کمک فوری برای مصرف قرص فلوکستین

سلام دکتر.من مشکل داشتم به یک دکتر روانشناس و متخصص گوارش مراجعه کردم که هر دو قرص فلوکستین را تجویز کردن اما من استفاده نکردن چون قرص کپسول است!!!!!!!!من ibs   دارم و معده ام هم خیلی ضعیفه و اصلا تحمل کپسول را ندارد دچار ضعف و تحوع و تشدید عوارض ibs می شوم.حالا من باید چی کار کنم دکتر گوارش گفته این قرص به کاهش عوارض ibs کمک می کنه و روانشناس هم گفت به مشکل افسردگیم کمک می کنه اما خود قرص اذیتم می کنه من باید چی کار کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟لطفا سریع جواب بدهیدممنونم

fatemeh_ahvazi نوشته است: سلام دکتر.من مشکل داشتم به یک دکتر روانشناس و متخصص گوارش مراجعه کردم که هر دو قرص فلوکسیتین را تجویز کردن اما من استفاده نکردن چون قرص کپسول است!!!!!!!!من ibs   دارم و معده ام هم خیلی ضعیفه و اصلا تحمل کپسول را ندارد دچار ضعف و تحوع و تشدید عوارض ibs می شوم.حالا من باید چی کار کنم دکتر گوارش گفته این قرص به کاهش عوارض ibs کمک می کنه و روانشناس هم گفت به مشکل افسردگیم کمک می کنه اما خود قرص اذیتم می کنه من باید چی کار کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟لطفا سریع جواب بدهیدممنونم

سلام،
همانطور که پزشکان دیگر هم گفتند مصرف این دارو به رفع علایم شما کمک بسیاری خواهد کرد اما یکی از عوارض جانبی این دارو همان مشکلات گوارشی است که معمولا قبل از شروع اثرات درمانی دارو ظاهر می شود برای کم کردن این عوارض بهتر است دارو را صبح ها بعد از صبحانه میل نمایید.

سلام دکتر.خسته نباشید.من مدتی که در خواب احساس می کنم که نفسم تنگ می شه و قسمت زیر سینه چپم هم تا تمام دست چپ و پشت دنده هام درد شدیدی می گیره و اصلا نمی توانم روی سمت چپم بخوابم قبلا هم این طوری شده بودم به متخصص داخلی مراجعه کردم و نوار قل بگرفتم اما دکتر گفت که مشکلی نیست و حالا دوباره این دردها شروع شده و آزارم می ده..
منشا این درد چیه؟؟؟؟؟؟؟؟و برای ئرمان چی کار باید کرد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
2_من مبتلا به پرمویی هستم و تستسترونم کمی بالا است و برای از بین بردن موهای بدنم خیلی زجر می کشم می خواستم ببینم می شه برای همیشه از لیدوکایین برای سر کردن قسمت هایی از صورتم که اصلاح می کنم استفاده کنم؟؟؟؟؟؟؟
آیا مصرف این لیدوکاییین مشکلی ایجاد می کند؟؟؟و اینکه به جز این ماده سر کننده ی دیگری هم و جود دارد؟؟؟؟؟؟؟؟؟
دکتر من همیشه ممنون پاسخگویی شما هستم.   

fatemeh_ahvazi نوشته است: سلام دکتر.خسته نباشید.من مدتی که در خواب احساس می کنم که نفسم تنگ می شه و قسمت زیر سینه چپم هم تا تمام دست چپ و پشت دنده هام درد شدیدی می گیره و اصلا نمی توانم روی سمت چپم بخوابم قبلا هم این طوری شده بودم به متخصص داخلی مراجعه کردم و نوار قل بگرفتم اما دکتر گفت که مشکلی نیست و حالا دوباره این دردها شروع شده و آزارم می ده..
منشا این درد چیه؟؟؟؟؟؟؟؟و برای ئرمان چی کار باید کرد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

سلام،
بعید است که مشکل جسمی داشته باشید. ممکن است این دردها جنبه روانی داشته باشد و به افسردگی شما مرتبط باشد. درمانهای ضدافسردگی خود را کامل کنید.

fatemeh_ahvazi نوشته است: 2_من مبتلا به پرمویی هستم و تستسترونم کمی بالا است و برای از بین بردن موهای بدنم خیلی زجر می کشم می خواستم ببینم می شه برای همیشه از لیدوکایین برای سر کردن قسمت هایی از صورتم که اصلاح می کنم استفاده کنم؟؟؟؟؟؟؟
آیا مصرف این لیدوکاییین مشکلی ایجاد می کند؟؟؟و اینکه به جز این ماده سر کننده ی دیگری هم و جود دارد؟؟؟؟؟؟؟؟؟
دکتر من همیشه ممنون پاسخگویی شما هستم.   

