیدا كنند و سرحال بیایند.
این موضوع جالب بحث علمى جامعه پژوهشگران اروپا در نشستى بود كه به تازگى در مونیخ آلمان برگزار شد. تیل روننبرگ Till Roenneberg پروفسور بخش روانشناسى پزشكى از دانشگاه مونیخ مىگوید: ”هر كدام از ما یك ساعت درونى داریم، مثل همین ساعت واقعى. براى چى ما از ساعت استفاده مىكنیم؟ براى اینكه، مثلأ مىخواهیم بدانیم چه وقت باید راه بیافتیم تا سر ساعت به محل كارمان برسیم. ساعت درونىمان هم تقریبأ همینطور كار مىكند. مثلأ زمان مشخصى باید حرارت بدن بالا برود یا ترشح هورمونهاى مخصوصى افزایش پیدا كند تا بدن دو ساعت بعد آماده برخواستن از خواب شود.“
ساعت درونى در واقع پاسخ تكامل به تحولات نورى و حرارتى پیرامون ماست. به زبان ساده تنظیم فعالیتهاى بدنى مناسب در روز و شب، هدایت و تنظیم این ساعت ژنتیكى است، به همینخاطر در هر كدام از ما متفاوت عمل مىكند. مثلأ این ساعت مشخص مىكند كه چه وقت بدن ما نیاز به خواب دارد و یا چه وقت زمان برخواستن از خواب است. برنامه ساعت درونى آدمهاى سحرخیز با برنامه ساعت درونى آدمهاى شبزندهدار متفاوت است.
روننبرگ اضافه مىكند: ”تفاوت زمانى ساعت درونى میان آدمهاى خیلى سحرخیز و آدمهاى خیلى شب زندهدار گاه حتى تا دوازده ساعت هم مىرسد، طورى كه گاه وقتى یكى به رختخواب مىرود دیگرى تازه از خواب بلند شده است.“
اما این ساعت درونى یكنواخت كار نمىكند. یكى از نكات مهم در تنظیم این ساعت، سن است. مثلأ بچههاى كوچك، شاید براى اینكه به پدر و مادرشان نشان بدهند بچهدارى یعنى چه؟! صبح اول وقت بیدارند! با افزایش سن این ساعت عقب مىرود. در سنین نوجوانى شب زندهدارى به اوج مىرسد. اما از بیست سالگى به بعد هرچه كه سن بالاتر مىرود تحمل بدن براى شب زندهدارى كمتر مىشود. در این میان یك نكته در مورد هر دو دسته آدمها، سحرخیز یا شبزندهدار صدق مىكند، وقتى برنامه زندگیمان با این ساعت تنظیم نیست، بدن در حالت استرس قرار مىگیرد.
كارشناسان این زمینه مثل روننبرگ معتقدند: ” وقتى من ساعت درونى دارم كه دو سه ساعت عقبتر از ساعت بیرونى كار میكند مثل اینكه بخواهم در مسكو كار كنم درحالیكه در مونیخ زندگى مىكنم.“ این تفاوت زمانى فشارى است كه به مرور زمان خود را نشان مىدهد. نكته جالب توجه اینجاست كه این فشار موجب بروز عاداتى مثل سیگارى شدن مىشود. هر چقدر این تفاوت زمانى بیشتر باشد احتمال اینكه فرد سیگارى شود بیشتر است. نتیجه بررسىهاى نشان مىدهند افرادى كه ساعت درونیشان با ساعت معمول از چهار ساعت بیشتر تقاوت دارد شصت درصد بیشتر از افراد دیگر سیگارى مىشوند.
اما، تنظیم این دو ساعت با هم گاهى مقدور نیست، وقتى باید ساعت هفت صبح سر كار باشیم ولى تا ساعت نه هنوز گیج خوابیم چاره چیست؟ پاسخ: اول، نور بیشتر در محیط كار و محل زندگى. واقعیت این است كه بیشتر ما به اندازه كافى نور دریافت نمىكنیم. كمبود نور یعنى سحرخیزها سحر خیزتر مىشوند، شب زندهدارها هم صبح دیرتر از خواب بلند مىشوند. دو، سعى كنیم عادات و روش زندگیمان را تا جایى كه مقدور است با ساعت درونیمان تنظیم كنیم.
روننبرگ معتقد است: ”تنظیم ساعت كار با ساعت درونى قدم بزرگى است. میدانید اینگونه خلاقیت و سازندگى نیروى كار جامعه چقدر بالا مىرود.“ البته براى بالا بردن خلاقیت كه نمىتوان نظام اجتماعى را بر هم زد. مثلأ فكر كنید برای بالا بردن خلاقیت نوجوانان، از چهاردهسالگى به بعد دانش آموزان به جاى ساعت هشت صبح ساعت نه و یا ده به مدرسه بروند!
