سلام من ۳۳ سال دارم که شش ساله ازدواج کردم از وقتی رفتیم زیر یه سقف هر روز و کاهی هر گفته دعوا داشتیم تا الان، شوهر همیشه منو تحقیر میکنه از همون اول زندگی اگه خوشحال بودم میگفتم دلت خوشه فقط شوهر کردی، اگه جاییم درد میکرد میگفت چرا مینالی اگه هیچی نگم میگه افسرده ای اگه بگم آخی مامانم یا داداشم میگه تو زندگیت مهم نیست فقط ب فکر دیگرانی اگه ب خودم برسم بهم اهمیت نمیده نرسم میگه .... واااای خلاصه فقط ازم ایراد میگیره، رابطه جنسیمون شده دوماهی یا سه ماهی یه بار بعضی وقتا خیلی تحت فشارم بهش بگم میگه خوشم نمیاد خودتو میندازی جلو نگم عین خیالشم نیست فقط منتظره ازم غلط لپی بگیره کافیه یه سوال که جوابش یادم رفته رو دوباره ازش بپرسم دعوامون شروع میشه، با کوچکترین دعوا هم سریع بهم میگه برو خونتون نمون اینجا، ولی من از خطای خیانت کردنش با چت به خودم گذشتم برا همین تحمل توهین و تحقیر و بیاحترامایش به خودم و خانوادم ندارم توی دعوا هم نمیدونم چه طوریه اکثر مواقع من میگم تقصیر شوهرمه که درست باهام صحبت نمیکنه و با بداخلاقی و تندی باهام حرف میزنه ولی از نظر اون مسبب همه مشکلات منم. من تعجب میکنم چرا متوجه نمیشه اون بد برخورد کرد اونم ب من میگه با خودت رو راست باش چرا اشتباه خودتو نمیبینی گیج شدم آخه من یه سوالو دوبار پرسیدم ناراحتی داره؟ دعوا داره؟ بعد چطوری میگه مقصر خودمم؟