مشکل خاصی در استفاده از لیدوکایین وجود ندارد و برای بی حس نمودن موضعی انخاب خوبی است. به نظرم علاوه برای حذف موها بهتر است ریشه پرمویی هم ارزیابی و درمان کنید.

سلام به نظر شما این علمی است که دکتر برای سر گیجیه معمولی از استامینوفن کدویین و کلیدینیو سی تجویز کنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟درمان سرگیجه که در اثر خستگی باشه چیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

fatemeh_ahvazi نوشته است: سلام به نظر شما این علمی است که دکتر برای سر گیجیه معمولی از استامینوفن کدویین و کلیدینیو سی تجویز کنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟درمان سرگیجه که در اثر خستگی باشه چیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

سلام،
چیزی که شما آن را سرگیجه ذکر می کنید شاید یک سرگیجه واقعی نبوده و احتمالا قسمتی از این داروها برای رفع خستگی شما بوده تا با رفع آن، حالتی که شما آن را سرگیجه ذکر کردید برطرف شود.

سلام دکتر ببخشید من چند تا مشکل طولانی دارم !
1_(از پرسیدن این سوالم معذرت می خوام و شرمنده ام اما مجبورم)  به نظر شما این طبیعیه که کسی که دچار خشکی روده است و روده تنبلی داره مثا آی بی اسی ها مشکل دارد و مجبور به خودش فشار بیاره و زور بزنه (ببخشیدا  متاسفم از گفتن این کلمه دکتر)این طبیعیه که کمی دچار حالت تهوع بشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟البته زودگذر

2_دکتر مشکل عذاب آور من بی قراریه !!!!من مدتی دچار افسردگی بودم پیش مشاور رفتم و هنوزم می روم خیلی بهتر ولی هنوزم شدیدا دچار بی قراری می شوم البته گاهی !!!!!!!!من چنر جا مجبورم درس بخونم ولی باین بی قراریام نمی زاره!!!!!!!به دکترم اینها گفتم بی فایده بود!!!!!درمان نشدم!!!!البته خیلی کمتر شده!ولی هنوزم عذابم می ده نمی دانم بی قرار چیم ؟؟؟؟؟؟؟؟خیلی مشاوره رفتم اما نفهمیدم!دستو پام سرد می شه و نمیتوانم  درس بخونم مخصوصا وقتی می خوام درس بخونم اینطوری می شوم با اینکه خودم دوست دارم درس بخونم اما یه چیزی همه اش تو دلم بهونه می گیره و تمایل به غمگینی پیدا می کنم البته خیلی خودم نگه می دارم و کنترل می نک اما با این بی قراری از همه ی کارهام می افتم و دیگه نمی توانم کاری کنم!!!!چرا من اینطوری شدم و نمی توانم دلیلش را پیدا کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟حتی دکترم هم نفهمید!!!!!!!!!!مثل بچه ها مدام دلم بهونه می گیره و همهاش م خوام برم بیرون از خونه با اینکه تو خونه هم کار دارم هم مشکل خاصی ندارم اما تمایل شدیدی به بیرون رفتن دارم مخصوصا شبها این طوریم روزها خوبم!

3_مورد دیگه اینکه من گاهی بی مورد با حول و هراس از خواب بیدار می شوم مثلا وقتی ساعت زنگ می زنه می پرم و معدهام درد می گیره و انگار چیز سردی تو گلوم گیر کرده و با خوردن صبحانه بهتر می شوم !اگثر صبحها  ضعف خیلی شدیدی دارم و دهانم به شدت تلخه ولی بعد صبحانه بهتر می شوم!دلیل اینا چیه؟؟؟؟؟؟؟؟چرا گاهی احساس گرما و حرارت تو معده ام دارم با اینکه اندوسکپی کردم و سالم بود !آیا درمانی وجود دارد که قطعی باشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

من از اینکه شما این سایت را راه انداختید و به مردم کمک می کنید واقعا سپاسگزارم و ممنونممممممممم!امیدوئارم همیشه و موفق و در پناه خدا باشید!

