سلام.اوایل زندگی همسرمو خیلی دوست داشتم و تو دوران نامزدی معاشقه داشتیم.بعد از ازدواج رابطمون ادامه پیدا کرد و هفته ای ۱ یا ۲ بار رابطه داشتیم.کم کم مشکلاتی بوجود اومد و باعث دعواهای ریز ودرشت میشد.همسرم لجباز بود از اول و بدتر هم شد.از همون اوایل زندگی ایشون تو خونه به خودش رسیدگی نمیکرد و معمولی رفت و امد میکرد تو خونه جلوی من.کم کم اخداق تندش و اینکه به کارهای خونه رسیدگی نمیکرد و به خودشم نمیرسید باعث سرد شدنم شد.فکر کنید لباس رو از توی لباسشویی در میاورد اینقدر که بوی موندگی میگرفت و مجدد باید میشستیمش.یا اصلا اتو نمیکرد.غذاهای تکراری بدون هیچ تزئینی.
چندبار باهاش حرف زدم اما تغییرش فقط دوروز بود و مجدد همه چیزش میشد خوابش.پیش مشاور رفتیم گفتن بچه دار بشید اوضاع بهتر میشه.بچه دار شدیم هیچی تغییر نکرد.من پسرمو خیلی دوست دارم.ایشون برای ناراحت کردن من حتی با پسرمم لج میکرد.پسر یکی دوساله.کم کم فکر کردم نکنه خدایی نکرده ....
اما پیگیری کردم و امتحانش کردم دیدم نه هیچ چیز وجود نداره
الان ۱ ساله که رابطه نداریم.تحریک هم نمیشم.همسرممم هیچ تغییری نکرده.حتی بجز همسرم به دیگران هم فکر میکنم تحریک نمیشم.کار دارم .خونه ماشین پول طلا.محبت میکنم.یعنی میکردم الان نمیکنم دیگه.اما چیزی تو زندگیم درست نشد.۳۳ سالمه احساس افسردگی میکنم.تو همین ۱ سال موهام ریخت و چاق شدم اما بازم تاثیری روش نداشت.
دوسش ندارم دیگه.اما مادر بچمه.خیلی اذیت میشم از نظر روحی.زندگی جهنم شده برام.خوردن و پوشیدن شده فقط.حتی اتاق خوابمونم جداست.
میخواستم ازدواج موقت کنم اما دیدم کلا تحریک نمیشم.عصبی و افسرده ام.داغونم.بخدا من بدی بهش نکردم.اما از اول سرد بود.چکار میتونم بکنم.
من ورزشکار بودم و تو س کس خیلی قوی بودم.همه چیزمو ازم گرفت.اون شور جوونی رو گرفت.امیدوارم برای هیچکس پبش نیاد
چندبار باهاش حرف زدم اما تغییرش فقط دوروز بود و مجدد همه چیزش میشد خوابش.پیش مشاور رفتیم گفتن بچه دار بشید اوضاع بهتر میشه.بچه دار شدیم هیچی تغییر نکرد.من پسرمو خیلی دوست دارم.ایشون برای ناراحت کردن من حتی با پسرمم لج میکرد.پسر یکی دوساله.کم کم فکر کردم نکنه خدایی نکرده ....
اما پیگیری کردم و امتحانش کردم دیدم نه هیچ چیز وجود نداره
الان ۱ ساله که رابطه نداریم.تحریک هم نمیشم.همسرممم هیچ تغییری نکرده.حتی بجز همسرم به دیگران هم فکر میکنم تحریک نمیشم.کار دارم .خونه ماشین پول طلا.محبت میکنم.یعنی میکردم الان نمیکنم دیگه.اما چیزی تو زندگیم درست نشد.۳۳ سالمه احساس افسردگی میکنم.تو همین ۱ سال موهام ریخت و چاق شدم اما بازم تاثیری روش نداشت.
دوسش ندارم دیگه.اما مادر بچمه.خیلی اذیت میشم از نظر روحی.زندگی جهنم شده برام.خوردن و پوشیدن شده فقط.حتی اتاق خوابمونم جداست.
میخواستم ازدواج موقت کنم اما دیدم کلا تحریک نمیشم.عصبی و افسرده ام.داغونم.بخدا من بدی بهش نکردم.اما از اول سرد بود.چکار میتونم بکنم.
من ورزشکار بودم و تو س کس خیلی قوی بودم.همه چیزمو ازم گرفت.اون شور جوونی رو گرفت.امیدوارم برای هیچکس پبش نیاد