درودبه همگی...
بسیار خرسندم که با این تارنمای معتبر آشنا شدم و پس از مطالعه ی نگاره ها و پرسش و پاسخ های سنجیده بر آن شدم که مشکل خودم را در اینجا بیان کنم امید است با بهره از تجربیات ارزشمند شما دوستان نیک سرشت توشه ای برگیرم.
من یک موزیسین هستم که در این رشته تدریس و فعالیت می کنم. سالها پیش با یک دختر که از اقوام بود و از کودکی بین ما علاقه بود نامزد شدیم متاسفانه مدت کوتاهی بعد از نامزدی در اثر تصادف از دنیا رفت و من هم بعد از آن دیگر ازدواج نکردم البته قصه لیلی و مجنون نمی گویم دلیل ازدواج نکردنم فقط فوت نامزدم نبود چون عاشق کارم بودم و غرق آن شدم دیگر متوجه گذشت زمان هم نبودم.
در طول این سالها با خانمها فقط رابطه کاری داشته ام هیچ رابطه عمیق و عاطفی و عشقی نداشتم و خودم مایل نبودم به این نوع روابط. من شاگرد خانم هم زیاد داشتم که به شکل خصوصی و حتی در اتاقهای شخصیشان به آنها تدریس کردم اما هیچ نوع رابطه احساسی و ... برقرار نکردم و احساسم را وارد کارم نکردم چون نمی توانستم کارم را ادامه بدهم و شرط اخلاق هم نبود که وارد این نوع روابط بشوم.
من در این سالها هیچ خانم و دختری را لمس نکرده ام و معشوقه نداشته ام. شاید بپرسید چرا ازدواج نمی کنید که دلیل اول بخاطر حرفه ام و آینده نا مشخص آن است دلیل دوم ترجیح وضعیت موجود به مسولیت ازدواج و آخر اینکه در فرهنگ ما هنوز ازدواج با یک موزیسین (که خیلی ها هم به ما می گویند مطرب) یک امر پسندیده نیست!
اما مشکل من اینها نیست! مدتی است برخی از دوستان به من می گویند نداشتن رابطه با دختر ضرر دارد یا می گویند تو شاید مرد نباشی و یا می گویند اگر با کسی نباشی عمرت کوتاه می شود و یا اینکه از نظر جسمی و روحی مشکل داری و از این دست حرفها که ذهن من را پریشان کرده.
از همه عزیزان خواستارم بنده را راهنمایی کنند و بگویند این سخنان پایه و اساس علمی دارد یا نه و اینکه یک پیشنهاد کاربردی و مفید به من بدهند.
سپاس فراوان!
بسیار خرسندم که با این تارنمای معتبر آشنا شدم و پس از مطالعه ی نگاره ها و پرسش و پاسخ های سنجیده بر آن شدم که مشکل خودم را در اینجا بیان کنم امید است با بهره از تجربیات ارزشمند شما دوستان نیک سرشت توشه ای برگیرم.
من یک موزیسین هستم که در این رشته تدریس و فعالیت می کنم. سالها پیش با یک دختر که از اقوام بود و از کودکی بین ما علاقه بود نامزد شدیم متاسفانه مدت کوتاهی بعد از نامزدی در اثر تصادف از دنیا رفت و من هم بعد از آن دیگر ازدواج نکردم البته قصه لیلی و مجنون نمی گویم دلیل ازدواج نکردنم فقط فوت نامزدم نبود چون عاشق کارم بودم و غرق آن شدم دیگر متوجه گذشت زمان هم نبودم.
در طول این سالها با خانمها فقط رابطه کاری داشته ام هیچ رابطه عمیق و عاطفی و عشقی نداشتم و خودم مایل نبودم به این نوع روابط. من شاگرد خانم هم زیاد داشتم که به شکل خصوصی و حتی در اتاقهای شخصیشان به آنها تدریس کردم اما هیچ نوع رابطه احساسی و ... برقرار نکردم و احساسم را وارد کارم نکردم چون نمی توانستم کارم را ادامه بدهم و شرط اخلاق هم نبود که وارد این نوع روابط بشوم.
من در این سالها هیچ خانم و دختری را لمس نکرده ام و معشوقه نداشته ام. شاید بپرسید چرا ازدواج نمی کنید که دلیل اول بخاطر حرفه ام و آینده نا مشخص آن است دلیل دوم ترجیح وضعیت موجود به مسولیت ازدواج و آخر اینکه در فرهنگ ما هنوز ازدواج با یک موزیسین (که خیلی ها هم به ما می گویند مطرب) یک امر پسندیده نیست!
اما مشکل من اینها نیست! مدتی است برخی از دوستان به من می گویند نداشتن رابطه با دختر ضرر دارد یا می گویند تو شاید مرد نباشی و یا می گویند اگر با کسی نباشی عمرت کوتاه می شود و یا اینکه از نظر جسمی و روحی مشکل داری و از این دست حرفها که ذهن من را پریشان کرده.
از همه عزیزان خواستارم بنده را راهنمایی کنند و بگویند این سخنان پایه و اساس علمی دارد یا نه و اینکه یک پیشنهاد کاربردی و مفید به من بدهند.
سپاس فراوان!