fatemeh_ahvazi نوشته است: سلام دکتر ببخشید من چند تا مشکل طولانی دارم !
1_(از پرسیدن این سوالم معذرت می خوام و شرمنده ام اما مجبورم)  به نظر شما این طبیعیه که کسی که دچار خشکی روده است و روده تنبلی داره مثا آی بی اسی ها مشکل دارد و مجبور به خودش فشار بیاره و زور بزنه (ببخشیدا  متاسفم از گفتن این کلمه دکتر)این طبیعیه که کمی دچار حالت تهوع بشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟البته زودگذر

2_دکتر مشکل عذاب آور من بی قراریه !!!!من مدتی دچار افسردگی بودم پیش مشاور رفتم و هنوزم می روم خیلی بهتر ولی هنوزم شدیدا دچار بی قراری می شوم البته گاهی !!!!!!!!من چنر جا مجبورم درس بخونم ولی باین بی قراریام نمی زاره!!!!!!!به دکترم اینها گفتم بی فایده بود!!!!!درمان نشدم!!!!البته خیلی کمتر شده!ولی هنوزم عذابم می ده نمی دانم بی قرار چیم ؟؟؟؟؟؟؟؟خیلی مشاوره رفتم اما نفهمیدم!دستو پام سرد می شه و نمیتوانم  درس بخونم مخصوصا وقتی می خوام درس بخونم اینطوری می شوم با اینکه خودم دوست دارم درس بخونم اما یه چیزی همه اش تو دلم بهونه می گیره و تمایل به غمگینی پیدا می کنم البته خیلی خودم نگه می دارم و کنترل می نک اما با این بی قراری از همه ی کارهام می افتم و دیگه نمی توانم کاری کنم!!!!چرا من اینطوری شدم و نمی توانم دلیلش را پیدا کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟حتی دکترم هم نفهمید!!!!!!!!!!مثل بچه ها مدام دلم بهونه می گیره و همهاش م خوام برم بیرون از خونه با اینکه تو خونه هم کار دارم هم مشکل خاصی ندارم اما تمایل شدیدی به بیرون رفتن دارم مخصوصا شبها این طوریم روزها خوبم!

3_مورد دیگه اینکه من گاهی بی مورد با حول و هراس از خواب بیدار می شوم مثلا وقتی ساعت زنگ می زنه می پرم و معدهام درد می گیره و انگار چیز سردی تو گلوم گیر کرده و با خوردن صبحانه بهتر می شوم !اگثر صبحها  ضعف خیلی شدیدی دارم و دهانم به شدت تلخه ولی بعد صبحانه بهتر می شوم!دلیل اینا چیه؟؟؟؟؟؟؟؟چرا گاهی احساس گرما و حرارت تو معده ام دارم با اینکه اندوسکپی کردم و سالم بود !آیا درمانی وجود دارد که قطعی باشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

من از اینکه شما این سایت را راه انداختید و به مردم کمک می کنید واقعا سپاسگزارم و ممنونممممممممم!امیدوئارم همیشه و موفق و در پناه خدا باشید!

سلام،
تمام علایمی که ذکر نمودید را می توان در دو دسته اضطراب و افسردگی جمع نمود که می توانند با یکدیگر همپوشانی هم داشته باشند. علایم جسمی که دارید بیشتر جنبه روانی دارند و مشکل جسمانی وجود ندارد که درمان خاصی را طلب کند. به نظر من درمان افسردگی زیر نظر پزشک بهترین راهکار برای شما است.

سلام
می خوام بدونم قرص چطوریبه یک کسی که مشل روحی و فکری داره کمک می کند؟؟؟؟؟
2_آیا درمانی برای اضطراب بی مورد وجود دارد و چرا بوجود مید؟؟؟؟؟
من تعدد جلسات زیادی بهئمشاو  روانشناس رفتماما کامل درمان نشدم و ناراحتم چرا؟؟؟چه مدت طول می کشه تابه وضعیت اسبق برگردم؟؟؟؟؟؟

fatemeh_ahvazi نوشته است: سلام
می خوام بدونم قرص چطوریبه یک کسی که مشل روحی و فکری داره کمک می کند؟؟؟؟؟
2_آیا درمانی برای اضطراب بی مورد وجود دارد و چرا بوجود مید؟؟؟؟؟
من تعدد جلسات زیادی بهئمشاو  روانشناس رفتماما کامل درمان نشدم و ناراحتم چرا؟؟؟چه مدت طول می کشه تابه وضعیت اسبق برگردم؟؟؟؟؟؟