منبع: Deutsche Welle
آدمهاى سحرخیز كه صبح زود بدون زنگ ساعت از خواب بیدار مىشوند، سر حال و پرانرژى و با تمركز كامل روزشان را شروع مىكنند. دسته دوم آدمهایى هستند كه شب تا دیر وقت بیدار مىمانند، حتى اگر كار خاصى نداشته باشند، در عوض صبح زود بلند نمىشوند. براى این آدمها جدا شدن از رختخواب غمانگیزترین قسمت روز است، چند ساعتى هم طول مىكشد تا تمركز پیدا كنند و سرحال بیایند.
این موضوع جالب بحث علمى جامعه پژوهشگران اروپا در نشستى بود كه به تازگى در مونیخ آلمان برگزار شد. تیل روننبرگ Till Roenneberg پروفسور بخش روانشناسى پزشكى از دانشگاه مونیخ مىگوید: ”هر كدام از ما یك ساعت درونى داریم، مثل همین ساعت واقعى. براى چى ما از ساعت استفاده مىكنیم؟ براى اینكه، مثلأ مىخواهیم بدانیم چه وقت باید راه بیافتیم تا سر ساعت به محل كارمان برسیم. ساعت درونىمان هم تقریبأ همینطور كار مىكند. مثلأ زمان مشخصى باید حرارت بدن بالا برود یا ترشح هورمونهاى مخصوصى افزایش پیدا كند تا بدن دو ساعت بعد آماده برخواستن از خواب شود.“
ساعت درونى در واقع پاسخ تكامل به تحولات نورى و حرارتى پیرامون ماست. به زبان ساده تنظیم فعالیتهاى بدنى مناسب در روز و شب، هدایت و تنظیم این ساعت ژنتیكى است، به همینخاطر در هر كدام از ما متفاوت عمل مىكند. مثلأ این ساعت مشخص مىكند كه چه وقت بدن ما نیاز به خواب دارد و یا چه وقت زمان برخواستن از خواب است. برنامه ساعت درونى آدمهاى سحرخیز با برنامه ساعت درونى آدمهاى شبزندهدار متفاوت است.
روننبرگ اضافه مىكند: ”تفاوت زمانى ساعت درونى میان آدمهاى خیلى سحرخیز و آدمهاى خیلى شب زندهدار گاه حتى تا دوازده ساعت هم مىرسد، طورى كه گاه وقتى یكى به رختخواب مىرود دیگرى تازه از خواب بلند شده است.“
اما این ساعت درونى یكنواخت كار نمىكند. یكى از نكات مهم در تنظیم این ساعت، سن است. مثلأ بچههاى كوچك، شاید براى اینكه به پدر و مادرشان نشان بدهند بچهدارى یعنى چه؟! صبح اول وقت بیدارند! با افزایش سن این ساعت عقب مىرود. در سنین نوجوانى شب زندهدارى به اوج مىرسد. اما از بیست سالگى به بعد هرچه كه سن بالاتر مىرود تحمل بدن براى شب زندهدارى كمتر مىشود. در این میان یك نكته در مورد هر دو دسته آدمها، سحرخیز یا شبزندهدار صدق مىكند، وقتى برنامه زندگیمان با این ساعت تنظیم نیست، بدن در حالت استرس قرار مىگیرد.
كارشناسان این زمینه مثل روننبرگ معتقدند: ” وقتى من ساعت درونى دارم كه دو سه ساعت عقبتر از ساعت بیرونى كار میكند مثل اینكه بخواهم در مسكو كار كنم درحالیكه در مونیخ زندگى مىكنم.“ این تفاوت زمانى فشارى است كه به مرور زمان خود را نشان مىدهد. نكته جالب توجه اینجاست كه این فشار موجب بروز عاداتى مثل سیگارى شدن مىشود. هر چقدر این تفاوت زمانى بیشتر باشد احتمال اینكه فرد سیگارى شود بیشتر است. نتیجه بررسىهاى نشان مىدهند افرادى كه ساعت درونیشان با ساعت معمول از چهار ساعت بیشتر تقاوت دارد شصت درصد بیشتر از افراد دیگر سیگارى مىشوند.
اما، تنظیم این دو ساعت با هم گاهى مقدور نیست، وقتى باید ساعت هفت صبح سر كار باشیم ولى تا ساعت نه هنوز گیج خوابیم چاره چیست؟ پاسخ: اول، نور بیشتر در محیط كار و محل زندگى. واقعیت این است كه بیشتر ما به اندازه كافى نور دریافت نمىكنیم. كمبود نور یعنى سحرخیزها سحر خیزتر مىشوند، شب زندهدارها هم صبح دیرتر از خواب بلند مىشوند. دو، سعى كنیم عادات و روش زندگیمان را تا جایى كه مقدور است با ساعت درونیمان تنظیم كنیم.
روننبرگ معتقد است: ”تنظیم ساعت كار با ساعت درونى قدم بزرگى است. میدانید اینگونه خلاقیت و سازندگى نیروى كار جامعه چقدر بالا مىرود.“ البته براى بالا بردن خلاقیت كه نمىتوان نظام اجتماعى را بر هم زد. مثلأ فكر كنید برای بالا بردن خلاقیت نوجوانان، از چهاردهسالگى به بعد دانش آموزان به جاى ساعت هشت صبح ساعت نه و یا ده به مدرسه بروند!
منبع: Deutsche Welle