سلام خدمت مدیران سایت و با تشکر از سایت خبشون من سوالی خدمت دوستانه عزیز داشتم من یه دوست پسر دارم که حدودا ۱ ساله با اون هستم من تا الان دوست داشتن اونو باور نداشتم و با اون زیاد بحث میکردم الان اون به قول خودش دیگه پر شده خسته شده نه میخواد منو ببین نه باهم حرف بزنه من الان بابت کارأای که کردم واقعاً پشیمونم ولی نمیدونم راه برگشتم چیه اخیرا بد از آخرین دعوا اون برای اولین بر توی این ۱ سال به من ۵ روز نه زنگ زد نه هیچی بد از اون مدت که باهم صحبت کردیم بهم گفت میخوام تنها باشم من خسته شدم میگه من خیلی دوست دارم نمیخوام از دستت بدم ولی میخواد که هر موقع خودش دوست داره زنگ بزنه اگه باهاش خوب بودم شاید بیشتر زنگ بزنه یا بیشتر بخواد پیشش باشم در غیر این صورت میخواد تنها باشه میگه تو حتا نمیتونی درک کنی و فرق ۲تا پسر که ۱کیشون واسه هوس میخواد تو رو و یکیشون واسه خودت میخواد تورو بفهمی میگه من دیگه کاری نمیتونم بکنم من خیلی دوستش دارم توروخدا راه جبرنشو بهم بگید الان جوری شده که نمیخواد منو ببین حتا واسه ۱ ساعت در حالی که قبلا واسه دیدنم التماس میکرد همین که میرفتم خونش چون من زیاد رفترشو باور نداشتم باهاش بحثو دعوا زیاد داشتم به قول خودش من ساعتهای اول خوبم بعدش بد میشم اون میگه من خیلی دوست دارم پیشم باشی ولی وقتی میبینم که دعوا میکنیم به ۱روز مندنت قانع میشم حالا من چکار کنم چطوری جبران کنم من کلی دوستش دارم نمیخوام از پیشم بره میخوام بازم بشه همون کسی که همیشه میخواست من پیشش باشم ممنون میشم بهم کمک کنید چون واقعاً فکرش داره دیوونم میکنه ....