سلام،
داروها بر اساس تحقیقات گسترده ای که در مورد بیماریها انجام شده ، تجویز می شوند. در بیماریهای روانی نیز طبق تحقیقاتی که انجام شده برخی انتقال دهنده های عصبی دچار تغییر می شود و با تجویز دارو سعی می شود این تغییرات به حالت طبیعی برگردد. نتیجه آزمایش ها و تحقیقات نیز موید تاثیر داروها می باشد. بیماریهای روانی ساختاری پیچیده دارند و همانطور که به تدریج ایجاد شده اند برای درمان نیز به زمان احتیاج دارند و این زمان در افراد مختلف متفاوت است و به عوامل متعددی از جمله رفع عامل زمینه ای بستگی دارد و نباید انتظار داشت که همانند سرماخوردگی طی 3 -4 روز بهبودی حاصل شود.

fatemeh_ahvazi نوشته است: سلام
می خوام بدونم قرص چطوریبه یک کسی که مشل روحی و فکری داره کمک می کند؟؟؟؟؟
2_آیا درمانی برای اضطراب بی مورد وجود دارد و چرا بوجود مید؟؟؟؟؟
من تعدد جلسات زیادی بهئمشاو  روانشناس رفتماما کامل درمان نشدم و ناراحتم چرا؟؟؟چه مدت طول می کشه تابه وضعیت اسبق برگردم؟؟؟؟؟؟

خانم فاطمه آن بیقراری را که نام بردید در میان نوشته هایتان مشهود است
اضطراب بیمورد نداریم ذه روانپزشکی مراجعه کنید که روان درمان نیز هست.

دوست گرامی هرگز نخواهید که به وضعیت اسبق برگردید چون وضعیت اسبق است که ما را به وضعیت کنونی مان میکشاند.
درمان شما تغییر است. تغییر بسیار در خود شما. تجویز پزشکتان فراموش نشود

سلام دکتر عزیز.و سلام به آقای کامبیز
از اینکه برای من جوابی نوشته اید ممنونم.
سوال من این است که من حدود 2 ماه است که درگیر کنکور هستم و نگران نتیجه آن.من مدتی از شر استرسهام راحت بودم تا این 2ماه پیش که کنکورم شروع شد.حالا مرتب کابوس روزهای مدرسه و امتحان را دارم.به دکتعر هم رفتم چون علایم روده تحریک پذیر و تهوع شدیدم دوباره شروع شده بود.دکتر قرص معده و آلپرازولام داد و تاکید به مصرف آن کرد من هم مصرف می کنم .آلپرازولام نیم دادنند نه یک..همان آلپر نیم را هم گفتند شبی نصف قرص بخور.می خورم اما زیاد تاثیری نداشته.هنوز هم شبها از خواب می پرم و کابوس می بینم و بدتر از همه هم اینکه مرتب سردرد دارم و البته به خاطر یه مشکل عاطفی که داشتم یهم شدیدا گریه ام می گیرد و بهد چنرد ساعت بهتر می شوم.دوباره پیش روانپزشک رفتم و گفت علت بی قراری به خاطر تنهایی عمیق که باید کم بشه.ولی خوب نشده دیگه.از روانپزشکام خیلی خسته شدم.نمی دانم قرص آلپر را ادامه بدم یا نه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/چون زیاد هم تاثیر نمی کنه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
یک مسیله مهم دیگه همخ اینکه همه ی مسایل خوب و بد زندگی زیاد من را تحت تاثیر قرار می دهد و از بچگی اینطور بودم و از همون بچگی هم مشکل معده  را پیدا کردم و جالب اینکه دکتر ا به من می گن چرا اینقدر حساسی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟از این حرف واقعا خسته شدم آقای دکتر.و نمی دانم واقعا این مسیله قابلف درمان هست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟چون اطرافیانم سریعا می فهمند که من اعصابم شدیدا تحریک پذیر است از عمد مرا اذیت می کنند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/انگار خود دکترا هم تو درمانش موندن!!!!!!!!!!!آیا واقعا قابل درمان هست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

شرمندم که انقدر طولانی نوشم!!!!!!!!!!!!!!!نیستش شما یه مدت نبودید حالا ذوق زده شدم!!!!!!!!!!!!!!از شما برای کمکتان ممنننننننننننننننننننننننم

