وابستگی بیش از اندازه

دوست عزیزوابستگی بیش ازحدیه چیزیه که دراثرمرورزمان بوجوداومده این وابستگی ازیه طرف غریزیه چون مادره وفقط یه مادرمیدونه این حس یعنی چی دراین رابطه اولا فرزندشون باید یه تواناییهای ازخودش نشون بده تامادرش خاطرجمع بشه ویه مسئله دیگه زمان لازمه عجول نباشین فکرنکنین وابستگی که دراثرسالهاایجادشده یه شبه قطع میشه بذارخاطرجمعتون بکنم هیچوقت قطع نمیشه ولی یاکمرنگتر میشه ویا شکل دیگه ای به خودش میگیره چون یه فرزندبادیدن والدینش پروبال میگیره نمونه اش شوهر خودم اگه یه روز ببینم حالش گرفته است سعی میکنم آنروز یه دیداری با مادرش داشته باشیم باور کنیدجواب داده تازه علاقه اش به من هم بیشتر شده امتحان کنیدولی درارتباط با ترس میشه گفت مقوله ی دیگه ایه ولی بی ارتباط با همون مسئله ی وابستگی نیست شمامیتونین به جای اینکه خودتون رو اذیت کنین بیشترنقش یه همراه رو بازی کنین نه یه دلسوز(دقیقا نگفتین شما کدام سرقضیه هستین)اون شخصخودش باید به این نتیجه برسه که باافزایش توانمندیهاش دل مادرش روقرص کنه وزمان برای این کارلازمه همراه باصبر ودرایت اگه مشکل حل نشداول مشاوره برین اگه دوباره نتیجه نگرفتین با یه روانپزشک مشورت کنید/پایدارباشین/

sedayeashena نوشته است: سلام

من میخواستم بدونم با یه مادری که وابستگی زیادی به فرزندش داره باید چطور رفتار کرد یعنی این وابستگی تا حدی هستش که حاضره زندگی فرزندش خراب بشه حتی در مورد ازدواج باید مادر تصمیم بگیره و تو خیلی از موارد دیگه در واقع ترس از دست دادن پسرش را داره مثلا اگه پسرم راه دور ازدواج کنه من ازش دور میشم یا اگه فرزندش یه مسافرت بره هر شب گریه میکنه که چرا کنارش نیست به نظرتون باید چکار کرد این 2 تا مشکل حل بشه وابستگی بیش از اندازه و ترس از دست دادن فرزند اون هم خیلی شدیدلطفا کمک کنید

دوست عزیز کلاً همیشه مادر ها نگران هستند و این یه امر طبیعی اما اگه نگرانی و اضطرابشان بیش از حد باشه
غیر طبیعیه و باید مورد بررسی قرار بگیره ، باید دلیل نگرانی رو پیدا کرد، آیا چیزی دیده ؟
چیزی شده که این اضطراب به وجود اومده یا از ابتدا اینجور بوده ؟
به نظر من برمیگرده به مسائل روحی و روانی ایشون
در اینجور مواقع مشورت و صحبت با یک مشاور خیلی تاثیر گذاره

تفاوت ترس و اضطراب در این است که اضطراب واقعی نسیت ولی ترس واقعیت دارد . یعنی انسان از یک واقعیت خارجی می ترسد که امکان دارد زندگی او را در خطر قرار دهد .ولی اضطراب فقط جنبه روانی دارد و فرد همیشه از یک بوجود آمدن یک اتفاق هراس دارد که شاید هیچوقت انفاق نیافتاد . دوست عزیز همسر شما دچار اضطراب و باید حتما به یک روانشتاس مراجعه نماید در غیر اینصورت این مشکل به آسانی و خود به خود حل نخواهد شد و باعث اختلال در زندگی تمام خانواده خواهد شد