با سلام خدمت تمامي عزيزان
من حدود 2 سال هست كه به بيماري پانيك يا همان حملات اضطرابي شديد مبتلا هستم. تا به حال در حدود 4 دكتر متخصص منو ويزيت كردن تا اين بيماري وحشت آور رو از من دور كنن. در طي اين دو سال همه ي دكترا تقريبا يك نوع قرص رو با دوز هاي مختلف تجويز ميكردند كه تا به امروز همچنان من دچار پانيك هستم. واقعا كلافه شدم از اين حملات و نميدونم ديگه چي كار كنم تا اين كه گفتم شايد اينجا با مطرح كردن اين موضوع بتونم كمكي از شما بگيرم. بيشتر حملات در حدود 99 درصد اونها شبها اتفاق ميافته و تمامي بدنم رو تحت تاثير قرار ميده به طوري كه فكر ميكنم الان قلبم خواهد ايستاد و ميميرم. همين حس باعث تشديد و برافروختگي من ميشه به طوري كه يك شب در ميان بيمارستان ميرم. دكتري كه الان يك ساله پيشش ميرم به عقيدهي خودم بهتر بوده و نقش موثرتري داشته ولي هنوز شبي نيست كه راحت بخوابم. داروهايي كه الان مصرف ميكنم كلونازپام، داكسپين، والپرايد سديم هست در قبل از زاناكس، فلوكستين، هم استفاده ميكردم كه چندان موثر نبودن. دقيقا نميدونم علت و پديداري اين حملات چيه و چه جوري ميتونم موقع پديدار شدنش اونو كنترل كنم؟ (سوال اول)
شايد يك چيز رو من خيلي پنهان ميكنم و پهلوي هيچ كسي بازش نكردم ولي من چهار سال بود كه به شخصي علاقه پيدا كردم و تا به امروز هم اصلا جرات نكردم حتي نزديكش هم برم. آيا اين موضوع هم ميتونه به اين موضوع دامن بزنه؟ (سوال دوم)؟
در كل من بايد چي كار كنم تا از شر اين بيماري نجات پيدا كنم اميد شما دوستان هستيد . مرسي
من حدود 2 سال هست كه به بيماري پانيك يا همان حملات اضطرابي شديد مبتلا هستم. تا به حال در حدود 4 دكتر متخصص منو ويزيت كردن تا اين بيماري وحشت آور رو از من دور كنن. در طي اين دو سال همه ي دكترا تقريبا يك نوع قرص رو با دوز هاي مختلف تجويز ميكردند كه تا به امروز همچنان من دچار پانيك هستم. واقعا كلافه شدم از اين حملات و نميدونم ديگه چي كار كنم تا اين كه گفتم شايد اينجا با مطرح كردن اين موضوع بتونم كمكي از شما بگيرم. بيشتر حملات در حدود 99 درصد اونها شبها اتفاق ميافته و تمامي بدنم رو تحت تاثير قرار ميده به طوري كه فكر ميكنم الان قلبم خواهد ايستاد و ميميرم. همين حس باعث تشديد و برافروختگي من ميشه به طوري كه يك شب در ميان بيمارستان ميرم. دكتري كه الان يك ساله پيشش ميرم به عقيدهي خودم بهتر بوده و نقش موثرتري داشته ولي هنوز شبي نيست كه راحت بخوابم. داروهايي كه الان مصرف ميكنم كلونازپام، داكسپين، والپرايد سديم هست در قبل از زاناكس، فلوكستين، هم استفاده ميكردم كه چندان موثر نبودن. دقيقا نميدونم علت و پديداري اين حملات چيه و چه جوري ميتونم موقع پديدار شدنش اونو كنترل كنم؟ (سوال اول)
شايد يك چيز رو من خيلي پنهان ميكنم و پهلوي هيچ كسي بازش نكردم ولي من چهار سال بود كه به شخصي علاقه پيدا كردم و تا به امروز هم اصلا جرات نكردم حتي نزديكش هم برم. آيا اين موضوع هم ميتونه به اين موضوع دامن بزنه؟ (سوال دوم)؟
در كل من بايد چي كار كنم تا از شر اين بيماري نجات پيدا كنم اميد شما دوستان هستيد . مرسي