خانم محترم سلام

تا زمانی که شما بر این ایده پای میفشارید که مشکل شما به علت رفتار اطرافیان و یا بی کفایتی پزشکان است, راه به جایی نخواهید برد. درمان شما به مثلثی میماند که ضلع قاعده آن دارو است. دو ضلع دیگر آن خودتانید. یک ضلع تغییر و خارج کردن تمامی چیزهایی است که که افسردگی و اضطراب شما را تشدید میکند و ضلع دوم وارد کردن  تمامی رفتارهایی است که افسردگی و اضطزاب شما را تخفیف میدهد. حال ببینید و بهتر است که بر روی کاغذ بیاورید که در مورد شخص شما این دو ضلع کدام است و چیست.  شتر سواری دولا دولا نمیشود. درمان یعنی تغییر.  شما پیشنهاد (تجویز)  قبلی بنده -که روانپزشک هستم- را به کار نبستید. دارو باید جنابعالی را به شرایط روحی مناسبی وارد نماید؛ تا بتوانید با آرامشی بیشتر و انگیزه ای بالاتر به کمک روان درمانگر متبحر  در کنار درمان دارویی رنجتان را کمتر کنید.ا

سلام.
آقاي دكتر من الان 9 شب است كه نصفه قرص آلپرازولام مي خورم.البته آلپرازولام نيم.امممممما هيچ تاثيري روي بهتر شدن خواب و روحيه ام نداشته و احساس مي كنم بدتر هم شدهام!!!!!!!!
چون من اين مدت شبها خيلي دير مي خوابيدم مثلا 3 نصفه شب و حدود 1ساعت و نيم فقط تو جام غلط مي زدم و ساعت 4 يا 5 صبح با كابوس مي پريدم بعد تا 11 يا 12 ظهر مي خوابيدم.بعد يكم روحيه ام ضعيفتر شد.يكم مشكلم حادتر شد و توي روز گريه هام بيشتر شد كه دكتر قرص داد اما حالا مشكلم حادتر شده خوابم با اين قرص خيلي كم شده اصلا خوب نمي خوابم.هر روز چند ساعت گريه دارم.بعد راحتر مي شوم و دوباره شروع مي شه.احساس مي كنم از 11 روز پيش كه رفتم پيش مشاور بدتر شدم.حالا 3 شب مي خوابم تا 9 ئيا 10 صبح و بعد توي جام غلط مي زنم.خيلي به خودكشي فكر مي كنم.اما واقعا دوست ندارم اما فكر مي كنم ديگه.
مي خوام قرصم را قطع كنم.الن اوضاع جوريه كه به همه چيز بي ميلم و همه اش گريه و خواب و فكر مي كنم .يكم خوب مي شم و دوباره همه چيز مي ريزه بهم.پدرم مي گه مريض نيستي ديوونه اي.از مشاورم خسته شدم.با خانواده انم خيلي درگيرم و آنها هيچ اعتقادي به مشكل من ندارند.كسي به من كمك نمي كند.تازه بدشون مياد كه بفهمند كه من دكتر مي روم.من كه نمي توانم خانواده ام را حذف كنم يا كنكور را اما ديگه دوام هم نمي آروم همه اش به خودكشي و حل كردن قرص توي آب فكر مي كنم چون ماثر است مگه نه؟؟؟؟؟؟
من خيلي خسته شدم از نصيحتا و ترحم هاي مشاور و تحمل عوض كردنشم ندارم.قرص هم كمكي نكرد.از خودكشي هم مي ترسم.پس چي كار كنم.؟؟؟؟؟؟؟؟؟

خانم گرامی
متاسفانه این پورتال جای درمان و روان درمانی نیست. شما نه پدرتان را میتوانید تغییر دهید و نه هیچکس دیگر را. کاری که میتوانید بکنید این است که با رفتار خود در رفتار دیگران نسبت به خودتان  تاثیر بگذارید. در این مورد با مشاورتان که حتما روان درمانگر است, صحبت کنید! جلسه مشاوره را خود در دست بگیرید! در موضوعات مورد مشاوره بعد از جلسه فکر کنید! درمان در ساعاتی صورت میگیرد گه مشاور در دسترس نیست. وظیفه او این است که ابزاری در اختیار شما قرار دهد تا شما بتوانید اضلاع کج و کوله مثلث درمانیتان را صاف کنید. شما شما باید برای گرفتن این ابزار دستتان را دراز کنید.

آلپرازولام داروی ضد اضطراب است داروی خوبی است ولی برای شما فعلا کافی نیست. با پزشکتان مشاوره کنید و از او درباره دو داروی Citalopram  و  Mirtazapin   سوال نمایید.